هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان "انتخابهای سخت" منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بنلادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلابهای عربی، سیاستهای مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با روسیه و متحدان آمریکا میپردازد.
فصل پنجم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع چین میپردازد که این فصل، "پکن: ناسازگار" نام دارد. گروه بینالملل مشرق قصد دارد طی روزهای آتی متن کامل فصل مربوط به چین در کتاب "انتخابهای سخت" را در چند شماره منتشر کند.
بخش اول این فصل را میتوانید از اینجا، بخش دوم را از اینجا، بخش سوم را از اینجا، بخش چهارم را از اینجا و بخش پنجم را از اینجا بخوانید.
بخش ششم/فصل "پکن: ناسازگار"
موزه ملی چین محوطه وسیعی را به خود اختصاص داده است و در رقابت با تالار بزرگ خلق که در سمت دیگر میدان قرار دارد ساخته شده است. پس از آنکه بسیاری از اشیاء و آثار ارزشمند هنری که در موزه وجود داشت همزمان با عقب نشینی نیروهای تحت فرمان ژنرال "چیانگ کای شک" در سال 1948 از چین به تایوان منتقل گشت هیچگاه گنجینه این موزه به طور کامل بازیابی نشد. این رویداد از جمله جراحاتی بود که غرور ملی را نشانه رفته و بهبود آن مستلزم گذر مدت زمان طولانی است.
همانطور که از پله ها بالا می رفتیم کورت به سمت من برگشت و پرسید: "فکر می کنید کار درستی انجام داده ایم؟" پس از پشت سر نهادن آن همه دیپلماسی های پرمخاطره و فراز و نشیب های دشوار، طرح چنین پرسشی منطقی بود. به او نگاه کردم و گفتم: "از وقتی در این سمت قرار گرفته ام تصمیمات زیادی بوده که من را به وحشت واداشته است. اما در این مورد اصلا نگرانی و اضطراب نداشتم. این تنها بخش کوچکی از بهایی است که برای پا برجا بودن آمریکا باید پرداخت شود." لازم بود که کورت این حرف ها را بشنود، هر چند بعدها صحت گفته های من مشخص شد.
داخل موزه با گروهی از کودکان چینی و آمریکایی مواجه شدیم که با تکان دادن پرچم به ما خوشامد می گفتند. در طبقه بالا نیز گروه سرودی متشکل از دانش آموزان چینی و آمریکایی دو سرود خوشامدگویی به زبان انگلیسی و چینی خواندند. سپس دو نفر از دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کردند پیش آمدند و از تجربیات خود درباره تحصیل در یک کشور خارجی صحبت کردند. یکی از آنها یک زن جوان چینی بود که در نهایت تسلط بر زبان انگلیسی به بیان تجربه زندگی در نیویورک پرداخت که به زعم او سفری شگفت انگیز، آگاهی دهنده و الهام بخش به آمریکایی بود که پیش از آن فقط درباره آن در کتاب ها خوانده بود. مرد جوان آمریکایی که به اندازه این زن در سخنرانی مهارت داشت نیز ضمن تشریح تجربه تحصیل در چین به زبان چینی، به این موضوع اشاره کرد که چگونه حضور در این کشور به او کمک کرده است تا درک بهتری از روابط دو کشور پیدا کند.
کودکان چینی و آمریکایی درون موزه ملی با تکان دادن پرچم به ما خوشامد میگفتند
گاهی اوقات در میان شرایط و تجملات دیپلماتیک چنین نشست هایی و صرفنظر از سخنرانی ها و برنامه های مختلفی که برای آن تدارک دیده شده است لحظاتی نمود پیدا می کند که به غایت انسانی است و بیش از هر چیز یادآور وظیفه اصلی ما است. این زمان نیز از همان لحظات بود. در حال گوش دادن به صحبت های این دو دانشجو که سرشار از هیجان و همدلی بود، در اندیشه تلاش هایی بودم که در قالب مراودات آموزشی، تورهای فرهنگی و همکاری های علمی صورت گرفته و به عنوان وجه "نرم" دیپلماسی از نگاه بسیاری از منتقدان پنهان مانده بود.
