پوتين به درخواست نتانياهو از فروش اس 300 به ايران منصرف شد
روزنامه کویتی الجریده مدعی شد که نخست وزیر اسرائیل در سفر محرمانه اخیرش به
مسکو، ولادیمیر پوتین را متقاعد کرده است تا قرارداد فروش سامانه موشکی اس
300 به ایران را لغو کند و مسکو نیز تهران را از این امر مطلع کرده است.
روزنامه کویتی «الجریده» در شماره امروز خود به نقل از منابع خود نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سفر محرمانه چند روز پیش به مسکو توانست قرارداد فروش موشک های اس سیصد روسی را به ایران لغو کند.
این روزنامه به نقل از منبع خود افزود:
ولادیمین پوتین رئیس جمهور روسیه و نتانیاهو به طور محرمانه در مسکو دیدار
کردند و پس از آن نتانیاهو توانست قرارداد فروش موشک های اس سیصد را به
ایران لغو کند. این دیدار به درخواست نتانیاهو صورت گرفت که با یک فروند
هواپیمای اختصاصی به همراه رئیس شورای امنیت ملی و مشاور نظامیاش وارد
مسکو شد و به مدت سه ساعت با پوتین دیدار کرد.
بازگشت محسن رضایی به سپاه پاسداران چه معنایی برای نظام ایران دارد؟
موسسه امریکن اینترپرایز به تفسیر حضور مجدد سردار محسن رضایی با لباس نظامی در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) در کنار رهبر معظم انقلاب پرداخته و مینویسد: به نظر میرسد که سردار محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دوباره به فعالیت قبلی خود مشغول شده است. سردار رضایی سپاه را ترک کرد و به دنبال سیاست رفت. این درحالیست که نظام ایران وارد شدن نظامیان به صحنه سیاست را منع کرده است. بازگشت وی با لباس نظامی احتمالاً به معنای پایان فعالیتهای سیاسی وی میباشد، اما هنوز نمیشود درباره دیگر معنای آن اظهارنظر نمود.
رضایی ادعا میکند که بحرانهای منطقهای موجود خصوصاً روبه وخامت گراییدن اوضاع در عراق، سوریه، و یمن باعث شده است تا وی برای انتقال تجربیاتش به نسل آینده به سپاه بازگردد. این توضیح باورکردنی نیست. رضایی قطعاً میتوانست بدون برگشتن به وضعیت قبلیاش به دانشگاه امام حسین (ع) برود. ظاهر شدن وی با لباس نظامی در حالیکه هنوز محمد علی جعفری فرمانده سپاه است سوالات جدی درباره نقش وی در این سازمان بوجود آورده است. این گزینه که احتمالاً تغییراتی در سطح فرماندهی سپاه بوجود خواهد آمد محتملتر از این گزینه است که وی تنها برای هدف تربیت افسران جوان لباس نظامی را بر تن کرده است.
این اولین باری است که ما رضایی را با لباس نظامی و با داشتن درجه سرداری در یک مراسم رسمی میبینیم. پیش از این رضایی لباس نظامی میپوشید، اما درجه سرداری را روی لباسش نمیزد.
محسن رضایی چهره شاخصی در سپاه پاسداران محسوب میشود. وی فرماندهی این سازمان نوپا را در سال 1981 برعهده گرفت و آنها در طول جنک هدایت نمود. وی درسال 1997 پس از 16 سال از فرماندهی سپاه استعفا کرد.چرا ایران دائماً نیروی دریایی آمریکا را به چالش میکشد؟
موسسه آمریکن اینترپرایز در گزارشی درباره قدرتنمایی نیروی دریایی ایران در آبهای تنگه هرمز مینویسد: به نظر میرسد که بحران دیگری با ایران در دریا به پایان رسیده باشد. روز 13 ماه می، ایران اصرار داشت تا کشتی باری را با پرچم هلال احمر این کشور مستقیماً به یمن اعزام کند و اجازه نمیداد تا محموله این کشتی توسط عربستان یا هر کشور دیگری مورد بازرسی قرار گیرد. با این حال، در روز 21 ماه می، این کشتی در بندر جیبوتی برای انجام بازرسی توسط سازمان ملل پهلو گرفت. اگر تهران به خواستههای آمریکا یا سازمان ملل پاسخ مثبت نمیداد، احتمال داشت که تقابل جدی با آمریکا یا عربستان رخ دهد. اگرچه محموله این کشتی کاملاً بشردوستانه بود، اما پیش از این سپاه پاسداران تسلیحات پیشرفتهای را در قالب کمکهای انساندوستانه منتقل کرده بود.
