به گزارش مشرق، بازیگران در اوج کار و هوای دمکرده تابستانی لابهلای پلانها کنار دستههای مختلف مردم قرار میگرفتند تا به عکسی یادگاری در آلبوم شخصی آنها بدل شوند. این شخصیتها چنان بین مردم جا افتاده و به دل نشستهاند که حالا انگار عضوی از اعضای هر خانواده ایرانی شدهاند. شاید رمز موفقیت پایتخت نیز در همین باشد؛ قصهای که شخصیتهایش از جنس خود مردم هستند. انگار سریالها نیز مثل خود آدمها برای ماندگار شدن باید در دلها بنشینند، نه فقط در ذهنها. در تعطیلات آخر هفته که سر صحنه سریال پایتخت رفته بودم وقت اذان مغرب که گروه کار را متوقف کرد، فرصتی پیش آمد تا در طبقه دوم ساختمان نیمهکارهای که در سریال متعلق به بهبود و ارسطو است با سیروس مقدم به گفتوگو بنشینم.
سال گذشته در جلسه تقدیر از عوامل سریال پایتخت 3 که در ایوان شمس برگزار شد، با وجود موافقت آقای تنابنده، شما تمایلی به ادامه پایتخت نداشتید. چه دلایلی باعث شد متقاعد شوید پایتخت را ادامه دهید؟
راستش عوامل مختلفی دست به دست هم داد تا در من اراده ساخت پایتخت 4 شکل بگیرد. اول خواسته خود مردم بود. اگر یادتان باشد در همان جلسه هم همه حضار خواهان ادامه این مجموعه بودند و در بیرون نیز ما هرجا میرفتیم حتی در سفرهای شخصی یا کوچه و بازار که با مردم مواجه میشدیم آنها اولین چیزی که از ما میخواستند ادامه سریال بود و مدام سراغ پایتخت را از ما میگرفتند. از سوی دیگر عوامل سازنده این مجموعه نیز علاقه زیادی به ادامه سریال و پاسخ مثبت به مطالبات مردم داشتند. در سازمان البته در دوره مدیریت قبلی تصمیم بر این شد که پرونده پایتخت بسته شود، اما با تغییر مدیریتی و جابهجاییهایی که اتفاق افتاد، سیاستها تغییر کرد و بر ادامه ساخت این مجموعه تاکید شد. مجموعهای از این دلایل در نهایت موجب شد پایتخت 4 کلید بخورد.
دلایل مخالفت خود شما بعد از پایان پایتخت 3 بر تداوم این سریال چه بود؟
ما مجموعهای ساختیم که فارغ از وجوه سریال بودنش و ایجاد سرگرمی به نظر یک پروژه فرهنگی ارزشمند بود که بسیاری از ارزشهای اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی را برجسته و احیا میکرد، اما متاسفانه با یکسری از برخوردها و واکنشهایی مواجه شدیم که خیلی ناعادلانه و بیانصافی بود و موجب سرخوردگی در من شد و انگیزهام را برای ادامه ساخت سریال از دست دادم. ولی لطفی که مردم به ما داشتند و بخصوص در نوروز امسال خبر آن را از ما گرفتند و البته با حمایت آقای تخشید، رئیس مرکز امور نمایشی سیما و آقای پورمحمدی، معاون سیما دلگرمی لازم در من ایجاد شد که به ادامه کار بپردازم.
