گروه ورزشی مشرق - پیروزیهای قاطع سه بر صفر ایران مقابل تیم قدرتمند و یکدست آمریکا، نشان از قدرت بسیار بالای تیم ملی والیبال کشور عزیزمان ایران دارد.
اگر این بازیها 3 بر 2 به سود ما و یا با برتری نزدیک در امتیازهای هر دست، برایمان رقم میخورد، جای این توجیه وجود داشت تا از بخت و اقبال و تأثیر تماشاگر، جو سالن آزادی و همچنین خستگی سفر برای آمریکاییهابهعنوان عوامل شکست آمریکا مقابل ایران نام برد، ولی این بردهای مقتدرانه، چه در دستشماری و چه در امتیازگیری در هر دست، تأییدی بر قدرت فراوان تیم ملی والیبال ایران دارد.
البته این به معنی نادیدهگیری عوامل ذکرشده از قبیل حضور پرشور و کوبنده حدود 12 هزار ایرانیِ دوستدارِ والیبال ایران نیست و اگر کسی این حمایت و تأثیر آن در برد ایران را کتمان کند، به این میماند که سفیدی ماست را منکر شد است! لیکن به یادآورید دوره اول حضور ما در لیگ جهانی و بازی مقابل صربستان و آلمان در ورزشگاه آزادی و یا رقابتهای قهرمانی آسیا مقابل قدرتهای سنتی آسیا که ما در حضور این تماشاگران نیز نتایج لازم و مطلوب را نمیتوانستیم به دست آوریم؛ اما این روزها شاهد این هستیم که بدون استثنا، تمام قدرتهایِ قدرتمند والیبال در دنیا از بازی در ورزشگاه 12 هزار نفره آزادی، مقابل بلندقامتان والیبالیست ایرانی هراس دارند و این چیزی نیست جز رشد و پیشرفت چشمگیر والیبال کشورمان در این چندسال اخیر.
این مقدمه را بیان کردم تا بگویم بعد از رفتن ولاسکو از والیبال ایران، موفقیت از والیبال ایران نرفت و با آمدن مربی جوان و باانگیزه اهل صربستان این رشد و پیشرفت در والیبال نهتنها به حرکت خود ادامه داد بلکه شتاب بیشتری را به خود گرفت.
به دست آوردن مقام چهارمی در لیگ جهانی، کسب مقام ششمی و قرار گرفتن بالاتر از تیم آمریکا در قهرمانی جهان و لهستان و قهرمان شدن برای اولین بار در تاریخ بازیهای آسیایی کره، افتخاراتی بود که اسلوبودان کواچ در اولین سال حضور خود در رأس هدایت تیم ملی ایران، برای والیبال ایران به ارمغان آورد. نتایجی که تا 5 سال پیش یک آرزو بود.
یک آرزو بود که تیم والیبال به مرحله نهایی لیگ جهانی صعود کند اما سال گذشته نهتنها به دور پایانی صعود کردیم، بلکه با برد برزیل، جز 4 تیم برتر این رقابتها شدیم و تا یکقدمی مدال بالا رفتیم. این موفقیتها با بوبان حاصل گردید ولی خیلیها آن را ندیدند و برخیها متأسفانه تلاش کردند آن را انکار کنند و در تحلیلها و گزارشهای خود به صورتی جانبدارانه و غیرحرفهای به اعمال نظر پرداختند.
بهعنوانمثال در ارتباط با لیگ جهانی، زمانی که ایران در مقابل ایتالیا هر دو بازی خود را واگذار کرد به انتقاد از عدم تجربه و ضعف مربی تازهوارد پرداختند و هنگامیکه ایران بر روی نوار پیروزی قرار گرفت ادعا کردند که این تیم ماحصل زحمات کادر فنی گذشته بوده است و اساساً موفقیتهای این تیم را بهحساب ولاسکو میگذاشتند. آنها اینگونه مطرح میکردند که عیار این مربی جوان در بازیهای قهرمانی جهان مشخص میشود و آن مسابقات، کارنامه کواچ را مشخص میکند.
بازیهای لهستان شروع شد، ادامه پیدا کرد و تمام شد؛ اما بیمهریها به کواچ تمامی نداشت. این بار و در توجیه موفقیتهای تیم ملی، وزن بیشتر را به بازیکنان تیم و بهخصوص فوق ستاره تیم ملی والیبال کشورمان یعنی سعید معروف میدادند و بهگونهای آن را مطرح میساختند که گویی اگر هرکسی سرمربیگری این تیم را برعهده داشت، موفقیتهای تیم ملی به همینگونه ادامه مییافت.
