با آیتالله علمالهدی عضو درباره زمزمهها و اظهارات مجدد درباره شورای شدن رهبری از سوی برخی از افراد ،معتقد است که طبق موازین اسلامی تشکیل شورای رهبری غیر ممکن است.
با این نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری درباره خصوصیات انقلاب، امام و رهبری و خاطرهگویی و نقل قول برخی افراد از سوی امام (ره) به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن به شرح زیر است:
منظومه فکری امام راحل در خصوص مبارزه با استکبارستیزی و مقابله با آمریکا چگونه تشریح میکنید؟
امام بزرگوار رضوانالله تعالی علیه روزی مبارزه با استکبار را آغاز کردند که در آن ایام آمریکا از سوی همه نخبگان سیاسی جهان اعم از امت اسلام و جوامع غیر اسلامی به عنوان قطب مطلق قدرت در کره خاکی، قلمداد میشد علیرغم اینکه در آن سالها استکبار جهانی به 2 قطب شرق و غرب تقسیم شده بود اما همگان بر این باور بودند که حتی شوروی نیز نمیتواند خلاف اراده آمریکا برنامهای را اجرا کند چه برسد به سایر کشورها لذا این چنین بود که در ژوئن سال 67 آمریکا با 2 میلیون صهیونیست بر 80 میلیون مسلمان پیروز شد آن هم در مقابل کشورهایی همچون عربستان که به عنوان ثروتمندترین و مصر که از لحاظ فناوری قدرت و متمدن یکی از کشورهای مهم در منطقه بود که در صف مقدم جبهه ضد اسرائیل بودند شکست خوردند و این نمونه بارزی از حاکمیت استکبار بود.
اما در این وضعیت امام راحل چنین قدرت مطلقه را نادیده گرفت و بیارزش پیدا شد و قدم در راه استکبارستیزی گذاشت.
بعد از آن هم که قضیه لانه جاسوسی و بستن سفارتخانه آمریکا پیش آمد و امام راحل به همه مردم دنیا نشان داد که میتوان با آمریکا مقابله و تز استکبارستیزی را بدون وابستگی به شرق و غرب اعلام کردند و این مسئله تا حدی تازگی داشت که مردم دنیا تا مدتها تماشاچی بودند.
آیا این شیوه امام (ره) پس از انقلاب نیز تداوم یافت؟
با مطالعه تاریخ 30 ساله انقلاب، نظام ما در دو مقطع دنیا را شگفتزده کرد. اول همین پیروزی انقلاب بود که طی آن 40 هزار مستشار آمریکایی از کشورمان رانده شدند که پس از آن خیلیها کتاب نوشتند و آن را وابستگی سیاسی عنوان کردند و کسی نمیتوانست قبول کند که این امر تنها با اتکاء به خداوند محقق شده است.
نکته دوم دستیابی ما به فناوری هستهای بدون وابستگی به کشورهای غربی است و همین امر باعث شده که برای ما مشکل ایجاد کنند چرا که برایشان قابل قبول نیست که ما بتوانیم بدون وابستگی به آنها پیشرفت کنیم.
آیا میتوان رسیدن به چنین جایگاهی را استمرار رهبری بر اصول امام راحل دانست؟
امام راحل برای تثبیت و نهادینه کردن این خط زحمات زیادی کشیدند زیرا جریانهای سیاسی فعال در آن ایام با این تفکر امام مقابله میکردند چرا که از نظر آنها مقابله با آمریکا و استکبار جهانی ممکن نبود و همین امر باعث شد جریانهای التقاطی مثل منافقین با اینکه شعارهای ضدامپریالیستی میدادند بازیچه دست آمریکا شوند متأسفانه در این 36 سال نیز جریانهایی نیز ایجاد شدند که با رهبری زاویه دارند و این اختلاف نیز در خصوص آرمان استکبارستیزی ایشان است.
