گروه فرهنگی مشرق - تا چند سال پیش ماه مبارک رمضان ماه تعطیلی سینما بود. سینماها در این ایام یا تعطیل بودند یا دست بالا، خیلی که ابتکار به خرج می دادند و می خواستند چراغ سینمایشان خاموش نشود برنامه هایی مثل مروری بر فیلم های گذشته یا جشنوارههای خودساخته " فیلمهای خانوادگی و اجتماعی و سیاسی و ..." را برگزار می کردند.
همه اینها به این دلیل بود که تهیهکنندگان حاضر نبودند به هیچ قیمتی فیلمهایشان را در این ماه اکران کنند. یعنی فیلمی که در ماه مبارک رمضان اکران می شد محکوم به شکست بود. در این ماه معمولا سیما سریال های جذابی پخش می کرد با مضامین و قصه های پررنگ ماورایی که مخاطب زیادی داشت. عموما همین مجموعه های خوب تلویزیونی با خط قصه مناسب برندگان اصلی این ماه بودند و اجازه نفس کشیدن به سینما را نمی دادند. طبیعی بود که مردم هم ترجیح میدادند از افطار تا ساعت 12 و 1 شب به جای اینکه پول بلیط بدهند و درگیر جای پارک ماشین و هزار و یک مشکل دیگر برای دیدن یک فیلم ضعیف یا متوسطی در سینما باشند همانجا پای سفره افطار روبروی تلویزیون بنشینند و سریالهایی با قصههای جذاب ببینند.
همه اینها به این دلیل بود که تهیهکنندگان حاضر نبودند به هیچ قیمتی فیلمهایشان را در این ماه اکران کنند. یعنی فیلمی که در ماه مبارک رمضان اکران می شد محکوم به شکست بود. در این ماه معمولا سیما سریال های جذابی پخش می کرد با مضامین و قصه های پررنگ ماورایی که مخاطب زیادی داشت. عموما همین مجموعه های خوب تلویزیونی با خط قصه مناسب برندگان اصلی این ماه بودند و اجازه نفس کشیدن به سینما را نمی دادند. طبیعی بود که مردم هم ترجیح میدادند از افطار تا ساعت 12 و 1 شب به جای اینکه پول بلیط بدهند و درگیر جای پارک ماشین و هزار و یک مشکل دیگر برای دیدن یک فیلم ضعیف یا متوسطی در سینما باشند همانجا پای سفره افطار روبروی تلویزیون بنشینند و سریالهایی با قصههای جذاب ببینند.
اما اهالی سینما باید چاره ای می اندیشیدند. یک ماه تعطیلی برای سینماها حکم نابود شدنشان را داشت و دیگر دولت هم نمیتوانست بخشی از این یک ماه تعطیلی را برایشان جبران کند. این بود که سینما برای پیروز شدن در جنگ با سیما باید راه های دیگری می آزمود.
پخش یکماهه فیلمهای سینمایی دینی یا مجموعه های دینی تلویزیون مثل یوسف پیامبر(ع) و ...، برنامه افطار تا سحر با فیلم های مناسبتی و ...هم هیچکدام جواب نداد و سیما قدرت بلامنازع این میدان بود.
حالا اما یکی دو سالی است مجموعه های سیما در ماه مبارک رمضان (به جز پایتخت) سردرگمند و به درو دیوار میزنند. بعد از موفقیت مجموعه پایتخت، بقیه کارگردان ها هم به این فکر افتادند که از فضای قصه های ماورائی بیرون بیایند و به سراغ موضوعات طنز و اجتماعی و... بروند که جواب نداد و نمیدهد. شاید اگر سریالی مثل پایتخت نبود مجال دیدهشدن آنها هم فراهم میشد اما تا وقتی پایتخت هست مجموعه هایی که یک سروگردن کوتاهترند دیده نخواهند شد. مگر آنکه دوباره به سراغ قصه های پررنگ و مضامین ماورایی بروند.
پخش یکماهه فیلمهای سینمایی دینی یا مجموعه های دینی تلویزیون مثل یوسف پیامبر(ع) و ...، برنامه افطار تا سحر با فیلم های مناسبتی و ...هم هیچکدام جواب نداد و سیما قدرت بلامنازع این میدان بود.
حالا اما یکی دو سالی است مجموعه های سیما در ماه مبارک رمضان (به جز پایتخت) سردرگمند و به درو دیوار میزنند. بعد از موفقیت مجموعه پایتخت، بقیه کارگردان ها هم به این فکر افتادند که از فضای قصه های ماورائی بیرون بیایند و به سراغ موضوعات طنز و اجتماعی و... بروند که جواب نداد و نمیدهد. شاید اگر سریالی مثل پایتخت نبود مجال دیدهشدن آنها هم فراهم میشد اما تا وقتی پایتخت هست مجموعه هایی که یک سروگردن کوتاهترند دیده نخواهند شد. مگر آنکه دوباره به سراغ قصه های پررنگ و مضامین ماورایی بروند.
