معضل سعودی
روزنامه تودیز زمان چاپ ترکیه درباره تحولات صورت گرفته در روابط ایران و عربستان در چند ماه گذشته مینویسد: جمعه گذشته بیش از 20 نفر در استان شرقی عربستان که مردم آن عمدتاً شیعه هستند در بمبگذاری داعش کشته شدند. این اولین مورد از اقدامات داعش در عربستان محسوب میشود.
زمانبندی این حمله با توجه به عملگرایی اخیر در سیاست خارجی عربستان در قبال سوریه حائز اهمیت میباشد. پس از مرگ ملک عبدالله و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز، عربستان از افزایش تاثیرگذاری ایران در منطقه به عنوان یک تهدید راهبردی جدی نام برد. بنابراین، ایران برای عربستان در سه حوزه تهدید محسوب میشود. حوزه اول سوریه است جایی که عربستان به شکل فعالانهای در تلاش برای شکست دادن بشار اسد است. حوزه دوم یمن میباشد. عربستان سعودی چندین حمله را برای متوقف کردن حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن انجام داده است. حوزه سوم خلیجفارس است. به عنوان مثال، تاثیرگذاری ایران در بحرین برای عربستان بسیار حیاتی است. افزایش فعالیتهای شیعیان در بحرین میتواند به سرعت بر استان شرقی عربستان جایی که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهد تاثیر گذارد.
در اولین روزهای شروع اعتراضات در جهان عرب، هزاران شیعه در عربستان علیه آل سعود اعتراض کردند. رژیم سعودی پول زیادی صرف منصرف کردن مردم از ادامه اعتراضات کرد و در این راه هم از انجام اقدامات خشونتبار خودداری نکرد.
راهبرد عربستان برای محصور کردن ایران دو جنبه دارد. بخش اول آن شامل اتخاذ یک راهبرد سیاست خارجی بسیار فعال در خصوص ایران میباشد که حتی در صورت لزوم شامل وارد شدن به جنگ نیز میشود. عربستان در یمن و سوریه درگیر این نزاع شده است. مرحله بعدی این تقابل با ایران شامل ایجاد ائتلافهایی با دیگر کشورها نظیر ترکیه و قطر برای ایجاد موازنه با ایران است. در حقیقت، ترکیه از اقدام نظامی عربستان در یمن حمایت کرده است.
با این حال، این راهبرد عربستان با معضل اساسی روبروست. تلاشهای عربستان برای متوقف کردن ایران به طور طبیعی به گروههای تندرو کمک میکند. بنابراین سوال این است: آیا این مساله در بلندمدت برای عربستان خوب است؟ منطق کشمکشها در سوریه کاملاً ساده است: هر چه حکومت بشار اسد ضعیفتر شود، گروههای تندرو از قبیل داعش قویتر میشوند.
آیا ریاض مطمئن است که داعش در بلندمدت تهدیدی برای عربستان ایجاد نمیکند؟ همین سوال را میتوان درباره ترکیه نیز پرسید. حمله روز جمله به مسجد شیعیان را میتوان به منزله اخطاری برای مقامات سعودی در نظر گرفت. ائتلاف ضد اسد نقطه اشتراکی به جز ضد اسد بودن ندارد. بنابراین، در سوریه پس از اسد، گروههای تندرویی مثل داعش احتمالاً کشورهای همسایه را هدف قرار خواهند داد.
یک نکته در اینجا فراموش شده است. گروههای تندرویی از قبیل داعش هیچگونه منافعی در سوریه ندارند. ایدئولوژی آنها جهانی است و خواستار فعالیت در همه نقاط جهان است. بررسی اسناد بدست آمده از داعش نشان میدهد که آنها برنامههایی نیز برای عربستان و ترکیه دارند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: راهبرد عربستان در برابر ایران یک معضل ذاتی دارد. با این حال، این معضل در سیاست بسیاری از کشورها در قبال سوریه نیز قابل مشاهده است. کشورهایی نظیر ترکیه دارند اشتباه بزرگی مرتکب می شوند. آنها دارند به خاطر راهبردهای موفقیتآمیز کوتاهمدت خود مشکلات بلندمدتی را ایجاد میکنند.
