(لَأغوِیَنَّهُم أجمَعِینَ إلَّا عِبَادَکَ مِنهُمُ المُخلَصِینَ) (حجر/40)
کسی که تکبر و غرورش مانع شد تا بعد از سیصد و اندی هزار سال عبادت، عاقبت
به خیر نشود و از درگاه خداوند خارج شود: «قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا
یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ
الصَّاغِرِینَ: از این جایگاه فرود آى! تو نمی توانی در آن جایگاه تکبّر
کنى، پس بیرون شو که قطعاً تو از خوار شدگانى.» (اعراف/ 13)
کسی که قرآن کریم او را به عنوان دشمن اشکار معرفی کرده است: «أَلَمْ
أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ
إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ
مُّسْتَقِیمٌ؛ آیا پیمان نبستیم با شما ای فرزندان آدم که عبادت نکنید
شیطان را، که او برای شما دشمنی آشکار است و این که مرا عبادت کنید؛ این
راه مستقیم است؟» (یس، 61 ـ 62)
کسی که کارش وسوسه و وسوسه گری است: فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ
قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ
یَبْلَی؛ پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا تو را هدایت کنم به
درخت ابدیت و قدرتی که کهنه نشود.» (طه، 120)
«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ... مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس *
الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس؛ بگو پناه می برم به پروردگار و
صاحب اختیار آدمیان .... از شرِّ وسوسه شیطان که وسوسه می کند در دل
انسان». (ناس)
حال در این مجال می خواهیم بدانیم خانه این شیطان، موجود وسوسه گر و متکبر کجاست؟
در روایت است که فرشتگان در جمع کسانی که خدا را یاد می کنند، حاضر می
شوند؛ و ابلیس نیز یکی از یارانش را برای برهم زدن جمع آنها می فرستد.
همچنین شیاطین در جمع منکران حق حاضر می شوند. چنانچه ابلیس در دار الندوه
در جمع مشرکین حاضر شد و نقشه ی قتل پیامبر را کشید. (خلاصه حدیث بحار،
ج60، ص 258)
طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشکر پنهانى او
نیستند; بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها
عیناً همان کار شیاطین است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً
شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ
الْقَوْلِ غُرُوراً; این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و
جنّ قرار دادیم که به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم
ـ به یکدیگر مى گفتند». آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود
امام علی(ع) در خطبه هفتم نهج البلاغه مى فرماید: «شیطان در درون سینه هاى
پیروان خود تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ
فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ).
در این تشبیه جالب امام(ع)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل
تخمگذارى او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «این جوجه هاى شیطانى
از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت»
(وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ).
این نکته نیز شایان دقّت است که «شیطان» سعى دارد در اعماق جان انسان نفوذ
کرده و از آن جا تأثیر بر اعمال او بگذارد همان گونه که در خطبه بالا به
آن اشاره شده بود که گویى در درون سینه ها تخمگذارى کرده و جوجه هاى خود را
پرورش مى دهد; سپس آن را در دامان خود انسان بزرگتر مى کند تا آن جا که با
وجود او متّحد مى شود; چشم و گوش و زبان و دست و پا، رنگ «شیطانى» به خود
مى گیرد و آثار «شیطانى» از خود بروز مى دهد.
در کلمات «امیرمومنان على» (علیه السلام) در «غرر الحکم» آمده است:
«اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِى الصُّدُورِ خَفیّاً وَ نَفَثَ فِى الآذانِ
نَجیّاً; از آن دشمنى بپرهیزید که در سینه ها مخفیانه نفوذ مى کند و در
گوشها آهسته فوت مى کند»!
در خطبه 121 نیز مى خوانیم: «اِنَّ الشَّیْطانَ یُسَنّى لَکُمْ طُرُقَهُ
وَ یُریدُ اَنْ یَحُلَّ لَکُمْ دینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً; شیطان راه هاى
خویش را براى شما آسان جلوه مى دهد و مى خواهد پیمانهاى الهى دین شما را
گره گره بگشاید».
به هر حال هدف از ایراد خطبه فوق و مانند آن هشدارى است به همه انسانها که
مراقب این دشمن بزرگ که عداوت خود را از آن زمان که آدم آفریده شد با او و
فرزندانش اعلام نمود، باشند; و با توکّل بر لطف بى پایان خداوند و استمداد
از عقل و فطرت و وجدان و الهام گرفتن از ارشادهاى پیامبران الهى و استمداد
از «فرشتگان» پروردگار، خود را از حوزه نفوذ «شیطان» دور دارند.
امام(ع)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى
مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى
آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت» (وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی
حُجُورِهِمْ)
بنابراین بهترین محل زندگی برای شیطان همانا دل انسان ها باشد و تا زمانی
که دل انسان محل زندگی شیطان باشد، انسان به جایی نخواهد رسید «إن ارواح
الشیاطین ما عمرت فی شیء عمرت فی قلوبکم». (بیانات حجت الاسلام انصاریان)
حواسمان باشد که قلب و دل خود را با ترجیح دادن هوای نفس بر دستورات خداوند کریم، محل زندگی شیطان قرار ندهیم.
آخرین نکته
طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشکر پنهانى او نیستند; بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً; این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند».(سوره انعام، آیه 112) آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.