به گزارش مشرق، «شمعدونی» سریالی است که این شبها از شبکه سه سیماپخش می شود و مخاطبان
بسیاری را با خود همراه کرده است. این سریال داستان خانوادهای ایرانی را
نشان میدهد که با اتفاقهای متعددی روبه رو هستند و همین اتفاقها و حوادث
باعث به وجود آمدن موقعیتهای طنز و فانتزی قصه شده است. در این سریال
بازیگرانی چون حسن معجونی، محسن قاضی مرادی، آتنه فقیه نصیری، نگار عابدی
و... حضور دارند که هرکدام بازیهای قابل قبولی ارائه داده اند. توجه مخاطبان
به این سریال باعث شد تا میزگردی با عوامل این مجموعه داشته باشیم.
سروش صحت نویسنده و کارگردان، رویا میرعلمی بازیگر نقش «زیبا» و محمد نادری بازیگر نقش «هوشنگ»، مهمان ما شدند تا از کم و کیف کار برایمان بگویند و به اظهارنظرها و انتقادها پاسخ دهند. مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
آقای صحت! بین زمان تولید و پخش <شمعدونی> حدود دو سال فاصله افتاد. این موضوع از تازگی سریال کم نکرد؟
صحت: فکر و ایده سریال مربوط به زمانی است که شما اشاره کردید اما نوشتن فیلمنامه همزمان با تولید بود. تولید را اسفند 92 شروع کردیم و آن موقع یازده قسمت متن داشتیم و تا روزهای پایانی تصویربرداری که زمستان 93 بود، نگارش نیز پایاپای ادامه داشت.
چرا نام شمعدونی را برای این سریال انتخاب کردید؟
صحت: در قسمتهای پایانی مشخص میشود که چرا این نام را انتخاب کردیم.
در سریال شوخی اجتماعی و سیاسی هم گنجانده شده است. آیا از سوی تلویزیون سانسوری صورت گرفت؟
صحت: در چند مرحله که هیچکدام هم به تلویزیون ربطی ندارد این شوخیها کم شد. یکبار وقتی فکر میکردیم و فکرمان را روی کاغذ پیاده میکردیم تعدیل میشد، یکبار هم زمان ضبط حتی برخی سکانسها را قبل از ارسال برای پخش تغییر میدادیم.
چرا خودسانسوری؟
صحت: در کارهای بعدی شاید این خودسانسوری بیشتر هم بشود نه به خاطر اینکه با چهره های حقیقی شوخی کردیم که اتفاقاً باید بگویم آنها با ما برخورد خوبی هم داشتند بلکه به خاطر شرایط. در فضایی که اگر با هر چیزی شوخی شود، به نظر میآید شوخی باعث ناراحتی یا حتی توهین خواهد شدو ما نمی خواستیم چنین اتفاقی بیفتد.
آیا شوخی هایتان با مسئولین واکنشی از سوی آنها در پی داشت؟
صحت: با آدمهایی شوخی کردیم که دوستشان داریم. همه ما بشدت به آقای ظریف علاقه مندیم. کارهایی که آقای قالیباف برای تهران کرده است بر کسی پوشیده نیست. با این نگاه چنین شوخیهایی را انجام دادیم که بگوییم با همه صنوف و حرفه های مختلف میشود شوخی کرد. ضمناً تا به حال بازخورد بدی از طرف افراد حقیقی که با آنها شوخی کردیم، نداشتیم.
اغلب بازیگران سریال شمعدونی، تقریباً تئاتری بودند. دلیل این انتخاب چه بود؟
صحت: شاید عرصههای سینما، تئاتر و تلویزیون با هم متفاوت باشند اما همه یک پیشوند مشابه بهنام بازیگر دارند.علاقه بسیاری دارم با بازیگرهایی کار کنم که توانمندی زیادی دارند ولی کمتر دیده شدهاند به نظرم مثل یک دوست جدید، یک هوای تازه یا یک پنجره نو میمانند. این کار کمی ریسک دارد و کمی زمان میبرد تا ارتباط بین چنین بازیگری و مخاطب ایجاد شود اما از یک جایی به بعد مخاطب احساس میکند یک دوست جدید پیدا کرده است که نگاهش تکراری نیست. امیدوارم در کارهای بعدی هم بتوانم از بازیگرانی با چنین ویژگیهایی استفاده کنم و چنین روندی را ادامه دهم. سعی کردیم بر اساس نقش بازیگرها را انتخاب کنیم. کافی بود بازیگر نقش را پیدا کند، بعد عملاً من بیکار بودم چون همه چیز سرجای خودش بود.
نادری: من تفاوتی در عرصه های بازیگری نمیبینم. به نظرم بازیگر، بازیگر است. حالا یا روی صحنه تئاتر یا روی پرده سینما و حتی قاب تلویزیون. مهم این است که بازیگر به شکل باورپذیری نقش را ایفا کند. ضمن اینکه بخش عمده بازیگری بده بستان است. اتفاق خوبی که در این سریال افتاد این بود که خارج از هدایت و نظارت کارگردان، ارتباط خوبی بین بازیگرها شکل گرفت.
خانم میرعلمی! برای شخصیت «زیبا» تیپسازی کردید. از روند بازی در این مجموعه بگویید.
میرعلمی: پیگیر کارهای آقای صحت بودم خصوصاً سریال پژمان را دوست داشتم. آن سریال در تلویزیون در عرصه کمدی اتفاق خوبی بود. ساختمان پزشکان را هم کم و بیش دیدم و دوست داشتم. اما فکر نمیکردم روزی با این تیم کار کنم ظاهراً آقای صحت کارهای مرا در تئاتر دنبال میکردند و به خاطر بازی در یکی از نمایشها برای بازی در شخصیت «زیبا» انتخاب شدم. از ابتدای حضورم در شمعدونی، متوجه شدم زیبا نقشی است که جای کار زیادی دارد و مطمئن بودم اتفاقات خوبی برای این نقش خواهد افتاد. ابتدا یک تیپ و ظاهری برای زیبا بر اساس نقش و فیلمنامه درست کردم اما به مرور این تیپ به کاراکتر تبدیل شد. این آدم فراز و فرود داشت. خوشبختانه آقای صحت بر اساس بازی هریک از شخصیتها فیلمنامه را پیش میبرد.