فکر میکنم این دلگرمی با یک دلشوره هم همراه بود. بالاخره شما با سریالی روبهرو بودید که از یکطرف سریهای قبل آن با استقبال مخاطب مواجه شده بود و مردم با یک پیشزمینه و انتظار ذهنی به تماشای آن مینشستند و از طرف دیگر یک سریال نوروزی 13 قسمتی به سریال مناسبتی 26 قسمتی در ماه رمضان بدل میشد. در این میان زمان کمی هم در اختیار داشتید برای این که مجموعه را بموقع به آنتن برسانید. نگران این نبودید که ممکن است این فشردگی و زمان کوتاه در کنار توقع بالایی که مردم از سریال دارند باعث افت آن شده و حتی تصور مثبت مخاطب از آن را مخدوش کند؟
دقیقا همینطور بود که اشاره کردید. من و کل گروه بخصوص محسن تنابنده که وسواس زیادی هم به کیفیت کار دارد، مدام نگران بودیم کیفیت را فدای سرعت نکنیم و پایتخت 4 نیز آبرومند از کار دربیاید. منتها پایتخت از آن دست سریالهایی نبود که اگر مثلا سری اولش تمام شد ما هم با آن خداحافظی کنیم و پروندهاش بسته شود. ما بخصوص محسن تنابنده که طراح اصلی پایتخت است، ماهها بعد از پایان یکسری درباره آن صحبت میکنیم و ظرفیتهای دراماتیکی آن را مورد تجزیه و تحلیل و بازشناسی قرار میدهیم. بارها و بارها در دفتر صحبت میکردیم که مثلا فلان قصه را سوژه کنیم یا فلان موقعیت جذاب را در سریال بیاوریم، لذا همیشه طرح و ایدههای مختلفی در ارتباط با قصه پایتخت و شخصیتهایش در ذهنمان بود که موجب شد نگرانیهای ما در این باره کم شود. با این حال این دغدغه در ما وجود داشت که خدای نکرده به دلیل زمان کم و شتابزدگی در کار شرمنده مردم شویم که الان با توجه به بازخوردهایی که از مردم گرفتیم خوشبختانه با رضایت مخاطب همراه بوده و شما نمونهای از این لطف و توجه مردم را امروز شاهد بودید. بازتابهایی هم که دوستان از فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی دریافت کردهاند نشان از رضایت مخاطب داشته است و این خستگی ما را به در میکند.
ما قصه را از یک جمله ساده شروع کردیم که نقی معمولی میگوید من حرفی را که بزنم به آن عمل میکنم. سکانس غسالخانه مصداقی از همین حرف است. این مساله به شکل عمیق و بسط یافتهتری در درون خانواده و روابط آدمهای قصه تعمیم مییابد |
با این حال برخی منتقدان پایتخت4 معتقدند برخلاف سریهای قبلی که مفاهیم و موقعیتهایی مثل مهاجرت، سفر، ورزش کشتی و... محور و خط سیر داستان بود این سری فاقد قصه مشخص بوده و بیشتر مبتنی بر جذابیتها و طنازیهای فردی بازیگران پیش میرود و انگار از یک کمدی موقعیت به کمدی آیتمی بدل شده است. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
من در پاسخ به این انتقاد یک سوال جدی دارم. اگر پایتخت قصه ندارد پس مردم چه چیز را دنبال میکنند. این که بامزه و طناز بودن خود شخصیتها میتواند باعث جذب مخاطب شود تا کجا میتواند جواب دهد؟ خیلی سریالها ساخته شده که شخصیتهای بامزهای داشتند مثلا زیر آسمان شهر که شخصیتهای بامزه زیادی داشت که بین مردم هم محبوب بودند، اما این سریال در سری سوم جذابیت خود را از دست داد و دچار ریزش مخاطب شد. من معتقدم پایتخت 4 هم مثل سریهای قبلی قصه دارد، ولی نوع قصهاش با قبلیها متفاوت است. ما در پایتخت 4 تلاش کردیم عناصر جدیدی را وارد داستان کنیم تا مخاطب احساس نکند قصه تکراری شده است. مثلا تغییر در گریم ارسطو و نقی در شش قسمت اول یا اضافه شدن برخی شخصیتهای جدید مثل بائو یا اضافه کردن انیمیشن در ارتباط با خوابهای ارسطو و برخی تمهیدات نوآورانه دیگر برای این بود تا روح تازگی به کالبد قصه بدمیم. از سوی دیگر هر چقدر که جلوتر آمدیم قصه جهتدارتر شد. ما قصه را از یک جمله ساده شروع کردیم که نقی معمولی میگوید من حرفی را که بزنم به آن عمل میکنم. سکانس غسالخانه مصداقی از همین حرف است. این مساله به شکل عمیق و بسط یافتهتری در درون خانواده و روابط آدمهای قصه تعمیم مییابد و از یک مساله به یک بحران درون خانواده بدل میشود. به طوری که شما میبینید در این سری هما و نقی نسبت به قسمتهای قبلی با هم دچار مشکل و چالش بیشتری شده و کلکل میکنند.