هشدار مقام معظم رهبری درباره موافق نبودن با مذاکره در سایه تهدیدها را نیز در همین راستا میدانید؟
رهبری نه تنها رهرو این جریان شدند بلکه با مدیریت صحیح، استکبارستیزی را در کشورهای اسلامی و سایر ملتها توسعه دادند در زمانی نه چندان دور فقط در کشور ما شعار«مرگ بر آمریکا» سر داده و پرچم این کشور سوزانده میشد اما امروزه همه آزادیخواهان این شعار را سر میدهند و بدین ترتیب همه توطئه مستکبران که در انتقام از استکبارستیزی انجام میدهد با شکست مواجه شده است.
الحمدالله امروزه ما در نقطهای از استکبارستیزی قرار گرفتهایم که به مراتب گستردهتر از زمان حیات امام است و این رشد ما باعث شده آمریکاییها و اسرائیلیها نیز به این مسئله اقرار میکنند استکبارستیزی نظام ایران و انقلاب اسلامی و برخی از کشورهای منطقه شرایطی را ایجاد کرده که جریانهای مقاومت درحال توسعه است و منطقه را در مقابل آمریکا محافظت میکند و این نتیجه مدیریت استکبارستیزی است که امام آغاز و رهبری ادامه دادند.
در مسئله مذاکره هم ابتدا رهبری اعلام کردند من به این مذاکرات خوشبین نیستم اما مانع هم نمیشوم و این مذاکره از مدتها پیش بوده و برای الان نیست بلکه الان محور مذاکره عوض شده است قبلا محور مذاکره اقتدار و ایستادگی ما بر اصول و توانمندیهایی بود و حالا محور مذاکرات بر بنای تعامل انجام میشود اما باید به این نکته توجه کرد که با این روش خوی استکباری مستکبر نه تنها کم نشده بلکه آن را جری کرده است تا جایی که مذاکرات را زیر شبه تهدید انجام میدهند و با این استراتژی میخواهند وانمود کنند که ما به دلیل ضعف و استیصال وارد مذاکرات شدیم و بدین ترتیب ما را از مواضع استکبار ستیزانه دور کنند و به دنیا این موضوع را القا کنند که ما از موضع استکبارستیزی خودمان عدول کردهایم.
حضرت امام (ره) مردم را ولینعمت میدانستند این نگاه امام (ره) در منظومه انقلاب چه جایگاهی دارد؟
در اعتقادات ما حاکمیت مال خداست و مردم تا زمانی که حاکمیت را بپذیرند حاکمیت استقرار دارد اگر مردم حاکمیت را نپذیرند بنای دین و مشیت خداوند تحمیل این حاکمیت بر مردم نیست امام از این لحاظ مردم را ولینعمت خود دانستند که حاکمیت خدا را در قالب ولایت بپذیرند و علاوه بر این پای این آرمان خود ایستادند تا حدی که اگر کسی با رهبری و اصولش زاویه پیدا کند این مردم هستند که به شورش در میآیند بنابراین این اراده مردمی است که دشمن را مستأصل کرده است زیرا توان نظام ما چیزی فراتر از امکانات نظامی و سیاسی و پشتوانه 70 میلیونی است.
*مردم ایران هیچگاه محو شعرها نبودند بلکه عملیاتی اقدام کردهاند
عدهای معتقدند مردم از شعار خسته شدهاند و دنبال صلح هستند نظرتان در این خصوص چیست؟
به نظرم مردم از ابتدا هم محو شعار نبودند مطمئنا افرادی که این حرفها را میزنند مردم را نشناختهاند چرا که این مردم روزی پای انقلاب آمدند که مقابلشان گلوله داغ بود پس از آن هم جانانه در مقابل تهدیدها و تجهیزات صدام مقابله و حماسه 8 سال دفاع مقدس را ایجاد کردند لذا با نگاه واقعبینانه متوجه میشویم که مردم هیچ گاه شعار ندادند و عملیاتی اقدام کردند. مردم چرا باید از انقلاب خسته شده باشند از برکت این انقلاب عزت، آزادی، آبادانی و استقلال به دست آوردند. کدام کشور در طی 30 سال این همه توفیقات به دست آورده اند و خودشان برای سرنوشت خودشان تصمیم میگیرند حتی در آمریکا نیز این رویه نیست و صهیونیستها برای آینده آنها برنامهریزی میکنند بنابراین این آقایان حرف خودشان را از جانب مردم میگویند چرا که از ابتدا به این دلیل وارد جریانهای سیاسی شدند که از قِبَل آن به لذت و شهوت برسند لذا الان خسته شدهاند.
