** کیهان
فارین پالیسی :آمریکا، بزرگترین تأمینکننده سلاح برای تروریستهاست
«فارین پالیسی» طی گزارشی در مورد «بزرگترین صادرکنندگان سلاح در جهان»، طبق معمول نام آمریکا را در صدر قرار داد. اما، موردی که در این گزارش جدید بود و به صراحت اعلام شد، ایالات متحده به عنوان بزرگترین تأمینکننده سلاح و مهمات تروریستهای فعال در جهان (به ویژه در خاورمیانه) است.
این نشریه نزدیک به کاخسفید مینویسد: «تجارت سلاحهای کوچک ]توسط آمریکا[ در حدفاصل سالهای 2001 تا 2011 دو برابر شده و از سال 2011 به بعد نیز همچنان رو به رشد است. ایالات متحده در حال حاضر بازار تجارت و صادرات سلاحهای کوچک را در اختیار خود دارد. سلاحهای سبک از ویژگی حمل و نقل آسان برخوردار بوده و در دنیای امروز مهمترین سلاح برای گروههای تروریستی محسوب میشوند.»
این نشریه آمریکایی همچون سایر رسانههای غربی به جای گروههای تکفیری و داعش و طالبان، فقط به درج عنوان «گروههای شورشی» بسنده کرد و همچنین، بدون آنکه از خاورمیانه و کشورهایی مثل سوریه، عراق، یمن، پاکستان و لیبی نام ببرد، فقط به ترکیب «مناطق شورشی» بسنده کرد.
تاکنون منابع مختلف، از جمله شاهدان عینی در عراق و سوریه از حمایت آمریکاییها از جریانهای تروریستی خبر دادهاند و اطلاعات موثقی در مورد ارسال سلاح توسط هواپیماهای غولپیکر، سی-130 و هرکولس برای داعش و دیگر تروریستها منتشر شده است.
اما، اینبار یک نشریه نزدیک به کاخسفید (فارین پالیسی) از این حمایت حرف میزند و این به معنی علنی کردن این حمایتهاست.
طبق گزارش فارین پالیسی، در مناطق شورشی (بخوانید عراق، سوریه، یمن و بخشهایی از لبنان و...) با تعدادی تیرانداز آموزش دیده، چند مسلسل و کامیون میتوان یک جنگ چریکی راه انداخت.
این نشریه آمریکایی افزود: « در حال حاضر بسیاری از درگیریهای خاورمیانه و شمال آفریقا به همین ترتیب انجام میشود. دسترسی گسترده و آسان گروههای تروریستی به سلاح و مهمات، (خود به تنهایی) عامل مهمی برای رشد این گروهها در عراق، سوریه، لیبی ومالی است.»
فارین پالیسی افزود: «کشورهای اصلی صادرکننده سلاح، در مورد اینکه سلاحها به دست چه کسانی میافتد و در چه راهی استفاده میشوند، توجهی ندارند و فقط در پی افزایش میزان سود خود هستند.»
روزنامه «واشنگتنپست» نیز به نقل از منابع خود در نهادهای سیاسی و امنیتی فاش کرده که طبق اسناد محرمانهای که در اختیار دارد، ایالات متحده سالانه معادل یک میلیارد دلار به شورشیان سوری (تکفیریها) کمک آموزشی، مالی و تسلیحاتی میکند. البته کارشناسان معتقدند، آمریکا بخش قابل توجهی از این هزینهها را از جیب شیوخ مرتجع کشورهایی مثل عربستان، قطر و اردن تامین میکند.
هسته اولیه داعش سال 2006 در زندانهای آمریکا در عراق شکل گرفت و حمایتهای واشنگتن از این گروه تروریستی بدنام از سال 2013 تا 2014 تقریبا علنی بود.
ولی از این پس و در پی کشته شدن یک خبرنگار آمریکایی به وسیله داعش، این حمایتها حالت مخفیانه به خود گرفت. هر چند حمایت واشنگتن از داعش روز به روز علنیتر میشود. حمایت آمریکا از سایر تکفیرهای فعال در سوریه، کاملا علنی است.
براساس تز کاخسفید، آمریکا با حمایت از داعش، علاوه بر اینکه میتواند اسلام را نزد جهانیان بدنام کند، راهبرد تقابل دنیای اسلام با آمریکا و صهیونیسم را نیز میتواند به راهبرد ایجاد شکاف در درون جهان اسلام تبدیل نماید.
این را هم باید اضافه کرد که، در بسیاری از مواقع وقتی اسناد محکم حمایتهای تسلیحاتی آمریکا از تکفیریهای داعش منتشر شده، آمریکا با این جمله که «اشتباه شد» سعی در توجیه این رسوایی کرده است. بسیاری از شخصیتهای سیاسی در خاورمیانه به ویژه در عراق و سوریه بارها اعلام کردهاند اسناد محکم زیادی برای اثبات همکاریهای گسترده آمریکا و متحدین عربش با تکفیریهای تروریست دارند، اما با توجه به اینکه سازمان ملل و سازمانهای مشابه بینالمللی جیرهخوار همین آمریکاییها هستند، گوش شنوایی برای این هشدارها پیدا نکردهاند.
خبررسانی میکنید یا از آرزوها خبر میدهید؟!
روزنامه دولتی ایران میگوید بازار در بهترین شرایط است و مردم هیچ نگرانی از قیمتها ندارند!
روزنامه دولت گزارشی از بازار عمدهفروشی مواد غذایی تهران منتشر کرده که در آن آمده است: روز گذشته که برای تهیه گزارش به پرفروشترین بازار تهران رفته بودیم فروشندگان از آرام بودن بازار گفتند و اینکه مردم مانند سالهای گذشته عطش خرید ندارند و همین امر موجب شده که آهنگ رشد قیمت ملایم باشد و حتی در برخی کالاها متوقف شود... در گفتوگو با برخی شهروندان هم این موضوع مورد بحث گذاشته شد اینکه روند قیمتی کالاها چگونه بوده است. اکثر افراد بخصوص کسانی که در چند سال گذشته خود عهدهدار خرید منزل بودند اذعان داشتند قیمتها روند باثباتی داشته است و با اینکه قیمت بنزین تکنرخی شد، نرخها تغییر محسوسی پیدا نکرد...
به گزارش الف، ایران میافزاید: هر سال قبل از رسیدن ماه مبارک رمضان قیمت گوشت، مرغ و برنج افزایش پیدا میکرد. اما امسال نه تنها شاهد رشد قیمت نبودیم بلکه به صورت جزئی کاهش قیمتها هم اتفاق افتاد. فروشندگان این بازار نیز از طبیعی بودن بازار خبر دادند و اظهار داشتند طی سنوات گذشته وقتی به ماه مبارک رمضان نزدیک میشدیم قیمت مرغ به بیش از 7 هزار تومان میرسید و مردم برای اینکه کالاهای اساسی را با قیمت گران خریداری نکنند به احتکار خانگی روی میآوردند اما در مقطع فعلی به دلیل وفور کالاها هیچ مشکلی پیش نیامد... بازار روال طبیعی داشت و هیچ کدام از کالاها با افزایش قیمت یا کمبود روبهرو نشده بودند. گذری بر قیمتها هم نشان میداد که آرامش در این بخش به طور کامل برقرار است... بازار به اعتقاد خریداران و فروشندگان در بهترین شرایط بود و مردم هیچ نگرانی از قیمتها نداشتند.
اظهارات جهانگیری بیاعتبار کردن تمام مدیران اقتصادی دولت است
معاون اول رئیسجمهور باید ادعای خود را ثابت کند وگرنه در معرض اتهام نشر اکاذیب و تشویش افکار عمومی قرار دارد.
روزنامه رسالت با اشاره به دعاوی گاه و بیگاه معاون اول رئیسجمهور نوشت: اخیرا آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور گفته است: «100 میلیارد دلار از محل واگذاریهای انجام شده در دولت گذشته معلوم نیست، کجاست؟» اولا: واگذاریها هیچگاه به دلار انجام نشده است که ایشان رد دلار را در واگذاریها گرفته است. ثانیا: اسناد واگذاریها در نهادهای مربوط وجود دارد، قانون واگذاریها مشخص است. سازمان حسابرسی به عنوان بازرس قانونی شرکتهای دولتی چشم بیدار دولت در واگذاریها بوده است. خزانهداری کل، وزارت اقتصاد و دارایی، بانکهای عامل و... حساب و کتاب آن را دارند.
چگونه است که طی این دو سال هیچیک از نهادهای مربوط و مسئول در این زمینه صدایشان درنیامده است و آقای معاون اول افتخار کشف این مفسده را به نام خود ثبت کرده است؟ ثالثا: دیوان محاسبات به عنوان چشم بیدار مجلس بر نوع واگذاریها در این سالها نظارت داشته است و حساب و کتاب و تفریغ آن را وفق اصل 55 دارد و قاعدتا باید داشته باشد.
جناب آقای رحمانی فضلی رئیس دیوان محاسبات کشور در 8 ساله دولتهای نهم و دهم بوده و اکنون دو سال است وزیر کشور دولت یازدهم است. چگونه است از کشف اعجابآمیز معاون اول رئیسجمهور بیاطلاع باشد؟ او که هر سال تفریغ ریال به ریال بودجههای سنواتی در این8 سال را داده است، خبر ندارد که این 100 میلیارد دلار کجاست؟ رابعا: آقای رحمانی فضلی در زمان تصدی خود در دیوان محاسبات که تخلف آقای جهانگیری هنگام تصدی وزارت صنایع در سنوات 81 تا 84 را در پرونده 2/418/841ط/ی به تاریخ 89/10/20 در رصد داشته و دریافت و پرداختهای خلاف قانون منتهی به تضییع حقوق دولت را به مبلغ 60/825/378/000 رصد میکرده چگونه واگذاریها در مقیاس 100 میلیارد دلار را رصد نمیکرده است؟ کافی بود آقای جهانگیری قبل از این ادعا با وزیر محترم کشور در مورد «این مبلغ کجاست» گفتوگو میکرد تا جواب مقتضی را دریافت مینمود.
خامسا: هزاران حسابرس خبره در سازمان حسابرسی که زیر نظر دولت اداره میشود و در دیوان محاسبات که زیر نظر مجلس اداره میشود و در سازمان بازرسی کل کشور که زیر نظر قوه قضائیه است، وجود دارد و دهها قاضی و مستشار مالی در این نهادها هستند، چرا در این مدت هیچ کدام چنین ادعایی را مطرح نکرده و این کشف بزرگ را به نام خود ثبت نکردند؟
رسالت تصریح کرد: کمترین واکنش معاون اول در پنهانسازی این کشف باید برکناری رئیس سازمان حسابرسی و مدیر کل خزانهداری کل باشد. اگر چنین اقدامی صورت نگیرد آقای جهانگیری در افکار عمومی متاسفانه متهم به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی میشود. اینگونه اظهارات کفایت مسئولین کنونی بانک مرکزی، وزارت امور اقتصاد و دارایی، سازمان خصوصی و خزانهداری کل کشور را زیر سوال میبرد. آقای معاون اول نمیخواهد فکری برای این بیکفایتی بکند؟
انبارلویی تصریح کرد: مردم از خود سوال میکنند فایده این سیاهنماییها از گذشته چیست؟ آیا میتواند آثار تلخ اعلام محکومیت مهدی هاشمی را که در یک فرآیند دادرسی شفاف اعلام شده بپوشاند؟ آیا میتواند وعدههای دولت در بهبود اوضاع و استفاده صحیح از کلید در قفل مشکلات کشور را واتاب دهد؟
کوچک کردن دولت گذشته با انتشار اخبار خلاف واقع بررسی نشده و... دولت جدید را بزرگ نمیکند. فایدهای هم بر این سیاهنمایی مترتب نیست.
4- دستگاه قضایی به ویژه مدعیالعموم برای تضمین سلامت افکار عمومی و نیز حقوق کسانی که در این اتهامزنیها ضایع میشود و حتی صحت و سقم بررسی ادعاها، وظیفه تعریف شده دارد. آیا به این وظیفه عمل خواهد کرد؟
نظام بانکی خواب است بانکها فقط به نورچشمیها وام میدهند
بانکها پرداخت وام را قفل کردهاند و فقط به نورچشمیها وام میدهند.
روزنامه شرق با انتشار این خبر نوشت: شبکه بانکی کشور در خواب بهاری به سر میبرد. حدود سه ماه است که از سال جدید میگذرد ولی انگار نظام بانکی کشور خیال اعطای تسهیلات ندارد. اگرچه رئیس شورای هماهنگی مدیران بانکها قبل از شروع سال جدید و پس از آن، هر وقت که تریبون به دست گرفت، از توافق شبکه بانکی برای کاهش نرخ سود و پرداخت تسهیلات از 15 اردیبهشت ماه خبر داد، اما شواهد نشان میدهد که باز هم پای عهدشکنی در میان است.
این روزنامه میافزاید: هماینک اکثر شعب بانکها برای پرداخت تسهیلات تنها به یک جمله اکتفا میکنند؛ هنوز دستورالعمل اجرایی و بخشنامههای تسهیلاتی به شعب بانکها ابلاغ نشده است. بانکها برای برخی از شعب خود هم به دلیل معوقات بالایی که دارند، سقف تسهیلاتی تعیین کردهاند. اگرچه برخی از بانکها حساب خود را برای مشتریان ویژه و نورچشمی خود باز نگه داشتند، اما حسابهایشان برای مشتریان دست دوم و سوم قفلتر از همیشه است. از وام خودرویی که مبلغ آن را به 15 میلیون افزایش دادهاند که اصلا خبری نیست؛ انگار مشکلاتی بر سر نحوه اجرا و ضمانتهای آن وجود دارد. وام کالا و قرضالحسنه هم که دردسرهای ویژه خود را برای پرداخت دارد. از وام مسکن با شرایط عجیب و غریب آن برای سپردهگذاری و بازپرداخت اقساط آن هم نباید انتظار رونمایی داشت. بنابراین گویا بانکها در سه ماه گذشته بنا را بر جذب سپردههای مردم گذاشتهاند و به دلیل منافع و مصالحی از سوی مدیران بالادستی خود، تکلیفی برای پرداخت تسهیلات ندارند و بر پرداخت وام،مهر توقف زدهاند. کارشناسان بانکی بر این باورند که منابع نظام بانکی کشور آنقدر قفل شده که نباید در انتظار پرداخت تسهیلات بود.
دولت نقدپذیر است به شرط اینکه کسی حرف نزند!
تجربه نشان داده است که وقتی کار به انتقاد از دولت میرسد، این شعارهای زیبا رنگ باخته و به فراموشی سپرده میشوند و در مقابل، گروههای فشار دولت و سرهنگهای فرهنگی آستین بالا زده و وارد کارزار میشوند.
رجانیوز در گزارشی نوشت روز شنبه حسن روحانی در نشست خبری خود در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، گریزی هم به انتقادات مخالفان خود زد و گفت: «حرفهای غیر واقعی زدن کار نادرستی است ضمن اینکه نقد مشفقانه بسیار خوب، ضروری و لازم و به نفع دولت است. چون اگر اجازه نقد ندهند معنایش این است که دولت مستبدی است. یا ما خودمان را بینقص و بیعیب میدانیم به هر حال دولت اشتباه میکند و نقص دارد. ما دولت معصوم نیستیم و یا اینکه دنبال این است که کار استبدادی بکند و مستبد باشد، این هم نادرست است.
