به گزارش مشرق، «محمدصادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
اخیرا در خبرها آمده بود سازمان امنیت ملی آمریکا در فاصله سال های 2006 تا 2012 از رؤسای جمهوری فرانسه، ژاک شیراک، نیکولا سارکوزی، و فرانسوا اولاند، جاسوسی میکرده است. این خبر در حالی منتشر می شود که این سازمان بدنام، پیش از این نیز به شنود مکالمات آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان متهم شده بود. موضوع اعتماد به آمریکا مدتهاست که در محافل سیاسی و رسانههای داخلی به بحثی داغ و چالشی تبدیل شده است. طرفداران این رویکرد اعتقاد دارند نباید صداقت آمریکایی را به طور کلی نفی کرد و برای جلب اعتماد آنان، حتی برخی شعارهای انقلابی از جمله «مرگ بر آمریکا» را هم باید کنار گذاشت! با نگاهی دقیقتر به چارچوب واقعی ارتباط کشورها با یکدیگر، باید گفت آنچه که روابط بینالملل در جهان را تنظیم میکند و تنها قانون و قاعدهای که بر روابط بینالملل حاکم است، «قانون قدرت» است. بر این اساس، کشورهای مختلف و حتی آنهایی که با یکدیگر متحد و دوست هستند، برای جلب منافع بیشتر در رقابت هستند. به همین دلیل، در چارچوب این رقابتها، بسیار طبیعی است که کشورها برای جلب منافع بیشتر به جاسوسی علیه یکدیگر اقدام کنند. با فهم منطق «منافع و قدرت» در میان کشورها و از جمله متحدین، در مییابیم که چرا آنان رقابت را حتی پشت لبخند دیپلماتیک خود کنار نمیگذارند و برای قدرتمند شدن تلاش میکنند. این امر، واقعیت روابط بینالملل جهان امروز است. این تجسس در اشکال مختلف صورت میگیرد؛ اعم از حوزههای سیاسی، نظامی و صنعتی. نمونهای که در این رابطه میتوان آدرس داد، جاسوسی صنعتی رژیم صهیونیستی از ایالات متحده است. سران تلآویو تصمیم گرفتند، فناوریهایی که کاخ سفید بنا به مصالحی آنها را در اختیارشان قرار نمیداد، از طریق جاسوسی به دست آورند. ایالات متحده آمریکا حتی به نزدیکترین و کلیدیترین متحدان خود نیز رحم نکرده و سالهاست از آنها و شهروندان آنان جاسوسی میکند. آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، ژاپن و عربستان سعودی نیز از دیگر قربانیان اهداف جاسوسیهای آمریکا بودهاند. در دورهای که طوفان «ادوارد اسنودن» دستگاه جاسوسی آمریکا را در نوردید، رئیس جمهور این کشور به جای عذرخواهی با وقاحت وعده داد در روشهای جمعآوری اطلاعات تجدید نظر کند! حتی برخی مقامات آمریکایی اعلام کردند کشورهای دنیا باید از آنها ممنون هم باشند زیرا اقدام کاخ سفید در شنود مکالمات تلفنی آنها امنیتشان را تضمین کرده است!!
سابقه جاسوسی آمریکا از ایران نیز نه به سالیان بسیار دور بلکه به دوران شکل گیری انقلاب اسلامی باز میگردد. هر چند که ایران در زمان ستمشاهی، حیات خلوت ایالات متحده محسوب می شد و رفت و آمد عوامل جاسوسی به کشور به امری روزمره بدل شده بود، اما با شدت گرفتن احساسات ضداستکباری در کشور و تقویت جنبشهای انقلابی، فعالیت جاسوسی آمریکا از انقلابیون که منافع آنان را تهدید مینمود وسعت بیشتری پیدا کرد. تسخیر لانه جاسوسی پس از پیروزی انقلاب ثابت کرد که تا چه میزان، فعالیتهای جاسوسی آنان عمیق بوده و ساز و کار داخلی آنان را بر ملا کرد. اما تجسس شیطان بزرگ به اینجا ختم نشد و در برنامه هستهای کشورمان نیز اتاقهای فکر استکبار ابعاد توطئهآمیز کارشکنی خود را در قالب فناوریهای جدید، به روز کردند. ویروس رایانهای «استاکس نت» با طراحی مهندسین آمریکایی و صهیونیستی و با هدف تخریب و یا ایجاد وقفه در عملکرد سانتریفیوژها، از جمله این برنامهریزیها بود. این بدافزار آنچنان که سرویسهای اطلاعاتی غربی مایل بودند، عمل نکرد و با ترفند دانشمندان ما با شکست رو به رو شد.
