بعد از پیام ویدئویی اوباما در روز چهارشنبه رویکرد آمریکا در مذاکرات هسته ای تغییر یافت و موضع خود را در روز شنبه تغییر دادند. این تغییر مسیر در مذاکرات را با دکتر حسن بهشتی پور، کارشناس روابط بین الملل مورد بررسی قرار داده ایم که در ادامه آن را می خوانید.
چرا در وقت های اضافه مذاکرات به ناگهان در مواضع طرف مقابل مذاکرات هسته ای تغییر ایجاد شده است؟
قرائن و شواهد نشان می دهد که فشار ناحیه صهیونیستی عملا در آمریکا مؤثر واقع شده است. بعد از پیام ویدئویی اوباما در روز چهارشنبه به طور کلی فضا عوض شد. آمریکایی ها روی لغو تحریم های تسلیحاتی با پیشنهاداتی که ایران داده بود، توافق کرده بودند، اما بعدا این موضوع را نادیده گرفتند و موضع خود را در روز شنبه تغییر دادند. دلیل این امر فشار لابی صهیونیستی است که به هیچ وجه نمی خواهند این توافق شکل بگیرد و به نظر می رسد که فعلا موفق شده اند جلوی این موضوع را بگیرند و به همین دلیل است که توافق اعلام نمی شود.
نقش انتخابات آینده آمریکا و فشار جمهوری خواهان در این زمینه چگونه بوده است و آیا باعث چرخش مواضع شده است؟
انتخابات آمریکا در آبان سال 1395 انجام خواهد شد، در نتیجه فاصله آن زیاد است. اما اگر اوباما می توانست چنین توافقی را به دست بیاورد، موقعیت کاندیدای حزب دموکرات (احتمالا خانم کلینتون) به شدت تقویت می شد. بنابراین در صورتی که توافق جامع هسته ای با ایران به دست بیاید، به عنوان یک موفقیت بزرگ در دیپلماسی آمریکا محسوب می شود، کاری که چهار رئیس جمهور قبلی نتوانسته اند انجام دهند. اگر این کار را اوباما انجام دهد، کاری قابل تبلیغ برای آن ها بود. در این بین جمهوری خواهان هم طبیعتا تمام امکانات خود را بسیج کرده اند که مانع این توافق شوند. منتهی در حال حاضر لابی صهیونیستی که نفوذ بیشتری در حزب دموکرات دارد، به دنبال آن است که جلوی هر نوع توافقی را بگیرد.
آیا می توان گفت که عربستان یا لابی عربی هم می تواند در این زمینه نقشی داشته باشد؟
خیلی کم. عرب ها می توانند با پولی که خرج می کنند و قراردادهای تسلیحاتی خود نقش داشته باشند، اما نفوذ آن ها در ایالات متحده آمریکا کم و نفوذ صهیونیست ها به صورت سنتی بیشتر است، به ویژه در حزب دموکرات که به آن ها کمک های میلیاردی در پارلمان و انتخابات ریاست جمهوری می کنند. در آمریکا به صورت علنی و خیلی شفاف این آمارها را منتشر می کنند. (در مورد این که هر گروهی چه مقدار به کاندیداها کمک کرده است) آمارهای گذشته نشان می دهد که رژیم صهیونیستی در مورد هزینه هایی که کرده است بسیار نسبت به عرب ها جلوتر است و نفوذ گسترده ای را دارند. در رسانه های آمریکا هم نفوذ بسیار گسترده ای دارند.
اگر بخواهیم به سایر کشورهای شرکت کننده در مذاکرات نگاهی بیندازیم، نگاه آن ها به این تغیر مواضع در شرایط کنونی چیست؟
اگر بخواهیم واقع بین باشیم واقعیت این است که هر کدام از این کشورها منافع خودشان را دنبال می کنند. مثلا فرانسوی ها به دنبال منافع خودشان هستند و سیاست پلیس بد را در پیش گرفته اند که بتوانند هم عربستان و هم اسرائیل را راضی کنند (این امر به خاطر قراردادهای کلانی است که با عربستان بسته اند و نفوذی که آقای فابیوس به دلیل سال های سال روابط نزدیک با صهیونیست ها داشته است) اما در مجموع به نظر می رسد که فرانسوی ها در این مجموعه نقش پلیس بد را دارند. از طرف دیگر روسیه از تحریم ها زخم خورده است و به همین دلیل برای لغو کلیه تحریم ها تلاش می کند. آقای لاوروف و آقای پوتین هم رسما این موضوع را اعلام کرده اند. چینی ها هم، همسو با روس ها منافعشان این است که با ایران مناسبات بهتر و گسترده تری نسبت به گذشته داشته باشند و لغو تحریم ها دستشان را در این زمینه بازتر می کند. به همین دلیل به دنبال لغو تحریم ها هستند. انگلیسی ها و آلمانی ها هم در این بین سیاستی همسو با آمریکا دارند، ولیکن خیلی منطقی تر از فرانسوی ها رفتار کرده اند. شاید دلیل این موضوع این است که امید به بازگشت به بازار ایران را دارند و این که بتوانند موقعیت از دست رفته خودشان را احیا کنند.