شکی در این نیست که نسل فعلی تیم ملی والیبال ایران، بهجرأت نسل طلایی ایران است و با کنار رفتن سعید معروف، محمد موسوی، شهرام محمودی، فرهاد ظریف، فرهاد قائمی و ... شاید تیم ملی تا مدتها نتواند جایگزین مناسبی برای آنها یافت کند و به همین سبب تیم ملی افت کند – که همینجا اشاره کنم بحث جوانگرایی و دادن تجربه به جوانان برای پشتیبان سازی برای تیم فعلی از ارزش حیاتی برای ادامه و رشد روند موفقیتهای تیم ملی والیبال ایران برخوردار است-
اما وقتی یک کارشناس میخواهد موفقیت یک مجموعه را بررسی کند میبایست با ضریب دهی مناسب به همه عوامل، نقش آنها را در این موفقیت برشمرد، نه اینکه با حب و بغض، به بزرگنمایی افراطی یک عامل و نادیدهگیری سایر عوامل در تحلیل خود بپردازد.
وزارت ورزش، مجموعه مدیریتی فدراسیون والیبال، تیمهای حاضر در لیگ والیبال، تیم و مربیان پایه، کادر فنی تیم ملی بزرگسالان، بازیکنان تیم ملی، رسانهها و مردم سرحلقههای اصلی موفقیت تیم ملی والیبال در سالهای اخیر هستند که هرکدام، کم یا زیاد، دارای سهم در این پیروزیها و افتخارات هستند.
به گزارش مشرق، نگارنده در مقام امتیازدهی به این عوامل نیست لیکن این ادعا را دارد که خواسته و ناخواسته سهم مربی و کادر فنی تیم ملی بزرگسالان والیبال نادیده گرفتهشده و به هر طریقی این موفقیتها به سایر مؤلفهها نسبت داده شده است. برای نمونه شما در نظر بگیرید همین جو وحشتناک ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی برای تیمهای رقیب، خود میتواند در برخی شرایط عامل فشاری برای تیم و بازیکنان شود و این فشار ناشی از بردن همه تیمها در آزادی سبب افت کیفیت بچههای تیم ملی گردد؛ کما اینکه اگر دو برد فوقالعاده ایران مقابل روسیه در بازیهای مرحله رفت نبود، چهبسا این فشار که تیم ملی میباید برای صعود به مرحله بعد، همه تیمها را با برد 3 امتیازی بدرقه کند، ضربه مهلکی به کیفیت تیم میزد. پس نباید تنها یکبعدی به قضایا نگریست و جنبههای منفی را ازنظر دور نگاه داشت.
تیم ملی ایران بزرگتر از نامها و افراد است و قرار نیست تمام موفقیتهای آن را مدیون یک نفر و یا یک گروه بدانیم؛ بلکه ماحصل جریانی است که بیش از یک دهه در والیبال کشورمان شروع به حرکت کرده است و انشاءالله با قدرت بیشتری به مسیر خود ادامه خواهد داد. اما در این مقطع نباید نقش اسلوبودان کواچ را در این روند مثبت نادیده بگیریم و درگیری ذهنی این مربی با این مسائل را فراهم کنیم که میتوان آثار آن را در مصاحبههای بعد از بازی کواچ مشاهده کرد.
کواچ در سال دوم مربیگری خود در ایران به سر میبرد و تداوم این موفقیتها نشان از کیفیت بالای کار اوست. وی سال گذشته چند جوان جویای نام را به تیم ملی دعوت کرد و امسال نیز چند این روند را دامه داد و بازیکنان جدید و جوانی را به تیم ملی دعوت کرده و با میدان دادن به آنها در زمان مناسب، سعی در زنده نگهداشتن جریان تزریق بازیکن به تیم ملی بزرگسالان است.
همچنین یکی از ایراداتی را که کارشناسان به کواچ میگرفتند، ضعف وی در عدم اتخاذ وقت استراحت در زمان مناسب میدانستند که امسال شاهد اصلاح این ایراد توسط کواچ هستیم که به بهبود عملکرد تیم کمک نموده است. شاهد این دلیل، گرفتن وقت استراحت در انتهای بازی در دست دوم با آمریکا در بازی اول بود که بعد از این وقت استراحت، اختلاف دو امتیازی از بین رفت و دو تیم برابر شدند و در انتها نیز ایران این دست را از آمریکا برد و یا تعویض بهموقع مهدوی در دست دوم که بلافاصله پس از ورود به زمین با یک دفاع برای ایران امتیاز مهمی را کسب کرد.
