گروه فرهنگی مشرق- چند وقتی است که بانک ها به صورت جدی وارد حوزه های مختلف هنری شده اند. از بانک سامان تا شهر و ... این ورود از سویی ممکن است برای فرهنگ و هنر مثل سم باشد و از سویی دیگر می تواند در صورت حرکت کارشناسی شده و مطابق فرهنگ و ارزش های دینی و میهنی ، برای هنر و فرهنگ بسیار مفید باشد و حتی حکم کیمیا را داشته باشد.
شاید در میان این بانک ها و این نام ها نام بانک پاسارگاد ، بیشتر از بقیه با فرهنگ و هنر گره خورده است. بانک پاسارگاد که در سال 1384 فعالیت خود را با سرمایه مؤسسان و پذیرهنویسی فراهم کرد. حالا مدتی است جدی تر از بقیه بانک ها وارد میدان هنر شده است. بسیاری از مجامع هنری، پیوندهای محکمی با این بانک برقرار کردهاند و نام این بانک در کنار اتفاقات مهم هنری مشاهده میشود. از حضور چند ده میلیاردی این بانک در شبهحراج تهران گرفته تا تهیهکنندگی فیلمهای شبهروشنفکرانه.
چندی پیش خبرگزاری فارس در باره درباره حضور همراه با شبهه این بانک در فعالیت های فیلمسازی، نوشته بود: دنبال کردن نگاه اجتماعی خاص را باید در حضور
مشاوران این بانک جستوجو کرد. یکی از مشاوران اصلی این بانک در حوزه
اقتصاد و بانکهای خصوصی عنوان شاه کلید بانکداری کشور را به خود اختصاص
داده است.وی از مدیران یکی دیگر از بانکهای خصوصی بود، بانکی که مدعی است
در حمایت از سینمای ایران گامهای مؤثری برداشته است. این مدیر بانکی که
ازبستگان نزدیک یک فیلمساز ضد ایرانی است بعید به نظر نمیرسد که همان خط
فکری را دنبال کند. حضور پررنگ بانکهای خصوصی در سینمای کشور به دلیل حضور
این فرد (یکی از اضلاع مثلث موسسین بانک خصوصی در کشور) است که به واسطه
نزدیکانش در عرصه سینما به مقوله فرهنگ و هنر علاقمند است و نگاه خاصی را
در این عرصه دنبال میکند.
ورود بانک پاسارگاد به حوزه هنر
در روزهای اول حضور هنرمندان تجسمی ایران در حراجهای بینالمللی و فروش بالای آثار آنها و خرید و فروشهای هیجانی آثار هنری در داخل کشور، کمتر کسی بود که به خوشفکری مدیران این بانک شک کند. روزهایی که آنها اثری را در داخل کشور به تومان خریده و در خارج ان را به دلار میفروختند و سود سرشاری از این راه کسب میکردند.
نمایی از فیلم "ملبورن"
این بانک برای خود یک موزه نیز راهاندازی کرد و بخشی از فرهنگستان هنر که یک نهاد دولتی است و اصولاً نمیتوان آن را به غیر واگذار کرد به تصرف خود درآورد و موزهدار نیز شد. کار به جایی رسید که هنرمندان زیادی با انتقاد از خرید و فروش آثار هنری در ساختمان فرهنگستان هنر توسط بانك پاسارگاد این كار را باعث و بانی رواج معامله و دلالی آثار هنری به جایی به نام فرهنگستان هنر كه مكان پژوهشی است دانستند و آن را در راه ایجاد شهرت كاذب برای عدهای خاص از گروهی خاص بیان کردند.