*برخیها از انقلاب خسته شدهاند و سخنان خود را در قالب امام به مردم القا میکنند
به نکته خوبی اشاره کردید، علت داغ شدن خاطره گویی درباره شخصیت امام و تحریف شخصیت و مکتب ایشان را چه می دانید؟
مشخص است این افراد از حرکت در مسیر اهداف و آرمان های بنیانگذار کبیر انقلاب خسته شده اند و دیدگاههای شخصی خود را در قالب سخنان آن بزرگوار به مردم القا می کنند؛ این افراد و جریانات کسانی هستند که از نظام و انقلاب خسته شدهاند که باید خود را کنار بکشند، این افراد و جریانات به دنبال انقلابی بودن بدون دردسر هستند و برای همین کنارهگیری نمیکنند.
*منطق امام(ره) با تبارسالاری نسبتی ندارد
به نظر میرسد برخی در ساختار نظام در صدد بازتولید روابط سلطنتی یا به نوعی تبارسالاری (DNA سالاری) هستند. آسیبهای این اقدام را تشریح کنید.
اول این را بگویم که منطق حضرت امام(ره) با تبارسالاری نسبتی ندارد و حقیقت این است که کانون قدرت و ثروت و رسانههای خاص متاسفانه این بحث تبارسالاری را با هدف ایجاد یک فرصت ویژهخواری در کشور ما ترویج میکنند و در نهایت این ویژهخواری منجر به تحقیر جامعه میشود؛ در عرصه سیاست و اقتصاد هم باید روشمان همان روش امام باشد به این معنی که ارتباطات سیاسی را بر مبنای ولی نعمتی مردم قرار دهیم چرا که در فرهنگ انقلاب ما مردم اصل هستند و بنا بر سیره امام باید این ارتباط را از ضعیفترین و آسیبپذیرترین قشر آغاز کنیم و این جریان ایجاد نمیشود مگر اینکه زندگی خودمان را با سطح زندگی مردم هماهنگ کنیم.
نقش حضرت آقا را در پرچمداری فرهنگی و جلوگیری از بروز انحرافات چگونه ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه مقام معظم رهبری تا امروز از مدیریت فرهنگی و سیاسی منحصر به فردی برخوردار و مسائل را به صورت ارزشگذاری مدیریت کردهاند به نحوی که در عرصه فرهنگی جریانهای ارزشی را به عنوان معیار معرفی کردهاند و بدین ترتیب جریانهای ضد ارزشی خود به خود به عنوان نقطه منحنی تلقی میشوند در عرصههای سیاسی هم اوضاع به همین منوال است به عنوان مثال فتنه و بانیان آن را به عنوان ضد ارزش معرفی کردهاند و مطمئنا اگر یک قرن دیگر هم بگذرد جریان فتنه نمیتواند در کشور ما سربلند کند و اشخاص ذینفوذ در آن هم هیچگاه از سوی مردم پذیرفته نمیشوند و این راه و رسم مقام معظم رهبری در مدیریت عرصههای فرهنگی و سیاسی است و بحمدالله با این اقدامات شبیخونها و انحرافات دشمن خنثی شده است.
تعریف ولایت مطلقه فقیه از نظر امام (ره) را بیان کنید.
