به گزارش مشرق، داستان استقلال و پرسپولیس این روزها همچون سالهای گذشته، داستان خوشی نیست، روایتهایی از وضعیت دو تیم سرخابی به گوش می رسد که گویا کمر همت به قتل این دو تیم پرطرفدار پایتخت گرفته شده است، قتلی که معلوم نیست عمدی است یا غیر عمدی، اما نفس کار مهم است که در حال نهایی شدن است.
تیم هایی که هر چقدر هم هوادار و قدیمیها و استخوان خورد کردههای فوتبال برایش فریاد می زنند، گوش شنوایی نیست تا فریادها را بشنود و برای درمان دردها قدمی بردارد.
نحوه حضور هواداران استقلال و پرسپولیس در لیگ چهاردهم در ورزشگاه ها نشان دادند که سرخابی ها حال و روز خوشی ندارند و دیگر مثل گذشته نیست که بیش از ده ها هزار تماشاگر در هر یک از مسابقات دو تیم پا به ورزشگاه بگذارند و برای تشویق تیم محبوب شان به استادیوم ها بروند. فاصله هوادار با آبی ها و قرمزها بسیار زیاد شده و تصمیماتی در این باره گرفته می شود که روز به روز بر شدت این شکاف می افزاید.
در لیگ چهاردهم رکورد کم استقبالترین، از دیدارهای پرسپولیس و استقلال شکسته شد، در حالی که اوایل همین فصل چهاردهم بود که گفته بودند قرار است سرخابی ها عاقبت بهخیر شوند! نه تنها این شعار عملی نشد، بلکه هر دو تیم سرشناش پایتخت در مسیر زوال قرار گرفتند. زوالی که از شکاف عمیق بین هواداران دو تیم آغاز شده و خدا می داند که سرانجام این شکاف به کجا ختم خواهد شد.
هنوز اتفاق ها و شعارهای سال گذشته را فراموش نکردهایم، در روزهای که حرف های بَزک شده تحویل علاقمندان به فوتبال داده شد تا بلکه هواداران سرخابی ها برای مدت زمان کوتاهی با رویاروهای شیرینشان نفس بکشند، دریغ از اینکه اینها شعارهایی بیش نبودند. شعارهایی که عدهای آمده بودند بلکه از طریق فوتبال مطرح شوند و برای خود برو بیایی برپا کنند و شاید هم عده ای برای منفعتهای مالی سفرهای چیده بودند!!!
خودکفا شدن استقلال و پرسپولیس پیش از شروع لیگ چهاردهم با طرح های آکادمیک، خوراکی خوبی بود که به رسانه ها و هواداران و کارشناسان فوتبالی داده شد، اما با شروع مسابقات لیگ همه چیز برملا شد و تضاد 180 درجه ای بین شعارها و واقعیتها مشاهده شد.
استقلال و پرسپولیس چه در زمین مسابقه و چه در حوزه مدیریتیشان با بدترین مسایل روبهرو شدند و اینجا همان نقطه ای بود که هوادار فهمید داستان تلخ تر از آن چیزی است که فکرش را می کرد.
کم کم ارتباط قلبی سکوها و سرخابی ها کمرنگ شد و در همین لیگ چهاردهم روزهایی بود که برای تماشای دیدارهای استقلال و پرسپولیس کمتر از 5 هزار نفر به ورزشگاه ها آمدند؛ تیمهای بزرگ فوتبالی ایران که روزی از هوادار به عنوان سرمایه اصلی خود یاد می کردند، حالا بدون یاور مانده بودند، اما کمی آن سو تر همچنان بی تدبیری ها برای ویران کردن سرخابی ها ادامه داشت.
قرار بود استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند، قرار بود هر دوتیم به لحاظ مالی نیز خودکفا شده و دیگر دست کمک سوی دولت برای تامین بودجه نداشته باشند، قرار بود که مدیران لایق به راس کار آیند و مدیریت آکادمیک به کالبد دو باشگاه حاکم شود و خیلی چیزها قرار بود که صورت بگیرد،اما همه این قرارها به بی قراریها تبدیل شدند.