کسانی که از تنشزدایی و اعتمادسازی سخن به میان میآورند و دوستی بینکشورها را مطرح میکنند، نگاهی بسیار فانتزی و غیر واقعبینانه به حوزه بینالملل دارند. مسلّم است که آمریکا نه تنها از فرانسه، بلکه از هر کشور دیگری که بتواند حتماً جاسوسی خواهند کرد. نکته حائز اهمیت اینجاست که مقامات کاخ سفید، هنگامی که کشوری را به عنوان دشمن تعریف میکنند، بیشترین فشار و دشمنی را علیه آن کشور اعمال مینمایند. طبیعی است وقتی با فرانسه که یکی از متحدین کلیدی آنهاست چنین روشی دارند، در مورد ایران که به عنوان دشمن تلقی میشود، قاعدتاً و بدون تردید، حداکثر توان جاسوسی خود را به کار خواهند گرفت. این افشاگریها نشان میدهد آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و باید در تمامی گفتار و رفتار آنان با دیده تردید نگریست. در حالی که آمریکا هیچ خط قرمزی را برای رسیدن به منافع غیرمشروع خود متصور نیست و در این بین حتی از نزدیکترین متحدین خود هم جاسوسی میکند، چگونه میتوان به کشوری که بنای حاکمیت آن بر اساس زور و فریب است اعتماد کرد؟
سیاست خارجی و حتی داخلی آمریکا هیچگاه بر اساس اعتماد به طرف مقابل نبوده و نخواهد بود. در دکترین دیپلماسی آمریکا همه کشورهای دوست و متحد تا حد و مرز مشخصی قابل اعتماد هستند و تمام آنها بر اساس ضریب مشخصی غیرقابل اعتمادند. اصل جاسوسی یک امر بدیهی و پذیرفته شده در سیاستهای آمریکاست که قابل تغییر و تبدیل نیست. هیچ کشوری از نظر مقامات کاخ سفید شایستگی شراکت در سروری و آقایی آنان را در جهان ندارد، بنابراین باید تمام رفتارهای آنان را در نظر گرفت تا تهدیدی ولو مختصر از جانب آنان، امنیت و اقتدار آمریکا را به خطر نیندازد. از این منظر لازم است مسئولین، روح بیاعتمادی به آمریکا را همواره در جامعه تقویت کنند و هیچگاه از خوشبینی به آمریکا و غرب سخنی نگویند. نه تنها نباید روحیه مردم درباره بی اعتمادی به آمریکا تغییر یابد بلکه باید تقویت هم شود تا مردم همیشه پشتوانه خود را «مقاومت جهادی» بدانند. اصل اساسی «استقلال و آزادی» که از شعارهای انقلاب اسلامی است، ناظر به عدم اعتماد به دشمن است، زیرا در صورتی میتوان مستقل بود که به دشمن بدعهد، به هیچ عنوان اعتماد نداشت. نگاهی به سابقه کشورهایی که به وعدههای آمریکا اعتماد کردهاند، ما را از استدلالهای بعضاً پیچیده بینیاز میکند و به این نتیجه محتوم میرساند که راهی جز بیاعتمادی به غرب به سرکردگی آمریکا و تیکه به داخل برای پیمودن راه استقلال و عزت کشور متصور نیست.