البته این برای چندمین بار است که «روحانی» در طول دوران ریاست جمهوری خود، چنین اظهاراتی را درباره لزوم نقد آزادانه رفتارهای دولت بر زبان میآورد. چنانکه در مراسم اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات، خبرگزاریها و پایگاههای اطلاعرسانی که در اسفند سال 92 برگزار شد، پیرامون آزادی بیان در بین اهالی رسانه عنوان کرده بود: «بیتردید اگر در جامعهای دهانها بسته شود و قلمها شکسته شود، اعتماد عمومی در آن جامعه از بین خواهد رفت و چشمها و گوشها به سمت امکانات ارتباطاتی بیگانگان خواهد رفت. بگذاریم میدان قلم و بیان، میدان بازی باشد تا حقایق برای مردم و جامعه تبیین شود. اما آیا اهالی دولت اعتدال، واقعاً در عمل هم به این گفتهها اعتقاد دارند؟
رجانیوز میافزاید: حقیقت آن است که اتفاقات دو سال گذشته حوزه فرهنگ، حکایت از استانداردهای دوگانه دولتمردان در مواجهه با انتقادات دارد. چنانکه فیالمثل روند فعلی سینما نشان میدهد دولت تدبیر و امید، نسبت به انتقاد از کلیت نظام و به خصوص انتقاد از دولت گذشته و بازنمایی معوج از حوادث سال 88 و ایضا عبور فیلمها از خطوط قرمز اخلاقی و اعتقادی، گارد به شدت بازی دارد. تا آنجا که فیلمها و مستندهای توقیف شده از گنجهها بیرون کشیده شده و یکی پس از دیگری روی پرده میروند و اعتراض منتقدین نیز، با جملاتی از این قبیل که «نمیشود هنرمند را محدود کرد» و «باید به هنرمندان اعتماد نمود» و «نباید فضا را بست» پاسخ داده میشود.
اما تجربه نشان داده است که وقتی کار به انتقاد از دولت میرسد، این شعارهای زیبا رنگ باخته و به فراموشی سپرده میشوند و در مقابل، گروههای فشار دولت و سرهنگهای فرهنگی آستین بالا زده و وارد کارزار میشوند. به عنوان نمونه، نحوه مواجهه دولت تدبیر و امید با مستند تاریخی «من روحانی هستم» به وضوح مؤید این استانداردهای دوگانه و البته سعه صدر به شدت پایین دولت است. به طور مثال سخنگوی دولت و همچنین مشاور روحانی تهدید بر برخورد قضایی با سازندگان مستند من روحانی هستم کردند.
نمونههایی متعدد نشان میدهد که آزادی بیان تا آنجا که دولت را با انتقاد مواجه نکند، مقبول است؛ حتی اگر کلیت نظام زیر سؤال رفته باشد. چنانکه چنین سیاستی در دولت اصلاحات نیز مسبوق به سابقه است. فیالمثل، در کوران اکران فیلمهای قبحشکن اخلاقی و تینایجری و آثار بیپردهای چون «زندان زنان» و «نسل سوخته» و «پارتی» و «سگکشی» و...، فیلمی مثل «آقای رئیس جمهور» (ابوالقاسم طالبی - 1379) فقط به علت سمت و سوی انتقادی از دولت و شباهت کاراکتر نخست آن با رئیسجمهور وقت، تنها یک هفته اکران و سپس توقیف شد.
اما واضحترین تصویری که از طاقت پایین دولت در برابر انتقاد و خوی نقدناپذیری دولتمردان میتوان ترسیم کرد، مربوط میشود به نحوه مواجهه دولت با دو رئیس سازمان صدا و سیما و واکنش دولت به برنامههای انتقادی رسانه ملی. به عنوان نمونه، اتفاقات جالب و بامزه مربوط به گفتوگوهای «روحانی» با مردم در تلویزیون، خود به تنهایی گویای روحیه «نقدناپذیری» و حامی تکصدایی دولت است. چنانکه اصرار «حسن روحانی» برای تعیین مجری گفتوگوهای خود با مردم و دخالت در ریز دکور و دیگر جزئیات، تا یک سال نخست دولت، مایه شگفتی بسیاری از اهالی رسانه شده بود. چه آنکه این سطح از یک جانبهگرایی و تمامیتخواهی در یک گفتوگوی تلویزیونی، پیش از این هیچ گاه سابقه نداشت.
روز جمعه، شبکه سیما در حالی که قرار بود مثل همیشه از حدود ساعت 5 مناظره این هفته را با موضوع «بررسی عملکرد دولت در ساماندهی به وضع یارانهها و تفکیک افراد واجد شرایط با سایر افراد برای دریافت این امتیاز» روی آنتن ببرد، به دلایلی که البته اعلام نشد، آنتن را به بازپخش برنامه شبانه «امشب» مربوط به دوشنبه شب اختصاص داد. گرچه میشد حدس زد که چه اتفاقاتی در پشت پرده رخ داده است و کدام فشارها باعث تعطیلی برنامه مناظره و قطع تریبون منتقدان اقتصادی دولت شده است. از طرفی، در واپسین ساعات شب جمعه، شبکه یک سیما در پی درخواستهای مکرر مردم، طبق اعلام قبلی قرار بود اقدام به بازپخش مستند «سکوت استقلال، فریاد پیروزی» (قسمت سوم مجموعه مستند سالهای هستهای برنامه «ثریا») کند، اما علیرغم پخش مکرر تیزرهای این برنامه، پخش این مستند پرطرفدار هم لغو شد.
اعاده حیثیت از اعضای کلوب صهیونیستی روتاری؟!
جمعی از مدیران وزارت ارشاد از کتاب زندگی عضو کلوب صهیونیستی روتاری رونمایی میکنند!
به گزارش خبرنگار کیهان، مرتضی نوریانی از اعضای کلوب صهیونیستی روتاری بود که در مراسمی قرار است امروز از کتاب زندگی او به عنوان یک خادم فرهنگی در عرصه چاپ رونمایی شود. روتاری، نام سازمانی بود که به عنوان بازوی اقتصادی صهیونیسم جهانی فعالیت می کرد. این سازمان، یکی از مولودهای کودتای 28 مرداد در دوران پهلوی دوم محسوب می شود. روتاری در آن دوران سعی داشت با جمعآوری سرمایهداران وابسته به کانون های صهیونیستی به نوعی مراکز اقتصادی و تولیدی را در انحصار خود درآورد. طرح اصلی کلوب های روتاری ، علاوه بر متشکل نمودن زنجیره ای سرمایهداران یادشده و کانالیزه کردن سرمایه های آنان ، خارج نمودن منابع مالی و اقتصادی ایران و سرازیر کردن آن به بانکهای آمریکا و اسرائیل بود. «مرتضی نوریانی» هم از اعضای اصلی این کلوب بود که ثروت های کلانی را که طی سالها از مردم ایران غارت کرده بودند به حساب های خود درخارج کشور واریز می نمودند.
اما اتفاق تعجب برانگیز این است که زندگینامه این صهیونیست، در قالب کتاب با عنوان «خدمت به فرهنگ ایران» توسط «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» تدوین شده است. مراسم رونمایی این کتاب نیز قرار است امروز با حضور مدیرکل دفتر چاپ وزارت ارشاد و جمعی دیگر از مدیران فرهنگی، در کتابخانه ملی برگزار شود.
گفتنی است، پیش از این در مجموعه کتابهای «معماران تباهی» به فعالیت های «نوریانی» پرداخته شده است. همچنین روزنامه کیهان نیز در صفحه پاورقی روزنامه، کلوب صهیونیستی روتاری و وی را معرفی نموده بود.
لازم به یادآوری است، نوریانی به عنوان موسس «بنیاد خیریه نوریانی» به همراه دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر، نصرالله معینیان رئیس دفتر دربار و محمدجعفر بهبهانیان رئیس املاک پهلوی در سال 1351 بنیاد به اصطلاح نیکوکاری نوریانی را تأسیس کرد.
** خراسان
دستور کابينه براي افزايش يک تعرفه پس از 20 سال
در حالي که بر اساس مصوبه سال 74 کابينه وقت، مقرر شده بود متقاضيان صدور پروانه بهره برداري باشگاه و احداث ورزشگاه در شهرهاي بزرگ مانند تهران و مشهد بايد 400 هزار ريال و در ساير شهرها 200 هزار ريال بپردازند، بر اساس مصوبه روزهاي اخير هيئت دولت که به پيشنهاد شماره ۱۱۳۶ /۱۰۰ وزارت ورزش و جوانان ابلاغ شده، ارقام مذکور به ترتيب به 4 ميليون و 2 ميليون ريال افزايش پيدا خواهد کرد.
مجوز ويژه روحاني براي کمک به بنيادنخبگان
بر اساس پيشنهاد وزيران عضو کميسيون لوايح که به استناد ماده ۶۹ قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت، مورد تاييد و امضاي حجت الاسلام روحاني رئيس جمهور کشورمان قرار گرفته، مقرر شده است حق استفاده از 8 فقره از املاک دستگاه هاي اجرايي، با حفظ مالکيت دولت جمهوري اسلامي ايران به مدت ۱۰ سال به بنياد ملي نخبگان واگذار شود. بر اساس اين ابلاغيه، همچنين مصوبه دولت در سال 92 در خصوص اين موضوع، پس از ابلاغ مجوز جديد رئيس جمهور، لغو خواهد شد.
** وطن امروز
محمدرضا کردلو: دکتر پرویز امینی، جامعهشناس سیاسی، جزو
معدود تحلیلگرانی بود که از روزهای نخستین دولت یازدهم با ارائه یک نظام
معنایی دقیق از مبنای نظری دولت، به چیستی و کیستی دولت یازدهم پرداخت.
امینی بعد از اتفاقات سال اول دولت یازدهم بویژه ماجرای توزیع سبد کالا،
دولت یازدهم را یک «دولت ضعیفپایه» نامید. حالا در ایام سالگرد 24 خرداد و
دومین سال روی کار آمدن دولت یازدهم سراغ پرویز امینی رفتیم تا در ارزیابی
کارآمدی دولت حسن روحانی در سطوح مختلف با وی به بحث و گفتوگو بنشینیم.
***
آقای دکتر امینی! در ایام سالگرد 24 خرداد هستیم. نزدیک به 2 سال از روی
کار آمدن دولت حسن روحانی میگذرد. منتقدان دولت معتقدند روحانی به بسیاری
از شعارها و وعدههایش عمل نکرده است. خیلی از انتظارات برآورده نشده و
حتی تعامل درستی هم دولت با مخاطبان برقرار نمیکند و همان شعارهای خرداد
92 دوباره از سوی رسانههای مختلف دولت تکرار میشود. شاید بتوان گفت حسن
روحانی در فضای رسانهای بیشتر از فضای عمومی ظهور و بروز دارد و آنطور که
خیلیها میگویند، توان ارتباط با بدنه اجتماعی را ندارد. نظر شما چیست؟
قوه مجریه از 3 سطح تعامل و ارتباط با اجتماع میتواند برخوردار باشد؛ یک
سطح تعامل این است که دولت بهطور مستقیم با بدنه اجتماع ارتباط برقرار کند
و روابط نزدیک با آحاد جامعه و افراد و گروههای منتخب جامعه داشته باشد،
مانند دورهای که احمدینژاد در سال 84 به بعد داشت.
سطح دوم تعامل قوه مجریه و جامعه ارتباط از طریق «کارآمدی و کارآیی» یا
پاسخی است که به انتظارات و نیازهای جامعه در عمل میدهد، بدین معنا که
انتظارات مردم از طریق کارآیی و توانمندی دولت برآورده میشود و از طریق حل
مشکلات، دولت با مردم ارتباط برقرار میکند. سطح سوم هم سطح رسانه است که
دولت جناب روحانی عمدتا تعاملش با جامعه از طریق رسانههاست و گسترش
رسانهها و صورتبندیهای جدید رسانهای مثل شبکههای اجتماعی(فیسبوک و
توئیتر و...) هم در این امر به دولت کمک کرده است.
در یک جامعه مردم بهصورت مطلوب بیشترین توقعشان از ارتباطگیری کدام یک از سطوحی است که شما فرمودید؟
اگر از نگاه جامعه به مساله نگاه کنیم، مردم دوست دارند دولت از طریق کاری
که انجام میدهد با جامعه ارتباط برقرار کند. در واقع مردم دوست دارند
دولت از طریق فعالیت و حل مشکلاتشان با آنها ارتباط برقرار کند و اصولا به
دولتها رأی میدهند تا این خواسته آنها را برآورده کنند نه اینکه سخنرانی
آنها را بشنوند و هر روز وعدههای جدید و تازه بشنوند یا مشکلات را گردن هر
چیزی غیر از دولت بیندازند یا شاهد جنگ قدرت دولت با مخالفان آن باشند.
برای مردم کارآمدی مساله است. حتی ارتباطات نزدیک و مستقیم هم اگر مقدمهای
برای حل کردن مشکلات مردم نباشد یا در کنار آن کارآیی و اثربخشی نباشد،
خیلی برای مردم مساله نیست.
خب! دولت مگر این مسائل را نمیداند، پس چرا تمام تلاش دولت این است که ارتباطش با مردم از دریچه رسانه باشد؟
مساله اصلی دولت این است که خلأ بزرگی در کارآیی و اثربخشی و اثبات
توانمندی خود دارد و به نوعی خواسته یا ناخواسته در حال پر کردن این خلأ با
تمرکز بر ارتباط رسانهای با جامعه است. بنابراین شما وقتی نگاه میکنید،
میبینید بیشترین مسائلی که دولت نسبت به آن پاسخگو است، مسائلی است که در
فضای رسانهای مطرح شده است نه مسائلی که مردم در کوچه و خیابان میگویند.
دولت با آنها کاری ندارد! نقدهایی که در رسانهها مطرح میشود، دولت تلاشش
را میکند در همان رسانه به آنها پاسخ دهد. دولت به مسائل رسانهای پاسخ
میدهد و به آنها ضریب میدهد و این باعث شده دولت یک هویت رسانهای پیدا
کند، به جای آنکه یک هویت کاری و عملگرایانه داشته باشد، در حالی که قوه
مجریه با هویت کاری و اجرایی تعریف شده و انتظار مردم هم همین است.
با توجه به آنچه تاکنون بر دولت گذشته است، وضعیت دولت در 2 سال گذشته در شاخصه کارآمدی چگونه بوده است؟
ما میتوانیم از زوایای مختلف به تحلیل شاخص کارآمدی دولت بپردازیم. یکی
از این زوایا این است که برویم سراغ سازمان نظری دولت، دولت یک مدعای
تئوریک داشته، در آن سازمان تئوریک توسعه برایش اصل بوده و مسیر رسیدن به
توسعه هم، همگرایی با کشورهای موسوم به توسعهیافته(غربی) بوده است. این
مبنای نظری اگر در فضای واقعی به طور ایدهآلی نیز به کار گرفته شود، یکسری
ملزوماتی را با خود به همراه دارد که من قبلا در کتاب تحلیل نظری دولت
یازدهم به آنها اشاره کردم، چالشهای«استقلال-توسعه»، «عدالت-توسعه» و
«مردم-نخبه» ملزومات نگاه دولت است که اگر دولت کارآمدی داشته باشد، باید
بتواند این چالشها و ملزومات مدل مدنظرش را مدیریت کند مثلا آنها را به
تاخیر بیندازد یا عمقش را کم کند. حالا سوال این است: آیا دولت توانسته؟
پاسخ منفی است. این چالشها در جامعه سر باز کرده و مساله استقلال جدی شده و
در جامعه هست؛ در مساله بازرسیها و بازجوییها مساله استقلال در یک موضع
خیلی رادیکالی مورد خدشه قرار میگیرد. واکنشهای جمعی هم نسبت به آن ابراز
شده و در مردم همراهی با دولت دیده نشده و یک تقابلی در این مساله ایجاد
شد و اگرچه تیم مذاکرهکننده تا حدی بازرسی و بازجویی از نفرات اصلی امنیت
کشور از جمله وزیر دفاع، دبیر شورایعالی امنیت ملی و... را پذیرفته بود،
فضای اجتماعی با آن برخورد کرد و شکاف استقلال بروز کرد.
