به گزارش مشرق، با این مقدمه کوتاه، میخواهیم به موضوع انتخاب مربیان برای فصل جدید لیگ برتر و نگرش مدیران فوتبال بپردازیم. وقتی به کارنامه مربیان موفق نگاهی گذرا میاندازیم، یک مساله واضح و آشکار است. اما این نکته چیست؟
1- کارلوس کیروش مربی موفق و محبوب این روزهای فوتبال ایران که نزد عامه مردم از هواداران بسیاری برخوردار است، 2 سال پیش میتوانست با برچسب مربی بزرگ، گرانقیمت و ناکام با فوتبال ایران خداحافظی کند. تیم ملی در مرحله مقدماتی نتایج خوبی کسب نکرده و تنها 3 مسابقه (با قطر، لبنان و کره جنوبی) باقی مانده بود. کیروش و فدراسیون فوتبال به شدت زیر فشار و انتقادات قرار داشتند و حتی به دفعات بحث برکناری سرمربی مطرح شد اما علی کفاشیان از آنجا که عمیقا به سرمربی تیم ملی اعتقاد داشت، از هر ترفندی استفاده کرد تا کیروش را حفظ کند و در 3 بازی پایانی مشخص شد که این درستترین تصمیم ممکن بوده و کیروش جواب اعتماد مدیران فدراسیون را با پیروزی مقابل کره جنوبی در اولسان و صعود به جام جهانی داد تا حالا به عنوان یکی از محبوبترین و موفقترین مربیان تاریخ تیم ملی – درست یا غلط – شناخته شود و در موقعیتی قرار گیرد که حتی مسوولان رده بالای ورزش کشور برای برکنار کردن او با موج سنگین حمایت از کیروش مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شوند و او را در تیم ملی حفظ کنند.
2- کمی جلوتر بیاییم؛ در همین لیگ برتر یحیی گلمحمدی یک نمونه است؛ اگرچه او هم فصل را با ذوبآهن خوب شروع نکرد اما در ادامه کار به گونهای نتیجه گرفت که در پایان لیگ کاندیدای اصلی بهترین مربی فصل باشد. یحیی که ذوبآهن را به جمع مدعیان سهمیه آسیایی نزدیک کرد و تا روزهای آخر لیگ از شانس آسیایی شدن برخوردار بود، با بردن جام حذفی ذوبآهن را پس از سالها به قهرمانی رساند تا راهی لیگ قهرمانان آسیا شود. همین یحیی گلمحمدی در هفتههای ابتدایی لیگ کاندیدای برکناری بود اما سعید آذری که از مدیران باتجربه لیگ برتر محسوب میشود، از همان ابتدای کار به انتخاب خود اعتماد داشت و سرانجام نتیجه این اعتماد را هم گرفت.
3- والیبال هم در لیگ جهانی با کواچ شروع خوبی نداشت و انتظارات را برآورده نکرد اما همین مربی هر چه از لیگ جهانی گذشت، تیمش را هماهنگتر به مسابقه فرستاد. سرانجام اعتماد به کواچ همین دو بازی درخشان و نتایج بیسابقهای بود که در روسیه کسب شد. حالا همان منتقدان کواچ که او را به واسطه 3 بازی اول به شدت نقد میکردند، نظرات دیگری دارند و در ستایش تیم ایران حرف میزنند. حالا والیبالیستها امیدوارند که در بازیهای خانگی همین روند را حفظ کنند و چه بسا جزو دو تیم صعودکننده باشند. پس کواچ و والیبال هم نمونه دیگری است و میتوان این موضوع را نه فقط در فوتبال که در سراسر ورزش دید و به تمام سطوح تعمیم داد.
4- در فوتبال دنیا از این دست نمونهها بسیار است؛ لوییس انریکه در شرایطی هدایت بارسلونا را برعهده میگیرد که این تیم بزرگ با ستارههای سرشناس پس از دوران باشکوه پپ گواردیولا با افت چشمگیری مواجه شده بودند و به نظر میرسید که لوییس انریکه بدون سابقه آنچنانی در مربیگری، نمیتواند این تیم را به روزهای اوج بازگرداند. بارسلونا ابتدای فصل را با انریکه متزلزل آغاز کرد تا جایی که در کاتالونیا زمزمههای برکناری او به رسانههای حامی بارسا هم کشیده شد اما مدیران بارسا آنقدر به این مربی اعتماد کردند تا در پایان لیگ انریکهای که از نگاه بیش از 50 درصد هواداران دو آتشه کاتالونیایی باید برکنار میشد، به مانند پپ گواردیولا فاتح سهگانه شود و جامهای لیگ؛ جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر ببرد.