ولایت علی القاعده متعلق به امام معصوم است و الان کل جریانات را امام زمان (عج) مدیریت میکند منتهی به خاطر اینکه ایشان رسالت جهانیسازی دارند و باید کل مسائل جهان را جهت دهند لذا نمیتوانند در دسترس باشند. بنابراین به دلیل غیبت آن حضرت خداوند ما را به صحبت خودشان ارجاع دادهاند مثل رئیسجمهور و یا نخستوزیر که وقتی در دسترس نیست برای خود معاونت ارتباطات مردمی تشکیل میدهد، مجتهد جامعالشرایط نیز همین حکم را دارد و حدود اختیارات وی نیز در حد تأمین نیازهای مردمی در پاسخگویی به مسائل دینی مردم و در نهایت حفظ دین و شعائر آن است البته در خصوص حدود اختیارات نیز نظریات مختلفی است اما به طور کل همگان در خصوص «امور حسبه» که همان تأمین مراجعات مردم و پاسداری از مبانی دینی است متفقالقول میباشند.
امام (ره) و عدهای از مراجع از جمله آیتالله نراقی معتقد به ولایت مطلقه فقیه هستند به این معنا که مجتهد واجدالشرایط در زمان غیبت تمام اختیارات امام معصوم غیر از ولایت تکوینی را در اداره جامعه شیعه دراست که در برخی از نقل قولها ولایت عامه نیز نامیده میشود اما در تعبیر امام ما این مسئولیت را ولایت مطلقه فقیه میبینیم البته ذکر این نکته ضروری است که لفظ مطلقه به معنای حکومت خودکامه نیست بلکه دلالت بر حکومتی دارد که منطبق بر قوانین اسلامی است.
آیا درست است که در صورت عدم وجود فقیه توانمند و مقتدر باید شورای رهبری تشکیل شود؟
در حکومتهای دموکراسی لیبرال مردم حاکمان را انتخاب میکنند اما ما قائل به قرآن هستیم و حاکمیت الله بر ایمان وجاهت دارد این نکته در 5 جای قرآن ذکر شده است بنابراین این حکومت باید در زمان غیبت نیز حجتی از سوی امام برای اداره حکومت تعیین شود این مطلب در نامه امام زمان (عج) به اسحاق بن یعقوب نیز ذکر شده است در بخشی از این نامه فرمودهاند: درباره مسائل زندگی و امورتان به صحبت من رجوع کنید لذا اجرای این امر نیز باید از سوی کسانی صورت گیرد که تخصص استخراج احادیث و آموزههای دینی را دارند. از همین رو با استناد به این نامه غیر فقیه نمیتواند حاکم باشد و ولایت بر عهده افراد فقیه است.
البته اینجا دو بحث مطرح میشود نخست اینکه مردم زندگی اجتماعی خودشان را اداره میکنند و حاکمیت و دارا بودن مشروعیت سلطه بر اموال و نفوس مردم نکته دیگر است بر این اساس همزیستی مردم با حاکمیت و اداره امور خودشان در حوزههای مختلف «جمهوری» است و وقتی این حاکمیت مظهر ولایت خداوند و در سایه حکم الهی باشد شکل اسلامی به خود میگیرد مثل نظام ما که جمهوری اسلامی است.
*طبق مبانی اسلام تشکیل شورای رهبری غیرممکن است/مطرح کنندگان مجدد شورای رهبری از مبانی فقهی بیخبرند
چرا برخی همچنان در خصوص تشکیل شورای رهبری صحبت میکنند؟
طبق مبانی اسلامی تشکیل شورای رهبری امری غیر ممکن است از همین رو امام (ره) در بازنگری قانون اساسی دستور به حذف این تشکیلات دادند مگر اینکه یکی از مراجع حاضر در این شورا اقامه حکم و سایرین نیز از آن تبعیت کنند چرا که حکم سایرین در قبال حکم مرجع تقلید اعلم باطل است بنابراین افرادی که این موضوع را دوباره طرح میکنند از مبانی فقهی بیخبر هستند با نگاه لیبرال دموکراسی به نظام ما نگاه میکنند و از نگاه فقاهتی و مبنایی امام غافل هستند.