تا این مساله اخیر که رئیسجمهور مطرح کرد که آب خوردن مردم هم به
تحریمها مربوط است که این 2 برداشت دارد؛ یک برداشت این است که یک نیاز
جاری جامعه مثل آب خوردن هم بدون رفع تحریم حل نمیشود. تحلیل دیگر این است
که اصلا اگر ما بخواهیم آب بخوریم هم، اجازه آب خوردن هم با طرف مقابل
است.
شکاف توسعه - عدالت هم ما داریم، تا آن حد که عدالت محلی از اعراب در نگاه
و ادبیات دولت ندارد، چه آنکه بخواهد در عمل کاری برای آن انجام دهد.
دیدگاهی در دولت از نظر اقتصادی به صورت عمده حاکم است که مانند چهرههای
جهانی این جریان مثل«فون هایک»، دغدغه عدالت در آن منتفی است.
خب! این صحبتهایی که دولت درباره فسادهای دولت قبل میگوید چه؟ اینها جزو موضوع عدالت نیست؟
البته، بحث من این است که در برنامهای که دولت بهعنوان توسعه دارد،
مساله عدالت خیلی جدی نیست و از اول هم نبوده بنابراین این مساله خیلی راحت
ظهور میکند. مثلا قیمت نان که متعلق به قشر ضعیف جامعه است، رشدهای
فراوانی در این 2 سال پیدا کرده است، آب، برق، نرخ خدمات عمومی که برای
جامعه داده میشود، اینها افزایش بالایی داشته و تمهیدی نبوده که اینها را
برای طبقه ضعیف جامعه کنترل کنیم. در بحث مبارزه با فساد نیز تمرکز بر دولت
قبل است اما در برابر پرونده فساد امثال مهدی هاشمی، دولت موضعی ندارد و
نمیخواهد داشته باشد یا رانتهای بالایی در اختیار افرادی قرار میگیرد که
هزار میلیارد تومان بدهی بانکی دارند.
سومین مساله، شکاف توده و نخبه است که دولت نتوانسته با محیط عمومی جامعه ارتباط برقرار کند و این گسست ظهور و بروز یافته است.
یک فهم دیگر از کارآمدی، وضعیت پادگفتمانهایی است که دولت داشته است.
باید ببینیم آنها امروز چه وضعی پیدا کردهاند. اگر دولت به آنچه گفته بود
تاکنون خوب عمل کرده باشد یعنی در عمل کارآیی داشته باشد عمدتا آن
پادگفتمانها باید در حاشیه باشند و نباید به متن جامعه فراخوان شده باشند
اما وقتی به متن جامعه نگاه میکنیم، میبینیم یک کاراکتری مثل احمدینژاد
که نقش پادگفتمان این گفتمان را بازی میکند از موقعیت 2 سال گذشته خودش
که یک فضای منفی علیه او بود فاصله گرفته و فرصت عمل اجتماعی و سیاسی پیدا
کرده است و ادبیات تند علیه احمدینژاد که هنوز در رسانهها و زبان
دولتیها به وفور وجود دارد دیگر اثر گذشته را بر فکر اجتماعی ندارد، یعنی
دیگر بازتولید خصلت منفی را برای احمدینژاد نمیکند. این هم یک نشانه است
که دولت نتوانسته فضای گفتمانی را به صورتی پیش ببرد که پادگفتمانهای او
فعال نشوند. دولت با هر اقدامی که میکند، با هر تصمیمی که میگیرد و با هر
مواضعی که بیان میکند در حال فراخواندن پادگفتمانهای خودش است، روحانی
بیشترین فعالیت را امروز برای ورود احمدینژاد به صحنه انجام میدهد.
این مساله عامدانه است یا فضا لاجرم به این سمت میرود؟
وقتی دولت ناتوان در کارآیی باشد ناخودآگاه پادگفتمانهای گفتمان دولت
فعال میشود اما اگر دولت کارآیی داشت به طور طبیعی احمدینژاد حالا
حالاها باید در حاشیه باقی میماند، منظورم اینجا شخص احمدینژاد نیست،
منظورم ظرفیتهای پادگفتمانی دولت است.
سطح سوم این است که برویم کارآمدی را از طریق مدعای عمومی و خاص دولت
بررسی کنیم. هر دولت یکسری مدعای عام دارد و یکسری مدعای خاص مثلا آزادی در
دولت خاتمی یا عدالت در دولت احمدینژاد یا در دولت هاشمی بحث سازندگی؛
اینها مدعای اصلی هر دولت بوده و اتفاقا بیشترین آسیبپذیری هم در همین
جاها بوده است. برای مثال وقتی توقعات از دولت سازندگی درباره رفاه برآورده
نشد و اتفاقا تورم 50درصدی آمد، دولت افت کرد، همانجا که دولت خاتمی در
آزادی لنگید یا دولت احمدینژاد در عدالت افت کرد، تبدیل به پاشنه آشیل
دولت شد.
دولت روحانی را در مدعای عمومی که برای مثال معیشت و اقتصاد مردم است -که
مدعای همه دولتهاست- نمیتوان موفق دانست. ارزیابی جامعه نسبت به حل
مشکلات اقتصادی بیشتر به سمت منفی بودن رضایت میل میکند اما آنچه مهمتر
است مدعای خاص دولت است. مدعای خاص دولت این بوده است که «از طریق همگرایی
با غرب چند چیز را حل کنم؛ یک تحریمها را از طریق توافق بردارم و دوم از
طریق همگرایی با غرب، توسعه را برای ایران به همراه بیاورم.» پس رفع
تحریمها، حل مشکلات اقتصادی و توسعه، مدعای اصلی دولت است. خب! این مدعای
اصلی دولت به کجا انجامیده؟ آنچه وضوح دارد این است که در این 2 سال بهرغم
همگرایی، ما با کاهش حدود
50 درصدی درآمد ملی روبهرو شدهایم، یعنی بهرغم همگرایی با غرب و تغییر
در سیاست خارجه در 2 حوزه منطقهای نسبت به عربستان و در حوزه بینالمللی
نسبت به آمریکا، اتفاقا توسط همین دو که بیشترین همگرایی را ما با آنها
داشتهایم و بیشترین تعدیلها صورت گرفت، توطئهای رخ داد -دولت هم به آن
اذعان دارد- که کاهش 50 درصدی قیمت نفت را به همراه داشته است و همه هم
میدانند این کاهش قیمت یک امر اقتصادی نیست بلکه یک امر سیاسی است. 50درصد
عدد بالایی است، یعنی هر ایرانی هر چقدر میتوانست از درآمد ملی عایدی
داشته باشد در حال حاضر این عایدیاش نصف شده! این یعنی شکست ایده مدیریت
روحانی برای اداره کشور.
در مسائل کوچکتر مثل بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی ماجرای اسفناک
جده به خوبی گویاست. انسان میفهمد که اعتبار پاسپورت سر از کجاها درآورده
است و به کجاها رفته! این همگرایی با غرب حتی نتوانست پاسپورت یک نماینده
ما را در سازمان ملل حل کند، آن هم در شرایطی که آن نماینده معرفی شده در
حال حاضر هیچ موضع انقلابی نداشته است. این همه همگرایی را هم انجام داده
باز یک مشکل پاسپورت او هم حل نمیشود. ایدهای که نمیتواند مشکل یک
پاسپورت را حل کند چطور میتوان با آن توسعه ایجاد کرد؟
فضای اجتماعی امروز در مساله کارآیی چه تصوری از دولت دارد؟
در فضای اجتماعی امروز سهگونه موضع در برابر دولت وجود دارد؛ یک گونه در
موضع مخالفت کامل با دولت است. مخالف و منتقد کلیت دولت است که این
دامنهاش از 24 خرداد 92 تا امروز گسترده شده، یعنی میزان مخالفانی که
روحانی در 24 خرداد 92 داشته تا 24 خرداد 94 افزایش پیدا کرده، یعنی
گروههایی بودند که لااقل در موضع اعتراض یا موضع منفی نسبت به روحانی قرار
نداشتند اما امروز در موضع منفی قرار دارند، یا آنهایی که موضع منفی
داشتند، موضع منفی خیلی رادیکالی نداشتند اما امروز موضع منفی رادیکال نسبت
به دولت دارند.
گرایش دومی هست که مجموعههای اصلاحاتی هستند که گرایش حداکثری و نقد
حداقلی نسبت به دولت روحانی دارند و این حمایت آنها هم حمایت ایدئولوژیک
است و بحثشان به کارآیی و کارآمدی دولت ربطی ندارد و از این جنبه وارد
ارزیابی دولت نمیشوند.
دسته سوم که اکثریت عمومی جامعه هستند، نظرشان راجع به دولت موضع «تعلیق و انتظار» است. یعنی هنوز نسبت به دولت جمعبندی قاطع پیدا نکردهاند. یعنی نه نسبت به حل مسائل از سوی دولت ناامید هستند و نه به این جمعبندی رسیدهاند که دولت قدرت حل مساله را دارد.
این موضع نتیجه چیست؟
این نتیجه «دوپینگ» خطرناک برای خود و کلیت نظام سیاسی و مردم است. دولت
همه مسائل کشور حتی آب خوردن را به تحریمها و تحریمها را به توافق گرده
زده است. این یک دوپینگ در دولت است. یعنی جامعه به طور خواسته یا ناخواسته
با این احساس همراهی میکند که با توافق، مشکلات حل خواهد شد و چون تکلیف
توافق روشن نیست، حالت جامعه، حالت تعلیق و انتظار است.
اینجا بحثی که مطرح است، این ایستگاههای مختلفی است که دارد در مسیر
توافق به وجود میآید. ما هر سری تا مرز توافق میرویم، دولت مارش پیروزی
میزند اما بعد از یک مدت هیچ اتفاقی نمیافتد؛ یک حس سرخوردگی در جامعه
است...
از من بپرسید، جمعبندی من این است که ایده دولت برای اداره کشور شکست خورده است اما آیا این شکست به صحن اجتماعی مردم وارد شده؟ میگویم هنوز وارد نشده، چون این دوپینگ مانع ظهور واقعیت است. ایده همگرایی با غرب مساوی با حل مشکلات کشور و ایجاد توسعه، ایده شکستخوردهای است. محدود به تجربه این دولت هم نیست. پهلویها بالاترین سطح همگرایی را با غرب داشتند که حالا حالا برای این دولت در حکم رویاست اما توسعهای در پی نداشت بهرغم اینکه چیزهای زیادی از جمله استقلال کشور از دست رفته بود. نمونه دیگر مصر است که در حداکثر همگرایی با غرب در همه مسائل بغرنج آنها مثل مساله اسرائیل بود و سالانه 3 میلیارد دلار کمک بلاعوض از آمریکا میگرفت اما بهرغم تحمل همه این هزینهها، چیزی عاید کشور مصر نشد.
خب! اگر بخواهیم کارآمدی دولت را در 2 پازل تحلیل کنیم که توافق به
سرانجام برسد یا به سرانجام نرسد، در آن موقع وضعیت دولت در امر کارآمدی
چگونه خواهد بود؟
اگر مذاکرات به شکست منجر شود که دولت با بنبست مواجه خواهد شد، چون هیچ
ایده دیگری برای اداره جامعه ندارد. اگر توافق صورت بگیرد باز مساله این
است که آیا تحریمها برداشته میشود؟ اگر برداشته شود در چه سطحی این اتفاق
میافتد؟ اگر خوشبینانهتر نگاه کنیم یعنی توافق صورت بگیرد و تحریمها
همه برداشته و همه تعهدات انجام شود، سوال کارآمدی مرحله به مرحله جلوتر
میرود و کار برای دولت سختتر میشود.
وقتی تحریمها رفع شد همه منتظرند ببینند وضع معیشتی و اقتصادی چگونه میشود، در آن موقع دولت دیگر نمیتواند وضع موجود را به گردن یک عامل بیرونی از خود بیندازد. در آن موقع دولت خودش مسؤول همهچیز خواهد بود و بنا به آمارهای موجود حتی شریک سیاسی - هستهای روحانی، لاریجانی هم که میگوید تحریمها 20 الی 30 درصد تاثیر دارد، نمیتواند تا این حد رادیکال باشد که آب خوردن را به تحریمها نسبت بدهد و با اظهار اینکه 20 الی 30 درصد تحریمها موثرند، صف خود را از شریک هستهایاش جدا میکند. در آن شرایط مشکل دولت نه تنها حل نمیشود بلکه مضاعف میشود چون دوپینگ دولت هم برداشته میشود.
خب! در مساله کارآمدی یکی از شاخصهای بینالمللی ارتباط دولت با مردم است، این در دولت روحانی چگونه است؟
دولت روحانی تنها دولتی است که بیشترین گسست را به لحاظ طبقاتی با اجتماع
دارد، به گونهای که اصلا مسائل طبقات ضعیف جامعه را فهم نمیکند. وقتی
برخی از افراد این جریان سرمایه تا 1000 میلیارد تومان دارند، دغدغه کارگری
را که دستمزد 500 هزار تومانی دارد درک نمیکنند.
از طرف دیگر دولت یک دولت بروکراتیک است و میخواهد مسائل را از مسیر
بروکراتیک خودش پیش ببرد و به طور طبیعی قائل به ارتباط مستقیم با مردم
نیست.
خب! این کارهایی که دولت میکند مثلا حضور در کنسرت فلان خواننده یا
فلان الفاظ روشنفکرانه، اینها برای طبقه متوسط شهری که به قول خود شما -در
تحلیلهای گذشتهتان- بشدت در حال گسترش است، راضیکننده نیست؟ طبقهای که
خیلی مشکل مالی ندارد.
یکی از تلاشهایی که دولت تاکنون آگاهانه یا ناآگاهانه انجام میداد، این
بود که «نزاع بر سر کارآیی» را تبدیل کند به «نزاع بر سر مواضع»، یعنی دولت
از این زاویه که عمدتا به جای آنکه بر سر عملکرد و کارآیی دولت بحث و نزاع
باشد بر سر مواضعش بحث صورت بگیرد وارد شده است. مثلا بیان مواضعی درباره
ماهواره که جامعه به شکل طرفداران ماهواره و مخالفان ماهواره درآیند،
طرفداران تعامل با آمریکا و مخالفان تعامل با آمریکا، طرفداران تعامل با
دنیا و طرفداران جنگ با دنیا، این نوع مواضع و نزاعها را دولت تلاش داشته
شکل بگیرد تا درباره عملکرد دولت قضاوت صورت نگیرد.