اتفاقا یکی از انتقادها به همین مساله است. خیلیها اعتراض کردهاند که چرا رابطه هما و نقی در این سری دچار مشکل شده یا مثلا چرا نقی اینقدر حسود و عصبی شده... .
در اینجا نشان داده میشود که چگونه وقتی شرایط زندگی سخت میشود و معیشت و شرایط اقتصادی دشوار میشود، این اتفاقات بر خلق و خوی افراد تاثیر گذاشته و آنها را شکننده و آسیبپذیر میکند. خیلی از ما رفتارهایی را از اطرافیانمان میبینیم که از آنها توقع نداریم. این تغییرات ناشی از فشار و شرایط سخت زندگی است، نه تغییر ذاتی آدمها. ما در پایتخت 4 شاهد بحران جدی درون خانواده هستیم و همین خط اصلی قصه را شکل میدهد. به عبارت دیگر تم ما در اینجا یک بحران خانوادگی است که به واسطه عشق و علاقه درونی که از قبل وجود دارد ختم بهخیر میشود.
پس میتوان گفت در سریهای قبلی پایتخت بحران خانواده را نسبت به عوامل بیرونی و اجتماعی داشتیم و در اینجا بحران جهت درونی پیدا کرده است.
اصلا خود ساختمان نیمهکارهای که در آن قرارداریم و خانه شخصی بهبود است و محصول سالها تلاش او و فهیمه است یا طبقه بالای آن که ارسطو خریده حاصل تلاش سالها رانندگی کردن اوست که حالا به دلیل مسائل قانونی مجوز ساخت مورد تهدید قرار گرفته و آنها در حال تلاش برای حفظ و ساختن آن هستند. این موقعیت نمادی از معنا و قصه پایتخت 4 است. قصه میگوید بسیاری از مشکلات و مسائل مردم به خودشان مربوط بوده و تاکیدی است بر حفظ همبستگی و صیانت از خانه و خانواده. در سریهای قبلی پایتخت با وجود مشکلات و چالشهایی که آرامش آنها را به هم میزند شاهد همدلی و همبستگی اعضای خانواده بودیم، اما در اینجا میبینیم آرامش درونی خانواده به هم ریخته و این باعث ایجاد بحران شده است.
یکی دیگر از انتقادها به پایتخت 4 مربوط به اضافه شدن بخش انیمیشن و خوابهای ارسطو است. اگرچه این بخش مورد توجه خیلی از مردم قرار گرفته، اما برخی منتقدها میگویند این تمهید پایتخت را از یک کمدی موقعیت به کمدی فانتزی بدل کرده و گنجاندن فضای کارتونی و سوررئال در یک فضای رئال و واقعی آن را دچار دوگانگی در روایت و عدم یکدستی کرده است.
ما اشکال مختلف خواب دیدن ارسطو را در سریهای قبل نشان دادیم؛ مثل جوجه خوردنها. خب طبیعتا آنها هم واقعی نبود و اساسا خواب و رویا دیدن یک کنش سوررئالیستی است که واقعیت و فانتزی با آن آمیخته است. اما در اینجا این فانتزی به دلیل استفاده از انیمیشن نمود بیشتری یافته است. ضمن این که به مخاطب نشان میدهد این کابوسی که همیشه با ارسطو بوده و او را اذیت میکند، خیلی کودکانه است. البته از ظرفیت تازهای برای خلق موقعیت کمیک نیز استفاده شده است. از طرف دیگر جنس خوابهای ارسطو به شکلی بود که نمیشد در عالم واقعیت آنها را فانتزی کرد، لذا بهترین ابزار برای این کار، انیمیشن بود که به قول شما کاربردهای فرامتنی هم در شبکههای اجتماعی پیدا کرد.