اصلاحطلبان ایران محتاطانه درباره احزاب جدید خوشبین هستند
روزنامه فایننشال تایمز مینویسد: پس از سالها سختگیری، دو حزب اصلاحطلب جدید در ایران کار خود را شروع کردهاند. اما میانهروهای ایران بین شک و امید گیر افتادهاند. آنها مطمئن نیستند که آیا ظهور احزاب ندای ایرانیان و اتحاد ملت ایران به معنای تغییر موضع نظام در قبال اصلاحطلبان است و یا پیشزمینهای برای فشارهای بیشتر میباشد.
یک تحلیلگر مسائل سیاسی از طیف اصلاحطلبان در این زمینه گفت: نظام به منظور جلوگیری از انفجار در پایگاه اجتماعی قوی گروههای اصلاحطلب به وضوح فهمیده است که انتخابی دیگر به جز این ندارد که به احزاب آرام و انعطافپذیر اجازه دهد تا طرفداران خود را در جایی جمع کنند تا امکان نظارت بر آنها مهیا باشد. نظام امیدوار است که این اقدام واکسنی باشد برای مقابله با احزاب تندروی اصلاحطلب که از منظر نظام مثل بیماری ابولا هستند.
به نظر میرسد دیر یا زود این دو حزب بین خواستههای مردم برای افزایش آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مقاومت نظام گیر بیفتند.
تحلیلگران معتقدند که هر زمانی که این مساله رخ میدهد، تندروها سریعاً مداخله میکنند و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی را متقاعد میکنند که خواستههای طرفداران اصلاحطلبان تهدیدی برای بقای نظام محسوب میشود. همین بحث در زمان تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب قبل از انتخابات رخ میدهد.
این احزاب جدید نسبت به ایجاد اصلاحات آرام در داخل نظام اسلامی قول دادهاند. این دو حزب از اعضای سابق حزب مشارکت تشکیل شدهاند که بزرگترین حزب اصلاحطلب محسوب میشد اما پس از اغتشاشات سال 2009 منحل شد.
به نظر میرسد که حزب اتحاد ملت ادامه حزب مجاهدین باشد. رهبر این حزب ولیالله شجاعپوریان یکی ازنمایندگان اسبق اصلاحطلب مجلس میباشد. تندورهای در ایران نسبت به تشکیل حزب اتحاد ملت انتقاد کردهاند و ادعا کردهاند که این حزب همان حزب مشارکت اما با نامی جدید است.
حزب ندای ایرانیان به رهبری صادق خرازی 2300 عضو دارد که اکثراً در دهه سوم زندگیشان قرار دارند. آقای خرازی سفیر اسبق ایران در پاریس بیش از یک دهه بیش خواستار مذاکره با آمریکا برای خاتمه دادن به خصومتهای بین دو کشور شده بود. اگرچه وی در حال حاضر بازنشسته است، اما همچنان از جایگاه ویژهای در نظام اسلامی برخوردار است.
آقای خرازی گفت: ما به فصل الخطاب بودن رهبر انقلاب اعتقاد داریم و معتقدیم که اقدامات سکولار بزرگترین ضربه به ایران در طول تاریخ بوده است. توسعه سیاسی هیچ مناسبتی با تشویق مردم برای حضور در اعتراضات خیابانی ندارد.مسابقه کاریکاتور در ایران داعش را به آمریکا و رژیم صهیونیستی مرتبط کرد
به گزارش پایگاه صهیونیستی جروزالم پست، مسابقهای درباره جرائم مرتکب شده توسط داعش توسط خانه کاریکاتور ایران برگزار شده است و کارهای هنرمندان در چند خانه فرهنگ در سطح شهر تهران به نمایش درآمده است.
برخی از این کاریکاتورها همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی با این سازمان تندوری اسلامگرا را به تصویر کشیدهاند.
بیش از 1000 اثر به این مسابقه فرستاده شد که از بین آنها 270 اثر توسط تیمی متشکل از کارشناسان گرافیکی انتخاب شدند.
محمد حبیبی مدیر اجرایی این مسابقه گفت که این اثرها از بیش از 40 کشور جهان از قبیل برزیل، استرالیا، مالزی و اندنزی به این مسابقه ارسال شدهاند.