ماجرای این هفته به دنبال یکسری اقداماتی رخ داد که از زمان آغاز حمله عربستان به یمن شروع شد. نخست، نیروی دریایی سپاه تلاش کرد تا محمولهای شامل موشکهای سطح به هوا را به دست حوثیهای یمن برساند که از این کار ممانعت به عمل آمد. در روز 28 آوریل، نیروی دریایی سپاه کشتی مارسک را در حالی که داشت از تنگه هرمز رد میشد توقیف کرد. سپس، در روز 14 می، نیروی دریایی سپاه به طرف یک کشتی سنگاپوری در آبهای بینالمللی خلیجفارس آتش گشود و خواست آن را متوقف نماید. این کشتی که آسیب جدی ندیده بود به طرف آبهای سرزمینی امارات حرکت کرد.
آیا ایران در دریا به شکل خطرناکی حالت تخاصمی به خود گرفته است؟ پاسخ به این سوال این گونه است.
از زمان جنگ نفتکشها در دهه 1980، همیشه شاهد میزانی اذیت و آزار از جانب نیروی دریایی سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس بودهایم. قایقهای تندروی ایران اغلب به کشتیهای نظامی آمریکایی یا غربی نزدیک میشوند و سپاه هر از چندگاهی کشتیهای تجاری که از آبهای سرزمینی ایران میگذرند را به مسیرهای دیگری هدایت میکند. حالت تهاجمی نیروی دریایی سپاه در زمانهایی که کشور تحت فشار قرار میگیرد افزایش مییابد. این گونه اقدامات توسط افراد خودسر انجام نمیشوند، بلکه با هماهنگی مقامات بالادستی صورت میپذیرند.
میتوان اینطور فرض کرد که فرماندهان سپاه برای تحت فشار قرار دادن آمریکا و عربستان و ارسال تسلیحات برای حوثیهای یمن و گوشزد کردن این مساله به دنیا که میتوانند در هر لحظه تجارت در خلیج فارس را دچار اختلال نمایند با رهبر انقلاب اسلامی هماهنگیهای لازم را انجام دادهاند.
همچنین باید به این نکته توجه کنیم که این گونه اقدمات ایران بخشی از دکترین و راهبرد وسیعتر سپاه میباشد. ایران میداند که از نظر قدرت دریایی نمیتواند با آمریکا رقابت نماید و بنابراین تلاش کرده است تا با ایجاد توانمندیهایی از قبیل قایقهای تندرو، موشکهای کروز ضدکشتی، مینهای پیشرفته و زیردریایی نقاط ضعف ما را مورد هدف قرار داده، عملیاتهای ما را با مشکل مواجه نموده، و جریان تجارت در خلیج فارس را در صورت لزوم دچار اختلال نماید.
حالا انگیزه سپاه پاسداران از این گونه اقدامات چیست؟ آنها میخواهند آمریکا را بترسانند، عملیاتهای عربستان در یمن را تلافی کنند و خطوط قرمز عربستان و آمریکا را آزمایش نمایند.
اقدامات ایران میتواند باعث ایجاد ریسک محاسبات اشتباه
شود. اما، مشخص است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمیخواهد این درگیریهای را
به سمت بحرانی تمامعیار سوق دهد.
چه کسی به توافق هستهای با ایران بیشتر نیاز دارد؟
موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی درباره توافق هستهای ایران و غرب مینویسد: زمانیکه مذاکرهکنندگان در لوزان سوئیس در روز 24 آوریل به چارچوب توافقی برای موضوع هستهای ایران دست یافتند، آنها 89 روز تا نهایی کردن جزئیات توافقنامه فرصت داشتند. حالا بیش از نیمی از آن زمان سپری شده است. اما به جای آنکه طرفین شکافهای موجود را کاهش دهند، به نظر میرسد که آنها دارند از هم بیشتر فاصله میگیرند.
مذاکرهکنندگان هر دو طرف در تلاشند تا جزئیات مذاکره به بیرون درز پیدا نکند. اما این بار به نظر میرسد که بیخبری به معنای خوشخبری نیست. تیم ایرانی بر موضوع رفع تحریمها متمرکز شده است و به نظر میرسد که این تیم دیگر علاقه چندانی به جزئیات حذف 13000 سانتریفیوژ، بازطراحی راکتور اراک و اقدامات راستیآزمایی ندارد.
به نظر میرسد که ایران میخواهد این تصمیمات را تا آخر ماه ژوئن به تاخیر بیندازد تا کمبود وقت باعث شود تا از کنار این جزئیات سریع عبور کنند. از منظر ایران، هر چه توافق کوتاهتر باشد، بهتر خواهد بود. همچنین به نظر میرسد که طرف ایرانی معتقد است که اوباما به توافق هستهای بیشتر نیاز دارد و بنابراین حاضر است از خود نرمش بیشتری نشان دهد. آنها اشتباه فکر میکنند، اما چه کسی مسئول القای این تفکر است؟ اگر به سخنان مخالفان اوباما توجه کنیم میفهمیم که آنها دائماً می گویند که وی برای اینکه سیاست خارجی خود را موفق جلوه دهد آماده است تا هرگونه نرمشی را از خود نشان دهد.