هدفگیری این مواضع همین طبقه متوسط شهری بوده که در اینجا آزادی برایش مهم است و آن هم بیشتر آزادی فرهنگی. دولت این شعارها را مطرح میکند تا این پایگاه را با خودش همراه کند، اصلا ریشه ریزش آرای قالیباف در انتخابات سر موضوع آزادی بود؛ در آن بحث گازانبر بود که القا کرد. روحانی از قالیباف نماینده بهتری برای مطالبات طبقه متوسط شهری است. طبقه متوسط مهمترین پایگاه اجتماعی است که 2 گفتمان توسعه و آزادی دارند اما صرف این مواضع و بیانیهها کافی نیست، این طبقه هم سطحی از کارآمدی و سطحی از مسائل اقتصادی همواره مدنظرش است. اصلا مساله اصلی این طبقه آن است که یکسری جاهطلبیهای اقتصادی را همیشه دارد و هیچوقت هم از سطح موجودش راضی نیست و تلاشش برای افزایش پسانداز است.
آیا دولت علاوه بر این ناکارآمدی مشکل دیگری را هم دارد که گریبان او را بگیرد؟
بحثی که به نظر من حتی از ناکارآمدی مهمتر است یا خلأ آن در دولت
آزاردهندهتر از ناکارآمدی است، بحث اخلاقی در دولت است. آنچه از نظر
اخلاقی در دولت بویژه در شخص روحانی برجسته است، یک نوع ادبیات گزنده و از
موضع بالا در مواجهه با دیگران دارد. این از ناکارآمدی روحانی آزاردهندهتر
است، چرا که باعث شده احساس بینیازی از دیگران کند و همه را بیاهمیت
ببیند و منتقدان را بزدل، بیسواد و... بخواند. این بیسابقه است در جمهوری
اسلامی! آزاردهندهتر این است که این طرز برخورد با نیروهای داخلی است و
با طرفهای بیگانه جای خودش را به ملایمت میدهد. متاسفانه جامعه روشنفکری
ما نسبت به این ادبیات گزنده و از موضع بالا حساسیت و واکنشی نشان نمیدهد،
حالا روشنفکری هر مبنایی داشته باشد، الحادی باشد یا دینی یا سکولار و...
نمیتواند بنا بر هویت روشنفکرانهاش با این مساله کنار بیاید.
با این اوصاف شما این گمانه را که روحانی رئیسجمهور یک دورهای باشد تایید میکنید؟
این سوال شما مثل سوالی است که سال 92 پرسیده میشد که روحانی رئیسجمهور
میشود؟ تقریبا در پاسخ منفی نوعی اجماع بود، چون کاراکتر روحانی مثل
ولایتی و لاریجانی است و در بافت اجتماعی ایران امکان رئیسجمهور شدن
ندارند. در هفته اول انتخابات یک دوست خبرنگار دوم خردادی که تا لحظه آخر
اساسا برای رأی دادن در انتخابات تردید داشت و دارای مراوده ویژهای با
خاتمی بود به من گفت که بعد رد صلاحیت هاشمی حال من بد بود و من رفتم پیش
خاتمی، چراکه هر وقت حالم بد بود، میرفتم پیش حاجآقا تا روحیه بگیرم. این
بار که رفتم دیدم حاج آقا(خاتمی) خیلی عصبانی است و با این مضمون که
جمهوری اسلامی با تایید صلاحیت عارف و روحانی ما را چی فرض کرده است که
بیاییم پشت سر کسی مثل عارف که یک تا یک و نیم میلیون رأی دارد یا روحانی
که کمی بیشتر رأی دارد و اصلاحات را ضایع کنیم؟ یعنی آنها در هفته اول از
زمان 20 روزه تبلیغات هم باور نمیکردند که روحانی بتواند رئیسجمهور شود.
بنابراین حمایتها تا روزهای آخر به تاخیر افتاد. حال سؤال اینکه چرا
روحانی رئیسجمهور شد؟ بیش از همه به مسالهای بازمیگردد که من نام آن را
«معجزه اصولگرایی» میگذارم. معجزهای که برای روحانی رخ داد و از یک
بازنده، برنده ساخت. اینکه شما استدلال کنی کثرت نامزدها در برابر یک
نامزد، شرایط بهتری است تا با یک نامزد واحد و مشترک، فضای گفتمانی
انتخابات را به مقاومت در برابر سازش تبدیل کنی و... اینها معجزات
اصولگرایی است که میتواند روحانی را رئیسجمهور کند.بنابراین پاسخ سوال شما مشروط به ظهور یا عدم ظهور معجزه اصولگرایی است.
پس از اظهارنظر جنجالی رئیسجمهور در مرتبط کردن آب خوردن با تحریمها که به واکنشهای جالبی در جامعه منجر شد، حالا حسن روحانی در جدیدترین اظهارنظر خود درباره آثار تحریم گفته است حتی اقلام «خوراکی» نیز به خاطر تحریمها افزایش قیمت داشتهاند! به گزارش «وطن امروز»، آقای روحانی طی ماههای اخیر در اظهارنظرهای خود تلاش کرده است درباره دامنه اثرگذاری تحریم سخن بگوید. پس از آب خوردن و محیطزیست، او حتی قیمت خوراکیها را نیز وابسته به تحریم میداند. روحانی روز گذشته البته درباره میزان اثرگذاری تحریم، آمار و رقم نیز ارائه کرد. او گفته است اجناس وارداتی به خاطر تحریم «15 درصد» گرانتر به مردم فروخته میشود! آقای روحانی البته درباره میزان اثرگذاری تحریمها، موضوعات دیگری را نیز به دامنه شمول اثرگذاری تحریمها کشانده است. او روز شنبه، 23 خرداد در نشست خبری خود، افزایش قیمت حاملهای انرژی و عدم واریز مابهالتفاوت آن به حسابهای سرپرست خانوار را به خاطر تحریمها دانست. او در اینباره گفت دولت بیشتر از 10 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد و این کسری به خاطر «تحریم» است و به همین دلیل مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین و گازوئیل به حساب دولت واریز میشود تا این کسری را جبران کند. بر این اساس، توجیه دولت برای عدم واریز مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی به حسابهای مردم، «تحریم» است! آنگونه که آقای روحانی گفته است، برخی مشکلات در تامین آب مردم نیز به خاطر «تحریم» است. روز گذشته نیز رئیسجمهور تصریح کرد مردم اجناس وارداتی را 15 درصد گرانتر میخرند و این به خاطر «تحریم» است. او همچنین گفت گرانی خوراکیها نیز به خاطر «تحریم» است! او این حرفها را دیروز، 24 خرداد، در دومین سالگرد پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 گفت. انتخاباتی که در آن وعده 100 روزه برای حل مشکلات اقتصادی داده بود اما اکنون 22 ماه پس از آغاز به کار دولت، مردم در حال شنیدن روایتی دولتی از میزان اثرگذاری تحریمها هستند. به عبارت دیگر، 2 سال پس از 24 خرداد 1392، حالا دامنه اثرگذاری تحریمها به آب شرب و خوراکی نیز رسیده است. واکنشهای مردمی به این رفتار البته قابل تامل است. راه افتادن کمپینهای طنز در شبکههای اجتماعی و شبکههای موبایلی تا حدود زیادی مفهوم این ماجرا را شرح میدهد. پس از اظهارنظر آقای روحانی مبنی بر وابسته بودن آب خوردن مردم به تحریمها، کمپینی با هشتگ «تحریمیم میفهمی» در شبکههای اجتماعی و موبایلی ایجاد شد و به سرعت توانست موج وسیعی در این شبکهها ایجاد کند. کمپینی که ماهیت آن انتقاد از بزرگنمایی تحریمها و عدم انجام تکالیف بدیهی است.
حسن روحانی روز گذشته و در سفر استانی به خراسان شمالی، در جمع مردم بجنورد سخنرانی کرد. به گزارش خبرگزاریها، روحانی در جمع مردم بجنورد با بیان اینکه ما میخواهیم از رقبا، همسایگان و دیگر کشورهای در حال توسعه پیشی بگیریم، گفت: ما برای دستیابی به این هدف باید متحد بوده، اختلافات را کنار بگذاریم و به یکدیگر کمک کنیم تا رونق اقتصادی آغاز شود. شما میدانید روزی که دولت کار خود را آغاز کرد از رشد و رونق اقتصادی خبری نبود و آمارهای اقتصادی نشان میداد در سال 91 نزدیک به منفی 7 درصد رشد داشتیم و این آمار یعنی رکود عمیق حتی در سال 92 هم رشد ما منفی بود. شما میدانید در شرایط رکود روز به روز از تولید کاسته شده و به بیگانگان بیشتر وابسته میشویم. اگر تولید کاسته شود حتی برای نان شب هم باید گندم وارد کنیم. وی در ادامه با اشاره به اینکه در سال 92 میلیونها تن گندم وارد کردیم،
خاطرنشان کرد: سال گذشته 2 یا 3 میلیون تن گندم کمتر وارد کردیم و امسال هم گندم کمتری وارد خواهیم کرد. وابستگی و نیازمندیهای کشاورزی ما به بیگانه کاهش پیدا کرده و ما روی پای خود ایستادهایم. ما 8 میلیارد دلار مواد غذایی کمتری وارد کردیم. افزایش روز به روز تراکتورها،کمباینها و ماشینهای راهسازی و کشاورزی نشان میدهد ما در مسیر رشد تولید و توسعه قرار گرفتهایم. در این میان بزرگترین مشکل اجتماعی ما بیکاری است. چرا ایران با این همه منابع طبیعی و سرمایه انسانی باید با این مشکل مواجه شود. روحانی تاکید کرد: ما باید حرکتی از نو آغاز کنیم. ما میتوانیم و قادر هستیم کشور را در مسیر توسعه قرار دهیم. دیگران آمدند در مسیر مسابقه بر پای ملت ایران زنجیر نابجای تحریم انداختند اما ما نمیگذاریم زنجیر ادامه پیدا کند. ما با کمک ملت به جلو حرکت کرده و با یگانگی، وحدت، انسجام ملی و با حمایت رهبری و اتکال به خداوند و توجهات امام هشتم پیش میرویم. دولت، ملت و رهبری تنها نیستند بلکه ما یک ملت منسجم و یکپارچه داریم. ما نمیگذاریم بیگانه ظلم و جنایت تحریم را ادامه دهد. ما نمیگذاریم حقوق ملت پایمال شود. ما نمیگذاریم مواد خوراکی مردم گرانتر به دست مردم برسد.
دولت شیب، حامی جیب!
روحانی روز گذشته درباره جیب مردم نیز اظهارنظر کرد. او که چند روز پس از پیروزی در انتخابات 24 خرداد 92 گفته بود تورم با جیب مردم باید محاسبه شود؛ در نشست خبری خود در روز شنبه، با اعتراض روزنامه قدس مواجه شد. خبرنگار این روزنامه پس از آنکه روحانی درباره رابطه گرانی و تورم توضیح داد در سوالی اعتراضگونه این جمله معروف روحانی را به او یادآوری کرد که مطابق اظهارنظر خود رئیسجمهور، به جای ارائه آمار بهتر است با توجه به گرانیهای اخیر، با معیار جیب، با مردم سخن گفته شود. روحانی یک روز پس از این ماجرا در خراسان شمالی باز هم از جیب مردم گفت اما این بار به جای ارائه آمار با معیار قرار گرفتن جیب مردم، دیگران را متهم به بیخبری از جیب مردم کرد! او منتقدان هستهای را متهم کرد که چون از جیب مردم خبر ندارند، شعار میدهند! روحانی در اینباره گفت: به خاطر تحریمها هرجنسی که از خارج به دست شما میرسد حداقل 10 تا 15 درصد گرانتر است. یعنی این پول از جیب شما داده شده است. آنها که میگویند تحریم مهم نیست، گویی از جیب مردم بیخبر هستند. آنهایی که میگویند ما در برابر بیگانگان نباید حرف بزنیم و مذاکره کنیم گویی از زندگی مردم بیخبرند اما ما با هدایتهای رهبری و حمایت مردم، هم در داخل کشور غنیسازی میکنیم و هم چرخ اقتصاد را به حرکت در میآوریم. البته آقای روحانی توضیح نداد او که به عنوان رئیسجمهور متولی امور اجرایی جامعه است، چه اقدامی برای جیب مردم انجام داده است! آیا شیب ملایم افزایش قیمتها، با توجه به جیب مردم صورت گرفت؟
حتی تالابها!
البته آقای روحانی در ادامه سخنان خود توضیح داد که در دولت او اقدامات ویژهای آن هم در شرایط تحریم صورت گرفته است. او گفت: این دولت ننشسته است تا دیگران در مذاکرات هستهای در برابر حرف حق ما تسلیم شوند یا تسلیم نشوند و تحریمها برطرف شود یا نشود؛ ما از روز اول و در شرایط تحریم برای رفاه مردم قدم برداشتهایم. ما در شرایط تحریم به فکر دریاچههای خشک شده، رودخانههای بزرگ، تالابها و هامونها، فاضلابها، اصلاح کیفیت بنزین و گازوئیل و آغاز پروژه قطار سریعالسیر افتادهایم. ما از تحریم نمیترسیم ولی با آن مبارزه میکنیم. ما با کمک مردم به سازمان ملل و شورای امنیت یعنی همانجا که تحریمهای ظالمانه علیه ما وضع شد، رفته و همانجا تحریمها را لغو میکنیم. ما در تهران نمینشینیم و شعار دهیم.
حالا فرهنگی!
روحانی در جمع مردم بجنورد تنها درباره مسائل اقتصادی و تحریم سخن نگفت. او به مسائل فرهنگی نیز پرداخت. او با بیان اینکه ما ملتی میخواهیم که به ارزشهای اسلامی، ایمانی و اخلاق احترام میگذارد، افزود: ما چنین ملتی شاد و مردمی زنده میخواهیم. در این استادیوم ورزشی وقتی نام امام هشتم برده میشود روحتان پرواز میکند و احساسات خود را نشان میدهید و اینجا سراسر معنویت و اخلاق میشود. همینجا اگر قطعه موسیقی نواخته شود و شما شاد شوید اشکالی دارد؟ مگر ما با شادی مردم مخالفیم. ما در روزش خوشحالی میکنیم و به روزش هم اشک میریزیم. ما در 19 و 21 رمضان اشک میریزیم و 15 رمضان شادی میکنیم. ما ملتی رشید و شاد میخواهیم. موسیقی، ادب، فرهنگ و شعر از سرزمین ایران و خراسان شمالی به کل آسیای مرکزی، قفقاز و سایر مناطق رسوخ کرده است.