اما در یکی دو سال اخیر ضعیفتر شدن مجموعههای سیما به مدیران تازهنفس سینمایی، فرصتی داد تا میدان را از آن خود کنند. با این فضا مدیران سینمایی از ضعف مجموعه های سیما نهایت بهره را بردند و فیلم هایی که احتمال فروششان بالا بود را روانه سینما کردند. اگرچه آنها می دانستند که دستکم دو فیلم از این سه فیلم حاشیههای زیادی خواهد شد و اعتراضات زیادی را موجب خواهد شد اما برای عوضکردن معادله و بازی و به هم ریختن پیشفرض تعطیلی سینما در ماه مبارک رمضان حاضر شدند پیه این اعتراضات و انتقادات را هم به تن بمالند و سه فیلم پر سر و صدا و احتمالاً پر فروش را اکران کنند.
امسال شاید فیلم هایی که هرکدام میتوانستند از پرفروش ترین فیلمهای سینمایی سال باشند مهره های سازمان سینمای برای برنده شدن در میدان رقابت با سیما در ماه رمضان بودند حالا هم با توجه به فروش بالای اغلب فیلم های در حال اکران و عدم استقبال زیاد مردم از مجموعه های سیما به نظر می رسد می توان به اکران منطقیتر و با موضوعیت بیشتر و البته موفق ماه رمضان سال های بعد امیدوار بود.
امسال سیما به جز نسخه پایتخت که دیگر کمکم دارد گرفتار تکرار و کلیشه میشود و البته یک سریال دیدنی دیگر با نام "گاهی به پشت سر نگاه کن" حرفی برای گفتن نداشت. با این شرایط چهار فیلم روانه اکران شدند.
"عصر یخبندان" آخرین ساخته مصطفی کیایی، کارگردان "ضد گلوله" و "خط ویژه" است. او ذائقه مردم اطرافش را خوب می شناسد و فیلم بیدرد نمیسازد. فیلمهایی که روی درد هستند اما با چاشنی طنز و شوخی. "عصر یخبندان" فیلم پرستارهای است که توانست در هشت روز حدود 500 میلیون بفروشد. فیلم با وجود مشکلات مضمونی که دارد و با وجود بندبازی کارگردان روی خطوط قرمز، فیلمی است که نیت و هدف خیرخواهانهای در آن هست و همین هدف سالم موجب شد در ایام جشنواره مورد توجه حضار قرار گرفت. فیلم جسورانه ای که معضلات اجتماعی را به تصویرکشیده و قصدش تلنگر زدن به خانوادههاست. فیلمی با کارگردانی خوب و با ریتمی تند که مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند.
امسال شاید فیلم هایی که هرکدام میتوانستند از پرفروش ترین فیلمهای سینمایی سال باشند مهره های سازمان سینمای برای برنده شدن در میدان رقابت با سیما در ماه رمضان بودند حالا هم با توجه به فروش بالای اغلب فیلم های در حال اکران و عدم استقبال زیاد مردم از مجموعه های سیما به نظر می رسد می توان به اکران منطقیتر و با موضوعیت بیشتر و البته موفق ماه رمضان سال های بعد امیدوار بود.
امسال سیما به جز نسخه پایتخت که دیگر کمکم دارد گرفتار تکرار و کلیشه میشود و البته یک سریال دیدنی دیگر با نام "گاهی به پشت سر نگاه کن" حرفی برای گفتن نداشت. با این شرایط چهار فیلم روانه اکران شدند.
"عصر یخبندان" آخرین ساخته مصطفی کیایی، کارگردان "ضد گلوله" و "خط ویژه" است. او ذائقه مردم اطرافش را خوب می شناسد و فیلم بیدرد نمیسازد. فیلمهایی که روی درد هستند اما با چاشنی طنز و شوخی. "عصر یخبندان" فیلم پرستارهای است که توانست در هشت روز حدود 500 میلیون بفروشد. فیلم با وجود مشکلات مضمونی که دارد و با وجود بندبازی کارگردان روی خطوط قرمز، فیلمی است که نیت و هدف خیرخواهانهای در آن هست و همین هدف سالم موجب شد در ایام جشنواره مورد توجه حضار قرار گرفت. فیلم جسورانه ای که معضلات اجتماعی را به تصویرکشیده و قصدش تلنگر زدن به خانوادههاست. فیلمی با کارگردانی خوب و با ریتمی تند که مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند.
فیلم "از رئیسجمهور پاداش نگیرید" اگرچه شبهکمدی بیبو و بیخاصیتی است که پایان دوران فیلمسازی کمال تبریزی را نشان میدهد اما فیلم حساسی است و میشد احتمال فروش زیادی برای آن متصور شد. از این جهت که اولا خاطره کارهای قبلی کارگردانش هنوز برای مردم حس خوبی ایجاد میکند و دوم این که ماجرای توقیف چندساله کنجکاوی مردم را تحریک میکند. اما گویا آمار نشان می دهد دیگر کارنامه پر و پیمان تبریزی هم به کمکش نمیآید. فروش 150 میلیونی فیلم در هشت روز برای فیلمی که توقیف بوده و موضوع حساسی دارد و کمال تبریزی هم کارگردان آن است یعنی یک شکست. کاش تبریزی به جای اینکه این حرف ها را طور دیگری تعبیر کند این را ببیند که اگر با همین شکل و شیوه جلو برود و حتی مثل بعضیها منتقدانش را "خر" خطاب کند باید تا یکی دو سال دیگر باید فاتحه کارکردن سالم و بیرانت و پارتی در سینما را بخواند.