این ادعایی واهی است. البته که اوباما دوست دارد تا به یک موفقیت دیپلماتیک نادر دست یابد، اما نه به قیمت لطمه زدن به منافع ملی آمریکا. اوباما میداند توافقی که نتواند مانع دستیابی ایران به تسلیحات اتمی شود نمیتواند میراثی دیپلماتیک محسوب شود. به علاوه، عدم دستیابی به توافق هستهای به وی به لحاظ سیاسی آسیبی نمیرساند. اگرچه آمریکاییها از توافق هستهای احتمالی با ایران حمایت میکنند، اما آنها خوشحالی خود را با به خیابان ریختن و پایکوبی کردن مثل مردم تهران نشان ندادند.
از سویی دیگر، برداشته شدن تحریمها برای نظام ایران از اولویت بالایی برخوردار است. مردم ایران انتظار دارند که توافق هستهای تجارت بین المللی را دوباره برقرار کرده و به انزوای کشور پایان بخشد. عدم برآورده کردن این نیازها می تواند آینده سیاسی روحانی را به خطر بیندازد.
ایران درحالیکه دارد وقتکشی میکند در تلاش است تا در جبههای دیگر اهرمی برای خود بوجود آورد. چندی پیش آیتالله خامنهای فرمودند که اجازه دسترسی به سایتهای نظامی ایران داده نخواهد شد. این مساله نشان میدهد که سازمان بینالمللی انرژی اتمی در آینده نخواهد توانست عدموجود فعالیتهای اعلامنشده هستهای ایران را تایید کرده و یا نمیتواند پرونده سوالات درباره فعالیتهای هستهای گذشته این کشور را ببندد. طرفهای مذاکرهکننده با ایران هیچیک از این مسائل را نخواهند پذیرفت.
زمانیکه آژانس به دلایلی منطقی درباره اقدامات هستهای
ایران مشکوک است، ممانعت از دسترسی به اشخاص و سایتها به این معناست که این سازمان
نمیتواند درباره صلحآمیز بودن توافق هستهای ایران قضاوت نماید. بنابراین، تا
زمانیکه این سوالات حاصل نشده است، برخی از تحریمهای ایران باید همچنان پابرجا
باقی بماند.
توافق موشکی آمریکا با کشورهای حاشیه خلیج فارس و ضربه اول به ایران
پایگاه گلوبال ریسرچ درباره توافقات نظامی اخیر کشورهای عضو شورای خلیج فارس با واشنگتن در کمپدیوید مینویسد: این چیزی بود که در جلسه بین آمریکا و کشورهای فاسد و مستبد حاشیه خلیجفارس حاصل شد؛ آنها توافق کردند که سیستمهای پدافند موشکی به سمت خاورمیانه سرازیر شود.
این سلطاننشینهای حاشیه خلیج فارس در دنیای فعلی همپیمانان اصلی آمریکا محسوب میشوند. آنها با همدیگر دارند سوریه، یمن، اوکراین و دیگر جاها را بیثبات کرده و آشوب به پا میکنند.
اوباما اعلام کرد که فروش تسلیحات به این کشورها را کارآمد خواهد کرد و رزمایشهای مشترکی با بحرین، قطر، عمان، عربستان سعودی و امارات به عنوان بخشی از تعهد این کشور در مقابله با ایران برگزار خواهد کرد. کشورهای حاشیه خلیج فارس میگویند که آنها از تسلیحات اتمی ایران میترسند.
در حقیقت، ایران برنامه تسلیحات اتمی خود را سالها پیش متوقف کرد. اما همیشه حقیقت و واقعیت اهمیتی ندارند. این توافق نظامی جدید به معنای تندوریهای بیشتر آمریکا و اعراب در منطقه است. برنامه این است که سراسر منطقه مملو از موشکهای تاد و رادارهای پدافند موشکی شود.
تمامی این سامانهها مطابق برنامههای موجود پنتاگون فعالیت خواهند کرد. همگی آنها از طریق سامانه ماهواره نظامی آمریکا هدایت خواهند شد. معنای این مساله این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس در واقع برای خرید سامانه پدافند موشکی در سراسر منطقه پول به آمریکا میدهند که هدف اصلی آن مقابله با ایران، سوریه و روسیه است.
پدافند موشکی یکی از مولفههای کلیدی برنامهریزی آمریکا
برای انجام حمله اول میباشد. زمانیکه که کشور مورد تهاجم قرار گرفته تلاش میکند
تا حمله تلافیجویانهای را انجام دهد، در این جا کار این سامانه شروع میشود و
بقیه توانمندیهای نظامی کشور مورد نظر را نیز نابود میکند تا حمله اولیه واشنگتن
موفقیتآمیز باشد.