حبیبی همچنین گفت که برخی از کاریکاتوریستهای خارجی به خاطر مسائل امنیتی با نام مستعار در این مسابقه شرکت کردهاند.
حبیبی افزود: امروزه همه در سراسر جهان با موجود وحشی به نام داعش و جنایاتیهایی که آنها بر علیه بشریت و فرهنگ انجام میدهند آشنا هستند. هنرمندان حالا وظیفه دارند تا سطح آگاهی مردم را درباره این گروه با شرکت در چنین رویدادهایی افزایش دهند.
بندر هندی - ایرانی چابهار تا دسامبر سال 2016 عملیاتی میشود
پایگاه اندیتیوی در گزارشی درباره توافق اخیر بین هند و ایران برای توسعه بندر چابهار مینویسد: نیتین گادکاری وزیر راه و کشتیرانی هند گفت که این کشور پیشبینی میکند که بندر راهبردی چابهار در ایران که امکان دسترسی این کشور به افغانستان بدون گذشتن از خاک پاکستان را فراهم میآورد تا دسامبر سال آینده عملیاتی شود.
اوایل این ماه، هند به رغم مخالفتهای آمریکا توافق راهبردی را با ایران برای توسعه بندر چابهار به امضا رسانید.
گادکاری گفت: مدتی است که کار در بندر چابهار آغاز شده است. ما بهرهبرداری از این بندر را ظرف یکسال یا یکسال و نیم آغاز میکنیم.
وی همچنین از امضای پیشنویس این توافق ظرف مدت یک ماه آینده خبر داد.
هند در نظر دارد با سرمایهگزاری 85.21 میلیون دلاری اسکله این بندر را به پایانه کانتینری و پایانه محمولههای چندمنظوره تغییر کاربری دهد.
قرار است که این بندر از طریق شبکه راهی کشور به بزرگراه گارلند افغانستان و جاده زرنج - دلارام که توسط هند ساخته شده است متصل شود. این مسیر امکان دسترسی مستقیم به چهار شهر اصلی افغانستان یعنی هرات، قندهار، کابل و مزارشریف را فراهم میآورد.
همچنین از این بندر برای حمل نفت و اوره استفاده میشود و در نتیجه هزینههای حمل و نقل هند کاهش مییابد.
«اسپوتنیک نیوز» به نقل از سردار سلیمانی نوشت : « در حالیکه آمریکا از مقابله با دولت اسلامی (داعش) عقب نشینی می کند، ایران تنها قدرتی است که با این سازمان نظامی به مقابله می پردازد.»
اسپوتنیک نیوز افزود: « ژنرال قاسم سلیمانی گفته است ارتش آمریکا و متحدانش در جنگ با دولت اسلامی (داعش) در حال شکست هستند و در نتیجه ، ایران به عنوان تنها قدرت باقیمانده در جنگ با این نظامیان در منطقه است.
اسپوتنیک نیوز افزوده است : « منابع خبری ایران به نقل از سلیمانی خبر دادند که در جنگ با گروه دولت اسلامی (داعش)، بجز جمهوری اسلامی ایران هیچ نیرویی باقی نمانده است و ملتهای مورد حمایت ایران نیز در این نبرد درگیر هستند، اما آمریکا برای متوقف کردن پیشروی دولت اسلامی (داعش) بسوی رمادی هیچ غلطی نکرد.»
سلیمانی در خصوص اتهام اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا به نیروهای عراقی مبنی بر اینکه این نیروها هیچ تمایلی به جنگ در رمادی نداشتند گفت :« آمریکا تمایلی ندارد از پیشروی این جنگجویان جلوگیری کند.»
سایت اسپوتنیک در ادامه این خبر ، همچنین انتقادات مقامات عراقی از سخنان اشتون کارتر در مورد بی میلی نیروهای ارتش عراق به جنگ با داعش را یادآوری کرده است.
ايران و ترکيه با وجود اختلافات زياد، منافع مشترک بسياري دارند
روزنامه لوتان چاپ سوئیس نوشت ایران و ترکیه همانند دو شیری هستند که برای هم می غرند اما به هم حمله نمی کنند.