اخیرا در خبرها آمده بود سازمان امنیت ملی آمریکا در فاصله سال های 2006 تا 2012 از رؤسای جمهوری فرانسه، ژاک شیراک، نیکولا سارکوزی، و فرانسوا اولاند، جاسوسی میکرده است. این خبر در حالی منتشر می شود که این سازمان بدنام، پیش از این نیز به شنود مکالمات آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان متهم شده بود. موضوع اعتماد به آمریکا مدتهاست که در محافل سیاسی و رسانههای داخلی به بحثی داغ و چالشی تبدیل شده است. طرفداران این رویکرد اعتقاد دارند نباید صداقت آمریکایی را به طور کلی نفی کرد و برای جلب اعتماد آنان، حتی برخی شعارهای انقلابی از جمله «مرگ بر آمریکا» را هم باید کنار گذاشت! با نگاهی دقیقتر به چارچوب واقعی ارتباط کشورها با یکدیگر، باید گفت آنچه که روابط بینالملل در جهان را تنظیم میکند و تنها قانون و قاعدهای که بر روابط بینالملل حاکم است، «قانون قدرت» است. بر این اساس، کشورهای مختلف و حتی آنهایی که با یکدیگر متحد و دوست هستند، برای جلب منافع بیشتر در رقابت هستند. به همین دلیل، در چارچوب این رقابتها، بسیار طبیعی است که کشورها برای جلب منافع بیشتر به جاسوسی علیه یکدیگر اقدام کنند. با فهم منطق «منافع و قدرت» در میان کشورها و از جمله متحدین، در مییابیم که چرا آنان رقابت را حتی پشت لبخند دیپلماتیک خود کنار نمیگذارند و برای قدرتمند شدن تلاش میکنند. این امر، واقعیت روابط بینالملل جهان امروز است. این تجسس در اشکال مختلف صورت میگیرد؛ اعم از حوزههای سیاسی، نظامی و صنعتی. نمونهای که در این رابطه میتوان آدرس داد، جاسوسی صنعتی رژیم صهیونیستی از ایالات متحده است. سران تلآویو تصمیم گرفتند، فناوریهایی که کاخ سفید بنا به مصالحی آنها را در اختیارشان قرار نمیداد، از طریق جاسوسی به دست آورند. ایالات متحده آمریکا حتی به نزدیکترین و کلیدیترین متحدان خود نیز رحم نکرده و سالهاست از آنها و شهروندان آنان جاسوسی میکند. آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، ژاپن و عربستان سعودی نیز از دیگر قربانیان اهداف جاسوسیهای آمریکا بودهاند. در دورهای که طوفان «ادوارد اسنودن» دستگاه جاسوسی آمریکا را در نوردید، رئیس جمهور این کشور به جای عذرخواهی با وقاحت وعده داد در روشهای جمعآوری اطلاعات تجدید نظر کند! حتی برخی مقامات آمریکایی اعلام کردند کشورهای دنیا باید از آنها ممنون هم باشند زیرا اقدام کاخ سفید در شنود مکالمات تلفنی آنها امنیتشان را تضمین کرده است!!
سابقه جاسوسی آمریکا از ایران نیز نه به سالیان بسیار دور بلکه به دوران شکل گیری انقلاب اسلامی باز میگردد. هر چند که ایران در زمان ستمشاهی، حیات خلوت ایالات متحده محسوب می شد و رفت و آمد عوامل جاسوسی به کشور به امری روزمره بدل شده بود، اما با شدت گرفتن احساسات ضداستکباری در کشور و تقویت جنبشهای انقلابی، فعالیت جاسوسی آمریکا از انقلابیون که منافع آنان را تهدید مینمود وسعت بیشتری پیدا کرد. تسخیر لانه جاسوسی پس از پیروزی انقلاب ثابت کرد که تا چه میزان، فعالیتهای جاسوسی آنان عمیق بوده و ساز و کار داخلی آنان را بر ملا کرد. اما تجسس شیطان بزرگ به اینجا ختم نشد و در برنامه هستهای کشورمان نیز اتاقهای فکر استکبار ابعاد توطئهآمیز کارشکنی خود را در قالب فناوریهای جدید، به روز کردند. ویروس رایانهای «استاکس نت» با طراحی مهندسین آمریکایی و صهیونیستی و با هدف تخریب و یا ایجاد وقفه در عملکرد سانتریفیوژها، از جمله این برنامهریزیها بود. این بدافزار آنچنان که سرویسهای اطلاعاتی غربی مایل بودند، عمل نکرد و با ترفند دانشمندان ما با شکست رو به رو شد.