آقای نادری! زمانی که هوشنگ مظاهری را بازی میکردید، میدانستید که این نقش مورد توجه قرار میگیرد؟
نمیدانستم اما حدس میزدم که چنین اتفاقی بیفتد با توجه به اینکه کارهای قبلی آقای صحت را که مورد توجه قرار گرفت دیده بودم. ابتدا نگرانی داشتم. از دوستان نظر میخواستم که مثلاً سکانس خوب شده یا نه. خدا را شکر اتفاق خوبی افتاد هم سریال مورد توجه قرار گرفت و هم اینکه نقش هوشنگ دوستداشتنی شد. بخشی از این توجهی که اشاره کردید برمیگردد به ویژگی شخصیت هوشنگ مظاهری. گافها و ارتباطش با بقیه، شخصیتی را درست کرد که شیرین بود.
نقش هوشنگ حدوداً 15 سال بزرگتر از خودتان بود و البته 15 کیلو چاقتر. گریم و اضافه وزن چقدر به این شخصیت کمک کرد؟
نادری: ابتدا که وارد سریال شدم اضافه وزن داشتم آقای صحت گفت این اضافه وزن به شخصیت پردازی کمک میکند و واقعاً هم کمک کرد چرا که هوشنگ کارمند پشت میزنشین است و این اضافه وزن بخشی از فیزیک چنین کاراکتری است. البته در خصوص افزایش سنم، گریم کمک زیادی کرد. الان که نگاه میکنم اگر 50 سالم بشود و حواسم به وزنم نباشد، شاید همین شکلی شوم.
البته گریم خانم فقیه نصیری طوری بود که مشخص میکرد از آقای نادری بزرگتر است.
صحت: من چنین حسی نداشتم. غیر از دو- سه قسمت اول که زمان لازم بود تا سریال جا بیفتد، خوشحالم که گریمها پیدا نیست.
آقای نادری! شمعدونی اولین تجربه حرفهای شما در زمینه سریال است. حضور در سریال نگاهتان را تغییر داد که مایل باشید بیشتر در عرصه تصویر فعالیت کنید؟
نادری: کلاً آدم متعصبی نیستم، برای من بازیگری مهم است و اینکه نقشم را درست ایفا کنم وگرنه عرصهاش فرقی نمیکند. البته در فضای کاری در سینما و تلویزیون جذابیتهای بیشتری وجود دارد، حالا از لحاظ شهرت و درآمد ممکن است بازیگر را بیشتر وسوسه کند اما با این حال چون سالها تئاتر کار کردهام گاهی دلم برای تئاتر تنگ میشود و الان هم یکی دو پیشنهاد تئاتری دارم که شاید یکی را پذیرفتم.
آقای صحت اشاره کردید که بازیگر برای نقش باید درست سر جای خودش باشد، خاطرم هست زمانی که سر صحنه سریال آمده بودم خانم میرعلمی گفتند که باوجود آسیب دیدگی و شکستگی پایشان، شما اصرار به حضورشان در نقش زیبا داشتید و حتی گفتید قصه را طوری پیش میبرید که مثلاً زیبا پایش شکسته.
صحت: برای خیلی از نقشها سعی کریم دو کاندیدا داشته باشیم که اگر به هر دلیلی اولی نشد، سراغ دومی برویم و خدا را شکر در بیشتر موارد گزینه های اول قطعی شد اما برای نقش زیبا فقط یک کاندیدا داشتیم و آن هم خانم میرعلمی بود.
ابتدا صحبت کردیم و پاسخ مثبت داد اما بعد گفت نه، چون پایش شکست. کمی قصه را جرح و تعدیل کردیم، قرار شد یکماه اول خانم میرعلمی فقط سه جلسه بیایند و بعد از آن یک هفته روی ویلچر، بعد با دو عصا، بعد با یک عصا و بعد هم بی عصا.
در شوخیهای سریال تکیه کلام ندارید، نگاهتان به این موضوع چیست؟
صحت: وقتی در زندگی روزمره هم به آدمها نگاه میکنم، میبینم که همه تکیه کلام ندارند. بعضی افراد از برخی واژه ها و عبارات بیشتر استفاده میکنند، اما اینگونه نیست که آدمها دائماً یک کلمه یا یک جمله را تکرار کنند.در سریال ما هم قرار بود شخصیتها از آدمهای معمولی همین جامعه باشند و همین مورد دربارهشان صدق میکرد مثلاً هوشنگ تکیهکلام ندارد اما گاهی اوقات از عبارت «بسپارش به من» استفاده میکند.
شما در این سریال از موسیقی دنگشو استفاده کردید. برخی بر این باورند که سریال و موسیقی تیتراژ با هم انطباق ندارند، نظرتان چیست؟
صحت: من در این باره نظرات موافق و مخالف زیادی شنیدم البته موافقها بیشتر بودند. خودم هم موسیقی را دوستدارم. اعضای گروه دنگشو از دوستان قدیمی من هستند. اصولاً در موسیقی جوانها را دوست دارم و افتخار میکنم با این گروه کار کردم و امیدوارم در آینده بتوانم با بقیه گروههای موسیقی از جمله چارتار، پالت و بومرانی هم کار کنم.
پس سلیقه تان به این نوع موسیقی نزدیک است تا اینکه مثلاً خواندن تیتراژ سریالتان را به خوانندههایی مثل خواجه امیری بسپارید؟
صحت: از آن سبک هم استقبال میکنم، اما طرفدار پروپاقرص گروههایی هستم که به آن اشاره کردم.
آقای صحت در ابتدا سریال ریتم سریعتری داشت، اما هرچه پیش میرویم داستان آرامتر پیش میرود. نظرتان چیست؟
صحت: این هم از آن مواردی است که نظرات مختلفی دربارهاش شنیدم، برخی معتقد هستند هرچه قصه جلوتر میرود ریتم سریال تندتر میشود.
