مشروح مصاحبه با حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز را در زیر میخوانید.
با توجه به بررسی مذاکرات هسته ای در آخرین جلسه جامعه روحانیت مبارز، ارزیابی جامعه روحانیت از مذاکرات هسته ای چه بوده است؟
فعالیتهای هسته ای ایران به حق باید مورد حمایت قرار بگیرد و در گذشته مورد حمایت قرار میگرفته و خوشبختانه در دولت آقای احمدی نژاد به صورت یک مطالبه ملی در آمد.
حمایت از انرژی هسته ای یک ضرورت غیر قابل انکار است؛ متأسفانه ما در مورد همین مسئله برخی مدعیان صاحب نظر را داریم که معتقدند نباید برای انرژی هستهای هزینه سنگینی پرداخت کنیم. باید به این افراد گفت که شما مسئله را خیلی کوچک میپندارید؛ چرا که انرژی هستهای یک دانش بسیار گسترده است؛ دانشی که آینده آن مهم تر از گذشتهاش است و هر کشوری در حوزه این دانش ورود پیدا کند، صاحب نظر شود و میدان دار باشد، آینده در اختیار اوست.
اگر ما مسئله انرژی هستهای را در حد تأمین انرژی برق محدود کنیم، میتوان گفت که حق مطلب را ادا نکرده ایم و واقعیت را آنچه که هست، ندیدهایم. بخش مهی از فعالیتها در دنیای آینده بر مقوله انرژی هستهای خواهد چرخید؛ به طور مثال در بخش بهداشت و درمان، هم اکنون یک میلیون بیمار نیازمند به داروی هستهای وجود دارد یا در بخش گیاهی و محصولات کشاورزی اگر انرژی هستهای وارد شود، محصولات کشاورزی را ماندگارتر کرده و کیفیت آن را بهبود میبخشد؛ همچنین در بخش تأمین برق ما برای ابد ذخایر فسیلی، نفت و گاز را در اختیار نداریم و این انرژی میتواند مؤثر باشد.
علم قابل معدوم شدن و پنهان کردن نیست
پس نمی توان فرض را بر این گذاشت که ما میتوانستیم وارد ماجرای انرژی هستهای نشویم و این هزینهها را نپردازیم وچنین سخنی نسبت به سایر فناوریهای پیشرفته نیز صادق است.
آنچه در این تجربه فهمیدیم این بود که غرب به دنبال این است که ایران به جایگاه کشورهای پیشرفته دست پیدا نکند؛ ولی ناچار شد اعتراف کند که جمهوری اسلامی ایران در انرژی هستهای به این جایگاه رسیده است؛ چراکه علم قابل معدوم شدن و پنهان کردن نیست.
از این جهت باید از دولتهای قبل که در فعالیتهای هستهای ابتدا به صورت غیر آشکار و بعد آشکار ورود پیدا کردند و این انرژی رشد و گسترش یافت، تشکر کرد. همچنین از همه دانشمندان هستهای و جوانانی که عمر خود را روی این مسئله گذاشتند و شهدایی که در این راه به شهادت رسیدند، باید تجلیل و تقدیر کرد و زحمات و خدمات آنها را ارج نهاد؛ چراکه فعالیتهای آنها توانست ایران را به چنین جایگاهی برساند.
فعالیتهای دولتنهم و دهم در انرژی هستهای موجب موجب بالارفتن قدرت چانه زنی ایران شد
فعالیتهای دولتهای نهم و دهم در انرژی هستهای موجب شد که دست دولت یازدهم در مذاکرات دست پُری باشد. غنی سازی 20 درصد که به سرعت به آن دسترسی پیدا کردیم، بسیار مهم بود و حجم قابل توجه تولیدات هستهای، غرب را دست پاچه کرد و به پای میز مذاکره کشاند. غرب به دنبال این بود که مراکز اتمی ایران را مورد حمله قرار دهد و به این وسیله خودشان را راحت کنند. کافی بود که اسرائیل به خیال خودش چراغ سبزی را از آمریکا داشته باشد تا مراکز اتمی ما را مورد حمله قرار دهد؛ ولی غربی ها فهمیدند که موضوع هسته ای در ایران به صورت یک علم درآمده و علم را نمی توان بمباران کرد.