در پایان لیگ چهاردهم و در روزهایی که خروجی این تصمیم ها به ناکجاآباد رسیده بود، تصمیماتی گرفته شد که نشان می داد دوباره می خواهند کاری کنند که پرسپولیس و استقلال از یک سوراخ بارها گزیده شود.
شوی انتخاباتی برای واگذاری استقلال و پرسپولیس چند ماهی همه را درگیر خودش کرد و در پایان هم بی نتیجه به پایان رسید.
پس از این شوی ساختگی، حالا نوبت اجاره سرخابی ها رسید، اجارهای که آن هم بوی لابیگری های پشت پرده و نمایش های جدید را می دهد.
طبق قانون از روز دوازدهم خرداد 94نقل و انتقالات برای فصل پانزدهم لیگ برتر آغاز شده، اما سرخابی ها همچنان درگیر هستند که چه کسی باشگاه هایشان را اجاره می کند و اعضا هیات مدیرهشان چه افرادی هستند؟!
در روزهایی که حریفان استقلال و پرسپولیس در تکاپوی مذاکره با بازیکنان مدنظر خود هستند، هنوز آبی ها نمی دانند که سرمربی تیمشان چه کسی است! پرسپولیسی ها هنوز نمی دانند که آیا برانکو در جمع قرمزپوشان خواهد ماند یا نه؟ هنوز مشخص نیست که با کدام پول و با کدام مدیر باید با بازیکنان جدید مذاکره کرد.
استقلال و پرسپولیس بلاتکلیف هستند، اما هر روز شاهدیم که اخبار گوناگونی از وزارت ورزش در مورد مدیریت آنها به گوش می رسد. سریالی که چند سالی کلید خورده و هر بار به یک بهانه خاص و کاملا غیر فوتبالی برای سرخابی ها به نمایش گذاشته می شود.
تکرار این سریال سرخابیها، سریال پایتخت را در ذهن تداعی می کند، سریالی که چند سالی در خانه ایرانی ها جا خوش کرده و هموطنان ارتباط نزدیکی با شخصیت ها و اتفاق های آن پیدا کردهاند.
سریال پایتخت که از سال 90 روی آنتن صدا و سیما رفت و با گویش خاص خودش مورد توجه قرار گرفت. این سریال که به دلیل محبوبیت بالایش به بخش چهارم کشیده شده، در هر بخش با موضوع خاصی نظر مخاطبانش را جذب کرده است. اتفاق های این سریال به دلیل تعداد دفعات تکراریاش به صورت سریالی برای استقلال و پرسپولیس در حال تکرار است. با این تفاوت که در سریال پایتخت همه می خندند و در سریال سرخابی ها همه گریه میکنند!
شکل واگذاری، برگزاری مزایده، انتخاب هیات مدیره و .... واقعا به طنز سریال پایتخت نزدیک شده و در بخش جدید سریال سرخابی ها نیز اکنون نوبت به انتخاب مدیرعامل و اعضا هیات مدیره رسیده و شاید به همین دلیل است که از افراد موجه گرفته تا غیر موجه رفت و آمدشان به وزارتخانه زیاد شده است.
افراد آشنا و غیر آشنا این روزها به وزارت ورزش می روند تا بلکه بتوانند در جمع مدیران استقلال و پرسپولیس جایی برای خود باز کنند.همین رفت و آمدهای زیاد مسئولیت آقای رئیس و دوستانش را سنگین و البته پیچیدهتر کرده است، اما ای کاش می شد برای آنکه بیش از این فرصت سوزی نشود و هواداران میلیونی دو تیم تا این حد سرکار نباشند، می توان بابا پنجعلی، نقی معمولی، ارسطو و بهبود را به هیات مدیره استقلال و پرسپولیس آورد تا هم کار دوستان راحت تر انجام شود و هواداران دو تیم نیز پس از سال ها لبخند بر لبان جاری شود،اما افسوس که .....