این روزنامه فرانسه زبان در مطلبی به قلم محمد رضا جلیلی نوشت ، از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال هزار و نهصد و هفتاد و نه، روابط میان تهران و ریاض با تنش های بسیاری روبرو شد. به طور قطع تلاشهایی برای بهبود روابط صورت گرفت اما این تلاشها بی نتیجه باقی ماند. پس از حمله نظامی آمریکا به عراق، سرنگونی صدام حسین و به قدرت رسید دولتی شیعه در این کشور، روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به وضوح بدتر از قبل شد. بنابراین رقابت میان دو کشور به جنگی سرد تبدیل شد. در پی بهارهای عربی، این جنگ سرد به اوج خود رسید و دو کشور در اکثر صحنه درگیری در خاورمیانه، از بحرین تا لبنان، همچنین در عراق و سوریه و فلسطین و در نهایت در یمن برای افزایش نفوذ خود به مبارزه با یکدیگر پرداختند. از همین رو کشورهای سوم و بسیاری از ناظران سیاست منطقه ای عادت کرده اند دو کشور را به موازات هم مورد بررسی قرار دهند؛ یکی از آنها به عنوان قطب اصلی اسلام سنی و دیگر رهبر شیعیان جهان در نظر گرفته می شود. این دیدگاه مبتنی بر این واقعیت است که حاکمیت هر دو کشور ابعاد مذهبی دارد و نظام حقوقی هر دو کشور نیز بر پایه شریعت است.
در این شرایط سخن گفتن از محور ایران- عربستان سعودی همانند آنچه از برزیل و آرژانتین همواره یاد می شود بی معناست. در واقع این دو کشور از همه نظر از یکدیگر جدا هستند؛ مسیر تاریخی، وضعیت جمعیتی، هویت فرهنگی و به ویژه مذهب دو کشور کاملا متفاوت است. عمدتا نوعی بیزاری و نفرت ضد شیعه در میان وهابیون وجود دارد که در میان اهل سنت در هیچ کجای دیگر جهان دیده نمی شود. اما در خاورمیانه اگر دو کشور حضور دارند که می توانند رو در روی هم قرار بگیرند به طور قطع این کشورها ایران و عربستان سعودی نیستند بلکه ایران و ترکیه هستند. در واقع این دو کشور همسایه بقایای دو امپراطوری رقیب هستند که از قرن شانزدهم اغلب در حال جنگ هستند اما همچنین موفق شده اند زمینه های فعالیت مشترک نیز بیابند. همچنین ایران و ترکیه نخستین کشورهای مسلمانی هستند که مرزهای خود را با معاهده قصرشیرین که در سال هزار و ششصد و سی و نه امضا شد تعیین کردند. در قرن بیستم هم هر دو کشور شاهد توسعه سیاسی مشابه بودند. انقلاب مشروطه در سال هزار و نهصد و شش و انقلاب ترکان جوان در سال هزار و نهصد و هشت مشابه بودند و هر دو عرصه سیاسی دو کشور را تغییر دادند. به علاوه شباهتهایی نیز میان برنامه های مدرن سازی دو کشور وجود دارد که پس از جنگ جهانی اول آغاز شد. جمهوری ترکیه از زمان تاسیس توسط آتاتورک در سال هزار و نهصد و بیست و سه، سیاست مدرن سازی مستبدانه ای را آغاز کرد که رضا شاه از زمان تاسیس سلسله پهلوی در ایران در اواخر سال هزار و نهصد و بیست و پنج از آن بسیار الهام گرفته است. از سالهای هزار و نهصد و پنجاه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آنکارا و تهران در قالب پیمان بغداد که بعدها به پیمان سنتو تغییر نام داد، همکاری نزدیکی داشتند.
در پی سرنگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران، روابط میان دو کشور دست خوش آشفتگی ها و حوادث بسیاری شد. طی سالها، همزیستی میان جمهوری لائیک ترکیه و حاکمیت اسلامی ایران آسان نبود اما دو کشور مانع از قطع روابط می شدند و حتی تبادلات تجاری خود را توسعه می دادند. با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال دو هزار و دو، روابط دو جانبه ایران و ترکیه نیز گسترش یافت. سفرهای رسمی افزایش یافتند، همکاری در بخش انرژی ادامه یافت و تبادلات اقتصادی دو کشور رونقی بی سابقه را تجربه کرد. در سال دوهزار و ده وزیران امور خارجه ایران، ترکیه و برزیل تلاش کردند راه حلی برای بحران هسته ای ایران بیابند. اگرچه این تلاش به نتیجه نرسید اما فضای اعتماد سیاسی را که میان دو همسایه حاکم است تایید کرد. اما متاسفانه این مرحله بسیار کوتاه بود. بهار کشورهای عربی و به ویژه جنگ داخلی در سوریه، روابط سیاسی میان ایران و ترکیه را بار دیگر تحت تاثیر قرار داد.