آنها فهمیدند که اگر مراکز هستهای بمباران شود، ظرف 2 تا 3 سال مجدداً قابل جایگزینی است و ترور تعدادی از دانشمندان نیز نمیتواند کل دانشمندان ایران را از دور فعالیت علمیشان خارج کند. بلکه آنها را مصممتر کرده است؛ نصب 9 هزار سانتریفیوژ فعال و 19 هزار سانتریفیوژ نصب شده که البته 10 هزار سانتریفیوژ هنوز فعال نبود، خبر مهمی بود که غربیها را نگران کرد.
به نتیجه رسیدن مذاکرات فقط محصول عملکرد دولت یازدهم نیست
بنابراین این موضع برتر، یعنی دست پُر جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای موجب شد قدرت چانه زنی ما در مذاکرات بالا رود. اگر برخیها امروز میبینند که مذاکرات هستهای به نتیجه رسیده است، خیال نکنند که فقط و فقط محصول این دولت و این دوره است. خیر، این محصول آن پشتوانه عظیمی است که طی سالهای گذشته تدارک دیده شده و مذاکره کنندگان ما را از موضع قوت و قدرت به پای میز مذاکره برده است و با قدرت چانه زنی بالا و از موضعی که 6 قدرت جهانی مقابل ایران قرار گرفته، ایران وارد گفتوگو شد.
محصول این مذاکرات که دست یافتن به یک توافق است و حتماً با نظارت شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی بررسی دقیق میشود که آیا خطوط قرمزی که مقام معظم رهبری تعیین کردند، رعایت شده است، طبعاً یک معامله بوده و در این معامله بده بستان صورت گرفته است؛ یعنی ما مقداری از آنچه داشته ایم، عقب نشستیم.
طرح سوء استفاده اصلاح طلبان از مذاکرات هستهای و مصادره مجلس بعدی
اصلاح طلبان مدعی دستاورد هستهای هستند.
باید پرسید که اصلاح طلبان در انرژی هستهای و در این مذاکرات چه نقشی داشتهاند که حالا مدعی هستند؟ این دولت آقای روحانی است که اصلاح طلب هم نیست. اصلاح طلبان در دستاورد هستهای و مذاکرات چه نقشی داشته اند که حالا میخواهند جشن بگیرند و از این موضوع برای مجلس بعدی سوءاستفاده کرده و آن را مصادره کنند؟ بخش کوچکی از جامعه نباید یک دستاورد ملی را برای خودشان مصادره کنند؛ این یعنی سوء استفاده از یک حقیقتی که آن حقیقت مربوط به کل ملت ایران است.
سهمخواهی اصلاح طلبان در مذاکرات هستهای با ایجاد دو قطبی به زیان مصالح ملی است
بنابراین یکی از نکات مهم مصادره نشدن این دستاورد مهم برای یک گروه یا جناح سیاسی است؛ آن جناح (اصلاح طلب) کمابیش در قدرت حضور دارند، اما این طور نیست که نماد اصلی قدرت آنها باشند، بلکه قدرت فعلی ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان است و از این جهت اگر دولت را دارای نقش مهم و مثبتی در این مذاکرات بدانیم که واقعیت دارد، معنایش این نیست که اصلاح طلبان پیروز شده اند.
نگاه اصلاح طلبان به مسائل جامعه نگاه منفعت طلبانه است
سهم خواهی اصلاح طلبان با ایجاد دو قطبی کردن جامعه به زیان مصالح ملی کشور است و نباید چنین سهم خواهی بکنند و باید کاری کنیم که این دستاورد به عنوان یک منفعت عمومی جامعه موجب ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران شود و شده است.
متأسفانه نگاه اصلاح طلبان به مسائل جامعه ما نگاه منفعت طلبانه است. ما شبیه به این موضوع را در انتخابات سال 88 شاهد بودیم؛ اصلاح طلبان در سال 88 با شکست در انتخابات و رأی نیاوردن کاندیدایشان، در حال متلاشی کردن ساختار عظیم نظام جمهوری اسلامی بودند و بحران داخلی، منطقهای و بین المللی برای ما به وجود آوردند و این یعنی آنها حاضر هستند برای دستمالی، قیصریه را به آتش بکشند. اصلاح طلبان باید در این رفتارهای خود تجدیدنظر کنند. ما نباید مصالح ملی را برای منافع جناحی خودمان هزینه کنیم.