تیم هایی که هر چقدر هم هوادار و قدیمیها و استخوان خورد کردههای فوتبال برایش فریاد می زنند، گوش شنوایی نیست تا فریادها را بشنود و برای درمان دردها قدمی بردارد.
نحوه حضور هواداران استقلال و پرسپولیس در لیگ چهاردهم در ورزشگاه ها نشان دادند که سرخابی ها حال و روز خوشی ندارند و دیگر مثل گذشته نیست که بیش از ده ها هزار تماشاگر در هر یک از مسابقات دو تیم پا به ورزشگاه بگذارند و برای تشویق تیم محبوب شان به استادیوم ها بروند. فاصله هوادار با آبی ها و قرمزها بسیار زیاد شده و تصمیماتی در این باره گرفته می شود که روز به روز بر شدت این شکاف می افزاید.
در لیگ چهاردهم رکورد کم استقبالترین، از دیدارهای پرسپولیس و استقلال شکسته شد، در حالی که اوایل همین فصل چهاردهم بود که گفته بودند قرار است سرخابی ها عاقبت بهخیر شوند! نه تنها این شعار عملی نشد، بلکه هر دو تیم سرشناش پایتخت در مسیر زوال قرار گرفتند. زوالی که از شکاف عمیق بین هواداران دو تیم آغاز شده و خدا می داند که سرانجام این شکاف به کجا ختم خواهد شد.
هنوز اتفاق ها و شعارهای سال گذشته را فراموش نکردهایم، در روزهای که حرف های بَزک شده تحویل علاقمندان به فوتبال داده شد تا بلکه هواداران سرخابی ها برای مدت زمان کوتاهی با رویاروهای شیرینشان نفس بکشند، دریغ از اینکه اینها شعارهایی بیش نبودند. شعارهایی که عدهای آمده بودند بلکه از طریق فوتبال مطرح شوند و برای خود برو بیایی برپا کنند و شاید هم عده ای برای منفعتهای مالی سفرهای چیده بودند!!!
خودکفا شدن استقلال و پرسپولیس پیش از شروع لیگ چهاردهم با طرح های آکادمیک، خوراکی خوبی بود که به رسانه ها و هواداران و کارشناسان فوتبالی داده شد، اما با شروع مسابقات لیگ همه چیز برملا شد و تضاد 180 درجه ای بین شعارها و واقعیتها مشاهده شد.
استقلال و پرسپولیس چه در زمین مسابقه و چه در حوزه مدیریتیشان با بدترین مسایل روبهرو شدند و اینجا همان نقطه ای بود که هوادار فهمید داستان تلخ تر از آن چیزی است که فکرش را می کرد.
کم کم ارتباط قلبی سکوها و سرخابی ها کمرنگ شد و در همین لیگ چهاردهم روزهایی بود که برای تماشای دیدارهای استقلال و پرسپولیس کمتر از 5 هزار نفر به ورزشگاه ها آمدند؛ تیمهای بزرگ فوتبالی ایران که روزی از هوادار به عنوان سرمایه اصلی خود یاد می کردند، حالا بدون یاور مانده بودند، اما کمی آن سو تر همچنان بی تدبیری ها برای ویران کردن سرخابی ها ادامه داشت.
قرار بود استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند، قرار بود هر دوتیم به لحاظ مالی نیز خودکفا شده و دیگر دست کمک سوی دولت برای تامین بودجه نداشته باشند، قرار بود که مدیران لایق به راس کار آیند و مدیریت آکادمیک به کالبد دو باشگاه حاکم شود و خیلی چیزها قرار بود که صورت بگیرد،اما همه این قرارها به بی قراریها تبدیل شدند.