سریال فضای فانتزی دارد مثلاً اینکه کل خانواده به محل کار شخصیت زهره با بازی فقیه نصیری میروند یا زندانی شدنش در گاوصندوق. فضای فانتزی با واقعیت فاصله دارد، چگونه این فضا شکل گرفت و بازیگران چگونه با این فضا ارتباط برقرار کردند؟
صحت: من خیلی ذهنم فانتزی نیست، متأسفانه با فانتزی خالص ارتباط برقرار نمیکنم. در شخصیتهایمان هم تیپ خالص نداریم بلکه تیپ شخصیت هستند. آدمهای داستانمان سیاه و سفید هستند. در بحث فانتزی هم بجز یکی دو لحظهای که واقعاً فانتزی خالص است و هیچ مابهازایی در زندگی واقعی ندارد بقیه فانتزیهایمان ریشه در واقعیت دارد. ممکن است کل اعضای خانواده به بانک محل کار یک کارمند بانک نروند اما امکان بروز چنین اتفاقی هست.
نادری: در جنس کار سروش صحت بستر واقعیت وجود دارد اما موقعیتهایی وجود دارد که تبدیل به موقعیت کمدی میشوند. بنابراین جنس این کمدی برای بازیگر ملموستر است چون بازیگر قرار نیست خودش موقعیت خندهداری را ایجاد کند. در کل مجموعه میبینیم بازیگران سعی و تلاش زیاد از حد نمیکنند که موقعیت خندهداری ایجاد کنند.
میرعلمی: کمدی که در شمعدونی اتفاق میافتد، کاملاً کمدی موقعیت است. ما دنبال لودگی و هجو نبودیم. چیزی که فیلمنامه به ما ارائه داد موقعیت کمدی در بستر جدی است. وقتی بازیگر در چنین فضایی قرار میگیرد لازم نیست کار اضافهای انجام دهد.
بازیگر خردسال سریال در برخی مواقع بامزه است، اما بعضی مواقع کارهای خوبی نمیکند. مثلاً شوهرعمهاش را با اسم کوچک صدا میزند یا در سکانس بانک به پدرش میگوید به مامان میگویم پیش شیوا بودی و به نوعی دنبال باج خواهی است و در درازمدت ممکن است اثر منفی بگذارد و ترویج بی ادبی برای کودکان کند.
صحت: در خیلی از فیلمها و سریالها بچه های مؤدب زیادی دیدم، در حالی که در دنیای واقعی بچه خیلی مؤدب ندیدم. به هرحال شیطنت و تجربه کردن جزو خصایص کودکی است. فکر میکنم یکی از کارهای طنز این است که باید شاخکها را حساس کند. شاید بچه های مؤدب آن سریالها را کسی یادش نباشد اما «عرشیا» را همه یادشان میماند و البته این را بگویم او خودش پسر مؤدبی است. خیلی از پدر و مادرها با همین سریال گفتند باید مراقب باشیم که فرزندمان به واسطه محبت ما پایش را از حد و مرزها فراتر نگذارد.
مطلبی را از دکتری درباره عرشیا خواندم. او نوشته بود، پدر و مادرها باید پس از دیدن سریال شمعدونی، رفتارهای فرزندانشان را مورد تحلیل قرار دهند و رفتارهای خوب و بد کودک را از یکدیگر تفکیک کنند.
در طول سریال هم میبینیم که همه افراد خانواده بجز مادر که کارهای عرشیا را تأیید میکند، همه اعضای خانواده رفتارهای زشت و کارهای ناپسند او را گوشزد کرده و او را مورد شماتت قرار میدهند. البته به واسطه اینکه کارمان کمدی است کمی اغراق هم کردهایم اما فکر میکنم این موضوع را در دنیای واقعی دیدهایم.
شوخیها و اصطلاحاً کل کلهای هوشنگ و عطا بجا و اندازه است. آقای نادری! چه کردید که میزان و اندازه بودن این رابطه میان هوشنگ و عطای قصه شکل بگیرد؟
نادری: من در طول کار سکانسهای دو نفره عطا و هوشنگ را بسیار دوست داشتم. حتی در مواردی با نگاهشان کل کل میکردند. طبیعی است در یک بگومگو وقتی جملهای را یکی از طرفین میگفت طرف دیگر دلش میخواست یک جمله دیگر هم بگوید. جایی متن میگفت این سکانس تمام شده ولی من میگفتم آقای صحت، هوشنگ میتواند این جمله را هم بگوید. چند باری این اتفاق افتاد اما سروش میگفت بهتر است ادامه ندهی، چون ادامه پیدا کردن این بحثها و متلکها هوشنگ را از شخصیت مورد نظر دورتر میکند. چراکه هوشنگ تا این حد بدجنس نیست. از این رو هوشنگ سریال شمعدونی همان چیزی شده که ملاحظه میکنید و فکر میکنم هم خیلی خوب و متعادل شخصیتش حفظ شده است.
خانم فقیه نصیری تجربه طنز در فیلمی مثل «جیببرها به بهشت نمیروند» را داشتهاند اما اصولاً او را به عنوان یک بازیگر طنز نمیشناسیم. این انتخاب برپایه چه دلیلی بود؟
صحت: من یکی از طرفداران خانم فقیه نصیری بودم. همانطور که اشاره شد در این سریال کسی کمدی بازی نمیکند، بلکه در موقعیت و شرایط کمدی قرار میگیرد. در این بلبشو به آدمی نیاز داشتیم که متینتر، مؤقرتر و بافکرتر عمل کند و طوری باشد که همه دوستش داشته باشند و در عین حال هم بتواند بحرانهای قصه را کنترل کند. «بابارضا» را داشتیم که در بسیاری مواقع بیمار بود. زهره بحرانها را بخوبی مدیریت و کنترل میکرد و اگر دقت کنیم در اکثر خانوادهها چنین فرد و افرادی را داریم. به همین خاطر بهترین گزینه برای چنین نقشی خانم فقیه نصیری بود.
خانم میرعلمی بازهم طنز بازی میکنید؟
میرعلمی بله، اگر نقش خوبی مثل زیبا که خوب نوشته شده بود، پیشنهاد شود حتماً میپذیرم.