اما حضور این بانک تنها به حوزه تجسمی محدود نشد و ورود آنها به دنیای هنر هفتم نیز با واکنشهایی روبرو شد. در جشنواره فجر چند سال اخیرعنوان «بانک پاسارگاد تقدیم میکند» در ابتدای برخی از فیلمها توجه مخاطب را به خود جلب میکرد و این سؤال به وجود میآمد که سرمایهگذاری هنگفت این بانک در تولید چنین آثاری چه علتی دارد؟
از «جدایی نادر از سیمین» و«طبقه حساس» گرفته تا «ملبورن»، «بهمن» و «من دیهگو مارادونا هستم» و
«مرگ ماهی» و دهها اثر سینمایی دیگر با حمایت مالی این بانک تولید شده که برخی به
فروش بالایی نیز دست یافتند و برخی یا شکست گیشه را به همراه داشتند یا احتمال
فروش آنها بسیار کم است.
نمایی از فیلم بهمن
مشارکت این بانک در ساختن فیلمهایی چون "بهمن" یا "مرگ ماهی" که میتوان حدس زد گیشه را به تسخیر خود در نخواهند آورد این سؤال را به وجود میآورد که چرا یک مؤسسه مالی که باید ترازهای مالی و اقتصادی را درنظر داشته باشد و خرجکردن سرمایه با توجیه اقتصادی را لحاظ نکرده است؟ اگرچه اگر به نوع اغلب فیلم های تهیه شده در این بانک دقت کنیم مشاهده خواهیم کرد که جان مایه بعضی مانند "ملبورن" و "بهمن" گرایشات شبه روشنفکرانه است و بعضی دیگر هم مانند "طبقه حساس" اساسا از فیلم هایی هستند که شائبه ضدیت با غیرت و تعصب را در بعضی به وجود آوردند. جالبتر اینکه تهیه کننده محبوب این بانک هم " جواد نوروزبیگی" است که امسال جایزه ویژه هیات داوران را به خاطر تهیه فیلم هایش به دست آورد.فیلم هایی که حامی اغلبشان بانک پاسارگاد بود. "بهمن"،" من دیه گو مارادونا..." و...
نوروزبیگی - تهیه کننده محبوب بانک پاسارگاد
از سوی دیگر مسأله همین خریدها و تهیه کنندگی های غیراقتصادی و یا نگاه شبه روشنفکرانه در بعضی خریدهای میلیاردی آثار هنری مثل خرید سال قبل آنها از حراج تهران نیز مصداق دارد.
چرا یک بانک برای یک تابلو که در بازار داخلی میتواند آن را با هفتصد میلیون تومان خریداری کند، یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان هزینه میکند؟ اینجا نیز این سؤال به وجود میآید که نکند دستهای پشت پرده و ساختارهای نامیمونی وجود دارد که این هزینهها را به قصد محققشدن امیالی غیرفرهنگی هزینه میکنند؟
مشاوران فرهنگی هنری بانک پاسارگاد چه کسانی هستند؟
در حوزه تجسمی مشاوران این بانک مشخص هستند. مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران (سمیعی آذر)، برخی کارکنان این موزه که اکنون به حضور در بخش خرید و فروش آثار هنری معروفند و برخی هنرمندان از جمله مشاوران این بانک در حوزه تجسمی هستند.
مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران که مشاور این مؤسسه مالی است، مدیر حراج تهران و مشاور اعظم حراج انگلیسی کریستیز در ایران است. به معنای دیگر و دقیقتر مشاور این بانک، به این این بانک مشاوره میدهد که از چه افرادی اثر بخرند.
در حوزه سینما اما حرف و حدیث زیاد است. حسن بلخاری (که در تماسهای مکرر خبرنگار مشرق حاضر به گفتوگو نشد) مدیر کارگروهی است که به مدیرعامل بانک
پاسارگاد مشاوره میدهد که برای حضور در عرصه سینما خود را آماده کند. از کمال تبریزی و یکی دو نفر دیگر هم به عنوان افراد صاحب نفوذ در حوزه سینمایی این بانک نام می برند که هنوز تایید یا تکذیبی در مورد آنها صورت نگرفته است.
اما تنها مسؤولی از این بانک که صحبت کرد "خسرو رفیعی" مدیرکل روابط عمومی بانک پاسارگاد بود که در گفتوگو با مشرق مدعی شد: «تمام کارهای فرهنگی بانک با اولویت توجیه اقتصادی انجام نمی گیرد. ما تمام تلاشمان این است که فیلمهایی که در جهت مصالح نظام است را حمایت کنیم.»