بعد از صرف ناهار، زمانی که کوئی به همراه کورت و تیم مذاکره کننده، بحث درباره اقدامات بعدی در رابطه با موضوع چن را از سر گرفتند لحن او آشکارا تغییر کرده بود. در واقع علی رغم تفاوت های موجود، هر دو گروه برای حفظ روابط فی مابین و آینده ای که آن دو دانشجو از آن سخن گفتند، تلاش می کردند. بلافاصله پس از اتمام این جلسه، کورت و جیک بیانیه کوتاه مکتوبی را به دقت تنظیم کردند که هر چند از حصول یک توافق آشکار حکایت نمی کرد ولی موید این مطلب بود که دو طرف به درک درستی از موضوع دست یافته اند. قرار شد چن به عنوان یک شهروند چینی که از اعتبار قابل قبولی برخوردار است برای دریافت ویزای آمریکا اقدام کرده و درخواست او به سرعت در دستور کار هر دو طرف قرار بگیرد. بدین ترتیب او می توانست به همراه خانواده اش به آمریکا رفته و در دانشگاه نیویورک به تحصیل بپردازد.
در آن سو در دیائویوتای، من و تیم گایتنر به منظور شرکت در جلسه سخنرانی عمومی که به نوعی اختتامیه گفتگوهای راهبردی و اقتصادی بود، به همتایان چینی خود پیوستیم. من در صحبت های خود بار دیگر مهم ترین مسائلی را که طی چند روز گذشته مورد بحث قرار گرفته بود مورد توجه قرار دادم. به علاوه ضمن اشاره به اختلافات عمده ای که میان دو دولت وجود دارد تصریح کردم چهار سال تلاش مداوم و کار سخت این امکان را به ما داده است تا با ایجاد سطح قابل قبولی از اعتماد در برابر آشفتگی ها و انحرافات ایستادگی کنیم؛ به عبارت دیگر "رهبری بر جهان مستلزم دیدن افق های وسیع تر است."
ما تلاش کردیم تا در بحران فعلی اینگونه عمل کنیم، بطوریکه نه از مسائل استراتژیک غافل شویم و نه ارزش های بنیادین خود را به فراموشی بسپاریم. در حالیکه نگاهم به روبرو بود خطاب به حاضران گفتم: "لازم است رابطه ای مستحکم میان ما برقرار شود تا هر دو طرف بتوانند در سایه آن پیشرفت کرده و به دور از هر گونه رقابت ناسالم و کشمکش از عهده وظایف منطقه ای و بین المللی خود برآیند. برد هر یک از طرفین به بهای باخت دیگری نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت."
هیلاری کلینتون طی کنفرانس پرسش و پاسخ خبرنگاران
مطابق معمول مقامات چینی از پاسخ به سوال در اینگونه کنفرانس های مطبوعاتی خودداری کردند. از این رو پس از ایراد بیانیه رسمی نشست، من و تیم گایتنر به هتل محل اقامت خود بازگشتیم تا در اولین نشست مطبوعاتی که از بدو ورود به پکن با حضور رسانه های بین المللی برگزار می شد، شرکت کنیم. اولین سوال را مت لی، خبرنگار آسوشیتدپرس، پرسید که طرح آن کاملا قابل پیش بینی بود. او گفت: "خانم وزیر، بعید می دانم شنیدن این سوال شما را متعجب کند؛ مقامات رسمی چین و مسئولان ارشدی که با آنها ملاقات داشتید در برابر خواسته های شما که از جانب چن مطرح می شد چه واکنشی از خود نشان دادند؟ آیا اطمینان دارید که آنها به چن اجازه خواهند داد تا به همراه خانواده اش از کشور خارج شود و برای ادامه تحصیل به آمریکا بیاید؟ پاسخ شما به منتقدان علی الخصوص منتقدان داخلی که عملکرد دولت اوباما را در این جریان زیر سوال می برند، چیست؟" گویی سرانجام زمان آن فرارسیده بود که یکبار برای همیشه به بحث در این باره خاتمه دهیم.