تهران پایبند به اتحاد دیرینه خود با دمشق، به حمایت همه جانبه از حاکمیت بشار اسد متعهد شده است. این در حالی است که آنکارا از مخالفان سوریه حمایت می کند و به عربستان سعودی و قطر نزدیک شده است که از اسلامگرایان سنی حمایت می کنند. حسن روحانی رییس جمهور ایران پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال دوهزار و سیزده، تلاش برای بهبود روابط دو جانبه ایران و ترکیه را که به طور قابل توجهی بدتر شده بود آغاز کرد. امضای توافق موقت ژنو در مورد برنامه هسته ای ایران در نوامبر سال دوهزار و سیزده و همچنین حضور فزاینده گروه های رادیکال در سوریه که امنیت ترکیه را نیز تهدید می کردند، فرصت برای بهبود روابط را ایجاد کرد. روحانی در ماه ژوئن سال دو هزار و چهارده سفری تاریخی به آنکارا داشت. به همین مناسبت توافقات بسیاری در زمینه انرژی و اقتصاد با اهداف بلندپروازانه به امضا رسید. پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در ماه اوت سال دوهزار و چهارده، مورد استقبال دولت ایران قرار گرفت. اما مسائل مهمی همچون حوادث عراق، سوریه و به طور گسترده تر دیدگاه آنکارا در مورد جاه طلبی های منطقه ای ایران همچنان بر روابط دو کشور تاثیر گذار است. همین مسئله موجب شد اردوغان در پایان ماه مارس سال جاری ایران را به تلاش برای سلطه بر منطقه متهم کند.
اگرچه دو کشور همچنان از سیاست های منطقه ای یکدیگر انتقاد می کنند اما در سطوح بالا ارتباطات خود را حفظ می کنند. در همین چارچوب هفتم ماه آوریل اردوغان به تهران سفر کرد. در پی این سفر دو کشور تصمیم گرفتند مبادلات تجاری خود را افزایش دهند و برای یافتن راه حلی برای بحران یمن با یکدیگر همکاری کنند. این دو امپراطوری باستانی به خوبی می دانند از پایان جنگ جهانی اول، با یکدیگر وارد جنگ نشده اند و بیش از یک قرن است که تغییری در مرزهای دو کشور ایجاد نشده است. بنابراین هردو کشور با آگاهی از این منافع مشترک تاکنون همواره محتاط بوده اند و برای ممانعت از تبدیل شدن تنش به جنگ تمام عیار خویشتن داری کرده اند. علاوه بر این نوعی همکاری تکمیلی اقتصادی و ژئوپلتیک میان دو کشور وجود دارد. ایران ذخایر نفتی و گازی بسیاری در اختیار دارد. بنابراین ترکیه برای مصرف خود و همچنین تبدیل کردن خاکش به فضای ترانزیت انرژی میان اروپا و آسیا به ایران نیاز دارد. به علاوه ایران مشتری محصولات کشاورزی و صنعتی ترکیه است. از دیدگاه ژئواستراتژیک هم ترکیه به ایران اجازه ترانزیت به سوی اروپا را می دهد و در مقابل نیز ایران اجازه دسترسی به سرزمین های قفقاز و آسیای میانه را می دهد. در نهایت دو کشور به عنوان دو وزنه سنگین منطقه که هریک حدود هشتاد میلیون نفر جمعیت دارند، آگاهند که به عنوان دو کشور غیر عرب خاورمیانه همواره از یافتن زمینه های مشترک همکاری نفع می برند. همچنین آنها می دانند گفتگوی آنها یکی از عوامل آرامش در منطقه ای است که به شدت نیازمند آرامش است.