اما در نقطه مقابل بارسا یعنی در رئال مادرید این اعتماد کمتر دیده میشود و کارلو آنچلوتی که فصل قبل با رئال مادرید دهمین جام لیگ قهرمانان را برای مادریدیها به ارمغان آورده بود، پس از اتمام لیگ امسال برکنار شد، چون هیچ جامی را فتح نکرده است.
5- انتخاب مربی در ابتدای فصل بیشک یکی از مهمترین عوامل موفقیت محسوب میشود. اگر مدیران باشگاهی ما در انتخابهای خود درست عمل کرده و گزینههای هدایت تیم خود را از تمام زوایا بررسی کنند و بعد به نتیجه برسند که با این مربی میتوان به اهداف مورد نظر رسید، بایستی حتما به اندازه کافی صبر و حوصله هم داشته باشند و چه بسا شروع لیگ ممکن است با مصائب و مشکلاتی برای یک مربی همراه باشد اما اگر انتخاب مربی با شک و تردید همراه نباشد، احتمال رسیدن به موفقیت بیشتر و بیشتر است. در میان مربیان این فصل لیگ، شاید تنها یحیی گلمحمدی، حسین فرکی، تونی اولیویرا و فراز کمالوند برای فصل بعد از این امتیاز بهرهمند باشند و در سایر باشگاهها – مثلا جلالی با سایپا یا برانکو و پرسپولیس و حتی علیمنصور و استقلال – نگاه مدیران به سرمربی تا این اندازه با اعتماد همراه نباشد.
بیشک اگر در ابتدای فصل انتخابها با تردید همراه باشد، با کوچکترین مشکلی تردیدها به یقین تبدیل میشود که مربی مورد نظر از ابتدا انتخاب درستی نبوده و بحرانهایی را در همان ابتدای کار برای مربی و باشگاه پدید میآورد که در نهایت اگر به شکست منتهی نشود، به پیروزی هم ختم نخواهد شد.
هنوز زمان به اندازه کافی برای انتخاب مربی و تصمیم گرفتن برای سپردن هدایت تیم به مربی قابل اعتماد هست. مربیان هم به اندازه کافی فرصت دارند تا با مدیران باشگاه خود بر سر این مسائل به توافق برسند. جنگ اول به از صلح آخر است...
1- کارلوس کیروش مربی موفق و محبوب این روزهای فوتبال ایران که نزد عامه مردم از هواداران بسیاری برخوردار است، 2 سال پیش میتوانست با برچسب مربی بزرگ، گرانقیمت و ناکام با فوتبال ایران خداحافظی کند. تیم ملی در مرحله مقدماتی نتایج خوبی کسب نکرده و تنها 3 مسابقه (با قطر، لبنان و کره جنوبی) باقی مانده بود. کیروش و فدراسیون فوتبال به شدت زیر فشار و انتقادات قرار داشتند و حتی به دفعات بحث برکناری سرمربی مطرح شد اما علی کفاشیان از آنجا که عمیقا به سرمربی تیم ملی اعتقاد داشت، از هر ترفندی استفاده کرد تا کیروش را حفظ کند و در 3 بازی پایانی مشخص شد که این درستترین تصمیم ممکن بوده و کیروش جواب اعتماد مدیران فدراسیون را با پیروزی مقابل کره جنوبی در اولسان و صعود به جام جهانی داد تا حالا به عنوان یکی از محبوبترین و موفقترین مربیان تاریخ تیم ملی – درست یا غلط – شناخته شود و در موقعیتی قرار گیرد که حتی مسوولان رده بالای ورزش کشور برای برکنار کردن او با موج سنگین حمایت از کیروش مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شوند و او را در تیم ملی حفظ کنند.
2- کمی جلوتر بیاییم؛ در همین لیگ برتر یحیی گلمحمدی یک نمونه است؛ اگرچه او هم فصل را با ذوبآهن خوب شروع نکرد اما در ادامه کار به گونهای نتیجه گرفت که در پایان لیگ کاندیدای اصلی بهترین مربی فصل باشد. یحیی که ذوبآهن را به جمع مدعیان سهمیه آسیایی نزدیک کرد و تا روزهای آخر لیگ از شانس آسیایی شدن برخوردار بود، با بردن جام حذفی ذوبآهن را پس از سالها به قهرمانی رساند تا راهی لیگ قهرمانان آسیا شود. همین یحیی گلمحمدی در هفتههای ابتدایی لیگ کاندیدای برکناری بود اما سعید آذری که از مدیران باتجربه لیگ برتر محسوب میشود، از همان ابتدای کار به انتخاب خود اعتماد داشت و سرانجام نتیجه این اعتماد را هم گرفت.
