«حاء سین نون»؛ روایتی از 11 سالِ پایانیِ زندگیِ امام حسن(ع)
15 رمضان سالروز تولد امام حسن مجتبی(ع) است. معصومی که زندگی پر فراز و نشیبی داشت. بعد از شهادت حضرت امیر(ع) در تدارک گردآوری سپاهی برای مقابله با معاویه بود که در نهایت به دلیل برخی مسائل تن به صلح با او داد. واقعهای که شاید مبهمترین بخش زندگی ایشان باشد. سیدعلی شجاعی سعی کرده به زبان داستان، از این صلح تحمیلی رمزگشایی کند. نویسنده سعی کرده در این داستان نشان بدهد که صلح امام(ع) در شرایط زمانی و مکانی آن دوره، نه یک شکست بلکه یک پیروزی است. شجاعی برای نوشتن این کتاب، بیش از 55 منبع تاریخی را مورد مطالعه قرار داده است. «حاء سین نون» تاکنون دو بار چاپ شده است. این کتاب به قلم سیدعلی شجاعی و در 160 صفحه و قیمت 9 هزار تومان توسط انتشارات نیستان راهی بازار نشر شده است.
«شلیک کن و فراموش کن»؛ هفتمین جنایتِ مرگبارِ هواییِ تاریخ زیر ذرهبین
آفتاب دوازدهم تیرِ سال 1367 هنوز به میانۀ آسمان نرسیده بود. ایرباسِ ایرانی به شماره IR655 قرار بود ساعت 10 صبح، بندرعباس را به مقصد دِبی ترک کند. کاپیتان رضاییان اما با 17 دقیقه تاخیر، از باند بندرعباس تیکآف کرد. سقف ارتفاع پرواز، 14 هزار پا(4.6 کیلومتری) و مدت آن 28 دقیقه تعیین شده بود. اوجگیری تا ارتفاع 12 هزار پایی با موفقت انجام شده. ایرباس هنوز درون مرزهای هوایی ایران بود که مرکز کنترلهای هوایی ایران و امارات را از تصمیم خود برای صعود به ارتفاع 14 هزار پایی مطلع کرد. لحظاتی بعد اما ایرباسِ 300 ایرانایر با 290 سرنشین ایرانی، اماراتی، یوگسلاوی، پاکستانی، هندی و ایتالیایی از صفحات رادار محو شد.
امریکاییها بلافاصله بعد از این اتفاق اعلام کردند یک فروند جنگندۀ ایرانی را هدف قرار دادهاند. «شلیک کن و فراموش کن» نوشتۀ خدیجه امیرخانی، این اتفاق دردناک را مورد کنکاش قرار داده است. این فاجعه چنان دردناک بود که هفتمین جنایتِ مرگبارِ هوایی تاریخ نام گرفت. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است که فاجعۀ انسانی را عملی از پیش طراحی شده و در راستانی اجبار ایران برای پذیرش قطعنامۀ 598 سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ قلمداد کند. «شلیک کن و فراموش کن» را مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با شمارگان دوهزار و 500 نسخه، 276 صفحه، قطع رقعی و به بهای 65هزار ریال به چاپ رسانده است.
«شهر خدا»؛ منبر مکتوبِ علیرضا پناهیان در ماه رمضان
پناهیان از چهرههای منبری یک دهۀ اخیر است که محبوبیت خاصی هم بین قشر جوان و نوجوان پیدا کرده است. شاید از معدود چهرههای روحانی هم باشد که توانسته میان اقشار دانشجو و دانشگاهی هم جای پا باز کرده و مخاطب خود را پیدا کند. روی همین حساب هم هست که در مناسبتهای مخلف مذهبی در شهرها و دانشگاههای مختلف، منبر و جلسه و سخنرانی دارد. از محرم گرفته تا ماه رمضان و حتی دفن شهدای گمنام در یک شهرستان کوچک! موسسه «عصر بیان معنوی» چند سال قبل سلسله سخنرانیهای 10 سال اخیر حجتالاسلام پناهیان را که همگی در ماه رمضان ایراد شده بودند را گردآوری و مکتوب و در قالب یک کتاب منتشر کرد. «شهر خدا» محصول این فرایند است. این کتاب تاکنون با استقبال زیادی هم روبرو شده است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «شهرها همه در ظرف مکان جای ندارند. خداوند مهربان در عالم شهری دارد که در ظرف زمان قرار یافته است. شهر خدا که با گنجایشی نامحدود و در زمانی معلوم، همه ساله محل اقامت مهمانان خدای بزرگ میشود، همان خانۀ ملکوتی خداست و ضیافتخانۀ ملک پادشاهی پروردگار رحمان است که با عظمت بینظیری مانند قلعهای با برج و باروهای بلند؛ بر روی تپهای از دشت بهشت بنا شده است...» «شهر خدا» توسط موسسه عصر بیان معنوی و در 320 صفحه منتشر شده است.
«مهربانِ سبزپوش»؛ سرودههای کودکانۀ جعفر ابراهیمی(شاهد)
جعفر ابراهیمی نامِ آشناییِ برای بچههای دهه شصت و هفتاد است. ابراهیمی از نوستالوژیهای ادبی کودکانی بود که در دهههای 60 و 70 به دنیا آمده بودند. آن بچهها حالا دیگر بزرگ شدهاند و هر کدام رفتهتی پیِ زندگیِ خودشان اما جعفر ابراهیمی هنوز دارد برای کودکان و نوجوانان شعر میگوید و مینویسد و کتاب منتشر میکند. «مهربانِ سبزپوش» مجموعهای از سرودههای کودکانه ابراهیمی است که توسط بهزاد غریبپور تصویرگری شده است.
کتاب، برخلافِ نامش محدود به حوزه خاصی نیست و سرودههایی با موضوعات متفاوت را در خود جای داده است. کتاب، متن روان و سادهای دارد و حتی در بسیاریِ از موارد، برای راحت خوانده شدن توسط مخاطب کودک، اِعرابگذاری هم شده است. در این روزهای کِشدارِ تابستانی، «مهربانِ سبزپوش» را میتوان از کتابهایی دانست که برای این دسته از مخاطبان قابل پیشنهاد است. «مهربانِ سبزپوش» توسط جعفر ابراهیمی شاهد و توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
در یکی از سرودههای این کتاب با موضوع قرآن آمده است:
«یک باغِ بزرگ میشناسم
باغی که در آن بهار پیداست
سی شاپرکِ قشنگ در باغ
بر سبزه و سبزهزار پیداست
این باغ بزرگ، باغِ شادیست
روییده در آن نهالِ لبخند
هر برگ و گل و درختِ آن هست
سرشار زِ آیۀ خداوند
این باغِ بزرگ، هدیه دارد
از خوبی و عشق و مهر و ایمان
این باغِ بزرگ، مهربان است
این باغِ بزرگ، هست قرآن.»