روحانی از بنیان گذاران جامعه روحانیت مبارز است
نکته دیگر زحماتی است که تیم مذاکره کننده ایرانی کشیدند؛ تیم مذاکره کننده ما تیم با کفایتی بوده و البته باید بگوییم ما از آغاز نیز از دولت آقای روحانی حمایت کردیم. البته درست است که ما در روی کار آمدن دولت آقای روحانی نقشی نداشتیم، اما چون وی جزو بنیانگذاران جامعه روحانیت مبارز بود، مرحوم آیت الله مهدوی کنی پس از پیروزی وی در انتخابات 92 بیانیه داد و ا ز وی حمایت کرد و نام برد که آقای روحانی از اعضای جامعه روحانیت مبارز است. البته معنای این فرصت طلبی نیست چراکه ما پیش بینی نمیکردیم که آقای روحانی رأی بیاورد و اگر پیش بینی میکردیم که رأی می آورد، چه بسا تمایل بیشتر به آقای روحانی نشان داده میشد. به هر حال از مذاکرات هستهای دائماً حمایت کردهایم و این طور نیست که حالا که به نتیجه رسیده، حمایت کنیم و هم اکنون هم از دولت و تیم مذاکره کننده تشکر میکنیم.
نقش مقام معظم رهبری در مذاکرات هستهای بیبدیل است
نکته مهمتری که فوق و مهم تر از اینهاست، نقش رهبری در این مذاکرات بود؛ ما از رهبری عمیقاً سپاسگذاریم و خدا را شاکریم که چنین رهبری را برای ما مقدر فرموده که پس از رحلت امام خمینی(ره) با کفایت تمام کشور را هدایت کردند. نه کشور بلکه انقلاب را رهبری کردند و نه منحصراً ایران بلکه کشورهای دیگر منطقه را تحت تأثیر تصمیمات، اراده و رهنمودهای خودشان قرار دادند.
ما امروز اگر از انقلاب اسلامی حرف میزنیم، سخن از چند کشور است که هم پیمان و هماهنگ با نظام جمهوری اسلامی خواسته و ناخواسته تحت تأثیر اراده سیاسی نظام جمهوری اسلامی هستند و این جایگاه رهبری ما را نشان میدهد.
این رهبری تیزبین، مقتدر و سازش ناپذیر به خوبی نشان دادند که فقط مسئله هستهای ما باید در این مذاکرات مورد بررسی قرار بگیرد و نه همه مسائل بین ما و غرب؛ چراکه مسائل بین ما و غرب به عنوان سلطه و جهان استکبار با حل مسئله هستهای قابل حل نیست.
همچنان نظام سلطه از بدترین و خونریزترین رژیمهای جهان مثل رژیم غاصب اسرائیل و رژیم فاسد عربستان سعودی حمایت میکنند. رژیم عربستان در ماه حرام حرمت مسلمانان را رعایت نمیکند و به آب، غذا و بیمارستان آنها حمله میکند.
چطور ما میتوانیم تصور کنیم که حل مسئله هستهای بین ما و غرب موجب حل همه مسائل شده است؟ نمیتوان با استکبار جهانی در همه مسائل سازش کرد، مگر اینکه استکبار دست از استکبار بردارد؛ ولی ما چنین چیزی را تصور نمیکنیم که در چشم اندازی که مشاهده میکنیم، این موضوع قابل تحقق باشد.
به هرحال نقش رهبری در این موضوع که مذاکره کنندگان ما احساس حمایت کردند و به دقت خطوط قرمز مذاکره برایشان تبیین شود و این خطوط دقیق تر و روشن تر ترسیم شود، به گونه ای که جلوی هر گونه سوء استفاده و شبهه در این مذاکرات گرفته شود، بی بدیل است.
چطور کسانی که موضعشان را نسبت به رهبری شفاف نکردهاند، میخواهند دستاورد هستهای را مصادره کنند
در مورد دستاورد این مذاکرات که انشاءالله مبارک است، نباید نقش رهبری مورد غفلت قرار بگیرد؛ بلکه برجسته ترین نقش برای چنین جایگاهی است. حال چطور چنین دستاوردی را کسانی مصادره کنند که هنوز موضع خودشان را نسبت به رهبری نظام و نسبت به موردی که رهبر معظم انقلاب فرمودند که باید بین خودتان و فتنه مرزی را مشخص کنید، شفاف بیان نکردهاند.
