به گزارش مشرق، باید اعتراف كنم كه وقتی قرار مصاحبه را با عرفان و خانوادهاش گذاشتم،
انتظار دیدن هر چیزی را داشتم به جز عرفانی كه در آتلیه با جوجه زرد كوچكش،
اژدر ظاهر شد و در كمال ادب با همه احوالپرسی كرد و با محبت تمام به آغوش
محمد نادری، سروش صحت، رویا میرعلمی و نگار عابدی پرید و با شیرینزبانی
خاصی گفت كه دلش برای همه «شمعدونیها» تنگ شده است، نتوانستم تعجبم را از
این موضوع پنهان كنم و به مادر عرفان گفتم انتظار داشتم به جای این بچه
آرام و سر به زیر یك پسر شیطون و پر شروشور مثل عرشیا را ببینم.
او هم با لبخند پاسخ داد؛ هر كسی كه ما را میبیند همین موضوع را مطرح میكند و میگوید، ما مدام به این موضوع فكر میكنیم كه شما چطور در خانه او را نگه میدارید در حالی كه عرفان پسر آرامی است و شخصیتش به طور كامل با عرشيا فرق دارد هر چند كه از وقتی این نقش را بازی كرده در قیاس با گذشته پرجنب و جوشتر شده است. مصاحبه ما را با عرفان در مورد ورودش به عرصه بازیگری، ارتباطش با همكلاسیهایش و رابطهاش با اعضای خانواده بخوانید.
بازیگری در چهار سالگی
اولینبار وقتی چهار سالم بود تو یكی از قسمت های مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» بازی كردم، با اینكه نقشم تو اون سریال زیاد نبود اما خیلیا اون نقش رو دوست داشتن.
پدر عرفان: بعد از آن سریال عرفان در تله فیلمی با حضور داریوش ارجمند و نیلوفر شهیدی ایفای نقش كرد. آن تله فیلم برای عرفان حكم سكوی پرتاب را داشت چرا كه بعد از آن سیل پیشنهادات به سمت او سرازیر شد و در فیلم و سریالهای زیادی به ایفای نقش پرداخت.
عرفان چطور بازیگر شد
من عاشق بازیگریام و از اینكه جلوی دوربین قرار بگیرم، اصلا خسته نمیشم تا حالا نشده كه به بابا، مامانم بگم كه چرا بازی میكنم.
پدرعرفان: بسیاری از ما میپرسند چه شد كه عرفان از سن و سال كم به بازیگری روی آورد و توانست در این عرصه موفق شود. واقعیت این است كه ما هیچ كار خاصی برای حضور عرفان در این حیطه انجام ندادیم و پیشرفتی كه او در این عرصه حاصل كرده، ماحصل لطف خدا و استعداد خود اوست و امیدواریم در آینده هم همچنان لطف خداوند شامل حال عرفان شود و شاهد پیشرفت او باشیم. من و مادر عرفان هیچ كدام، علاقهای به بازیگر شدن نداشتیم اما زمانی كه موضوع بازیگری پسرمان به میان آمد نه تنها مخالفتی نكردیم بلكه همه تلاشمان را به كار بستیم تا او در این عرصه فعالیت كند.
عاشق سروش صحت ام
از بین كارایی كه تا حالا بازی كردم سریال «شمعدونی» و نقش عرشیا رو از همه بیشتر دوست دارم. شاید این موضوع به خاطر اینه كه آقای صحت خیلی مهربونه و مدام تو كار به من محبت میكرد و حواسش به من بود بعد از اینكه سریال هم تموم شد هنوز هم باهاشون ارتباط دارم.
چطوری دیالوگا رو حفظ میشم
خیلیا از من میپرسن چطور دیالوگای به این طولانی رو تو فیلم و سریالا حفظ میشی. معمولا مامانم دیالوگا رو برام چند بار میخونه من هم حفظ میشم. بعضی از دیالوگا خیلی راحتن و بعد از دو سه بار كاملا حفظ میشم و بعضیای دیگه رو هم باید چند بار تمرین كنم اما كلا برای من كار سختی نیست و هیچ وقت از اینكه بخوام دیالوگ حفظ كنم، خسته نمیشم.
احساس مسوولیت عرفان
پدر عرفان: نكته جالبی كه در مورد عرفان وجود دارد، حس وظیفهشناسی و اخلاق حرفهای اوست. او كاملا به اهمیت قراردادهای كاریش آگاهست و زمانی كه در سفر هستیم و موقع قراردادش فرا میرسد، خودش اصرار میكند كه زودتر بگردیم تا سر كارش حاضر شود. گاهی اوقات كه داییاش با او شوخی میكند او را به بهانه پول و اسباببازی میخواهد از رفتن به سركار منصرف كند اما عرفان قبول نمیكند.