3- والیبال هم در لیگ جهانی با کواچ شروع خوبی نداشت و انتظارات را برآورده نکرد اما همین مربی هر چه از لیگ جهانی گذشت، تیمش را هماهنگتر به مسابقه فرستاد. سرانجام اعتماد به کواچ همین دو بازی درخشان و نتایج بیسابقهای بود که در روسیه کسب شد. حالا همان منتقدان کواچ که او را به واسطه 3 بازی اول به شدت نقد میکردند، نظرات دیگری دارند و در ستایش تیم ایران حرف میزنند. حالا والیبالیستها امیدوارند که در بازیهای خانگی همین روند را حفظ کنند و چه بسا جزو دو تیم صعودکننده باشند. پس کواچ و والیبال هم نمونه دیگری است و میتوان این موضوع را نه فقط در فوتبال که در سراسر ورزش دید و به تمام سطوح تعمیم داد.
4- در فوتبال دنیا از این دست نمونهها بسیار است؛ لوییس انریکه در شرایطی هدایت بارسلونا را برعهده میگیرد که این تیم بزرگ با ستارههای سرشناس پس از دوران باشکوه پپ گواردیولا با افت چشمگیری مواجه شده بودند و به نظر میرسید که لوییس انریکه بدون سابقه آنچنانی در مربیگری، نمیتواند این تیم را به روزهای اوج بازگرداند. بارسلونا ابتدای فصل را با انریکه متزلزل آغاز کرد تا جایی که در کاتالونیا زمزمههای برکناری او به رسانههای حامی بارسا هم کشیده شد اما مدیران بارسا آنقدر به این مربی اعتماد کردند تا در پایان لیگ انریکهای که از نگاه بیش از 50 درصد هواداران دو آتشه کاتالونیایی باید برکنار میشد، به مانند پپ گواردیولا فاتح سهگانه شود و جامهای لیگ؛ جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر ببرد.
اما در نقطه مقابل بارسا یعنی در رئال مادرید این اعتماد کمتر دیده میشود و کارلو آنچلوتی که فصل قبل با رئال مادرید دهمین جام لیگ قهرمانان را برای مادریدیها به ارمغان آورده بود، پس از اتمام لیگ امسال برکنار شد، چون هیچ جامی را فتح نکرده است.
5- انتخاب مربی در ابتدای فصل بیشک یکی از مهمترین عوامل موفقیت محسوب میشود. اگر مدیران باشگاهی ما در انتخابهای خود درست عمل کرده و گزینههای هدایت تیم خود را از تمام زوایا بررسی کنند و بعد به نتیجه برسند که با این مربی میتوان به اهداف مورد نظر رسید، بایستی حتما به اندازه کافی صبر و حوصله هم داشته باشند و چه بسا شروع لیگ ممکن است با مصائب و مشکلاتی برای یک مربی همراه باشد اما اگر انتخاب مربی با شک و تردید همراه نباشد، احتمال رسیدن به موفقیت بیشتر و بیشتر است. در میان مربیان این فصل لیگ، شاید تنها یحیی گلمحمدی، حسین فرکی، تونی اولیویرا و فراز کمالوند برای فصل بعد از این امتیاز بهرهمند باشند و در سایر باشگاهها – مثلا جلالی با سایپا یا برانکو و پرسپولیس و حتی علیمنصور و استقلال – نگاه مدیران به سرمربی تا این اندازه با اعتماد همراه نباشد.
بیشک اگر در ابتدای فصل انتخابها با تردید همراه باشد، با کوچکترین مشکلی تردیدها به یقین تبدیل میشود که مربی مورد نظر از ابتدا انتخاب درستی نبوده و بحرانهایی را در همان ابتدای کار برای مربی و باشگاه پدید میآورد که در نهایت اگر به شکست منتهی نشود، به پیروزی هم ختم نخواهد شد.
هنوز زمان به اندازه کافی برای انتخاب مربی و تصمیم گرفتن برای سپردن هدایت تیم به مربی قابل اعتماد هست. مربیان هم به اندازه کافی فرصت دارند تا با مدیران باشگاه خود بر سر این مسائل به توافق برسند. جنگ اول به از صلح آخر است...