تلاش برخی از جریانها برای مصادره مجلس خبرگان را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک خبرگان حوزهای که قابل مصادره نیست و جریانی نمیتواند آن را به نفع خود اداره کند چرا که مجلس خبرگان در وهله نخست مسئله شرعی و دینی مردم را عهدهدار است و نمیتوان آن را صرفاً سیاسی تلقی کرد مردم باید در مسائلشان به صحبت امام زمان(عج) رجوع و از آن تبعیت کنند از آنجا که ما در عصر غیبت هستیم این مسئله به عهده فقها است و از آنجا که دسترسی مردم به فقیه اعلم و تبعیت و نظارت به روی کار و دشوار و غیر ممکن است اعضای مجلس خبرگان این وظیفه خطیر را عهدهدار هستند و پس از انتخاب مجتهد جامعالشرایط باید نیابتاً با ولی فقیه بیعت و سپس به عملکرد وی نظارت کنند تا شرایط مدنظر در ایشان سقوط نکند چرا که در این صورت موظف به نقص ولایت مجتهد مذکور دارند.
*مجلس خبرگان صحنه فعالیت جناحهای سیاسی نیست
یعنی شما این تلاشها را بینتیجه میدانید؟
بله، زیرا مردم فقیه عادل را برای این کار میخواهند مطمئناً این فقیه اگر مجری مطالع سیاسی حزب یا گروه خاصی شود از عدالت ساقط میشود و اساساً مجلس خبرگان صحنهای برای فعالیت جناحها نیست.
ناگفته و صحبت خاصی از نتیجه انتخابات ریاست مجلس خبرگان و اتفاقات صورت گرفته در زمان رأیگیری سال گذشته دارید؟ آیا پیشبینی میکردید آیتالله یزدی منتخب خبرگان باشد؟البته قابل پیشبینی نبود چون آقای یزدی بنای کاندید شدن نداشتند همان موقع تصمیم به کاندیداتوری گرفتند و افراد هم به ایشان رأی دادند.
پیرو همین فرمایش شما اقبال اعضاء به کاندیداتوری آقای یزدی چه بود؟
به هر حال آقایان حاضر در مجلس خبرگان همگی عادل، فقیه و مجتهد هستند البته مسئولیت ریاست خبرگان موضوع مهمی نیست و کار خبرگان یک لحظه است و ریاست هم همان مدیریت اجلاس است و نقش عمدهای ندارد و آقایان رأی و نظر مستقل خود را در حوزههای مختلف دارند لذا مانند هیأت رئیسه مجلس نیست که خط سیاسی خاصی داشته باشد علاوه بر این خواه ناخواه برخی بر سایر فقها امتیازاتی دارند و انتخاب میشوند.
موضوع ریاست خبرگان بیشتر جنبه سیاسی داشت.
بحث ما ریاست خبرگان نیست بحث این بود که افرادی در شعاع ریاست خبرگان میخواستند برای خودشان موقعیت سیاسی ایجاد و این موقعیت را در جامعه خرج کنند این مسئله مهم بود لذا مدیریت اجلاس خبرگان مهم نیست اما موقعیت بیرونی آن اهمیت داشت چرا که این عنوان سیاسی وقتی به کسی تعلق بگیرد به این معناست که ایشان در رأس یک عده مجتهد قرار گرفتهاند که آخرین نظر
در پایان این روزها برخی اخبار درباره کسالت آیتالله واعظ طبسی در فضای مجازی مطرح میشود؛ وضعیت جسمانی ایشان چطور است؟
علمالهدی: ایشان هم الحمدالله بهتر هستند و مشکل خاصی ندارد و بیماری حاصله از کهولت سن است اما با همه این مسائل همچنان فعالیت و مدیریت میکنند و عارضه خاصی ندارند.