"خسرو رفیعی"
مدیرکل روابط عمومی بانک پاسارگاد
وی افزود: ما در بانک پاسارگاد دو شورا داریم که بر فیلمنامههای ارسالی نظارت میکنند و هر فیلمنامه حداقل باید شش ماه در بانک باشد تا همه آن را بخوانند و نظر بدهند تا شاید بتواند پروسه حمایتی ما را نیز داشته باشد، پس، ورود یک فیلم به چرخه ساختهشدن توسط ما نیازمند زمان و البته داشتن یک سری مشخصات محتوایی است و هر فیلمی نمیتواند در بانک پاسارگاد تولید شود.
مدیر روابط عمومی بانک پاسارگاد خاطرنشان کرد: ما بر پایبندی فیلمها به نظام و روابط بین جامعه و البته تحکیم روابط خانواده تأکید داریم و اینگونه نیست که هر فیلمی را برای تولید بپذیریم به عنوان نمونه وقتی قرار بود فیلم جدایی نادر از سیمین را بسازیم به اصغر فرهادی گفتیم که سکانسهای پایانی آن را عوض کند که او نیز این کار را کرد تا فیلم در چرخه تولید ما قرار بگیرد.
نمایی از فیلم جدایی نادر از سیمین
وی ادامه داد: چند وقت پیش دو فیلمنامه از دو کارگردان معروف را که بر خلاف مصالح نظام بود و فیلمهای بود که بهشدت از دایره اخلاقیات حاکم بر تولید فیلم بانک پاسارگاد دور بود را رد کردیم.
رفیعی در پاسخ به این سؤال که آیا بانک نمیبایست بر روند پولسازی و فروش فیلمهای خود نظارت داشته باشد و اصولاً به عنوان یک بنگاه اقتصادی باید به فروش فیلمها نیز باید توجه داشته باشد، توضیح داد: ما سعی میکنیم فیلمهایی را که فروش داشته باشند به تولید برسانیم ولی پاسارگاد صرفاً دنبال این فروشها نیست. ما در کنار مسائل مالی برای خود یک وظیفه اجتماعی نیز قائل هستیم که این وظیفه ما را برآن میدارد که در حوزههای هنری مثل تجسمی و سینما ورود پیدا کنیم تا از هنرمندان این حوزه حمایت شود البته اگر این حمایت با برگشت سرمایه نیز همراه شود که بهتر.
نمایی از فیلم "ملبورن"
وی در پاسخ به این سؤال که چرا در این سالها از بعضی فیلمها که نگاه شبهروشنفکری دارند حمایت کردهاید؛ گفت: این فیلمها از میان فیلمنامههایی است که به دستمان رسیده و با توجه به تعداد بالای افراد نظردهنده برای ساخت یک فیلم، نمیتوان بر این نکته صحه گذاشت که این آثار سلیقهای انتخاب شدهاند.
مدیر روابط عمومی بانک پاسارگاد درباره حضورشان در بازار تجسمی و نقششان در ایجاد حباب قیمت در اقتصاد هنرهای تجسمی بیان کرد: رضا نامی (برادر غلامحسیین نامی و کارمند سابق موزه هنرهای معاصر در زمان سمیعیآذر) برای ما در این حوزه کار میخرد و من اطلاع چندانی از این حوزه ندارم.
شاید اگر مسولین بانک های دیگر هم قصدشان خیر باشد( که انشاالله هست) و با گزارش های ما در مورد بانک ها همکاری و همراهی کنند بشود با یک آسیب شناسی درست مسیر حرکت فرهنگی بانک ها را توسط نظر کارشناسان و صاحبنظران اصلاح کرد و از آفت هجوم جماعت شبه روشنفکر به آنها دور کرد. اگرچه ممکن است در آنصورت، دیگر، حمایت یک بانک از یک فیلم موجب نتواند موجب اعمال نفوذ مشاوران فرهنگی در جایزه بعضی جشنواره ها و رسیدن جایزه به آثاری که ....بماند.