به گزارش مشرق، برخی تدابیر پیشبینی شده از سوی تصمیمگیران کاخ سفید، برای مهار و کنترل هلال بدین شرح است:
1. بهرهبرداری از اختلافات شیعی و سنی و دامن زدن به آن، در راستای جلوگیری از شکلگیری هلال شیعه. ( برنابلداچی، 1385)
2. جلب نظر قدرتهای بزرگ، برای معرفی گروههای وابسته به شیعیان لبنان، مانند حزبالله به عنوان گروههای تروریستی در راستای انزوای بینالمللی ایران و اعمال محدودیت علیه جمهوری اسلامی ایران به دلیل دفاع از حزبالله.
3. بهرهبرداری از کردها به منظور کنترل قدرت شیعیان عراق و ایجاد توازن منطقهای.
4. بهرهبرداری از اختلافات مرزی، قومی و ملی بین کشورهای شیعی و همسایگان مانند بهرهگیری از صدام حسین، برای برپایی جنگ میان دو کشور شیعه ایران و عراق.
5. ایجاد کمربند امنیتی در محدوده مرزهای ایران و سوریه که مستلزم تصرف مناطق مرزی میان این دو کشور است.
6. ایجاد «امپراتوری اخوانی سنی» به رهبری مصر در برابر «هلال شیعی» به رهبری جمهوری اسلامی ایران.
براساس طرحی که تئوریسینهای آمریکایی آماده کرده بودند، تا پنج سال بعد همه رژیمهای عربی و بهویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، یکی پس از دیگری سقوط میکنند و حکومتهای اسلامگرای اخوانی معتدل روی کار میآیند و به مرور زمان به طور کامل به مصر نزدیک و با آن متحد میشوند و در آن زمان حکومت مصر به طور کامل رهبری جهان عرب و جهان اسلام سنی را در دست خواهد گرفت. با این کار آمریکا خواهد توانست یک امپراتوری سنی مذهب، در برابر هلال شیعی ایجاد کند. در واقع آمریکاییها با این کار تلاش میکردند «امپراتوری سنی» به رهبری مصر را در برابر «امپراتوری شیعی» به رهبری جمهوری اسلامی ایران، قرار دهند تا به اصطلاح «امپراتوری سنی» بتواند «امپراتوری شیعی» را کنترل کند. (که البته پیش بینی ایشان درست در نیامد)
دسیسهها بر ضد هلال شیعی
«ریاض الشقفه» رئیس اخوان المسلمین سوریه ـ که در ترکیه ساکن است در گفتگو با روزنامه جمهوریت ترکیه گفته بود: «پشت هلال شیعی شکل گرفته در منطقه را خواهیم شکست». (سرویس بینالملل جهان نیوز). از سویی دیگر فیصل فایز رئیس مجلس نمایندگان اردن نیز که در کویت به سر میبرد اظهار داشت: «هلال ایرانی در منطقه تبدیل به ماه کامل میشود». (www.asriran.com/fa/news)
این در حالی است که اتحاد عربی و غربی برای به زانو درآوردن هلال شیعی وارد مراحل جدیدی شده است. گسترش درگیریهای افراطیون سلفی در سوریه، حملات تروریستی برای ناامن کردن عراق و تلاش گسترده آلسعود و آلخلیفه برای سرکوب قیام مردم بحرین، نشان دهنده اوج وحشت سران عرب است. آنچه که به عنوان افراطیگری مذهبی در قالب القاعده به منظور تأمین منافع غرب مطرح شده همانند ویروسی کشنده، سراسر جهان اسلام را آلوده کرده است.
حملات القاعده به مناطق مختلف سوریه در حالی صورت میگیرد که شمار شیعیان سوریه درحدود یک میلیون نفر است. شیعیان تقریباً در همه مناطق سوریه زندگی میکنند، ولی تمرکز ایشان در شهرهایی چون «حلب» و «ادلب» بیشتر است. در شهر «حمص» نیز شیعیان در مناطقی مانند «الفوعه»، «کفریا»، «معرتمصرین» و ... زندگی میکنند. در خلال چند سال درگیری در سوریه معمولاً اوج جنایاتها و خرابکاریهای گروههای تروریستی در اطراف همین شهرها صورت گرفته است و بسیار سادهلوحانه است اگر گمان کنیم که این تمرکز اتفاقی بوده است.