یکی از ویژگیهای مهم پایتخت که اتفاقا رواج کلامی هم در فضای عمومی پیدا کرده استفاده از تکیهکلام است. این ویژگی درپایتخت 4 پررنگتر هم شده وخوب هم جواب داده است.اکنون انواع استیکرها در شبکههای اجتماعی ساخته شده و رد و بدل میشود که بر اساس تکیهکلامهای پایتخت است. با این حال برخی گفتهاند پایتخت به زور تکیهکلامها میخواهد جذاب باشد و خلأ فیلمنامه خود را پر کند. نظر شما در این باره چیست؟
اتفاقا ما تلاش کردیم تکیهکلامهای تکراری نداشته باشیم و برخی اصطلاحات جدید را وارد کنیم. تکراریشدن خود ویژگی و ماهیت تکیهکلام است و اساسا به واسطه تکرار یک جمله یا اصطلاح تکیهکلام شکل میگیرد. تکرار شدن را باید از تکراری شدن تفکیک کرد. در سری جدید تکرار تکیهکلامهای قبلی را کمتر میبینیم، اما تکیهکلامهای جدید به واسطه تکرار است که هویت پیدا میکند و به نظر من در خلق فضای طنز و کمیک قصه نقش موثری داشته است.
در پایتخت 4 نشان داده میشود که چگونه وقتی شرایط زندگی سخت میشود و معیشت و شرایط اقتصادی دشوار میشود، این اتفاقات بر خلق و خوی افراد تاثیر گذاشته و آنها را شکننده و آسیبپذیر میکند |
غیر از این موارد تغییر زمان پخش سریال هم یکی از ویژگیهای پایتخت 4 بود. با این جابهجایی از نوروز به ماه رمضان و افزایش قسمتهای آن چه مسائل جدیدی برای شما به وجود آمد؟
پایتخت یک سریال نوروزی بود و در این ایام به دلیل فضای شاد و جشنگونه بودن قصه هم فضای شادتری را طلب میکرد تا ماه رمضان که اگرچه آن هم مهمانی خدا و جشن است، اما یک جشن معنوی است که مولفههای خاص خودش را میطلبد. در ایام نوروز مردم بیشتر درگیر مهمانی و سفر هستند و نوروز بیشتر وجه بیرونی دارد. برعکس ماه رمضان که وجه درونی آن پررنگتر است و مردم یک نوع بازگشت به خویشتن را تجربه میکنند. به همین دلیل نگران بودیم که آیا پایتخت در این فضا و اتمسفر هم جواب میدهد یا نه و آیا مثل ایام نوروز مردم با آن همراه میشوند یا نه.
اتفاقا من فکر میکنم اینجا در جایی به نفع پایتخت تمام شد. خیلی از مردم به دلیل این که در ایام نوروز درگیر دید و بازدید بودند یا در سفر به سر میبردند فرصت نمیکردند این سریال را تماشا کنند یا خیلی جسته و گریخته آن را میدیدند، اما در ماه رمضان این فرصت و مجال برایشان پیش آمد که موفق به تماشای پایتخت 4 شوند و در واقع مخاطبان جدیدی به این سریال اضافه شد.
بله همینطور است. اتفاقا چند شب پیش هوشنگ گلمکانی سر صحنه پایتخت آمد؛ میگفت خیلی اهل تماشای سریالهای تلویزیونی نیست و شنیده بود پایتخت هم کار چندان قوی نیست تا این که موفق شد امسال پایتخت 4 را ببیند و آنقدر مورد توجهاش قرار گرفت که مجموعههای قبلی را هم پیدا کرد و دید. من هم با شما موافقم که پایتخت 4 مخاطبان جدیدی پیدا کرده که این هم برکت ماه مبارک رمضان برای ما بود.
و سوال آخرم که احتمالا بعد از پایان پایتخت 4 سوال خیلی از مردم از شما خواهد بود. آیا باید منتظر پایتخت 5 هم باشیم یا نه؟
راستش الان آنقدر من و تیم پایتخت خسته و فرسوده هستیم که توان فکر کردن به این موضوع را هم نداریم، اما با توجه به چشماندازی که پیش رو داریم و سنجش میل و اشتهای مردم به چشیدن دوباره این غذا قطعا ما نیز آماده ادامه این سریال خواهیم بود. در واقع همان عواملی که در سوال اول به آن پاسخ دادیم یعنی اصرار مردم و حمایت مسئولان و مدیران رسانه ملی و همراهی عوامل این مجموعه اگر دست به دست هم دهد پایتخت نهتنها برای سری 5 که برای سریهای بیشتر از این هم ظرفیت و کشش لازم را دارد.