زنگ تفریح امضا میدهم
در حال حاضر، كلاس اول ابتداییام و رابطهام همه با بچهها خیلی خوبه. از اول كه مدرسه رفتم بچهها میدونستن كه بازیگرم و با من رابطه خوبی داشتن اما از وقتی كه سریال «شمعدنی» پخش میشه بچهها مدام سراغم میان و از من میخوان بهشون امضا بدم و باهاشون عكس بگیرم. من هم معمولا به بچهها امضا میدم هر چند كه امضام اونطوری كه میخوام خوب نیست و باید بهتره بشه، البته بعضی وقتا از اینكه بخواهم یه ساعت وایسم با همه عكس بگیرم، خسته میشم.
به سمتم هجوم میآورند
گاهی اوقات بچهها موقع زنگ تفریح به سمتم هجوم میارن. مدام میخوان كه باهاشون عكس بگیرم. من خسته میشم چون فرصت نمیكنم كه حتی خوراكیام رو بخورم. چند وقت پیش مدیرمون كه این شرایط رو دید سر صف اعلام كرد كه كمتر سراغ من بیان تا منم بتونم مثل بچههای دیگه بازی كنم. معلمم هم طرفدار كارای آقای صحت است و اكثر كارای ایشون رو دنبال میكنه، الانم كه سریال شمعدونی پخش میشه این سریال رو دنبال میكنه و دوست داره.
میخوام با پولام ویلا بخرم
همه پولام رو بابام گذاشته تو بانك و قراره كه باهاش برام یه ویلا بخره. با بخش دیگهای از پولام هم چیزایی كه دوست دارم رو میخرم.
پدر عرفان: عرفان حسابی حواسش به حساب و كتابهای مالیاش هست و مدام با ماشین حساب پولهایش را محاسبه میكند «باخنده».
با امین حیایی از همه صمیمیتر هستم
بین بازیگرا از همه بیشتر با امین حیایی صمیمیام و الان تو وایبر هم باهاش در ارتباطم و بهش پیام میدم. من تو فیلم سینمایی «خوب، بد، زشت» باهاشون كار كردم.
عاشق فوتبال هستم
وقتی تو خونه هستم بیشتر وقتا فوتبال بازی میكنم و تلویزیون میبینم و با خواهرم هم بازی میكنم. من عاشق آبجیم هستم.
تاثیر عرشیا روی عرفان
پدرعرفان: زمانی كه عرفان نقش عرشیا را بازی میكرد، من و مادرش تا حدی نگران این موضوع بودیم كه این نقش روی اخلاق عرفان تاثیر بگذارد، اتفاقا این موضوع را با آقای سروش صحت هم در میان گذاشتم. من و مادر عرفان تصمیم گرفتیم برای جبران این موضوع وقت بیشتری را صرف رفتارهای عرفان در خانه بكنیم و مدام از او مراقبت كنیم. خوشبختانه توانستیم تا حد زیادی او را از این كاراكتر دور كنیم.
منبع: مجله زندگی ایده آل
او هم با لبخند پاسخ داد؛ هر كسی كه ما را میبیند همین موضوع را مطرح میكند و میگوید، ما مدام به این موضوع فكر میكنیم كه شما چطور در خانه او را نگه میدارید در حالی كه عرفان پسر آرامی است و شخصیتش به طور كامل با عرشيا فرق دارد هر چند كه از وقتی این نقش را بازی كرده در قیاس با گذشته پرجنب و جوشتر شده است. مصاحبه ما را با عرفان در مورد ورودش به عرصه بازیگری، ارتباطش با همكلاسیهایش و رابطهاش با اعضای خانواده بخوانید.
بازیگری در چهار سالگی
اولینبار وقتی چهار سالم بود تو یكی از قسمت های مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» بازی كردم، با اینكه نقشم تو اون سریال زیاد نبود اما خیلیا اون نقش رو دوست داشتن.
پدر عرفان: بعد از آن سریال عرفان در تله فیلمی با حضور داریوش ارجمند و نیلوفر شهیدی ایفای نقش كرد. آن تله فیلم برای عرفان حكم سكوی پرتاب را داشت چرا كه بعد از آن سیل پیشنهادات به سمت او سرازیر شد و در فیلم و سریالهای زیادی به ایفای نقش پرداخت.
عرفان چطور بازیگر شد
من عاشق بازیگریام و از اینكه جلوی دوربین قرار بگیرم، اصلا خسته نمیشم تا حالا نشده كه به بابا، مامانم بگم كه چرا بازی میكنم.
پدرعرفان: بسیاری از ما میپرسند چه شد كه عرفان از سن و سال كم به بازیگری روی آورد و توانست در این عرصه موفق شود. واقعیت این است كه ما هیچ كار خاصی برای حضور عرفان در این حیطه انجام ندادیم و پیشرفتی كه او در این عرصه حاصل كرده، ماحصل لطف خدا و استعداد خود اوست و امیدواریم در آینده هم همچنان لطف خداوند شامل حال عرفان شود و شاهد پیشرفت او باشیم. من و مادر عرفان هیچ كدام، علاقهای به بازیگر شدن نداشتیم اما زمانی كه موضوع بازیگری پسرمان به میان آمد نه تنها مخالفتی نكردیم بلكه همه تلاشمان را به كار بستیم تا او در این عرصه فعالیت كند.