آنچه که تاکنون مانع از ایجاد درگیری گسترده در منطقه و در نهایت تأمین منافع غرب برای ایجاد محیطی آرام برای رژیم صهیونیستی شده است، تنها خویشتنداری علمای تشیع و اهل تسنن بوده وگرنه در زمانی بسیار زودتر از این فتنهای که عربستان و قطر آن را مدیریت میکنند به نتیجه میرسید.
جایگاه بحرین در هلال شیعی
در کنار قدرتهای غربی که منافع قابل توجهی در منطقه دارند، حکام کشورهای خلیج فارس نیز به شدت از سرایت انقلاب بحرین در هراسند؛ چراکه علاوه بر تأثیر بر تحولات بازار نفت، قدرتگرفتن اکثریت شیعی در بحرین زنگ خطر را برای جهان عرب به صدا در آورده است و تحولات متأثر از بیداری اسلامی، مخاطرهای جدی در برابر آنان قرار میدهد. ارتجاع منطقه و حکام مستبد کشورهای خلیج فارس نیز به شدت از سرایت انقلاب بحرین در هراسند. علاوه بر آن، قدرت گرفتن اکثریت شیعی در بحرین ـ مشابه آنچه در عراق رخ داد ـ زنگ خطر جدی را برای وهابیان به صدا در آورده است. ( معینالدینی، 1385)
بحرین برخلاف قطر، صاحب درآمد نفتی نیست تا بتواند به جامعه پول تزریق کند. برای همین جامعه آن فقیر است و وابسته به عربستان شده است؛ عربستانی که به آن نفت صادر میکند تا بتواند در این کشور کارآفرینی کند.
اگر عربستان در بحرین نقشآفرینی میکند، نقش نیابتی است. از سوی دیگر عربستانیها معتقدند که اگر تحول سیاسی در بحرین اتفاق بیفتد آثار خودش را در شرق عربستان بهجای خواهد گذاشت. در عین حال عربستانیها معتقدند که ایران در فضای اجتماعی جامعه عربی حضور دارد، برای همین بر این باورند که باید با آن بجنگند. این فقط بحث هویت و طایفهای نیست بلکه به قولی بحث ژئوکالچر است. برای همین است که میگویند باید نظام سیاسی در بحرین حفظ شود. استراتژی ایالات متحده نیز استراتژی حفظ نظام سیاسی است؛ چراکه تغییر در منطقه دومینوی پرمخاطرهای را موجب میشود. آمریکا هیچگاه اجازه نمیدهد در جایی که پایگاه دارد تحولی انقلابی شکل بگیرد که یک طرف آن هم ایران باشد. برای همین فضای سرکوب از عربستان به بحرین منتقل شده است.
از لحاظ ژئوپلیتیکی، اگر چه بحرین مجمع الجزایری کوچک است و نسبت به سایر همسایگان خود منابع کمتری دارد اما دارای موقعیتی راهبردی است. این کشور در همسایگی عربستان قرار دارد و دارای پیوستگی سرزمینی و فرهنگی با مناطق شیعهنشین عربستان چون قطیف و أحساء، شهرهای کلیدی منطقه الشرقیة است؛ منطقهای نفتخیز که بیشتر نفت و گاز عربستان را در خود جای داده است.
ملاحظات ژئوپلیتیکی بینالمللی این کشور نیز سبب پشتیبانی کشورهای غربی و عربی از نظام پادشاهی این کشور و عدم توجه به خواستههای به حق معترضان شده است. در سطح بینالمللی، آمریکا واقف است که در صورت سرنگونی نظام فعلی، این کشور دیگر میزبان ناوگان دریایی آمریکا نخواهد بود. همچنین با توجه به بافت جمعیتی این کشور، حکومتی شیعهنشین و نزدیک به ایران بر این کشور حکمرانی خواهد کرد و به زعم آنان ضمن تکمیل هلال شیعی، وضعیت محور ژئوپلیتیکی مقاومت را بهبود خواهد بخشید.