لذا این مطالب و سایر ویژگیها، همه و همه کمک کرده است تا کواچ مربی موفقی در تیم ملی والیبال ایران باشد و با ادامه این روند بتواند با تیم ملی سکوهای جهانی را یکی پس از دیگری فتح کند.
در انتهای این یادداشت بار دیگر بیان میشود که کواچ تنها یکی از عوامل موفقیت تیم ملی والیبال است و او در کنار سایر عوامل و با هماهنگی با آنهاست که میتواند این مسیر دشوار را با پیروزی پشت سر بگذارد و تیم ملی والیبال کشورمان را در عرصههای جهانی سربلند نماید.
اگر این بازیها 3 بر 2 به سود ما و یا با برتری نزدیک در امتیازهای هر دست، برایمان رقم میخورد، جای این توجیه وجود داشت تا از بخت و اقبال و تأثیر تماشاگر، جو سالن آزادی و همچنین خستگی سفر برای آمریکاییهابهعنوان عوامل شکست آمریکا مقابل ایران نام برد، ولی این بردهای مقتدرانه، چه در دستشماری و چه در امتیازگیری در هر دست، تأییدی بر قدرت فراوان تیم ملی والیبال ایران دارد.
این مقدمه را بیان کردم تا بگویم بعد از رفتن ولاسکو از والیبال ایران، موفقیت از والیبال ایران نرفت و با آمدن مربی جوان و باانگیزه اهل صربستان این رشد و پیشرفت در والیبال نهتنها به حرکت خود ادامه داد بلکه شتاب بیشتری را به خود گرفت.
به دست آوردن مقام چهارمی در لیگ جهانی، کسب مقام ششمی و قرار گرفتن بالاتر از تیم آمریکا در قهرمانی جهان و لهستان و قهرمان شدن برای اولین بار در تاریخ بازیهای آسیایی کره، افتخاراتی بود که اسلوبودان کواچ در اولین سال حضور خود در رأس هدایت تیم ملی ایران، برای والیبال ایران به ارمغان آورد. نتایجی که تا 5 سال پیش یک آرزو بود.
یک آرزو بود که تیم والیبال به مرحله نهایی لیگ جهانی صعود کند اما سال گذشته نهتنها به دور پایانی صعود کردیم، بلکه با برد برزیل، جز 4 تیم برتر این رقابتها شدیم و تا یکقدمی مدال بالا رفتیم. این موفقیتها با بوبان حاصل گردید ولی خیلیها آن را ندیدند و برخیها متأسفانه تلاش کردند آن را انکار کنند و در تحلیلها و گزارشهای خود به صورتی جانبدارانه و غیرحرفهای به اعمال نظر پرداختند.
بهعنوانمثال در ارتباط با لیگ جهانی، زمانی که ایران در مقابل ایتالیا هر دو بازی خود را واگذار کرد به انتقاد از عدم تجربه و ضعف مربی تازهوارد پرداختند و هنگامیکه ایران بر روی نوار پیروزی قرار گرفت ادعا کردند که این تیم ماحصل زحمات کادر فنی گذشته بوده است و اساساً موفقیتهای این تیم را بهحساب ولاسکو میگذاشتند. آنها اینگونه مطرح میکردند که عیار این مربی جوان در بازیهای قهرمانی جهان مشخص میشود و آن مسابقات، کارنامه کواچ را مشخص میکند.
بازیهای لهستان شروع شد، ادامه پیدا کرد و تمام شد؛ اما بیمهریها به کواچ تمامی نداشت. این بار و در توجیه موفقیتهای تیم ملی، وزن بیشتر را به بازیکنان تیم و بهخصوص فوق ستاره تیم ملی والیبال کشورمان یعنی سعید معروف میدادند و بهگونهای آن را مطرح میساختند که گویی اگر هرکسی سرمربیگری این تیم را برعهده داشت، موفقیتهای تیم ملی به همینگونه ادامه مییافت.
