آری ! شقایقهای وَرجاوند رفتند
ای وای از داغ سلحشوران مظلوم
شد آشکارا مردمان این راز مکتوم
با یک جهان اندوه بر ما شد نمایان
این داستان تلخ و وحشتناک یاران
دشمن جنایت پیشه بود و زخم بر دل
از کینه و بغض و شرارت سخت بد گِل
سه کربلا مرگ و شکست و خوار- زاری
بر جان دشمن التهابی یادگاری
در کربلای 4 دشمن در کمین بود
با نقشه های شوم آنک لاله چین بود
بیش از هزاران لاله پرپر کرد دشمن
کشتار شمشاد و صنوبر کرد دشمن
نام آوران کرخه و اروند رفتند
آری! شقایق های ورجاوند رفتند
گل های سرخ لاله را کشتار کردند
بر جاهلیت جاهلان رفتار کردند
با خاک، دریا را بخشکاندند؟ هرگز!
با زوزه کوه ها را بلرزاندند؟ هرگز!
کردند غوّاصان ما را زنده در گور
آن بی خدا نامردهای از شرف دور
آن دد منش ها تشنگان خون بودند
بی عقل و وجدان هم بسی مجنون بودند
***
آن قمریان خوش نوا آرام مُردند
صد ها امید و آرزو با خویش بردند