عربستان همچنین نگران روی کار آمدن یک دولت شیعه و متحد ایران در همسایگی خود است. این امر میتواند سبب ارتقای موقعیت ایران در منطقه شود و عربستان بیش از پیش خود را در محاصره حکومتهای نزدیک به ایران ببیند. همچنین جایگاه عربستان به عنوان متحد غرب ایجاب میکند که این کشور از ایجاد هر تحولی که سبب افزایش قدرت ایران در منطقه میشود، جلوگیری کند.
سایر همسایگان عرب بحرین نیز مخالف روی کار آمدن رژیمی مردمسالار در بحرین هستند. این کشورها به خوبی واقفند که هرگونه تغییر در همسایه کوچک خود، شهروندان این کشورها را برای انجام تغییراتی مشابه تحت تأثیر قرار خواهد داد و پایههای رژیمهای پادشاهی و خودکامه این کشورها را متزلزل خواهد کرد. از سوی دیگر آنها هیچگونه رغبتی به داشتن یک همسایه نزدیک به ایران نخواهند داشت؛ چراکه آگاهند وجود دولتی شیعی و نزدیک به ایران سبب انشقاق در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به نفع ایران خواهد شد.
جایگاه آذربایجان، افغانستان، هند، پاکستان و کویت در هلال شیعی
آذربایجان با 75 درصد شیعه با موجی از سکولاریسم که به واسطه هفت دهه حاکمیت شوروی ترویج شده، مواجه است که نمیتواند به طور قطع جزو هلال شیعی به حساب آید، هرچند که این کشور قبلاً جزو امپراتوری پارس بوده است.
در شرق ایران، طوایف هزاره افغانستان قرار دارند که در قرن هفدهم میلادی منطقه آنان با نام هزارجات در مرکز افغانستان تحت کنترل امپراتوری ایران درآمد و در این زمان هزارهایها به مذهب شیعه گرویدند. این طوایف در افغانستان بیش از همه طوایف سرکوب و از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی به حاشیه رانده شدند. حکومت طالبان آنها را به صورت جمعی قتلعام میکرد. شیعیان این کشور با همه ضعف و فقری که دارند سعی میکنند خود را از کاروان شیعیان جهان، دور نکنند.
شیعیان در مناطق شمال هند، یعنی اوتارپرادش و نیز در راجستان، کشمیر، پنجاب و سواحل غربی کشور در حوالی مامبی و کراچی پاکستان متمرکز شدهاند. شیعیان این مناطق بیشتر شیعه اسماعیلی هستند تا اثنیعشری. در هند تقریباً 25 میلیون نفر مسلمان شیعه ـ اعم از اسماعیلی و اثنیعشری ـ زندگی میکنند. این رقم گرچه بزرگ است، اما اقلیتی از مسلمانان را تشکیل میدهد که خود اقلیتی از جامعه هند و در پاکستان اقلیتی از اکثریت سنی هستند. شیعیان این دو کشور نیز به دلیل سرکوبهای چندین ساله قدرت چندانی در عرصه هلال شیعی ندارند.
کویت در شمال منطقه أحساء قرار دارد و بیست و پنج درصد از جمعیت بومی و مهاجر آن را شیعیان تشکیل میدهند. این شیعیان نیز رژیم پادشاهی کویت را با چالشهای مشابه عربستان سعودی مواجه کردهاند. شیعیان کویت اگر چه اقلیت مذهبی، اجتماعی و اقتصادی در این کشور هستند، از حقوق سیاسی برخوردارند. در جنوب أحساء نیز قطر با بیست و پنج درصد از جمعیت شیعه قرار دارد.
در امارات متحده عربی تنها شش درصد از جمعیت را شیعیان تشکیل میدهند اما بهدلیل حضور و نفوذ تجاری گسترده ایران در منطقه دبی، اقلیتی با نفوذ هستند. (http://payegah313.blogfa.com/post-39.aspx)
نظر نوام چامسکی درباره هلال شیعی
نوام چامسکی، استاد دانشگاههای آمریکا، زبان شناس و منتقد سیاست خارجی آمریکا در کتاب جدید خود با عنوان «دخالتها» مینویسد: (http://mowjsiyasi.blogfa.com/post-36.aspx)، بیشترین ذخایر انرژی خاور میانه در منطقه موسوم به «هلال شیعی» قرار دارد. کنترل ایران بر این هلال، وحشتناکترین کابوس برای آمریکاست. تنها کشورهایی که نتوانستهاند خود را با واشنگتن هماهنگ کنند، ایران و سوریه بودهاند و لذا هر دو، دشمن هستند و ایران مهمتر.