آقای صحت گفتوگو را شما به پایان برسانید.
صحت: شمعدونی را خیلی دوست دارم. فضای کاری خوب و تیم خوبی در این سریال داشتیم. عده ای سریال را دوست دارند عدهای هم انتقاداتی دارند، نظر هر دو گروه برایم محترم است و خوشحالم که سریال مورد توجه قرار گرفت.
حالا دیگر شمعدونی با سرعت لاک پشت میشوید
این شبها شبکه سه سیما سریالی با عنوان شمعدونی را روی آنتن دارد. این مجموعه جایگزین سریال پر انتقاد «در حاشیه» شد، اگرچه در قسمتهای نخست نوید یک سریال متفاوت از سروش صحت را میداد اما رفته رفته و در ادامه سریال دچار ضعفهایی شد که به کلیت کار لطمه زد.
شمعدونی در مجموع داستان سه خانواده است که با وجود ارتباط غیرصمیمی و غیر دوستانه اما اصرار بر معاشرت و با هم بودن دارند، البته این نکته را نمیتوان به عنوان نکته منفی کار قلمداد کرد، چراکه همین تناقضها نقطه عطف مجموعه به حساب میآید. اما این سریال ضعف هایی داردکه اگر نویسندگان و کارگردان کار آن را جدی میگرفتند مجموعهای پرمخاطب لقب میگرفت.
نخستین مسأله بحث ریتم و سرعت پیشرفت داستان است که در قسمتهای نخست با حالت بسیار خوبی پیش میرفت اما در ادامه ریتم کار کند شد و در نتیجه مجموعه کسلکننده شد. به هرحال وقتی یک فیلم یا سریال از ابتدا با سرعت خاصی حرکت میکند مخاطب توقع دارد این روند تا پایان با کار همراه باشد اما در شمعدونی این اتفاق نیفتاد و هرچه که جلوتر رفتیم ریتم به حداقل سرعت رسید. نکته دوم بحث شوخیهایی است که یا به صورت کاملاً جدی یا به حالت کل کل بین هوشنگ – مجید نادری با عطا – حسن معجونی – دیده میشود.
این شوخیها در قسمتهای نخست بسیار جذاب، شنیدنی و نو بود اما هرچه تعداد قسمتها دو رقمی شد این شوخیها به ورطه تکرار افتاد و مخاطبی که در ابتدا بهخاطر شوخیها و حرفهای طنزگونه و غیرمتعارف جذب این سریال شده بود به خاطر تکرار همین شوخیها دلزده شد. حساب کردن پول ماشین توسط شوهر خواهر یا عذرخواهی اجباری شوهرخواهر از برادر زن و بسیاری دیگر از این اتفاقها و شوخیها با همان شکل و شمایل قسمتهای نخست ادامه پیدا کرد بهطوری که بیننده به آنجا میرسد که ظاهراً نویسندگان، داستانی در ذهنشان جرقه خورده و تا چند قسمتی هم آن را پیش بردهاند اما در ادامه و به یکباره دیالوگها تهی شد و مخاطب ناچار است علاوه بر ریتم کند مجموعه، دیالوگها و شوخیهای تکراری را هم تحمل کند.
نقد دیگری که به مجموعه وارد است نوع شخصیتپردازی بازیگر خردسال آن است به گونهای که در تیزرهای تبلیغاتی پیش از پخش لحن و شیرین زبانی کودک مخاطب را ترغیب میکرد که شمعدونی کار خوبی خواهد شد اما پس از پخش، شخصیت کودک آنقدر نادرست پرداخته شده بود که علاوه بر ناراحتی مخاطب، به نوعی ترویج بیادبی هم بود، چراکه یک کودک با خبرچینی و بیاحترامی به بزرگترها دائم مورد حمایت و تشویق مادرش قرار میگرفت و برای فرزندان خردسال هم چه چیزی بهتر از آنکه بتوانند مادرشان را خوشحال کنند.
بنابراین برداشت از این کودک بیتردید بدآموزی تأثیرگذاری در بینندگان کم سن و سال شمعدونی دارد. در بحث بازیگران هم اگرچه انتخاب بازیگران تا حد زیادی مناسب بود و بازیگر نقش زهره - آتنه فقیه نصیری – از همسرش بزرگتر به نظر میرسید اما اغلب کارشان را بخوبی انجام دادند و توانستند به لحاظ بازیگری موفق عمل کنند البته در این میان رویا میرعلمی بازیگر نقش زیبا نتوانست نقشاش را بخوبی ایفا کند و هرگاه قرار بود که او دیالوگ بلندی را بگوید مخاطب به آنجا میرسید که او قصد دارد از خودش یک شقایق دهقان – منشی مطب در سریال ساختمان پزشکان – بسازد که در نوع خود ناموفق بود.
اگر در سریالهای خارجی میبینیم که موفقیتی چند فصلی را در پی دارند علتش صرفاً حمایت مالی و روابط نیست. این سریالها علاوه بر رعایت نکات جذب مخاطب، شخصیتها را یا خلق نمیکنند یا اگر خلق کنند قطعاً از آنها استفاده بهینه خواهند کرد چیزی که ما در سریال شمعدونی با آن کمتر مواجه بودیم. شخصیت پدر خانواده با بازی محسن قاضی مرادی که در قسمتهای نخست بسیار موفق و تأثیرگذار دیده میشد در قسمتهای بعدی کمرنگ شد و چند قسمتی را در بیمارستان و در حالت بیهوشی گذراند و پس از دورهای هم کمتر دیده شد و این مسأله تنها به خود نویسنده برمی گردد که شخصیتی را خلق کرده و حالا بنابه دلایلی نمیداند که باید با آن شخصیت چه کند!