شکی در این نیست که نسل فعلی تیم ملی والیبال ایران، بهجرأت نسل طلایی ایران است و با کنار رفتن سعید معروف، محمد موسوی، شهرام محمودی، فرهاد ظریف، فرهاد قائمی و ... شاید تیم ملی تا مدتها نتواند جایگزین مناسبی برای آنها یافت کند و به همین سبب تیم ملی افت کند – که همینجا اشاره کنم بحث جوانگرایی و دادن تجربه به جوانان برای پشتیبان سازی برای تیم فعلی از ارزش حیاتی برای ادامه و رشد روند موفقیتهای تیم ملی والیبال ایران برخوردار است-
اما وقتی یک کارشناس میخواهد موفقیت یک مجموعه را بررسی کند میبایست با ضریب دهی مناسب به همه عوامل، نقش آنها را در این موفقیت برشمرد، نه اینکه با حب و بغض، به بزرگنمایی افراطی یک عامل و نادیدهگیری سایر عوامل در تحلیل خود بپردازد.
به گزارش مشرق، نگارنده در مقام امتیازدهی به این عوامل نیست لیکن این ادعا را دارد که خواسته و ناخواسته سهم مربی و کادر فنی تیم ملی بزرگسالان والیبال نادیده گرفتهشده و به هر طریقی این موفقیتها به سایر مؤلفهها نسبت داده شده است. برای نمونه شما در نظر بگیرید همین جو وحشتناک ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی برای تیمهای رقیب، خود میتواند در برخی شرایط عامل فشاری برای تیم و بازیکنان شود و این فشار ناشی از بردن همه تیمها در آزادی سبب افت کیفیت بچههای تیم ملی گردد؛ کما اینکه اگر دو برد فوقالعاده ایران مقابل روسیه در بازیهای مرحله رفت نبود، چهبسا این فشار که تیم ملی میباید برای صعود به مرحله بعد، همه تیمها را با برد 3 امتیازی بدرقه کند، ضربه مهلکی به کیفیت تیم میزد. پس نباید تنها یکبعدی به قضایا نگریست و جنبههای منفی را ازنظر دور نگاه داشت.
تیم ملی ایران بزرگتر از نامها و افراد است و قرار نیست تمام موفقیتهای آن را مدیون یک نفر و یا یک گروه بدانیم؛ بلکه ماحصل جریانی است که بیش از یک دهه در والیبال کشورمان شروع به حرکت کرده است و انشاءالله با قدرت بیشتری به مسیر خود ادامه خواهد داد. اما در این مقطع نباید نقش اسلوبودان کواچ را در این روند مثبت نادیده بگیریم و درگیری ذهنی این مربی با این مسائل را فراهم کنیم که میتوان آثار آن را در مصاحبههای بعد از بازی کواچ مشاهده کرد.
کواچ در سال دوم مربیگری خود در ایران به سر میبرد و تداوم این موفقیتها نشان از کیفیت بالای کار اوست. وی سال گذشته چند جوان جویای نام را به تیم ملی دعوت کرد و امسال نیز چند این روند را دامه داد و بازیکنان جدید و جوانی را به تیم ملی دعوت کرده و با میدان دادن به آنها در زمان مناسب، سعی در زنده نگهداشتن جریان تزریق بازیکن به تیم ملی بزرگسالان است.
همچنین یکی از ایراداتی را که کارشناسان به کواچ میگرفتند، ضعف وی در عدم اتخاذ وقت استراحت در زمان مناسب میدانستند که امسال شاهد اصلاح این ایراد توسط کواچ هستیم که به بهبود عملکرد تیم کمک نموده است. شاهد این دلیل، گرفتن وقت استراحت در انتهای بازی در دست دوم با آمریکا در بازی اول بود که بعد از این وقت استراحت، اختلاف دو امتیازی از بین رفت و دو تیم برابر شدند و در انتها نیز ایران این دست را از آمریکا برد و یا تعویض بهموقع مهدوی در دست دوم که بلافاصله پس از ورود به زمین با یک دفاع برای ایران امتیاز مهمی را کسب کرد.
لذا این مطالب و سایر ویژگیها، همه و همه کمک کرده است تا کواچ مربی موفقی در تیم ملی والیبال ایران باشد و با ادامه این روند بتواند با تیم ملی سکوهای جهانی را یکی پس از دیگری فتح کند.
در انتهای این یادداشت بار دیگر بیان میشود که کواچ تنها یکی از عوامل موفقیت تیم ملی والیبال است و او در کنار سایر عوامل و با هماهنگی با آنهاست که میتواند این مسیر دشوار را با پیروزی پشت سر بگذارد و تیم ملی والیبال کشورمان را در عرصههای جهانی سربلند نماید.
* مهدی محسنی