به نوشته این استاد دانشگاه:
نفوذ ایران در «هلال شیعی» تلاش آمریکا را برای کنترل منابع انرژی خاورمیانه به چالش میکشد. منابع مهم انرژی جهان در مناطق شیعه نشین خاورمیانه شامل جنوب عراق، مناطق همجوار عربستان سعودی و همچنین ایران قرار دارد. علاوه بر آن، ایران دارای ذخایر عظیم گاز هم است. بدترین کابوس واشنگتن این است که یک ائتلاف شیعه، کنترل مهمترین ذخایر نفت جهان را مستقل از آمریکا برعهده گیرد و آمریکا در این نبرد شکست بخورد. چنین بلوکی میتواند به سازمان همکاری شانگهای که ایران عضو ناظر آن است و همچنین سازمان امنیت انرژی آسیا بپیوندد.
چامسکی با اشاره به حمایت جنبش غیر متعهدها از حقوق هستهای ایران و همچنین درخواست سازمان همکاری شانگهای (1) از بوش برای خروج نیروهای نظامی از کشورهای عضو این سازمان، مینویسد: «تحقق این امر، موقعیت آمریکا را در عرصه قدرت جهانی کاملاً تضعیف خواهد کرد».
عقبنشینی پادشاه اردن از دیدگاه «هلال شیعی»
ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن در سخنانی دیدگاه خود درباره تشکیل هلال شیعی از ایران تا لبنان را نفی کرد. وی که چند سال پیش درباره تلاش ایران برای ایجاد آنچه که وی آن را منطقه «هلال شیعی» در منطقه خاورمیانه نام مینهاد، هشدار داده بود، در میزگرد انجمن جهانی اقتصاد در داووس تمام آنچه را که درباره تشکیل این هلال شیعی گفته بود، رد کرد و گفت: «آنچه باید از آن هراس داشت استراتژی است که منجر به تشکیل فتنه شیعه ـ سنی میشود». (http://abna.ir/data.asp?lang=1&Id=177371)
نتیجه
1. هلال شیعی شعاری انحرافی است که از جانب حکام مرتجع عرب و غرب و بهویژه آمریکاییها که منافع خود را در تحریک امت اسلامی میدانند، مطرح میشود. بنابراین، ایده تشکیل هلال شیعه، تنها در جهت ایجاد شکاف بین دو قطب اسلامی یعنی شیعه و سنی طرحریزی شده است. درحالیکه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غرب و بهویژه آمریکا سعی داشتند که این انقلاب را انقلاب ضد سنی جلوه دهند ولی پس از گذشت 34 سال از انقلاب معلوم شد که این انقلاب نه تنها انقلاب ضد سنی نیست، بلکه همواره مایه پشتگرمی کشورهای اسلامی است. حمایت از ملت فلسطین، حمایت از مسلمانان بوسنی که اصولاً مسلمانان اهل سنت هستند، مصداق بارز این مدعاست.
2. نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق به معنای دخالت این کشور در عراق نیست؛ زیرا نفوذ، یک مقوله ذهنی و دخالت یک مقوله عینی است. پیروزی احزاب شیعه در عراق هم نتیجه اکثریت عددی شیعیان در این کشور است که بیش از 60 درصد جمعیت عراق را تشکیل میدهند. ضمن اینکه ائتلاف عراق یکپارچه، با پیروزی در انتخابات عراق، همکاری مسالمتآمیزی با سایر احزاب بهویژه احزاب اهل سنت داشته است و از برتری عددی خود در پارلمان هیچگاه بر ضد مسلمانان اهل سنت استفاده نکرد و مخالفت با اعضای سابق حزب بعث و سلفیها که دستشان به خون هزاران زن و کودک عراقی آلوده گشته نه تنها مورد قبول شیعیان، بلکه مورد قبول تمامی انسانهای آزاده است.