با وجود اینکه در ابتدا زنگنه اعلام میکند موضوع بابک زنجانی دوم «هیچ» است اما ادامه اظهارات وی نشان میدهد این مساله بسیار بیشتر از «هیچ» است به طوری که آن را به منافع ملی و پرداختن به آن را در راستای منافع آمریکا میداند! موضوعی که وزیر نفت از مطرح کردن آن هراس دارد در صورت اثبات ابعادی بسیار فراتر از پروندههای مشابه دارد و انتقادات فراوانی را متوجه وی خواهد کرد. بدهی 3/5 میلیارد دلاری یک شرکت اماراتی به وزارت نفت بابت فروش میعانات گازی چند هفته پیش خبرساز شد و دستپاچگی مسؤولان را در پی داشت. جزئیات موضوع از این قرار است که طبق شنیدهها «م ـ س» یکی از مدیران بازنشسته و ارشد قدیمی نفت که در دولت گذشته برکنار شده بود، نقش مهمی در ماجرای بدهی شرکت اماراتی به ایران داشته و با هماهنگی کامل با یکی از چهرههای «خاکستری فروش نفت»، وارد معامله با این شرکت اماراتی شده است. طبق اعلام رسانهها شرکت خریدار محمولههای نفتی ایران، بدهی خود را پرداخت نکرده است و در پاسخ به نهادهای نظارتی، خرید محمولهها را از ایران و «م - س» تأیید کرده اما عنوان کرده است فعلا نمیتواند پولی به ایرانیها پرداخت کند، این موضوع بدان جهت حائز اهمیت است که اگر این شرکت اماراتی همین امروز اعلام ورشکستگی کند، همه طلبهای نفتی ایران «صفر» خواهد شد! در مقابل، محسن قمصری مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت در روزهای ابتدایی مطرح شدن این پرونده، با اعتماد به نفسی مثالزدنی این خبر را تأیید کرد اما 2 روز بعد از آن با دستپاچگی خیلی واضحی آن را تکذیب کرد و گفت:«این یک سوءتفاهم رسانهای است، رسانهها مراقب باشند و سوءبرداشت نکنند.»!
از سوی دیگر با وجود اینکه وزارت نفت همواره آمار افزایش فروش نفت را میدهد و حتی اعلام میکند رکورد فروش را شکسته است، شنیدهها از آن حکایت دارد که محمولههای میعانات گازی به سختی به فروش میروند؛ همان محمولههایی که در دولت گذشته و در سختترین شرایط تحریم فروخته شدند اما این روزها روی کشتیها ذخیره شدهاند. یکی از دلایل افزایش این حجم ذخیره، آتشسوزی پالایشگاه دارگون چین در ماه گذشته است که روزانه 100 هزار بشکه میعانات گازی از ایران دریافت میکرده که این روزها به دلیل خارج شدن از مدار، قادر به دریافت میعانات گازی نیست. با توجه به تکمیل ظرفیت مخازن ذخیرهسازی در ایران و خارج از ایران، نفتکشها تبدیل به مخازن ذخیرهسازی شدهاند، این شرایط دقیقاً همان شرایطی است که باعث شد چند محموله میعانات گازی به بابک زنجانی برای فروش تحویل داده شود زیرا در غیر این صورت، میعانات گازی باید آتش زده میشد! شرایط امروز هم دقیقاً مانند همان روزهاست اما با این تفاوت که در آن دوره، نهادهای مسؤول حضور مستقیم داشتند اما در این حوزه، یک دلال نامآشنا و یک کمیته 5 نفره که هیچ آشناییای با مبحث فروش نفت ندارند، «حاضری» میزنند!
عملکرد غیرقابل دفاع زنگنه
به نظر کارشناسان عملکرد 20 ماهه زنگنه در وزارت نفت قابل دفاع نیست و وی موفق نشده انتظارات در حوزه نفت و انرژی را برآورده کند. بیتوجهی به بخش خصوصی نفتی و حمایت از واردات کالاهای خارجی که مشابه داخلی دارند یکی از مواردی بود که 70 نماینده مجلس را مجبور کرد در نامهای به رئیسجمهور وی را از اقدامات غیرقانونی زنگنه مطلع کنند. به گفته یک منبع موثق در وزارت نفت، چندی پیش جلسهای میان کمیسیون انرژی و مدیران ارشد نفت برگزار شد که در آن جلسه بیژن نامدارزنگنه و رکنالدین جوادی، مدیرعامل شرکت ملی نفت به نمایندگان قول دادند شرکت ایرانی اخراج شده از خلیجفارس را بر سر پروژه بازگردانند و به مدیران نفتی تکلیف کنند فضا را برای بهرهگیری از شرکتهای ایرانی آماده کنند اما با این وجود، هیچ اقدامی صورت نگرفت و همه چیز به فراموشی سپرده شد.
وی با بیان اینکه جوادی در آن جلسه متعهد شد در اسرع وقت شرکت کنار گذاشته شده را به پروژه بازگرداند، گفت: نمایندگان مهلت 2 هفتهای برای شرکت ملی نفت تعیین کردند و پس از اتمام مهلت با پیگیری موضوع متوجه شدند حتی یک برگ نامه نیز در راستای تعهد مدیرعامل شرکت نفت صادر نشده است؛ موضوعی که اعتراض ۷۰ نماینده را در پی داشت و در نامهشان اینطور آوردند: «متأسفانه اخیراً برخی دکلهای این شرکت توسط وزارت نفت از چرخه فعالیت کنار گذاشته شده است و ادامه این روند میتواند منجر به بیکار شدن تعداد زیادی از جوانان عزیز کشورمان شود». شنیدهها حاکی از آن است که بیتوجهی وزارت نفت به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و بیتوجهی به بهرهگیری از شرکتهای ایرانی و همچنین آمادگی برای حضور شرکتهای خارجی، طرح استیضاح وزیر نفت را کلیدزده است که این روزها سایه جریمه ۱۴ میلیاردی کرسنت را نیز بالای سر خود میبیند. رکنالدین جوادی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران مدتی پیش دستور بر «ممنوعیت خرید یا اجاره کالا یا دکل خارجی در صورت وجود مشابه داخلی» داد اما دکلهای تحت مالکیت یک شرکت حفاری داخلی بیکار ماندهاند. این شرایط در حالی است که مدیرعامل شرکت حفاری شمال اعلام کرده است این شرکت حاضر است خدمات حفاری را با نرخ حداقل 10 هزار دلار روزانه کمتر از دکلهای خارجی موجود در کشور (مانند DD۴، DD۲، DD۶، آبان ۸ و...) ارائه دهد اما تاکنون بهرغم آمادگی این شرکت داخلی تغییری در شرایط موجود و اجرای دستور مدیرعامل شرکت ملی نفت مشاهد نشده است.
بر همین اساس ۷۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران طی نامهای به رئیسجمهور نسبت به کنار گذاشتن شرکتهای ایرانی از صنعت نفت و بیکاری کارکنان آنها هشدار دادهاند. در متن نامه آمده است: با احترام، همانطور که استحضار دارید یکی از راهبردهای برونرفت از محاصره اقتصادی، اقتصاد مقاومتی و از مؤلفههای بسیار مهم این راهبرد خردمندانه، استفاده از کار و سرمایهای ایرانی است. جنابعالی نیز چنین دغدغهای دارید و از کار و سرمایه ایرانی حمایت میکنید و در اولین دیدار هیات دولت با مقام معظم رهبری فرمودید: «یکی از اولویتهای دولت در بخش اقتصاد، افزایش تولید نفت و گاز است».
در همین راستا به استحضار میرساند: یکی از شرکتهای فعال و توانمند ایرانی، شرکت حفاری شمال است که برای نخستینبار از تاریخ کشف نفت در ایران توانست در عمق دریای خزر موفق به حفر چاه شود و بهرغم قرار گرفتن در فهرست تحریمهای غرب، جایگاه ممتاز بینالمللی نیز کسب کند و در کشور ترکمنستان با حفر چاههای دریایی، قدرت و مدیریت هوشمندانه ایرانی را به نمایش بگذارد. شرکت یادشده در گسترهای وسیع از شمال تا جنوب و شرق کشور فعالیت میکند و با داشتن 12 دکل و قریب به 5 هزار نیروی انسانی، سهم بسزایی در ایجاد اشتغال و تحقق شعار «ما میتوانیم» داشته است. متأسفانه اخیراً برخی دکلهای این شرکت توسط وزارت نفت از چرخه فعالیت کنار گذاشته شده است و ادامه این روند میتواند منجر به بیکار شدن تعداد زیادی از جوانان عزیز کشورمان شود. لذا از جنابعالی انتظار میرود به وزارت نفت دستور فرمایید به جای به کارگیری برخی دکلهای فرسوده خارجی که هیچ سهمی در ایجاد اشتغال نیروهای ایرانی ندارند از دکلهای شرکتهای ایرانی از جمله شرکت حفاری شمال استفاده کند.
امیدواریم در سایه همدلی و تدبیر شاهد اعتلای روزافزون جمهوری اسلامی ایران و رونق و شکوفایی اقتصاد کشور در دولت تدبیر و امید باشیم. در همین زمینه یکی از نمایندگان استان خوزستان با انتقاد از عملکرد وزارت نفت در بحث صنعت حفاری گفت: واگذاری امور مربوط به حفاری نفتی به چینیها و بیکاری کارگران ایرانی علت هشدار نمایندگان به رئیسجمهور است. سیدشکرخدا موسوی با انتقاد از عملکرد وزارت نفت در بحث صنعت حفاری گفت: در حال حاضر در آبهای داخلی بیش از ۲۲ دکل حفاری مشغول فعالیت هستند که از این تعداد ۱۶ دکل به چینیها و هندیها واگذار شده است. این در حالی است که بسیاری شرکتهای حفاری ایرانی و همچنین کارگران داخلی بیکار هستند و وزارت نفت اقدام به واگذاری دکلهای حفاری به خارجیها کرده است.
وی با بیان اینکه باید از توان داخلی برای کمک به اقتصاد کشور و همچنین بهبود زندگی مردم بهره گرفت، تصریح کرد: مقابله با ایرانیزدایی در صنعت حفاری از مهمترین محورهای تدوین این نامه به رئیسجمهور است. موسوی با تأکید براینکه یکی از راهبردهای برونرفت از محاصره اقتصادی، اقتصاد مقاومتی است، افزود: از مؤلفههای بسیار مهم این راهبرد خردمندانه، استفاده از کار و سرمایهای ایرانی است که این مهم در عملکرد وزارت نفت نادیده گرفته شده است. عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی بابیان اینکه بیتوجهی دولت به هشدار نمایندگان درباره ایرانیزدایی از صنعت حفاری به استیضاح زنگنه منجر خواهد شد، گفت: در حال حاضر با ادامه روند کنونی شاهد جمعآوری امضا برای استیضاح وزیر نفت هستیم.
1- دولتی که مدعی است به خاطر معیشت جامعه به مذاکرات رفته و برای لغو تحریمها بخش بزرگی از تاسیسات هستهای کشور را تعطیل کرده، قاعدتا نباید یک الگو و یک رفتار اعتمادسوز در حوزههای تصمیمگیری اقتصادی در داخل کشور ارائه کرده باشد. یعنی اینکه باید جامعه بپذیرد که دولت برای لغو تحریمها در حال مذاکره است و اولویت دولت، بهبود معیشت جامعه است و به همین منظور دولت برای جلب این اعتماد و نشان دادن صداقت خود، باید در سایر تصمیمات اقتصادی خود، این اولویت را اثبات کند. متاسفانه تاکنون نهتنها به این مهم توجه نشده بلکه رفتاری که در این باره از دولت سر زده، پیامهای غیرمطلوبی به جامعه ارسال کرده است. بگذارید خیلی ساده به این مورد اشاره کنیم. وقتی پروژه بزرگ و مهم مسکن مهر در دولت آقای روحانی متوقف میشود و وزیر مسکن، این طرح را «مزخرف» میخواند، آیا دولت توانسته در جامعه نسبت به خود تولید اعتماد کرده تا عملکرد خود در مذاکرات هستهای را موجه جلوه دهد؟ مدل آزادسازی قیمت بنزین هم در همین راستا قابل بررسی است. دولت در ماجرای حذف سهمیه عادی بنزین رفتار صادقانهای از خود نشان نداد. مردمی که در موعد زمانی مقرر در انتظار شارژ کارت سهمیه خود بودند، ناگهان شنیدند که دیگر به آنها بنزین 700 تومانی تعلق نخواهد گرفت! و این برای آنها یک شوک بود و قطعا موجب ناامنی روانی در جامعه شد. در ماجراهایی مانند ادعای عبور از رکود یا آمارهایی که درباره تورم ارائه میشود نیز ضربه بزرگی به اعتماد عمومی نسبت به دولت وارد شد اما محور دوم در این حوزه، رفتار دولت برای فرار از مشکلات و مقصر نشان دادن دیگران است. تا چندی پیش مشکلات کشور بر ذمه دولت قبل گذاشته میشد و اکنون تحریم به عنوان عامل همه مشکلات معرفی میشود. این مدل نیز اعتمادسوز است. دولتی که به فکر حل مشکلات است، دائما دنبال مقصر نمیگردد.
2- دولتی که مدعی است با مذاکرات هستهای دنبال راضی کردن قدرت بیرونی برای لغو تحریمها است، در حوزههایی که تصمیمگیری درباره آن در ید قدرت و اختیار خود بوده، چگونه با مردم حساب کرده است؟ آیا در ماجرای هدفمندی یارانهها وضعیت جیب مردم در نظر گرفته شد؟
به این آمار توجه کنید:
از ابتدای دولت آقای روحانی تاکنون هر لیتر بنزین سهمیهای 600 تومان افزایش قیمت داشته است. یعنی از 400 تومان در ابتدای دولت به 1000 تومان فعلی رسیده است. به ازای 60 لیتر سهمیه ماهانه، اکنون ماهانه 36 هزار تومان به هزینههای یک فرد اضافه شده است. در همین مدت و در راستای همین طرح هدفمندی یارانهها، 2 نوبت قیمت آب، برق و گاز نیز افزایش داشته است! که با احتساب یک ضریب 30 درصدی (ضریب حداقلی) حداقل ماهانه حدود 10 هزار تومان هزینهها افزایش یافته است. به عبارتی اکنون و تنها در همین فقره هدفمندی یارانهها، با یک حساب حداقلی، مشخص شد که افزایش هزینههای حاصل از آزادسازی قیمتها، تقریبا مساوی یا بیشتر از مبلغ دریافتی مردم است!
یعنی اکنون میزان یارانه دریافتی مردم، صرف افزایش قیمتهای همان حاملهای انرژی میشود! بدون احتساب میزان تورم و سایر هزینههای جانبی، مردم در شرایط فعلی و به صورت واقعی یارانهای دریافت نمیکنند! دولت نیز به جای اضافه کردن بخشی از این مابهالتفاوت افزایش قیمتها به یارانهها برای جبران کاهش قدرت خرید مردم، مابهالتفاوت افزایش قیمتها را به حساب خود واریز میکند! و «کسری بودجه» و «جلوگیری از تورم» را برای توجیه این اقدام خود اقامه میکند! چرا سهم مردم از افزایش قیمت حاملهای انرژی پرداخت نشد؟ اگر دولت به جای پرداخت سهم مردم دنبال سیاست دیگری برای جبران کاهش قدرت خرید مردم بوده است، چرا این سیاست نمود بیرونی نداشته است؟ این تنها یک مورد است که نشان میدهد «دست دولت در جیب مردم است»! چراکه دولت کسری بودجه خود را از فشار هزینهها بر مردم تامین میکند!
3- جیب مردم در مذاکرات هستهای، یعنی لغو تحریمها و نه توافق! مذاکره به تنهایی نمیتواند نشانگر دلسوزی برای مردم باشد. دولت زمانی میتواند مدعی باشد به فکر جیب مردم است که مذاکراتش منجر به لغو تحریمها شود، اگرنه به اعتقاد ما، دولتی که برای «آب خوردن» مذاکره میکند و برای «خوراکی»، درِ مراکز نظامی خود را به روی دشمن باز میکند، نمیتواند تحریمها را لغو کند.