فیلم "گینس" هم از جمله فیلمهایی است که با وجود چند ویژگی میشد فروش تضمینشدهای برای آن پیشبینی کرد.
موضوع طنزفیلم، بازی عطاران و تنابنده که ایفای نقش هر کدامشان برای پرفروش شدن فیلم کافی است و نیز کارگردانی تنابنده که حس کنجکاوی را در مخاطب ایجاد می کند و این که بداند نویسنده "پایتخت" چه فیلمی را کارگردانی کرده است. در عمل هم فروش یک میلیاردی فیلم در 9 روز نشان داد که این فرمول جواب داده است.
گینس بیشک مشکل قانونی ندارد. نویسنده و کارگردان برای محلهای اعتراض چنان توجیه ها را ردیف کرده است که اگر کسی به این فیلم معترض باشد دستش به جایی بند نخواهد شد.
موضوع طنزفیلم، بازی عطاران و تنابنده که ایفای نقش هر کدامشان برای پرفروش شدن فیلم کافی است و نیز کارگردانی تنابنده که حس کنجکاوی را در مخاطب ایجاد می کند و این که بداند نویسنده "پایتخت" چه فیلمی را کارگردانی کرده است. در عمل هم فروش یک میلیاردی فیلم در 9 روز نشان داد که این فرمول جواب داده است.
گینس بیشک مشکل قانونی ندارد. نویسنده و کارگردان برای محلهای اعتراض چنان توجیه ها را ردیف کرده است که اگر کسی به این فیلم معترض باشد دستش به جایی بند نخواهد شد.
برای توجیه حرفها و صداهای غیراخلاقی در فیلمش شخصیت عقبماندهای را طراحی کرده است که برادر دو شخصیت اصلی فیلم است. الباقی شوخیها را طوری آورده که پیشتر در فیلمهای دیگر به کار رفته باشند و... گینس فیلمی است که اگرچه مشکل قانونی ندارد اما بعد از تماشای آن میتوان صدای خرد شدن اخلاق را زیر پای یک کارگردان با اخلاق شنید. اینکه چطور کارگردان بااخلاق و مستعد سینما که کار خوبی مانند نوشتن "پایتخت" را در کارنامه دارد حاضر شده است با ظرافت از کنار قانون رد شود و ترکخوردن اخلاق را زیر پای خودش نبیند عجیب است. محال است تنابنده با اخلاق که تأکید میکند "من فرزند همین نظامم" بخواهد با استفاده از حرفها و صداها و شوخیهای غیراخلاقی گیشه فیلمش را پررونق کند. باید حرفها و دلایلش را شنید اما با هر دلیلی دیدن این قبیل صحنه ها در اثر او اگرچه خیلیها را میخنداند اما در پایان فیلم وقتی گروهی که اهل فکر کردن هستند یادشان میآمد که امضای تنابنده پای این کار بوده است تمام شیرینی فیلم برایشان از دست میرفت و همه آن صحنههای خندهدار مثل زهر میشد و کاری نمیکرد جز تلخکردن کام مخاطب. آنها هم که اهل فکر کردن نبودند میگفتند: خندهدار بود... ولی دیگه داره زیاد میشه.. کاش نزارن زیادهروی کنن... جملههای شبیه این را زیاد شنیدهام و احتمالا شنیدهاید. این یعنی فیلم، حتی مخاطب عامی که برای سرگرمی سینما رفته را هم نگران کرده است. آن هم فیلم کدام کارگردان؟ فیلم کارگردان با اخلاق و متشخص "پایتخت" محسن تنابنده.
"یاسین" شاید تنها فیلم مرتبط با ماه مبارک رمضان باشد. فیلمی دینی که مجید امرایی آن را به عنوان اولین فیلم با مشقت های فراوان ساخته است. فیلمی دینی که گویا همه نهادها و دستگاه های فرهنگی پشتش را خالی کرده اند و حالا در اکران هم دارند ضعیف کشش می کنند و به جای نمایش این فیلم فیلم های پرفروش دیگر را اکران می کنند.
"یاسین" شاید تنها فیلم مرتبط با ماه مبارک رمضان باشد. فیلمی دینی که مجید امرایی آن را به عنوان اولین فیلم با مشقت های فراوان ساخته است. فیلمی دینی که گویا همه نهادها و دستگاه های فرهنگی پشتش را خالی کرده اند و حالا در اکران هم دارند ضعیف کشش می کنند و به جای نمایش این فیلم فیلم های پرفروش دیگر را اکران می کنند.
دو فیلم پرفروش "نهنگ عنبر" و آتیشبازی هم مکمل و کاتالیزور گیشه سینما در میدان رقابت با سیما بودند. سینمایی که امسال در گیشه برنده بود اما در میدان اخلاق میدان را به سیما واگذار کرد.
* کیوان امجدیان