3. در ارتباط با پیروزی حزبالله لبنان که پیدایش هلال شیعه را شدت بخشید، باید گفت که دستگیری دو سرباز اسرائیلی که از آن به عنوان سرآغاز جنگ سی و سه روزه یاد میشود، دلیلی برای تجاوز نیست. بلکه این اسرائیل بود که به لبنان تجاوز کرد و منشور ملل را نقض نمود و با خلق واقعه قانا شدیدترین جنایات بر علیه بشریت را مرتکب شد. حتی اگر به گذشته برگردیم، میبینیم که تشکیل حزبالله لبنان نتیجه حمله اسرائیل به لبنان در سال 1361 بود. در ارتباط با نزدیکی ایران با حزبالله باید گفت که جمهوری اسلامی نه تنها از حزبالله بلکه از جنبش فلسطینی حماس هم حمایت میکند که یک جنبش سنی است.
4. راه پیش رو، نویدگر روزی است که شیعه و سنی در کنار هم، بدون تعصب کور که از رهگذر عدهای عالمنمای متعصب و بعضاً جیرهخوار بر هر دو مذهب تحمیل شد، در فضایی علمی و آزاد، نظریات خود را مطرح و فضایی فکری و فرهنگی نو، گشوده شود. در چنین فضایی مشترکات آشکارتر و محبتها افزونتر و کینهها رخت میبندد؛ فضایی که در مصر، سابقه دیرینه دارد و مناظرههای از سر اخلاصی همچون مناظره «سید شرفالدین» با «شیخ الازهر»، پشتوانه فکری و عملی چنین آیندهای است و اگر این مناظرات علمی و عقیدتی در گذشتهها، تنها در کتابهای قشری خاص بایگانی شده، امروز به لطف گسترش رسانهها، به جای تکفیر و تفسیق و ترفیض و فحش و ناسزا و از رهگذرِ نابودی قدرتهای دیکتاتور، فضای عمومی جهان اسلام را با تدبیر و تعقل و گفتار منطقی و علمی تلطیف خواهد کرد. در چنین فضایی است که نه هلال و ماه شیعی، بلکه «کهکشان اسلام ناب محمدی» در منطقه متولد خواهد شد.
5. در شناخت ریشههای تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نمیتوان هلال شیعی را نادیده گرفت؛ اگر چه برخی از سران کشورهای عربی در فهم مؤلفههای انسانی هلال شیعی و اثرات آن بر عرصه داخلی خود دچار اشتباه فاحش شدهاند. امروزه یکی از مهمترین اعتراضات مردمی به حکام عرب، درجا زدنهای سیاسی و اقتصادی در مقابل غرب است. دیروز این حکام باید از الگو شدن شیعیان میترسیدند و برای مقابله با آن فکری میکردند، اما نگاه مرزمحور و تلاش برای استفاده از این ابزار برای گسترش ایرانهراسی و شیعههراسی، نه تنها آنان را به اهداف خود نرساند بلکه موجب شد تا تفکر مقاومت در برابر ظالم در میان مردم عرب نفوذ کرده و با شعلهور شدن آتش در تونس، مصر، اردن، یمن، بحرین و ... غالب این کشورها در حال تحول قرار گیرند.
آنان از هلال شیعی دم میزدند، اما نتوانستند بفهمند که بیان غرضورزانه از آن، روزی قرص ماه اسلام را در منطقه نمایان خواهد ساخت و شیعه و سنی در کنار یکدیگر به مقابله با سیاستهای ذلتآور آنان اعتراض خواهند کرد. بحرین نمونه عینی چنین مواردی است.
پی نوشت:
[1]. کشورهای آسیای مرکزی، از جمله اعضای سازمان همکاری شانگهای هستند.
منابع و مآخذ
ابراهیمی، شهروز، 1383، «عربستان و سیستم قدرت در خلیج فارس»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 3، سال هفتم، پاییز83.
برنابلداچی، سیروس، 1385، «هلال شیعی و ژئوپلیتیک خاورمیانه»، پگاه حوزه، شماره 192، مهر85.
بینا، 1386، «اهداف واشنگتن از معرفی ایران به عنوان خطر»، روزنامه جمهوری اسلامی، 5/10/1386.