البته باز هم بیان این نکته لازم است که توافق جدای از لغو تحریمهاست. توافق منهای لغو تحریمها یعنی سیاسیکاری به اسم جیب مردم! چنین توافقی کلاهبرداری است، چراکه برای مردم در تهران و بجنورد «آب» نمیشود اما میتواند برای عدهای «نان» شود! آن هم در تنور انتخابات!
** آرمان
زیبا کلام: هاشمی کشتی اصلاحات را از تنگناها عبور داد
آرمان - کیاوش حافظی: منتقدان روحانی با برگزاری همایش دلواپسان، تجمعات بدون مجوز با عنوان «اجازه نمیدهیم» و... سعی دارند حضور خود را به نوعی در برابر دولت به نمایش بگذارند. در این میان اصلاحطلبان در برابر سیاستهای دولت هم خود را حامی و هم در پارهای موارد در موضع سکوت، نشان دادهاند البته بعد از دو سال، هم جریان اصولگرا و هم جریان اصلاحطلب به دنبال این هستند خود را در کارزار اصلی یعنی انتخابات اسفندماه مجلس نشان دهند. سران اصلاحات گعدههای دوستانه خود را دارند. اصولگرایان هم تلاش میکنند ذیل جلسات همگرایی جامعتین به وحدت نظر دست پیدا کنند. هر دو این گروهها قبلا به خاطر داشتن کاندیداهای متنوع و لیستهای پراکنده دچار شکست شدهاند؛ اصلاحطلبان در انتخابات 84 و اصولگرایان در انتخابات92. سال 84 احمدینژاد آمد و سال 92 هم احمدینژاد رفت. صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب با «آرمان» به گفتوگو پرداخته و تحلیل خود را از وضعیت سیاسی کشور بعد از 24خرداد ارائه کرده است:
از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر وامید اصلاحطلبان بعضا موضع سکوت نسبت به آن در پیش گرفتهاند. فکر میکنید سکوت اصلاحطلبان رویکرد حمایتی دارد؟
اصلاحطلبان را در قبال دولت آقای روحانی باید به چند گروه و جریان تقسیم کنیم. دسته اول آنهایی هستند که هیچکدام از آقای روحانی حمایتی نمیکنند و کم و بیش میگویند روحانی به ما ارتباطی ندارد. این دسته اصلا روحانی را اصلاحطلب نمیداند. دسته دیگری که میتوانیم به آن اشاره کنیم گروهی است که در واقع منتقد دولت روحانی است. گروه سوم هم گروهی است که با دولت همکاری میکند. افرادی که در این گروه قرار دارند کسانی هستند که از ابتدا طرفدار آقای روحانی بودهاند. البته گروه چهارمی هم وجود دارد که من خودم را جزو این گروه میدانم؛ این گروه معتقد است اصلاحطلبان باید با همه وجود از دولت مانند مردمک چشم خود حمایت اما در عین حال تیزترین و تندترین انتقادات را هم به دولت و آقای روحانی وارد کنند. حرف این دسته از اصلاحطلبان این است که ما فقط از دولت حمایت نکردهایم. به عنوان مثال خود من آنجایی که احساس کردهام سیاستهای دولت مثل بحث هستهای درست بوده با تمام وجود از دولت روحانی حمایت کردم، آنجایی هم که احساس کردم سیاستهای اقتصادی نمره قبولی میگیرد از آن دفاع کردم. آنجایی هم که احساس کردم دولت در بحث توسعه سیاسی، جامعه مدنی و وعدههای از این قبیل موفق عمل نکرده و انتظار بر این بود بر اینگونه مسائل محکمتر بایستد، با تمام وجود از آن انتقاد کردم و به آن نمره قبولی ندادم و گفتم دولت باید در شهریور دوباره امتحان دهد. بنابراین فکر میکنم درستترین شیوه نه حمایت مطلق و نه انتقاد مطلق است. دقیقا از دولت باید مثل مردمک چشم یا فرزندمان مراقبت کنیم، چراکه پیروزی روحانی، پیروزی اصلاحطلبان است و شکست او شکست اصلاحطلبان. باید یادمان باشد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود که باعث رای 19میلیونی او شد وگرنه رای او پایینتر از این حرفها بود. این رهبران اصلاحطلب بودند که وقتی از مردم درخواست کردند با حضورشان پای صندوقهای رای به روحانی رای دادند. وقتی رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمیرفسنجانی از مردم خواستند آنها پای صندوق آمدند و به روحانی رای دادند. دولت روحانی دولت خودمان است و با تمام وجود از آن حمایت و به جایش نقد میکنیم.
موقع اسم بردن از رهبران اصلاحات از آیتا... هاشمی هم نام بردید. شما ایشان را رهبر اصلاحات میدانید؟
کاملا. من اگر بخواهم از یک رهبر اصلاحات در حوزه عمل نام ببرم قبل از رئیس دولت اصلاحات از اکبر هاشمیرفسنجانی نام میبرم. برای اینکه یک وجه اصلاحات آزادیخواهی و دموکراسیخواهی است؛ ممکن است نمره آقای هاشمی در این زمینه از رئیس دولت اصلاحات کمتر باشد اما اصلاحطلبی شامل درسهای دیگر هم میشود. یکی از آنها کیاست و عبور دادن کشتی اصلاحات از تنگناهایی است که اصولگرایان بر سر راه آن ایجاد کردهاند.
وضعیت کنونی پایگاه اصلاحطلبان که خود را برای مجلس دهم آماده میکنند، چگونه است؟
این پایگاه درحال حاضر تا حدودی انسجام دارد. البته این انسجام باید بیشتر شود و مانند انسجامی شود که سال 92 اصلاحطلبان از خود نشان دادند. اگر سال 92 آن انسجام نبود، یقینا آن 19 میلیون رای برای حسن روحانی به دست نمیآمد. بنابراین ما باید یک بار دیگر در انتخابات مجلس اسفندماه آن ائتلاف و انسجام را در بین خودمان به وجود بیاوریم. بدترین سناریویی که برای اصلاحطلبان میتواند اتفاق بیفتد این است که برای یک حوزه انتخابیه از سوی آنها چندین لیست وجود داشته باشد. مثلا طرفداران آقای عارف یک لیست بدهند و بهعنوان مثال طرفداران حزب کارگزاران یا طرفداران آقایهاشمی بخواهند لیست دیگری داشته باشند. این بدترین سناریویی است که میتواند برای اصلاحطلبان اتفاق بیفتد. البته این را هم باید اضافه کنیم که اتحاد و انسجام اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات شرط لازم و ضروری است اما شرط کافی نیست. چرا که ممکن است برخی افرادی که از سوی اصلاحطلبان معرفی شوند نتوانند به دلایلی صلاحیت خود را احراز کنند و اصلاحطلبان برای این موضوع باید تدبیری بیندیشند.
فکر میکنید با حضور آقای عارف در انتخابات مجلس او بتواند نیروهای جدیدی وارد مجلس کند و به تربیت افراد سیاسی بپردازد؟
آقای عارف بهتنهایی نمیتواند چنین کاری کند اما وقتی مجموعهای از رئیس دولت اصلاحات، آقایان هاشمی، ناطقنوری، سیدحسن خمینی و عارف در کنار هم قرار بگیرند، این ظرفیت، توان و نیروی مهم ایجاد میشود و بنابراین میتوانند نسلهای جدیدتری را برای اصلاحطلبان تربیت کنند.
اصولگرایان هم به این سمت میروند که برعکس انتخابات 92 در بین احزاب و گروههای خود وحدت ایجاد کنند. آنها به استانهای مختلف سر میزنند و جلسات همگرایی برگزار میکنند. فکر میکنید وضعیت اصلاحطلبان بهتر است یا اصولگرایان؟
قطعا اصولگرایان هم به فکر انتخابات مجلس هستند. اصولگرایان چند نیروی مهم دارند. یکی از آنها احمدینژاد است آنها میخواهند از پایگاه مردمی وی بهره برداری کنند. به همین خاطر با احمدینژاد کجدار و مریز رفتار میکنند. آنها منابع مالی و سازمانهای زیادی در اختیار خود دارند. بسیاری از فرمانداران و مسئولین اصولگرا در استانداریها در دولت آقای روحانی باقی ماندند. آنها از این نیروها در انتخابات استفاده میکنند. با این حال مشکل اساسی اصولگرایان این است که کاندیداهایشان محبوبیت ندارند. اگر احمدینژاد را از آنها بگیریم بزرگترین مشکل آنها عدم محبوبیت است.
بهنظرتان احمدینژاد در انتخابات مجلس دوباره وارد میشود؟
اصولگرایان به این راحتی از رایی که احمدینژاد دارد، نمیگذرند و حاضر نیستند آن را نادیده بگیرند. بنابراین سعی میکنند احمدینژاد را برای خود حفظ و از پتانسیل او در اسفندماه استفاده کنند.
اما اصولگرایان زیادی تا به حال از وی اعلام برائت کردهاند.
این مرزبندی و اعلام برائت جدی نیست. اصولگرایان، احمدینژاد را با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند. ضمن اینکه بسیاری از آنها از جبهه پایداری مثل آقای حسینیان و... اصلا از احمدینژاد دوری نمیکنند. آنها ممکن است سکوت کنند اما همچنان به احمدینژاد معتقد و وفادارند.
برخی از وزرای دولت احمدینژاد دست به تشکیل جبههای به نام یکتا زدهاند. با توجه به اینکه احمدینژاد نه به صورت حزبی وارد میدان سیاست شده بود و نه دولتش با احزاب میانه خوبی داشت فکر میکنید او و اطرافیانش نگاه حزبی پیدا کردهاند؟
احمدینژاد اهل تکروی است و روحیه کار تیمی و دستهجمعی او پایین است. او میگوید و دیگران باید اطاعت کنند. با چنین روحیهای اصلا نمیتوان کار حزبی و تشکیلاتی کرد. بنابراین هرجور سازمان و تشکلی برای احمدینژاد بیشتر از یک ابزار نخواهد بود.
اصلا روحیه حزبی در کشور جا افتاده است؟
رویکرد حزبی در کشور ما جا نیفتاده چرا که اصحاب و مراکز قدرت از تحزب استقبال نمیکنند و آن را رقیبی برای خود تلقی میکنند چون از افراد روشنفکر و تحصیلکرده تا مردم عادی میتوانند وارد حزب شوند.
یعنی عموم جامعه طرفدار رویکرد حزبی هستند؟
این گرایش در جامعه وجود دارد اما به صورت مطلق نمیتوانیم بگوییم مردم در ایران رفتار حزبی نمیکنند. آنها حاضرند کار تشکیلاتی کنند، اما مساله این است که برخی آن را برای خود رقیب به حساب میآورند.
هجمههای عملی گروههای تندرو را چه باید کرد؟
آنها نان ناکارآمدی بخشی از بدنه دولت و برخی مسئولین در وزارت کشور را میخورند و گرنه چندان مطرح نیستند. آنها در مجموع بین 50 تا 200 نفر در شهرستانهای نیستند اما چون مسئولان محکم در برابر آنها نمیایستند به نظر میرسد که قدرت زیادی دارند. آنها اگر قدرت زیادی داشتند بهجای حرکتهای تخریبی مثل برهم زدن اجتماعات یا لغو سخنرانیها به شیوههای دیگری متوسل میشدند. وقتی آنها به شیوههای تخریبی متوسل میشوند به این معناست که پایگاه مردمی زیادی ندارند.
برای اینکه اصلاحطلبان دوباره ساختار تشکیلاتی داشته باشند چه استراتژیای باید در پیش بگیرند؟
فعلا مصلحت نیست که آنها در تشکلهای سیاسی جمع شوند بنابراین بهترین کاری که جریانات اصلاحطلب میتوانند انجام دهند این است که در داخل یک جبهه فعالیت کنند و با احزاب و گروهها و تشکلهای سیاسی که تابلوی اصلاحطلب را ندارند همکاری کنند.
ترکان: پست گرفتن مجاهدان شنبه قابل قبول نیست
«مجاهدان شنبه» شاید کمی گنگ باشد اما نه برای همه چون برخی بهخوبی با این عبارت آشنا هستند چون خودشان در این دسته قرار میگیرند. مشاور ارشد رئیسجمهور درباره آنها تصریح کرد: کشور امروز با همین صادرات محدود نفت اداره میشود و در چنین شرایطی است که اقتدار کشور ایران موجب عزت نظام شده است، اما آنچه مهم است این است که ما نباید انتظار داشته باشیم برخیها با وجود اینکه همراه رئیسجمهور نبودهاند امروز پیشقراولان پستهای دولتی شوند که این انتظار بجایی نیست، زیرا عدهای مجاهدان شنبه پیدا شده که میخواهند همراهان اصلی رئیسجمهور را پس بزنند و جلو جلو پیش روند تا پستهای مدیریتی را از آن خود کنند، اما ما باید توجه داشته باشیم که همراهان اصلی رئیسجمهور باید در پستهای مدیریتی قرار گیرند. وی با اشاره به اینکه درحال حاضر بیش از شش هزار نفر در نهاد ریاستجمهوری مشغول به کار هستند، ابراز کرد: در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشور دولتهای جدید افرادی را استخدام کردهاند و این امر باعث افزایش تعداد نفرات در نهاد ریاستجمهوری شده است.
مشاور ارشد رئیسجمهوری به اندوههای بیشمار دولت تدبیر و امید که از دولتهای قبل بهجای مانده است اشاره کرد و گفت: برخی از این اندوهها به صورت کوهی از یخ مخفی است بهطوری که بدهیهای دولت از سال گذشته به سیستم بانکی کشور اضافه میشوند و دولت قبلی هزار هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت فروخته است حال این اوراق سررسید شدهاند. ترکان با اشاره به اینکه حجم نقدینگی ناشی از سررسید شدن اوراق مشارکتی در کشور بالا رفته است، اظهار کرد: بدهیهای ناشی از فروش اوراق مشارکت و سررسید شدن آنها از دولت قبلی به بانکها حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان است. هنوز با اینکه 2 سال از زمان دولت تدبیر و امید گذشته است اما آنچه از دولت قبل برای این دولت باقی مانده برای بسیاری تازگی دارد و جالب اینکه معمولا از سوی دولتمردان دهم توضیحی درباره این میراث به افکار عمومی داده نمیشود. مشخص نیست آیا یافتن میراث دولت قبل که بخش زیادی از آن در حوزه اقتصادی است چه زمانی به پایان خواهد رسید.