در کل اگر بخواهیم درباره سریال شمعدونی جمع بندی داشته باشیم باید بگوییم که این سریال پتانسیل یک مجموعه بسیار خوب و ماندگار در عرصه طنز را داشت و اگر بدرستی با آن رفتار میشد و اصول مختلف بازیگری، نویسندگی و کارگردانی رعایت میشد این سریال قطعاً مخاطبان بیشتری داشت. ضمن اینکه سروش صحت نشان داده در ساخت سریالهای ژانر طنز کارش را بلد است و میتواند مجموعههای موفقی چون پژمان و ساختمان پزشکان را بسازد اما به نظر میآید اگر سریال شمعدونی در هر قسمت مانند سریالهای قبلی صحت داستانی را دنبال میکرد هم ریتم تندتر بود و هم شخصیتها بهتر پردازش میشد و نقش آنها پررنگ به چشم میآمد.
منبع: ایران
سروش صحت نویسنده و کارگردان، رویا میرعلمی بازیگر نقش «زیبا» و محمد نادری بازیگر نقش «هوشنگ»، مهمان ما شدند تا از کم و کیف کار برایمان بگویند و به اظهارنظرها و انتقادها پاسخ دهند. مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
آقای صحت! بین زمان تولید و پخش <شمعدونی> حدود دو سال فاصله افتاد. این موضوع از تازگی سریال کم نکرد؟
صحت: فکر و ایده سریال مربوط به زمانی است که شما اشاره کردید اما نوشتن فیلمنامه همزمان با تولید بود. تولید را اسفند 92 شروع کردیم و آن موقع یازده قسمت متن داشتیم و تا روزهای پایانی تصویربرداری که زمستان 93 بود، نگارش نیز پایاپای ادامه داشت.
چرا نام شمعدونی را برای این سریال انتخاب کردید؟
صحت: در قسمتهای پایانی مشخص میشود که چرا این نام را انتخاب کردیم.
در سریال شوخی اجتماعی و سیاسی هم گنجانده شده است. آیا از سوی تلویزیون سانسوری صورت گرفت؟
صحت: در چند مرحله که هیچکدام هم به تلویزیون ربطی ندارد این شوخیها کم شد. یکبار وقتی فکر میکردیم و فکرمان را روی کاغذ پیاده میکردیم تعدیل میشد، یکبار هم زمان ضبط حتی برخی سکانسها را قبل از ارسال برای پخش تغییر میدادیم.
چرا خودسانسوری؟
صحت: در کارهای بعدی شاید این خودسانسوری بیشتر هم بشود نه به خاطر اینکه با چهره های حقیقی شوخی کردیم که اتفاقاً باید بگویم آنها با ما برخورد خوبی هم داشتند بلکه به خاطر شرایط. در فضایی که اگر با هر چیزی شوخی شود، به نظر میآید شوخی باعث ناراحتی یا حتی توهین خواهد شدو ما نمی خواستیم چنین اتفاقی بیفتد.
آیا شوخی هایتان با مسئولین واکنشی از سوی آنها در پی داشت؟
صحت: با آدمهایی شوخی کردیم که دوستشان داریم. همه ما بشدت به آقای ظریف علاقه مندیم. کارهایی که آقای قالیباف برای تهران کرده است بر کسی پوشیده نیست. با این نگاه چنین شوخیهایی را انجام دادیم که بگوییم با همه صنوف و حرفه های مختلف میشود شوخی کرد. ضمناً تا به حال بازخورد بدی از طرف افراد حقیقی که با آنها شوخی کردیم، نداشتیم.
اغلب بازیگران سریال شمعدونی، تقریباً تئاتری بودند. دلیل این انتخاب چه بود؟
صحت: شاید عرصههای سینما، تئاتر و تلویزیون با هم متفاوت باشند اما همه یک پیشوند مشابه بهنام بازیگر دارند.علاقه بسیاری دارم با بازیگرهایی کار کنم که توانمندی زیادی دارند ولی کمتر دیده شدهاند به نظرم مثل یک دوست جدید، یک هوای تازه یا یک پنجره نو میمانند. این کار کمی ریسک دارد و کمی زمان میبرد تا ارتباط بین چنین بازیگری و مخاطب ایجاد شود اما از یک جایی به بعد مخاطب احساس میکند یک دوست جدید پیدا کرده است که نگاهش تکراری نیست. امیدوارم در کارهای بعدی هم بتوانم از بازیگرانی با چنین ویژگیهایی استفاده کنم و چنین روندی را ادامه دهم. سعی کردیم بر اساس نقش بازیگرها را انتخاب کنیم. کافی بود بازیگر نقش را پیدا کند، بعد عملاً من بیکار بودم چون همه چیز سرجای خودش بود.
نادری: من تفاوتی در عرصه های بازیگری نمیبینم. به نظرم بازیگر، بازیگر است. حالا یا روی صحنه تئاتر یا روی پرده سینما و حتی قاب تلویزیون. مهم این است که بازیگر به شکل باورپذیری نقش را ایفا کند. ضمن اینکه بخش عمده بازیگری بده بستان است. اتفاق خوبی که در این سریال افتاد این بود که خارج از هدایت و نظارت کارگردان، ارتباط خوبی بین بازیگرها شکل گرفت.
خانم میرعلمی! برای شخصیت «زیبا» تیپسازی کردید. از روند بازی در این مجموعه بگویید.
میرعلمی: پیگیر کارهای آقای صحت بودم خصوصاً سریال پژمان را دوست داشتم. آن سریال در تلویزیون در عرصه کمدی اتفاق خوبی بود. ساختمان پزشکان را هم کم و بیش دیدم و دوست داشتم. اما فکر نمیکردم روزی با این تیم کار کنم ظاهراً آقای صحت کارهای مرا در تئاتر دنبال میکردند و به خاطر بازی در یکی از نمایشها برای بازی در شخصیت «زیبا» انتخاب شدم. از ابتدای حضورم در شمعدونی، متوجه شدم زیبا نقشی است که جای کار زیادی دارد و مطمئن بودم اتفاقات خوبی برای این نقش خواهد افتاد. ابتدا یک تیپ و ظاهری برای زیبا بر اساس نقش و فیلمنامه درست کردم اما به مرور این تیپ به کاراکتر تبدیل شد. این آدم فراز و فرود داشت. خوشبختانه آقای صحت بر اساس بازی هریک از شخصیتها فیلمنامه را پیش میبرد.