از بین كارایی كه تا حالا بازی كردم سریال «شمعدونی» و نقش عرشیا رو از همه بیشتر دوست دارم. شاید این موضوع به خاطر اینه كه آقای صحت خیلی مهربونه و مدام تو كار به من محبت میكرد و حواسش به من بود بعد از اینكه سریال هم تموم شد هنوز هم باهاشون ارتباط دارم.
چطوری دیالوگا رو حفظ میشم
خیلیا از من میپرسن چطور دیالوگای به این طولانی رو تو فیلم و سریالا حفظ میشی. معمولا مامانم دیالوگا رو برام چند بار میخونه من هم حفظ میشم. بعضی از دیالوگا خیلی راحتن و بعد از دو سه بار كاملا حفظ میشم و بعضیای دیگه رو هم باید چند بار تمرین كنم اما كلا برای من كار سختی نیست و هیچ وقت از اینكه بخوام دیالوگ حفظ كنم، خسته نمیشم.
احساس مسوولیت عرفان
پدر عرفان: نكته جالبی كه در مورد عرفان وجود دارد، حس وظیفهشناسی و اخلاق حرفهای اوست. او كاملا به اهمیت قراردادهای كاریش آگاهست و زمانی كه در سفر هستیم و موقع قراردادش فرا میرسد، خودش اصرار میكند كه زودتر بگردیم تا سر كارش حاضر شود. گاهی اوقات كه داییاش با او شوخی میكند او را به بهانه پول و اسباببازی میخواهد از رفتن به سركار منصرف كند اما عرفان قبول نمیكند.
زنگ تفریح امضا میدهم
در حال حاضر، كلاس اول ابتداییام و رابطهام همه با بچهها خیلی خوبه. از اول كه مدرسه رفتم بچهها میدونستن كه بازیگرم و با من رابطه خوبی داشتن اما از وقتی كه سریال «شمعدنی» پخش میشه بچهها مدام سراغم میان و از من میخوان بهشون امضا بدم و باهاشون عكس بگیرم. من هم معمولا به بچهها امضا میدم هر چند كه امضام اونطوری كه میخوام خوب نیست و باید بهتره بشه، البته بعضی وقتا از اینكه بخواهم یه ساعت وایسم با همه عكس بگیرم، خسته میشم.
به سمتم هجوم میآورند
گاهی اوقات بچهها موقع زنگ تفریح به سمتم هجوم میارن. مدام میخوان كه باهاشون عكس بگیرم. من خسته میشم چون فرصت نمیكنم كه حتی خوراكیام رو بخورم. چند وقت پیش مدیرمون كه این شرایط رو دید سر صف اعلام كرد كه كمتر سراغ من بیان تا منم بتونم مثل بچههای دیگه بازی كنم. معلمم هم طرفدار كارای آقای صحت است و اكثر كارای ایشون رو دنبال میكنه، الانم كه سریال شمعدونی پخش میشه این سریال رو دنبال میكنه و دوست داره.
میخوام با پولام ویلا بخرم
همه پولام رو بابام گذاشته تو بانك و قراره كه باهاش برام یه ویلا بخره. با بخش دیگهای از پولام هم چیزایی كه دوست دارم رو میخرم.
پدر عرفان: عرفان حسابی حواسش به حساب و كتابهای مالیاش هست و مدام با ماشین حساب پولهایش را محاسبه میكند «باخنده».
با امین حیایی از همه صمیمیتر هستم
بین بازیگرا از همه بیشتر با امین حیایی صمیمیام و الان تو وایبر هم باهاش در ارتباطم و بهش پیام میدم. من تو فیلم سینمایی «خوب، بد، زشت» باهاشون كار كردم.
عاشق فوتبال هستم
وقتی تو خونه هستم بیشتر وقتا فوتبال بازی میكنم و تلویزیون میبینم و با خواهرم هم بازی میكنم. من عاشق آبجیم هستم.
تاثیر عرشیا روی عرفان
پدرعرفان: زمانی كه عرفان نقش عرشیا را بازی میكرد، من و مادرش تا حدی نگران این موضوع بودیم كه این نقش روی اخلاق عرفان تاثیر بگذارد، اتفاقا این موضوع را با آقای سروش صحت هم در میان گذاشتم. من و مادر عرفان تصمیم گرفتیم برای جبران این موضوع وقت بیشتری را صرف رفتارهای عرفان در خانه بكنیم و مدام از او مراقبت كنیم. خوشبختانه توانستیم تا حد زیادی او را از این كاراكتر دور كنیم.
منبع: مجله زندگی ایده آل