دیروز هم مشاور ارشد رئیسجمهوری به کشفیات جدید دولت در خصوص بدهکاریهای به جا مانده از دولت قبلی اشاره کرد و گفت: اخیرا متوجه شدهایم ۳۵ میلیارد دلار از سپردههای بانک مرکزی نزد شرکت نیکو قرار دارد و حجم گرفتاریهای پیچیده ای از این محل ایجاد شده است. دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد افزود: بدهی دولت قبلی به سایر بانکها نیز حدود ۱۲میلیارد دلار بوده که در مجموع دولت قبلی ۴۷ میلیارد دلار بدهی برای وزارت نفت تراشیده است. اکبر ترکان در مراسمی که به مناسبت ۲۴ خرداد سالروز انتخابات ریاستجمهوری با عنوان «طلوع امید» در سالن آمفیتئاتر سازمان جهاد کشاورزی استان لرستان برگزار شد، اظهار کرد: مقام معظم رهبری بر ضرورت صیانت از آرای مردم در انتخابات ریاستجمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ تاکید کرد.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب در سخنانی فرمود رای مردم حقالناس است و از مردم دعوت کردند پای صندوقهای رای بیایند که دستاورد این حضور خلق حماسه ۲۴خرداد و حاکمیت عقلانیت در امور اجرایی کشور بود. مشاور ارشد رئیسجمهوری با اشاره به اینکه انتخاب دولت تدبیر و امید از جانب مردم یک تصادف و اتفاق نیست، بیان کرد: مناظراتی که بین کاندیداهای ریاستجمهوری و به صورت مودبانه و مدبرانه برگزار شد بر سطح آگاهی مردم افزود و مردم کشور به برنامهها و شعارهای آقای روحانی و عقلانیتی که پشت این شعارها بود رای دادند. وی ادامه داد: بنا نیست اگر عدهای شلوغ کردند رای آنها چند برابر شود زیرا ویژگی صندوق انتخابات این است که همه یک رای دارند چه برای کسانی که هیاهو میکنند و چه برای افرادی که آرام و بیصدا حرکت میکنند. دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تصریح کرد: اگر حسن روحانی در بیان برنامههایش بر موضوع رونق اقتصادی، احیای اخلاق، تعامل با جهان و... تاکید کرده است این مشی او تا آخر عمر دولت ادامه خواهد داشت و مشی اعتدال او به معنای احیای نیمی از اخلاق، تعامل با نصف دنیا و رونق نصف اقتصاد نیست ولو اینکه گروهی این مسیر را نپسندند. وی حمایت مقام معظم رهبری از رئیسجمهور و همچنین رای مردم را سرمایه اصلی حرکت دولت تدبیر و امید دانست و اظهار کرد: دولت جلو خواهد رفت و با هوشیاری همه نقدها را مورد بررسی قرار داده و البته این به معنای تبعیت از همه نقدها نیست.
اکبر ترکان با اشاره به اینکه تعامل با جهان راه قطعی دولت روحانی است عنوان کرد: تردیدی نیست که این مسیر با تدبیر و رعایت خط مشیهای دولت ادامه پیدا میکند و این بدین معنی نیست که ما سناریوی جایگزینی بعد از برداشته شدن تحریمها برای اداره دولت نداریم. دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد خاطرنشان کرد: ما در شرایط تحریم به سر میبریم لذا برنامهریزیها بر مبنای سناریوی تحریم پیش میرود ولی مذاکرات هستهای ادامه پیدا خواهد کرد و بعد از برداشته شدن تحریمها برنامههای جایگزینی برای اداره دولت تهیه میشود. وی با بیان اینکه اداره کشور در شرایط تحریم به استیصال نرسیده و با همین وضعیت نامناسب صادرات نفت دولت اداره میشود، اضافه کرد: اداره کشور و اقتدار آن در این شرایط باعث عزت نظام اسلامی است.
گلزاری در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهار کرد: مساله ازدواج برای همه جوامع مهم است و ما خانواده را مقدس میدانیم. قانون اساسی نیز خانواده را واحد اجتماع معرفی میکند و برای آن اهمیت زیادی قائل است. هیچ کاری در کشور نباید صورت بگیرد مگر آنکه در مسیر تحکیم خانواده باشد. بنابراین استفاده از شبکههای مجازی، ورزش، موسیقی و فعالیت زنان در اجتماع باید با محوریت ازدواج و تشکیل خانواده باشد و به آن آسیب نزند.او تأکید کرد: این ارتباط هم در دین و هم در قانون اساسی ما مطرح است اما به دلایل متعددی مورد غفلت قرار گرفته است. در حال حاضر ما در زمینه ازدواج به دو صورت عمل میکنیم، یا به صورت نصیحت و انتشار کتابهایی در مورد اهمیت ازدواج یا انتشار آسیبهای اجتماعی خانواده. معاون وزیر ورزش و جوانان تأکید کرد: مقام معظم رهبری درباره خانواده صحبتهای راهگشایی کردهاند و امیدواریم سایر مسئولان نظام نیز تا این حد به اهمیت خانواده توجه کنند. ایسنا نوشت؛ او افزود: در حال حاضر بیش از 11 میلیون مجرد زیر 35 سال داریم و نمیتوانیم تنها با انجام تبلیغات از زنان بخواهیم که صاحب فرزندان بیشتری شوند. اگر ازدواج بهدرستی صورت گیرد به فرزندآوری منتهی میشود.
** ایران
مرزهای سوریه و ترکیه این روزها حوادث تلخ و مرگباری را به چشم میبیند. هزاران پناهجوی سوری که از وحشت تروریستهای داعش به مرز ترکیه روی آوردهاند با دروازه بسته و سد نیروهای امنیتی ترک روبهرو شدهاند اما دیروز خبر رسید که ترکیه سرانجام تحت فشارها و اعتراضهای بینالمللی و چند روز پس از سرگردانی آوارگان سوری مرزهای خود را گشود.
اغلب این آوارگان با تشدید درگیریها میان کردها و تروریستهای مسلح در شهر مرزی «تل ابیض» از آن شهر گریختهاند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، تعداد زیادی از آوارگان سوری دیروز درحالیکه کوله پشتیهای حاوی لوازم خود را به دوش گرفته بودند ازطریق دروازه مرزی وارد ترکیه شدند. با این حال هنوز هزاران آواره دیگر نیز منتظر اجازه برای ورود به ترکیه هستند.
این در حالی است که نعمان کورتولموش، معاون نخستوزیر ترکیه روز گذشته در گفتوگو با شبکه خبری سی.ان.ان ترک هشدار داد در صورتی که ترکیه موج جدید آوارگان از مبدأ تل ابیض را بپذیرد،این بدان معنا است که این کشور باید آماده یک موج دست کم 100 هزار نفری باشد. معاون نخست وزیر ترکیه ادعا کرد بنابراین ما بزودی کمک بشردوستانه به افراد دیگر بخشهای مرز اعطا خواهیم کرد و تنها اجازه ورود بیماران و زخمیها را خواهیم داد. یک عکاس خبرگزاری فرانسه تصریح کرد حدود 1000 تن از حدود ظهر زیر آفتاب سوزان در بخش سوری مرز در انتظار مجوز نیروهای امنیتی ترکیه برای ورود به داخل خاک این کشور بودند. براساس ارزیابیها،دست کم 16 هزار سوری از هفته گذشته از مرز سوریه در این بخش عبور کردهاند.
از آغار فعالیت دولت تدبیر و امید تاکنون تعداد کاربران اینترنت در کشور از سه میلیون نفر به 9 میلیون نفر افزایش یافته است.
به گزارش ایرنا، محمود واعظی با بیان مطلب فوق افزود: پیش از فعالیت دولت یازدهم تنها 200 هزار نفر امکان استفاده از خدمات اینترنتی تلفن همراه را داشتند،اما امروز بیش از 11 میلیون نفر در نقاط مختلف کشور از این خدمات بهره میبرند.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اظهار کرد: ارائه خدمات اینترنتی حتی برای روستاهای بالای 15 خانوار در دستور کار این وزارتخانه قرار گرفته است به طوری که در سال گذشته بیش از هشت هزار روستا در نقاط مختلف ایران اسلامی از این خدمات بهرهمند شدند و 25 هزار روستا نیز تا پایان امسال میتوانند از خدمات اینترنت استفاده کنند. وی خاطرنشان کرد: ظرفیت انتقال خطوط بین شبکهای از آغاز فعالیت دولت یازدهم دو برابر شده است به طوری که ارتباط ترانزیت، که اروپا و آسیا را به هم وصل میکند در سال گذشته 213 درصد افزایش پیدا کرد. واعظی یادآوری کرد: نسل سوم تلفن همراه در سال گذشته به220 شهر کشور وصل شد و در سال جاری نیز انتقال نسل چهارم تلفن همراه در دستور کار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفته است. وی اضافه کرد: با تلاشهای انجام شده پهنای باند اینترنت که در ابتدای کار دولت برابر با 700 مگابایت بر ثانیه بود به دو هزار و 400 مگابایت بر ثانیه رسیده که در این راستا نیازمندیهای شرکت هایی که اینترنت واگذار میکنند نیز مورد توجه قرار گرفته است. وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات افزود: قبل از دولت تدبیر و امید 10 درصد از محتوا در داخل و 90 درصد از خارج تأمین میشد اما با آغاز فعالیت دولت یازدهم 35 درصد از این میزان داخلی است و این وزارتخانه توجه ویژهای به تولید اپلیکیشنهای مورد نیاز دارد.
واعظی با اشاره به علاقه نداشتن دولت به تصدیگری و یا رقابت با بخش خصوصی، گفت: ما باید از تواناییها و ظرفیتهای موجود در کشور استفاده کنیم تا بتوانیم زمینه توسعه و گسترش فعالیتها و در نتیجه ایجاد فضای اشتغال و کسب و کار را فراهم کنیم. وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات افزود: امروز باید ICT زیربنای توسعه هر کشور قرار گیرد تا زمینه توانمندسازی بخشهای دیگر جامعه و کسب و کار فراهم شود. واعظی در خصوص شبکههای اجتماعی مورد استفاده در تلفنهای همراه نیز یادآوری کرد: در صورتی که این شبکهها اقداماتی در خصوص ترویج بیبند و باری و بیاخلاقی داشته باشند؛ با آنها برخورد میشود.
** شرق
بدهی ٣٥ میلیارد دلاری نیکو به بانک مرکزی
دولت تدبیروامید در ٢٤ خرداد، سالروز انتخابات ریاست جمهوری، اندوههای بیشماری دارد. اندوههایی که به گفته اکبر ترکان، مشاور ارشد رئیسجمهوری، مثل کوهی از یخ مخفی است. او یکی از این اندوهها را به تازهترین کشف دولت یازدهم از بدهیهای بهجامانده بهدلیل نبود برنامهریزی در دولت گذشته ربط میدهد: اخیرا متوجه شدهایم ۳۵ میلیارد دلار از سپردههای بانک مرکزی، نزد شرکت نیکو که از زیرمجموعههای شرکت نفت بوده قرار دارد و گرفتاریهای پیچیدهای از این محل ایجاد شده است.او در ادامه از اندوه دیگری پرده برمیدارد: بدهیهای دولت از سال گذشته به سیستم بانکی کشور اضافه میشوند و دولت قبلی هزار هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت فروخته است و حالا این اوراق سررسید شدهاند.
ترکان با اشاره به اینکه حجم نقدینگی ناشی از سررسیدشدن اوراق مشارکت در کشور بالا رفته است، میگوید: بدهیهای ناشی از فروش اوراق مشارکت و سررسیدشدن آنها از دولت قبلی به بانکها حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان است.او همینطور از بدهیهای دولت قبلی پرده برمیدارد: بدهی دولت قبلی به سایر بانکها نیز حدود ۱۲ میلیارد دلار بود که در مجموع، دولت قبلی ۴۷ میلیارد دلار بدهی برای وزارت نفت تراشیده است.دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد میافزاید: مقاممعظمرهبری بر ضرورت صیانت از آرای مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ تأکید کرد. رهبر معظم انقلاب در سخنانی فرمودند: رأی مردم، حقالناس است و از مردم دعوت کردند پای صندوقها بیایند که دستاورد این حضور خلق حماسه ۲۴ خرداد و حاکمیت عقلانیت در اداره امور کشور بود. مشاور ارشد رئیسجمهوری با اشاره به اینکه انتخاب دولت تدبیروامید از جانب مردم، یک تصادف و اتفاق نیست میگوید: مناظراتی که بین کاندیداهای ریاست جمهوری و به صورت مؤدبانه و مدبرانه برگزار شد، بر سطح آگاهی مردم افزود و مردم کشور به برنامهها و شعارهای آقای روحانی و عقلانیتی که پشت این شعارها بود رأی دادند.
ترکان با بیان اینکه برخلاف ظرفیت بالای آقای روحانی در شنیدن و پذیرش
نقدهای مطرح شده، بنا نیست ایشان مسیر سیاسی و مشی اعتدالی خود را تغییر
دهد، اضافه کرد: تکریم رقبا و شنیدن حرفها و انتقادات آنها از سوی
رئیسجمهور دولت تدبیر و امید، نشان از ارزشهای اخلاقی ایشان داشته و به
معنی تغییر مسیر و ملحقشدن او به گروه رقیب نیست و مشی ایشان همان است که
قبلا بیان کرده است.
وی ادامه میدهد: بنا نیست اگر عدهای شلوغ کردند رأی آنها چند برابر شود،
زیرا ویژگی صندوق انتخابات این است که همه یک رأی دارند چه برای کسانی که
هیاهو میکنند و چه برای افرادی که آرام و بیصدا هستند.دبیر شورای هماهنگی
مناطق آزاد میگوید: اگر حسن روحانی در بیان برنامههایش بر موضوع رونق
اقتصادی، احیای اخلاق، تعامل با جهان و... تأکید کرده است، این مشی او تا
آخر عمر دولت ادامه خواهد داشت و مشی اعتدال او به معنای احیای نیمی از
اخلاق، تعامل با نصف دنیا و رونق نصف اقتصاد نیست ولو اینکه گروهی این مسیر
را نپسندند.وی حمایت مقاممعظمرهبری از رئیسجمهور و همچنین رأی مردم را
سرمایه اصلی حرکت دولت تدبیر و امید دانست و اظهار میکند: حرکت دولت جلو
خواهد رفت و دولت با هوشیاری همه نقدها را موردبررسی قرار داده و البته این
به معنای تبعیت از همه نقدها نیست. مشاور ارشد رئیسجمهوری با اشاره به
اینکه تعامل با جهان راهحل قطعی دولت روحانی است میافزاید: تردیدی نیست
که این مسیر با تدبیر مقاممعظمرهبری و رعایت خطمشیهای دولت ادامه پیدا
میکند و این بدین معنی نیست که ما سناریوی جایگزینی بعد از برداشتهشدن
تحریمها برای اداره دولت نداریم. ما در شرایط تحریم به سر میبریم لذا
برنامهریزیها بر مبنای سناریوی تحریم پیش میرود ولی مذاکرات هستهای
ادامه پیدا خواهد کرد و بعد از برداشتهشدن تحریمها برنامههای جایگزینی
برای اداره دولت تهیه میشود.وی با بیان اینکه اداره کشور در شرایط تحریم
به استیصال نرسیده است و با همین وضعیت نامناسب صادرات نفت دولت اداره
میشود اضافه میکند: اداره کشور و اقتدار آن در این شرایط باعث عزت نظام
اسلامی است. برخیها باوجود همراهبودن با آقای روحانی در جریان انتخابات،
انتظار دارند اکنون به عنوان پیشقراولان مدیریت امور دولت را عهدهدار
شوند که این انتظار درستی نیست، هرچند که بهکارگیری همه ظرفیتها و
نیروهای انقلاب برای اداره دولت خوب است.ترکان ادامه میدهد: برخی از این
افراد مجاهدان و همراهان اصلی رئیسجمهور را در دوران انتخابات پس میزنند و
این کار درستی نیست بلکه احترام به یاوران حقیقی رئیسجمهور جای خود را
دارد.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بیش از شش هزار نفر در نهاد ریاست جمهوری
مشغول به کار هستند بیان میکند: در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری در
کشور، دولتهای جدید افرادی را استخدام کردهاند و این امر باعث افزایش
تعداد نفرات در نهاد ریاست جمهوری شده است.