آقای نادری! زمانی که هوشنگ مظاهری را بازی میکردید، میدانستید که این نقش مورد توجه قرار میگیرد؟
نمیدانستم اما حدس میزدم که چنین اتفاقی بیفتد با توجه به اینکه کارهای قبلی آقای صحت را که مورد توجه قرار گرفت دیده بودم. ابتدا نگرانی داشتم. از دوستان نظر میخواستم که مثلاً سکانس خوب شده یا نه. خدا را شکر اتفاق خوبی افتاد هم سریال مورد توجه قرار گرفت و هم اینکه نقش هوشنگ دوستداشتنی شد. بخشی از این توجهی که اشاره کردید برمیگردد به ویژگی شخصیت هوشنگ مظاهری. گافها و ارتباطش با بقیه، شخصیتی را درست کرد که شیرین بود.
نقش هوشنگ حدوداً 15 سال بزرگتر از خودتان بود و البته 15 کیلو چاقتر. گریم و اضافه وزن چقدر به این شخصیت کمک کرد؟
نادری: ابتدا که وارد سریال شدم اضافه وزن داشتم آقای صحت گفت این اضافه وزن به شخصیت پردازی کمک میکند و واقعاً هم کمک کرد چرا که هوشنگ کارمند پشت میزنشین است و این اضافه وزن بخشی از فیزیک چنین کاراکتری است. البته در خصوص افزایش سنم، گریم کمک زیادی کرد. الان که نگاه میکنم اگر 50 سالم بشود و حواسم به وزنم نباشد، شاید همین شکلی شوم.
البته گریم خانم فقیه نصیری طوری بود که مشخص میکرد از آقای نادری بزرگتر است.
صحت: من چنین حسی نداشتم. غیر از دو- سه قسمت اول که زمان لازم بود تا سریال جا بیفتد، خوشحالم که گریمها پیدا نیست.
آقای نادری! شمعدونی اولین تجربه حرفهای شما در زمینه سریال است. حضور در سریال نگاهتان را تغییر داد که مایل باشید بیشتر در عرصه تصویر فعالیت کنید؟
نادری: کلاً آدم متعصبی نیستم، برای من بازیگری مهم است و اینکه نقشم را درست ایفا کنم وگرنه عرصهاش فرقی نمیکند. البته در فضای کاری در سینما و تلویزیون جذابیتهای بیشتری وجود دارد، حالا از لحاظ شهرت و درآمد ممکن است بازیگر را بیشتر وسوسه کند اما با این حال چون سالها تئاتر کار کردهام گاهی دلم برای تئاتر تنگ میشود و الان هم یکی دو پیشنهاد تئاتری دارم که شاید یکی را پذیرفتم.
آقای صحت اشاره کردید که بازیگر برای نقش باید درست سر جای خودش باشد، خاطرم هست زمانی که سر صحنه سریال آمده بودم خانم میرعلمی گفتند که باوجود آسیب دیدگی و شکستگی پایشان، شما اصرار به حضورشان در نقش زیبا داشتید و حتی گفتید قصه را طوری پیش میبرید که مثلاً زیبا پایش شکسته.
صحت: برای خیلی از نقشها سعی کریم دو کاندیدا داشته باشیم که اگر به هر دلیلی اولی نشد، سراغ دومی برویم و خدا را شکر در بیشتر موارد گزینه های اول قطعی شد اما برای نقش زیبا فقط یک کاندیدا داشتیم و آن هم خانم میرعلمی بود.
ابتدا صحبت کردیم و پاسخ مثبت داد اما بعد گفت نه، چون پایش شکست. کمی قصه را جرح و تعدیل کردیم، قرار شد یکماه اول خانم میرعلمی فقط سه جلسه بیایند و بعد از آن یک هفته روی ویلچر، بعد با دو عصا، بعد با یک عصا و بعد هم بی عصا.
در شوخیهای سریال تکیه کلام ندارید، نگاهتان به این موضوع چیست؟
صحت: وقتی در زندگی روزمره هم به آدمها نگاه میکنم، میبینم که همه تکیه کلام ندارند. بعضی افراد از برخی واژه ها و عبارات بیشتر استفاده میکنند، اما اینگونه نیست که آدمها دائماً یک کلمه یا یک جمله را تکرار کنند.در سریال ما هم قرار بود شخصیتها از آدمهای معمولی همین جامعه باشند و همین مورد دربارهشان صدق میکرد مثلاً هوشنگ تکیهکلام ندارد اما گاهی اوقات از عبارت «بسپارش به من» استفاده میکند.
شما در این سریال از موسیقی دنگشو استفاده کردید. برخی بر این باورند که سریال و موسیقی تیتراژ با هم انطباق ندارند، نظرتان چیست؟
صحت: من در این باره نظرات موافق و مخالف زیادی شنیدم البته موافقها بیشتر بودند. خودم هم موسیقی را دوستدارم. اعضای گروه دنگشو از دوستان قدیمی من هستند. اصولاً در موسیقی جوانها را دوست دارم و افتخار میکنم با این گروه کار کردم و امیدوارم در آینده بتوانم با بقیه گروههای موسیقی از جمله چارتار، پالت و بومرانی هم کار کنم.
صحت: از آن سبک هم استقبال میکنم، اما طرفدار پروپاقرص گروههایی هستم که به آن اشاره کردم.
آقای صحت در ابتدا سریال ریتم سریعتری داشت، اما هرچه پیش میرویم داستان آرامتر پیش میرود. نظرتان چیست؟
صحت: این هم از آن مواردی است که نظرات مختلفی دربارهاش شنیدم، برخی معتقد هستند هرچه قصه جلوتر میرود ریتم سریال تندتر میشود.
سریال فضای فانتزی دارد مثلاً اینکه کل خانواده به محل کار شخصیت زهره با بازی فقیه نصیری میروند یا زندانی شدنش در گاوصندوق. فضای فانتزی با واقعیت فاصله دارد، چگونه این فضا شکل گرفت و بازیگران چگونه با این فضا ارتباط برقرار کردند؟
صحت: من خیلی ذهنم فانتزی نیست، متأسفانه با فانتزی خالص ارتباط برقرار نمیکنم. در شخصیتهایمان هم تیپ خالص نداریم بلکه تیپ شخصیت هستند. آدمهای داستانمان سیاه و سفید هستند. در بحث فانتزی هم بجز یکی دو لحظهای که واقعاً فانتزی خالص است و هیچ مابهازایی در زندگی واقعی ندارد بقیه فانتزیهایمان ریشه در واقعیت دارد. ممکن است کل اعضای خانواده به بانک محل کار یک کارمند بانک نروند اما امکان بروز چنین اتفاقی هست.