آیا ممکن است سایر بازیگران، چرخش مواضعی در روند مذاکرات نشان دهند؟
بله در سیاست هر چیزی امکان دارد، اما روندی که تاکنون طی شده است، غیر قابل برگشت است و به سمت جلو پیش می رود و به نظر می رسد که ما دیر یا زود شاهد یک توافق خواهیم بود. تغییر مواضع کشورها هم امکان دارد، اما شرایط و قرائن نشان می دهد که هر کشوری که باعث شکست در مذاکرات شود، از نظر بین المللی باید فشار سنگینی را تحمل کند و وضعیت خوبی را نخواهد داشت. بنابراین کسی دنبال این نیست که مسئولیت شکست مذاکرات را به عهده بگیرد. بیشتر در حال چانه زنی هستند تا بتوانند منافع بیشتری را کسب کنند.
اگر بخواهیم نگاهی اصولی به چرخش مواضع داشته باشیم، اهداف 5+1 در مورد چرخش مواضع چیست؟ آیا صرفا امتیازی است؟
بله. کشورهای 5+1 هر کدام سیاست های خاص خودشان را دارند و متحد و یکپارچه نیستند. در بعضی مواضع مانند این که توسعه فناوری هسته ای در ایران محدود شود، با هم مشترک هستند. اما در مورد سیاست تحریم ها با هم اختلاف شدید دارند. آمریکایی ها به دنبال لغو تدریجی تحریم ها هستند، در حالی که روسیه و چین به دنبال لغو تحریم ها به صورت یک جا هستند. از طرف دیگر آمریکایی ها می ترسند، در صورتی که تحریم های جدید لغو شود، روسیه این تحریم ها را وتو کند. از طرف دیگر فرانسوی ها و لابی صهیونیستی به شدت مشغول هستند و انگیزه های آن ها هم پیش از این توضیح داده شد. در مجموع به نظر می رسد که این چرخش ها بیشتر تحت تأثیر منافع است و چانه زنی برای کسب امتیازات بیشتر است، تا این که به صورت واقعی و ریشه ای باشد.
اگر بخواهیم نگاهی به مواضع جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم، ایران در حال حاضر چه مواضعی را در ارتباط با این چرخش های ناگهانی دارد؟
ایران دو سیاست را در پیش گرفته است. نخست در سیاست داخلی در حال تلاش است که از طریق اجرای اقتصاد مقاومتی اتکای خود را به نفت کم کند، تا دشمنان و مخالفان نتوانند از اهرم تحریم علیه ایران استفاده کنند. دوم در عین حال در مذاکرات هم بدون این که ضرب العجلی را بپذیرد، میز مذاکره را هم ترک نمی کند و محکم در حال مذاکره است. در صورتی که طرف مقابل میز مذاکرات را ترک کند، شکست مذاکرات به عهده طرف مقابل خواهد بود. دو سناریو وجود دارد. نخست این که آن ها به سمت یک توافق برد برد می روند که بتواند خواسته های دو طرف را تأمین کند. یا این که مذاکرات شکست خواهد خورد و شاهد یک دوره تنش بین مناسبات ایران و غرب باشیم. احتمال سناریوی دوم بسیار کم است و همه قرائن و شواهد نشان می دهد که دو طرف به سمت یک نوع توافق پیش می روند.
در هر دو صورت ایران بایستی چه کار کند؟
به نظر من باید محکم بایستد. اولا به وضعیت رسانه ها باید سامان ببخشد و از نظر تبلیغات رسانه ای، به خصوص در بخش برون مرزی، گسترده تر از وضعیت فعلی اقدام کند. دوم این که محکم بر سر مواضع اصولی خود ایستادگی کند. سوم این که خواسته های خود را به زبان بین المللی مطرح کند. به این معنا که در چارچوب حقوق بین الملل و روابط بین الملل حرکت کند. درست است که ساز و کارهای موجود در نظام بین الملل ناعادلانه است، اما می توان از این ساز و کارها به نحوی استفاده کرد که خواسته های ایران تحقق پیدا کند.
در داخل کشور باید وحدت ملی ایجاد شود و باید 75 میلیون آدم از این پیش قراولان جنگ دیپلماتیک یا سرداران جبهه دیپلماسی حمایت کنند، چون آن ها در راستای منافع ملی ایران در حال کار کردن هستند.
منبع: رصد