مشاور ارشد رئیسجمهوری به اندوههای بیشمار دولت تدبیر و امید که از دولتهای قبل به جای مانده اشاره کرده است و میگوید: برخی از این اندوهها به صورت کوهی از یخ مخفی است بهطوریکه بدهیهای دولت از سال گذشته به سیستم بانکی کشور اضافه میشوند و دولت قبلی هزار هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت فروخته است، حال این اوراق سررسید شدهاند.
وزیر دادگستری، مصاحبهای تفصیلی با «ایسنا» داشت که محور اصلی آن، موضوع «فسادهای مالی»، ازجمله پرونده بابک زنجانی و پرونده سه هزار میلیاردی بود. او البته درباره موارد دیگری مانند انتخابات آینده و فیلترینگ نیز صحبت کرده است.
«مصطفی پورمحمدی» درباره تفاوت پرونده بابک زنجانی و پرونده سه هزار میلیاردی، گفت: «در پرونده فساد بزرگ مالی، عملیات در داخل انجام شد و متهمان این پرونده در داخل کشور بودند؛ البته بخش بسیار کوچکی از این اموال در مسیر دادوستد از کشور خارج شده بود. همان دو سه موردی که خارج از کشورند مثل آقای خاوری، مشکل پرونده است والا به پرونده سه هزار میلیاردی بهطور کامل رسیدگی شد». او ادامه داد: «در پرونده بابک زنجانی، پیشینهای از این پرونده در دسترس نیست و سازمانی مانند سازمان بازرسی، بهصورت متمرکز بر روی آن کار نکرده است. نکته مهمتر اینکه عمده عملیات این پرونده در خارج از کشور صورت گرفته و عمده وجوه در خارج از کشور جابهجا شده است. مشکل ما در پرونده بابک زنجانی شناسایی متهم و عواملی که این اعمال مجرمانه را انجام دادهاند، نیست، بلکه عمده مشکلات ما بازگشت وجوه رفته است، وگرنه عمده متهمان این پرونده شناسایی و دستگیر شدهاند و برخی از آنها با قرار وثیقه آزادند».
او در پاسخ به اینکه «بابک زنجانی همکاری لازم را برای بازگرداندن وجوه ندارد و دراینباره چه اقداماتی انجام شده است؟»، گفت: «به نظر شما اگر کسی مجرم است، ولی همکاری نمیکند، چه باید کرد؟ به نظر شما اگر این متهم را با عنوان اتهام افساد فیالارض در دادگاه به اعدام محکوم کنیم، مشکل حل خواهد شد؟ به نظر شما با کسی که به ما اطلاعات غلط میدهد و همکاری لازم را ندارد، چه باید کرد؟ آیا با اعدام یا مجازات حبس ابد وجوه رفته زنده میشود؟! اکنون مسئله اساسی در پرونده بابک زنجانی بازگشت حدود شش هزار میلیارد وجوه رفته به کشور است».
«پورمحمدی» درباره دلیل برخوردنشدن با حامیان بابک زنجانی در دولت قبل، گفت: «کسانی که در دولت بودند و به او کمک کردهاند، میگویند که ناآگاهانه پول را در اختیار او قرار دادهاند. آنها فکر میکردند که این کار راهی برای برونرفت از شرایط تحریم و... است. فرض کنیم که همه آگاهانه این پول را دادهاند و همه را محکوم کنیم، آیا پول ما زنده میشود؟ ... ناگفته نماند که پرونده بابک زنجانی مربوط به دولت قبلی است، دولت یازدهم و افراد این دولت در این پرونده و پروندههای بزرگی که تاکنون شناسایی شدهاند، دخالتی نداشتهاند، البته ما در این دولت معتقدیم ابتدا باید تکلیف این پول مشخص شود. باید این وجوه بازگردد و سپس به متهمان آن رسیدگی شود».
او درباره اقداماتی که برای استرداد وجوه خارج از کشور در پرونده بابک زنجانی انجام شده است نیز گفته: «دولت با تمام ظرفیت امکاناتش را در اختیار قوه قضائیه گذاشته است. اکنون پرونده در اختیار همکاران ما در دستگاه قضائی است. بازپرسان و قضات محترم، بانک مرکزی، وزارت نفت، وزارت امور خارجه و... برای بازگشت وجوه همکاری میکنند. در دولت قبلی برای مبارزه با فساد بیشتر شعار داده میشد، ولی اقدام مؤثری صورت نمیگرفت. شعارها نهتنها عملیاتی نشد، بلکه مانع اجرای عملیات هم میشدند، حتی مانع کار ما در سازمان بازرسی و دیوان محاسبات نیز بودند.
در دولت فعلی با نظم بیشتری مبارزه با فساد پیگیری میشود».
او درباره انتخابات پیشرو نیز گفته: «مقایسه دولت گذشته و کنونی درست نیست.
دولت یازدهم مُصر است که یک انتخابات شفاف، آزاد و فراگیر با رعایت مقررات و قانون در کشور داشته باشیم و حق مردم ضایع نشود، البته اینطور نیست که اعضای دولت اگر عضو یک حزبی هستند، نباید در آن حزب شرکت کنند. برخی از افراد این سخنان را نگویند و تکرار نکنند که فلانی فلان حرف را زد. آیا اعضای دولت نباید حرف بزنند و باید سکوت کنند؟ این چه حرفی است».
او افزود: «نباید از امکانات دولتی برای انتخابات استفاده شود. پول دولت را در این زمینه توزیع نکنیم و یارانه برای انتخابات ندهیم. آن زمانی که یارانههای هنگفت را برای انتخابات بالا و پایین میکردیم، کم حساسیت نشان میدادیم، حالا که میخواهیم تصمیم بگیریم و یارانه ندهیم، گفته میشود تصمیم انتخاباتی است. واقعا ظلم است که این حرفها زده شود».
او ادامه داد: «در دولت گرایشهای مختلفی وجود دارد و برخی اصولگرا هستند و بالطبع مایلاند که اصولگرایان در انتخابات پیروز شوند. آیا کسی میتواند آنها را برای این موضوع متهم کند؟ مسلما اصلاحطلبان میخواهند گرایش آنها و دولت که گرایش اعتدالی دارد میخواهد معتدلین به پیروزی برسند». او در پاسخ به پرسشی مبنیبر اینکه «نظر شما درباره این دیدگاه دبیر شورای نگهبان مبنیبر اینکه دولتیها گرایشهای خود را نباید اعلام کنند، چیست؟»، گفت: «این موضوعی اختلافی است. مطلبی که شما گفتید نظر برخی افراد است. بنده معتقدم اشکالی ندارد مواضع انتخاباتی اعلام شود. مگر ایرادی دارد که گرایش دولت که اعتدالی است اعلام شود. دولت عملیات سیاسی انتخاباتی انجام نمیدهد، دولت بما هو دولت از امکانات و ابزار دولتی استفاده نمیکند؛ چرا فضا را بسته میکنیم و اجازه نمیدهیم کسی حرفش را بزند. در کجای قانون آمده این موضوع خلاف است. خلاف این است که دولت بما هو دولت، حق ندارد در انتخابات اعمال نفوذ کند. ما باید در مرز قانون و مُر قانون حرکت کنیم».
احمدینژادیها میآیند، منهای او. بقایی، رحیمی، زنجانی، مرتضوی و همه آنهایی که میراث هشت سال گذشته را برای احمدینژاد گذاشتند و به نام او ثبت کردند، حالا خودشان دوباره پا به میدان گذاشتهاند. میگویند مدیرانی کاردان و لایق با کولهباری از تجربه هشتساله در سراسر کشورند که قصد خدمت دوباره دارند. برای همه حوزهها هم برنامه دارند و برای همین جبهه یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی را درست کردند. دیروز «جبهه یکتا» با حضور جمعی از همین مدیران و جمعی دیگر از اصولگرایان در سالن شهدای انقلاب (ساختمان سابق حزب جمهوری اسلامی) که با مدیریت حجتالاسلام زائری اداره میشود، در آستانه حادثه هفتم تیر اعلام موجودیت کرد. از حسینی، وزیر ارشاد احمدینژاد تا زاهدی و دانشجو وزرای علومش، حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش. نجار وزیر کشورش، محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتیاش، میرتاجالدینی، بذرپاش، زریبافان و خیلیهای دیگر در این جمع حضور داشتند. آیتالله موحدیکرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و حجتالاسلام تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری نماز جمعه هم دو سخنران اصلی مراسم بودند. مراسم اعلام وجود «یکتا» با پخش چند کلیپ آغاز شد. کلیپ نخست با صدای حامد زمانی به سبک موزیکهای مدرن، با عنوان مرگ بر آمریکا و تهیه شده در شبکه اینترنتی نصر بود. کلیپ دوم بخشهایی از صحبتهای مقام معظم رهبری درباره مذاکره با آمریکا بود. در طول مراسم چند کلیپ از دیدارهای هیأت مؤسس یکتا با مراجع تقلید و توصیههای آنها منتشر شد. توصیههای مصباح یزدی به اعضا یکتا این بود: «جایگاه خود را تعریف کنیم. صداقت در تعامل داشته باشیم و اهل حقهبازی و کلک نباشیم و نخواهیم به هر قیمتی رقیب را از میدان به در کنیم». گویا صداقت دغدغه جدی این روزهای بزرگان اصولگرا شده است؛ چراکه توصیه به صداقت را آیتالله موحدی کرمانی هم در طول سخنرانی خود خطاب به اعضای یکتا داشت. توصیه آيتالله نوریهمدانی هم این بود که ستون فقرات انقلاب حفظ شود. در بخشی از این کلیپ، کامران دانشجو از وضعیت دانشگاهها گلایه میکند و میگوید که الان نگرانی جدی دراینباره وجود دارد.
حاجیبابایی، سخنگوی این جبهه، در ابتدای مراسم سخنرانی کرد و بعد بیانیه یکتا را خواند. هم سخنانش و هم بیانیهای که خواند بیش از راهکارمحوربودن، شعارمحور بود و هر دو بیشازپیش یادآور ادبیات احمدینژاد و روزگار دولت نهم و دهم بود. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «تشکیل این مجموعه برای وحدتآفرینی و انسجام نیروهای مؤمنی است که همواره خادم ملتاند و بنا دارند با نقد منصفانه و عالمانه و ارائه فکر و برنامه از دولت و سایر متولیان کشور حمایت کرده و با حضور فعال در صحنه آگاهیبخشی، امیدآفرینی، کارآمدی و تحول را دنبال کنند.» دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به اینکه حرکت نسبتا وسیعی برای تحقق آرمانهای الهی در حال شکلگیری است، گفت: شاهدیم گروههای مختلف، زیان تفرقه را حس کردهاند و امروز به طور جدی وارد عمل شدهاند و تشکلی که امروز فعالیت خود را آغاز میکند، از همین تشکلهاست که به آنها تبریک میگویم. او با بیان اینکه: «این تشکل باید از اولین لحظات آغاز فعالیت خود صداقت را سرلوحه کار خود قرار دهد. چهار اصل در بین اعضای شما به عنوان افراد یک تشکل باید رعایت شود»، گفت: «این چهار اصل عبارتاند از قبولداشتن اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی، امام (ره) و رهبرمعظم انقلاب». تقوی هم با بیان اینکه تشکلهایی که به نام اسلام خود را معرفی میکنند باید به اصول اخلاقی پایبند باشند، افزود: سیاست با اخلاق ارتباط دارد و اخلاق باید در همه مقولات زندگی حاکم باشد. تقوی بر حفظ روحیه انقلابی در تشکل یکتا هم تأکید کرد و گفت: ما نیروهای انقلابی هستیم و از شعارهای انقلابی دست برنمیداریم، حتی اگر سرزنشمان کنند و باید بر محور ولایت، خودباوری و اعتمادبهنفس داشته باشیم. نباید از داشتن روحیه انقلابی خجالت کشید. او گفت: متأسفانه عدهای فضاسازی میکنند تا روحیه انقلابیمان را از دست بدهیم و نتوانیم حرفمان را بزنیم.
محمدرضا میرتاجالدینی
با وجود جبهه پیروان خط امام و رهبری و شورای همگرایی اصولگرایی چه نیازی به آمدن یکتا بود؟ با وجود این چطور میخواهید به وحدت برسید؟
در هر جبهه کلان، طیفهای مختلف وجود دارد؛ مثلا در بین اصلاحطلبان قبلا ١٨ گروه بودند، الان ٢٧ گروه هستند. اینها هم طیفهایی درون جریان اصولگرایی است.
قرار است یکتا فهرست جداگانه بدهد؟
نه، بحث انتخابات نیست، بحثِ منسجمکردن ظرفیتهای اصولگرایی است.
چه اصراری دارید بین خود و احمدینژاد فاصله بیندازید؟
دلیلش را کامل توضیح دادهاند. از سخنگوي یکتا سؤال کنید.
این چه جبههای است که از افراد تشکیل شده است. جبهه قاعدتا بايد از احزاب تشکیل شود.
فرقی ندارد، چه حزب باشد، چه نهاد، چه تشکل، چه نهاد مدنی.
محمدعلی رامین
میشود چند سؤال از شما بپرسم؟
نه، من با «شرق» صحبت نمیکنم.
حاجیبابایی، سخنگوی یکتا
چرا اصرار دارید بین خودتان و احمدینژاد فاصله بیندازید؟
(پاسخ نمیدهد و پاسخ خبرنگار دیگر را درباره استیضاح وزیر آموزشوپرورش میدهد)
آقای حاجیبابایی آیا یکتا دولت نهم و دهم، منهای احمدینژاد است؟
...
محمدمهدی زاهدی
چرا اعضا یکتا اصرار دارند که با احمدینژاد نیستند؟
ضمن احترام به دکتر احمدینژاد، ایشان رئیس جمهوری دولت نهم و دهم بودند، ولی این به معنای اینکه ما حتما بخواهیم در این جبهه وابستگی به جای خاصی داشته باشیم، نیست. اول اینکه زندگینامه حزبی، سیاسی و کارآمدی افراد مشخص است. ضمن اینکه ما از هر نظری استقبال میکنیم.
ولی شما همگی مدیران دولت قبلی هستيد.
بله، ما ابایی نداریم از گفتن این حرف. شما میخواهید این فاصله را القا کنید. ما زیر بار این القائات نمیرویم.
کامران دانشجو
جبهه بهمعنای کنارهمنشستن چندین حزب است، چطور است جبهه شما از افراد تشکیل شده است؟
١٠ نفریم، یاران هم هستیم، باهم یکتا شديم.
یعنی دولت نهم و دهم منهای احمدینژاد؟
نخیر یکتا یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی است.
مصطفی محمدنجار
نظرتان راجع به بازداشت مدیران دولت سابق آقايان رحیمی و بقایی چیست؟
(لبخند)
چرا یکتا میگوید ما ارتباطی با احمدینژاد نداریم.
لبخند