پوراحمدی، حسین، 1383، «اقتصاد سیاسی بینالملل و تهاجم آمریکا به عراق»، فصلنامه راهبرد دفاعی، شماره 3، سال دوم، بهار83.
ـــــــــــــــ ، 1386، اقتصاد سیاسی بینالملل و تغییرات قدرت آمریکا: از چند جانبهگرایی هژمونیک تا یکجانبهگرایی افول، تهران، مرکز پژوهشهای علمی مطالعات استراتژیک خاورمیانه.
توال، فرانسوا، 1379، ژئوپولیتیک شیعه، ترجمه دکتر علیرضا قاسمآقا، تهران، نشر آمن (با همکاری مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور).
جاودانی مقدم، مهدی و ابوذر گوهری، 1387، «استراتژی آمریکا در قبال جهان تشیع، استراتژی آمریکا در قبال جهان اسلام، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
جمالی، جمال، 1386، «هلال شیعی و هژمونی آمریکا»، فصلنامه شیعهشناسی، شماره 20، زمستان86.
حاجی یوسفی، امیر، 1388، «هلال شیعی و فرصتها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، دو فصلنامه دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان88.
خلیلی، اسدالله، 1381، روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان آمریکایی، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، چ اول.
دهشیری، محمدرضا، 1383، «بررسی مقایسهای راهبرد امنیتی ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در خلیج فارس پس از 11 سپتامبر»، فصلنامه سیاست دفاعی، سال 12، شماره 48.
دیکی، کریستوفر، 1382، «11 سپتامبر و دولتمردان ریاض»، ترجمه مسعود سلیمی، روزنامه ابرار، 13/6/1382.
عزتی، عزتالله، 1380، ژئوپولیتیک در قرن بیست و یکم، تهران، سازمان سمت.
ـــــــــــــــ ، 1384، «تحولات ژئوپلیتیک قرن 21 و جایگاه ایران در آن»، ژئوپلیتیک، ویژه نامه دومین کنگره انجمن ژئوپلیتیک ایران، زمستان84.
فاضلینیا، نفیسه، 1385الف، «ژئوپولیتیک شیعه و مسئله امنیت ملی ایران»، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره 13، بهار85.
ـــــــــــــــ ، 1385ب، «علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی (با تأکید بر عنصر ژئوپلیتیک شیعه)»، علوم سیاسی، شماره 36، زمستان85.
مجتهدزاده، پیروز، 1379، ایدههای ژئوپولیتیکی و واقعیتهای ایرانی، تهران، نشر نی.
معین الدینی، جواد، 1385، «دگرگونی ژئوپلیتیک خاورمیانه و امنیت خلیج فارس»، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 225 و 226، خرداد و تیر85.
نصر، سید ولیرضا، 1383، «پیامدهای منطقهای تجدید حیات شیعه در عراق چیست؟»، ترجمه وحید رضا نعیمی، همشهری دیپلماتیک، شماره 34، 5 دی.
نکاست، اسحاق، 1388، شیعیان در جهان عرب مدرن، ترجمه ارسلان قربانی شیخ نشین، نشر دانشگاه امام صادق.
هویدی، فهمی، 1386، «هلال شیعی و ستاره داوود»، ترجمه فرزان شهیدی؛ باشگاه اندیشه، 26/7/1385.
Wright, Robin and Baker, Peter, 2004, "Leaders Warn against forming religious state”, Washington Post, 8 December.
http://abna.ir/data.asp?lang=1&Id=177371
http://jahannews.com/vdce7f8w7jh8pwi.b9bj.html سرویس بینالملل جهان نیوز
http://menber-alhewar.com
http://mowjsiyasi.blogfa.com/post-36.aspx
http://payegah313.blogfa.com/post-39.aspx پایگاه مهدیه
http://tabank.ir/pages/?cid=12059
www.antiwar.com/article.php?articleid=9398-40k
www.asriran .com/pages/?cid=52145
www.asriran.com/fa/news
www.asriran.com/Fa/pages/?cid=52149
www.npr.org/templates/story/story.php?storyid=12349890
یحیی معروف: دانشیار دانشگاه رازی کرمانشاه.
فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 33