نادری: در جنس کار سروش صحت بستر واقعیت وجود دارد اما موقعیتهایی وجود دارد که تبدیل به موقعیت کمدی میشوند. بنابراین جنس این کمدی برای بازیگر ملموستر است چون بازیگر قرار نیست خودش موقعیت خندهداری را ایجاد کند. در کل مجموعه میبینیم بازیگران سعی و تلاش زیاد از حد نمیکنند که موقعیت خندهداری ایجاد کنند.
میرعلمی: کمدی که در شمعدونی اتفاق میافتد، کاملاً کمدی موقعیت است. ما دنبال لودگی و هجو نبودیم. چیزی که فیلمنامه به ما ارائه داد موقعیت کمدی در بستر جدی است. وقتی بازیگر در چنین فضایی قرار میگیرد لازم نیست کار اضافهای انجام دهد.
بازیگر خردسال سریال در برخی مواقع بامزه است، اما بعضی مواقع کارهای خوبی نمیکند. مثلاً شوهرعمهاش را با اسم کوچک صدا میزند یا در سکانس بانک به پدرش میگوید به مامان میگویم پیش شیوا بودی و به نوعی دنبال باج خواهی است و در درازمدت ممکن است اثر منفی بگذارد و ترویج بی ادبی برای کودکان کند.
صحت: در خیلی از فیلمها و سریالها بچه های مؤدب زیادی دیدم، در حالی که در دنیای واقعی بچه خیلی مؤدب ندیدم. به هرحال شیطنت و تجربه کردن جزو خصایص کودکی است. فکر میکنم یکی از کارهای طنز این است که باید شاخکها را حساس کند. شاید بچه های مؤدب آن سریالها را کسی یادش نباشد اما «عرشیا» را همه یادشان میماند و البته این را بگویم او خودش پسر مؤدبی است. خیلی از پدر و مادرها با همین سریال گفتند باید مراقب باشیم که فرزندمان به واسطه محبت ما پایش را از حد و مرزها فراتر نگذارد.
مطلبی را از دکتری درباره عرشیا خواندم. او نوشته بود، پدر و مادرها باید پس از دیدن سریال شمعدونی، رفتارهای فرزندانشان را مورد تحلیل قرار دهند و رفتارهای خوب و بد کودک را از یکدیگر تفکیک کنند.
در طول سریال هم میبینیم که همه افراد خانواده بجز مادر که کارهای عرشیا را تأیید میکند، همه اعضای خانواده رفتارهای زشت و کارهای ناپسند او را گوشزد کرده و او را مورد شماتت قرار میدهند. البته به واسطه اینکه کارمان کمدی است کمی اغراق هم کردهایم اما فکر میکنم این موضوع را در دنیای واقعی دیدهایم.
شوخیها و اصطلاحاً کل کلهای هوشنگ و عطا بجا و اندازه است. آقای نادری! چه کردید که میزان و اندازه بودن این رابطه میان هوشنگ و عطای قصه شکل بگیرد؟
نادری: من در طول کار سکانسهای دو نفره عطا و هوشنگ را بسیار دوست داشتم. حتی در مواردی با نگاهشان کل کل میکردند. طبیعی است در یک بگومگو وقتی جملهای را یکی از طرفین میگفت طرف دیگر دلش میخواست یک جمله دیگر هم بگوید. جایی متن میگفت این سکانس تمام شده ولی من میگفتم آقای صحت، هوشنگ میتواند این جمله را هم بگوید. چند باری این اتفاق افتاد اما سروش میگفت بهتر است ادامه ندهی، چون ادامه پیدا کردن این بحثها و متلکها هوشنگ را از شخصیت مورد نظر دورتر میکند. چراکه هوشنگ تا این حد بدجنس نیست. از این رو هوشنگ سریال شمعدونی همان چیزی شده که ملاحظه میکنید و فکر میکنم هم خیلی خوب و متعادل شخصیتش حفظ شده است.
خانم فقیه نصیری تجربه طنز در فیلمی مثل «جیببرها به بهشت نمیروند» را داشتهاند اما اصولاً او را به عنوان یک بازیگر طنز نمیشناسیم. این انتخاب برپایه چه دلیلی بود؟
صحت: من یکی از طرفداران خانم فقیه نصیری بودم. همانطور که اشاره شد در این سریال کسی کمدی بازی نمیکند، بلکه در موقعیت و شرایط کمدی قرار میگیرد. در این بلبشو به آدمی نیاز داشتیم که متینتر، مؤقرتر و بافکرتر عمل کند و طوری باشد که همه دوستش داشته باشند و در عین حال هم بتواند بحرانهای قصه را کنترل کند. «بابارضا» را داشتیم که در بسیاری مواقع بیمار بود. زهره بحرانها را بخوبی مدیریت و کنترل میکرد و اگر دقت کنیم در اکثر خانوادهها چنین فرد و افرادی را داریم. به همین خاطر بهترین گزینه برای چنین نقشی خانم فقیه نصیری بود.
خانم میرعلمی بازهم طنز بازی میکنید؟
میرعلمی بله، اگر نقش خوبی مثل زیبا که خوب نوشته شده بود، پیشنهاد شود حتماً میپذیرم.
آقای صحت گفتوگو را شما به پایان برسانید.
صحت: شمعدونی را خیلی دوست دارم. فضای کاری خوب و تیم خوبی در این سریال داشتیم. عده ای سریال را دوست دارند عدهای هم انتقاداتی دارند، نظر هر دو گروه برایم محترم است و خوشحالم که سریال مورد توجه قرار گرفت.