کسانی که از تنشزدایی و اعتمادسازی سخن به میان میآورند و دوستی بینکشورها را مطرح میکنند، نگاهی بسیار فانتزی و غیر واقعبینانه به حوزه بینالملل دارند. مسلّم است که آمریکا نه تنها از فرانسه، بلکه از هر کشور دیگری که بتواند حتماً جاسوسی خواهند کرد. نکته حائز اهمیت اینجاست که مقامات کاخ سفید، هنگامی که کشوری را به عنوان دشمن تعریف میکنند، بیشترین فشار و دشمنی را علیه آن کشور اعمال مینمایند. طبیعی است وقتی با فرانسه که یکی از متحدین کلیدی آنهاست چنین روشی دارند، در مورد ایران که به عنوان دشمن تلقی میشود، قاعدتاً و بدون تردید، حداکثر توان جاسوسی خود را به کار خواهند گرفت. این افشاگریها نشان میدهد آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و باید در تمامی گفتار و رفتار آنان با دیده تردید نگریست. در حالی که آمریکا هیچ خط قرمزی را برای رسیدن به منافع غیرمشروع خود متصور نیست و در این بین حتی از نزدیکترین متحدین خود هم جاسوسی میکند، چگونه میتوان به کشوری که بنای حاکمیت آن بر اساس زور و فریب است اعتماد کرد؟
سیاست خارجی و حتی داخلی آمریکا هیچگاه بر اساس اعتماد به طرف مقابل نبوده و نخواهد بود. در دکترین دیپلماسی آمریکا همه کشورهای دوست و متحد تا حد و مرز مشخصی قابل اعتماد هستند و تمام آنها بر اساس ضریب مشخصی غیرقابل اعتمادند. اصل جاسوسی یک امر بدیهی و پذیرفته شده در سیاستهای آمریکاست که قابل تغییر و تبدیل نیست. هیچ کشوری از نظر مقامات کاخ سفید شایستگی شراکت در سروری و آقایی آنان را در جهان ندارد، بنابراین باید تمام رفتارهای آنان را در نظر گرفت تا تهدیدی ولو مختصر از جانب آنان، امنیت و اقتدار آمریکا را به خطر نیندازد. از این منظر لازم است مسئولین، روح بیاعتمادی به آمریکا را همواره در جامعه تقویت کنند و هیچگاه از خوشبینی به آمریکا و غرب سخنی نگویند. نه تنها نباید روحیه مردم درباره بی اعتمادی به آمریکا تغییر یابد بلکه باید تقویت هم شود تا مردم همیشه پشتوانه خود را «مقاومت جهادی» بدانند. اصل اساسی «استقلال و آزادی» که از شعارهای انقلاب اسلامی است، ناظر به عدم اعتماد به دشمن است، زیرا در صورتی میتوان مستقل بود که به دشمن بدعهد، به هیچ عنوان اعتماد نداشت. نگاهی به سابقه کشورهایی که به وعدههای آمریکا اعتماد کردهاند، ما را از استدلالهای بعضاً پیچیده بینیاز میکند و به این نتیجه محتوم میرساند که راهی جز بیاعتمادی به غرب به سرکردگی آمریکا و تیکه به داخل برای پیمودن راه استقلال و عزت کشور متصور نیست.