در پایان لیگ چهاردهم و در روزهایی که خروجی این تصمیم ها به ناکجاآباد رسیده بود، تصمیماتی گرفته شد که نشان می داد دوباره می خواهند کاری کنند که پرسپولیس و استقلال از یک سوراخ بارها گزیده شود.
شوی انتخاباتی برای واگذاری استقلال و پرسپولیس چند ماهی همه را درگیر خودش کرد و در پایان هم بی نتیجه به پایان رسید.
پس از این شوی ساختگی، حالا نوبت اجاره سرخابی ها رسید، اجارهای که آن هم بوی لابیگری های پشت پرده و نمایش های جدید را می دهد.
طبق قانون از روز دوازدهم خرداد 94نقل و انتقالات برای فصل پانزدهم لیگ برتر آغاز شده، اما سرخابی ها همچنان درگیر هستند که چه کسی باشگاه هایشان را اجاره می کند و اعضا هیات مدیرهشان چه افرادی هستند؟!
در روزهایی که حریفان استقلال و پرسپولیس در تکاپوی مذاکره با بازیکنان مدنظر خود هستند، هنوز آبی ها نمی دانند که سرمربی تیمشان چه کسی است! پرسپولیسی ها هنوز نمی دانند که آیا برانکو در جمع قرمزپوشان خواهد ماند یا نه؟ هنوز مشخص نیست که با کدام پول و با کدام مدیر باید با بازیکنان جدید مذاکره کرد.
استقلال و پرسپولیس بلاتکلیف هستند، اما هر روز شاهدیم که اخبار گوناگونی از وزارت ورزش در مورد مدیریت آنها به گوش می رسد. سریالی که چند سالی کلید خورده و هر بار به یک بهانه خاص و کاملا غیر فوتبالی برای سرخابی ها به نمایش گذاشته می شود.
تکرار این سریال سرخابیها، سریال پایتخت را در ذهن تداعی می کند، سریالی که چند سالی در خانه ایرانی ها جا خوش کرده و هموطنان ارتباط نزدیکی با شخصیت ها و اتفاق های آن پیدا کردهاند.
سریال پایتخت که از سال 90 روی آنتن صدا و سیما رفت و با گویش خاص خودش مورد توجه قرار گرفت. این سریال که به دلیل محبوبیت بالایش به بخش چهارم کشیده شده، در هر بخش با موضوع خاصی نظر مخاطبانش را جذب کرده است. اتفاق های این سریال به دلیل تعداد دفعات تکراریاش به صورت سریالی برای استقلال و پرسپولیس در حال تکرار است. با این تفاوت که در سریال پایتخت همه می خندند و در سریال سرخابی ها همه گریه میکنند!
شکل واگذاری، برگزاری مزایده، انتخاب هیات مدیره و .... واقعا به طنز سریال پایتخت نزدیک شده و در بخش جدید سریال سرخابی ها نیز اکنون نوبت به انتخاب مدیرعامل و اعضا هیات مدیره رسیده و شاید به همین دلیل است که از افراد موجه گرفته تا غیر موجه رفت و آمدشان به وزارتخانه زیاد شده است.
افراد آشنا و غیر آشنا این روزها به وزارت ورزش می روند تا بلکه بتوانند در جمع مدیران استقلال و پرسپولیس جایی برای خود باز کنند.همین رفت و آمدهای زیاد مسئولیت آقای رئیس و دوستانش را سنگین و البته پیچیدهتر کرده است، اما ای کاش می شد برای آنکه بیش از این فرصت سوزی نشود و هواداران میلیونی دو تیم تا این حد سرکار نباشند، می توان بابا پنجعلی، نقی معمولی، ارسطو و بهبود را به هیات مدیره استقلال و پرسپولیس آورد تا هم کار دوستان راحت تر انجام شود و هواداران دو تیم نیز پس از سال ها لبخند بر لبان جاری شود،اما افسوس که .....