حالا دیگر شمعدونی با سرعت لاک پشت میشوید
این شبها شبکه سه سیما سریالی با عنوان شمعدونی را روی آنتن دارد. این مجموعه جایگزین سریال پر انتقاد «در حاشیه» شد، اگرچه در قسمتهای نخست نوید یک سریال متفاوت از سروش صحت را میداد اما رفته رفته و در ادامه سریال دچار ضعفهایی شد که به کلیت کار لطمه زد.
شمعدونی در مجموع داستان سه خانواده است که با وجود ارتباط غیرصمیمی و غیر دوستانه اما اصرار بر معاشرت و با هم بودن دارند، البته این نکته را نمیتوان به عنوان نکته منفی کار قلمداد کرد، چراکه همین تناقضها نقطه عطف مجموعه به حساب میآید. اما این سریال ضعف هایی داردکه اگر نویسندگان و کارگردان کار آن را جدی میگرفتند مجموعهای پرمخاطب لقب میگرفت.
نخستین مسأله بحث ریتم و سرعت پیشرفت داستان است که در قسمتهای نخست با حالت بسیار خوبی پیش میرفت اما در ادامه ریتم کار کند شد و در نتیجه مجموعه کسلکننده شد. به هرحال وقتی یک فیلم یا سریال از ابتدا با سرعت خاصی حرکت میکند مخاطب توقع دارد این روند تا پایان با کار همراه باشد اما در شمعدونی این اتفاق نیفتاد و هرچه که جلوتر رفتیم ریتم به حداقل سرعت رسید. نکته دوم بحث شوخیهایی است که یا به صورت کاملاً جدی یا به حالت کل کل بین هوشنگ – مجید نادری با عطا – حسن معجونی – دیده میشود.
این شوخیها در قسمتهای نخست بسیار جذاب، شنیدنی و نو بود اما هرچه تعداد قسمتها دو رقمی شد این شوخیها به ورطه تکرار افتاد و مخاطبی که در ابتدا بهخاطر شوخیها و حرفهای طنزگونه و غیرمتعارف جذب این سریال شده بود به خاطر تکرار همین شوخیها دلزده شد. حساب کردن پول ماشین توسط شوهر خواهر یا عذرخواهی اجباری شوهرخواهر از برادر زن و بسیاری دیگر از این اتفاقها و شوخیها با همان شکل و شمایل قسمتهای نخست ادامه پیدا کرد بهطوری که بیننده به آنجا میرسد که ظاهراً نویسندگان، داستانی در ذهنشان جرقه خورده و تا چند قسمتی هم آن را پیش بردهاند اما در ادامه و به یکباره دیالوگها تهی شد و مخاطب ناچار است علاوه بر ریتم کند مجموعه، دیالوگها و شوخیهای تکراری را هم تحمل کند.
نقد دیگری که به مجموعه وارد است نوع شخصیتپردازی بازیگر خردسال آن است به گونهای که در تیزرهای تبلیغاتی پیش از پخش لحن و شیرین زبانی کودک مخاطب را ترغیب میکرد که شمعدونی کار خوبی خواهد شد اما پس از پخش، شخصیت کودک آنقدر نادرست پرداخته شده بود که علاوه بر ناراحتی مخاطب، به نوعی ترویج بیادبی هم بود، چراکه یک کودک با خبرچینی و بیاحترامی به بزرگترها دائم مورد حمایت و تشویق مادرش قرار میگرفت و برای فرزندان خردسال هم چه چیزی بهتر از آنکه بتوانند مادرشان را خوشحال کنند.
بنابراین برداشت از این کودک بیتردید بدآموزی تأثیرگذاری در بینندگان کم سن و سال شمعدونی دارد. در بحث بازیگران هم اگرچه انتخاب بازیگران تا حد زیادی مناسب بود و بازیگر نقش زهره - آتنه فقیه نصیری – از همسرش بزرگتر به نظر میرسید اما اغلب کارشان را بخوبی انجام دادند و توانستند به لحاظ بازیگری موفق عمل کنند البته در این میان رویا میرعلمی بازیگر نقش زیبا نتوانست نقشاش را بخوبی ایفا کند و هرگاه قرار بود که او دیالوگ بلندی را بگوید مخاطب به آنجا میرسید که او قصد دارد از خودش یک شقایق دهقان – منشی مطب در سریال ساختمان پزشکان – بسازد که در نوع خود ناموفق بود.
اگر در سریالهای خارجی میبینیم که موفقیتی چند فصلی را در پی دارند علتش صرفاً حمایت مالی و روابط نیست. این سریالها علاوه بر رعایت نکات جذب مخاطب، شخصیتها را یا خلق نمیکنند یا اگر خلق کنند قطعاً از آنها استفاده بهینه خواهند کرد چیزی که ما در سریال شمعدونی با آن کمتر مواجه بودیم. شخصیت پدر خانواده با بازی محسن قاضی مرادی که در قسمتهای نخست بسیار موفق و تأثیرگذار دیده میشد در قسمتهای بعدی کمرنگ شد و چند قسمتی را در بیمارستان و در حالت بیهوشی گذراند و پس از دورهای هم کمتر دیده شد و این مسأله تنها به خود نویسنده برمی گردد که شخصیتی را خلق کرده و حالا بنابه دلایلی نمیداند که باید با آن شخصیت چه کند!
در کل اگر بخواهیم درباره سریال شمعدونی جمع بندی داشته باشیم باید بگوییم که این سریال پتانسیل یک مجموعه بسیار خوب و ماندگار در عرصه طنز را داشت و اگر بدرستی با آن رفتار میشد و اصول مختلف بازیگری، نویسندگی و کارگردانی رعایت میشد این سریال قطعاً مخاطبان بیشتری داشت. ضمن اینکه سروش صحت نشان داده در ساخت سریالهای ژانر طنز کارش را بلد است و میتواند مجموعههای موفقی چون پژمان و ساختمان پزشکان را بسازد اما به نظر میآید اگر سریال شمعدونی در هر قسمت مانند سریالهای قبلی صحت داستانی را دنبال میکرد هم ریتم تندتر بود و هم شخصیتها بهتر پردازش میشد و نقش آنها پررنگ به چشم میآمد.
منبع: ایران