اگر اینها طلبکار شوند و بخواهند دستاورد هستهای را به نام خودشان رقم بزنند و از منافع آن برخودار شوند و مصادره کنند و بگویند برای ماست، عجیب است؛ من معتقدم اگر به اصلاح طلبان در دوره آقای روحانی میدان داده شده و آنها مسئولیت پیدا کردهاند، باید این موقعیت را محترم بشمارند و در چارچوب سیاستهای نظام و رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل کنند و بنا را بر این نگذارند که ملت ما فتنه را فراموش کرده است و بخواهند با این وسیله فتنه گران را تطهیر کنند و برای آنها جای پای جدیدی دست و پا کنند.
کمیته مشترک جامعه روحانیت و جامعه مدرسین از دو ماه قبل شکل گرفت
کمیته مشترک جامعتین برای ارائه لیست خبرگان شکل گرفته است؟
بله، تشکیل شده است.
اعضای این کمیته چه کسانی هستند؟
بنا نیست اعضا را بگوییم.
آیا جلسات این کمیته برگزار شده است؟
برگزاری جلسات مشترک جامعتین برای ارائه لیست خبرگان
تعدادی از جلسات آن برگزار شده و جلسات تکمیلی نیز باید برگزار شود.
جلسه مشترک جامعتین از اردیبهشت امسال تشکیل شده است؟
بله؛ جلسه مشترک جامعتین برای خبرگان برگزار شده است.
کمیته مشترک جامعتین برای ارائه لیست خبرگان چه اقداماتی تاکنون انجام داده است؟
انشاءالله وقتی که لیست کاندیداهای خبرگان برای سراسر کشور منتشر شد، آن زمان محصول کار آقایان مشخص میشود. انشاءالله تمام همت ما این است که لیست مشترک داشته باشیم.
جامعه روحانیت وارد مصادیق انتخابات مجلس نمیشود
آیا جامعه روحانیت وارد مصادیق انتخابات مجلس میشود؟
جامعه روحانیت مبارز بنا ندارد وارد مصادیق شود، بلکه بنا دارد مجموعهای از احزاب و جمعیتهای اصولگرا را گرد هم آورد و جایی که نیاز به حمایت جهت حل مسائل و مشکلات دارد، ورود کند و به آنها کمک کند که این وحدت شکل بگیرد. البته تا حدودی وحدت میان نیروهای اصولگرا شکل گرفته است. جامعه روحانیت بنا دارد نسبت به مصادیقی که گروههای اصولگرا به آن میرسند، اگر نیازی به حل اختلاف باشد داوری کند.
جامعه روحانیت تاکنون چند جلسه با گروههای اصولگرا برگزار کرده است؟
تعداد جلسات خیلی زیاد بوده است و همچنان ادامه داد.
مجلس آینده مجلس اکثریت اصولگرا با اقلیت وسیعتر اصلاحطلبان خواهد بود
آینده وحدت اصولگرایان را چگونه پیش بینی میکنید؟ آیا اکثریت مجلس آینده با اصولگرایان است؟
پیش بینی من این است که انشاءالله آینده وحدت اصولگرایان بهتر از گذشته خواهد بود و با توجه به شرایطی که کشور ما دارد یعنی از نظر گرایش مردم متدین جامعه و حزب اللهی و بسیجیان به اصولگرایان، پیش بینی میکنم که مجلس آینده نیز مجلس اکثریت اصولگرا خواهد بود، البته با اقلیت وسیع تر اصلاح طلبان.
برگزاری جلسات جامعه روحانیت با لاریجانی
آیا جامعه روحانیت مبارز با آقای لاریجانی با موضوع وحدت اصولگرایان جلسه برگزار کرده است؟
بله؛ جلسه داشتهایم.
لاریجانی اهل ائتلاف با اصلاحطلبان نیست
اصلاحطلبان میگویند که میخواهند با نزدیکان آقای لاریجانی ائتلاف کنند، این موضوع صحت دارد؟
من در جایی گفته بودم که اصلاح طلبان کم آوردهاند و از این حرفها میزنند که این موضوع را جبران کنند. واقع مسئله این است که آقای لاریجانی اهل تشکیل یک ائتلاف با اصلاحطلبان نیست؛ بلکه وی اصولگرا و یک اصولگرای اساسی و محوری است و در عین حال از کسانی است که مورد اعتماد علمای قم، مراجع تقلید و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار دارد و چنین پشتوانههایی اقتضا میکند که آقای لاریجانی هیچگاه از چارچوب دایره اصولگرایی پایش را فراتر نگذارد و ما تصور نمیکنیم آنچه را که جزو آرزوها و تمایلات برخی جریانهای اصلاحطلب است، در مورد آقای لاریجانی تحقق پیدا کند.
اگر جریان و گروهی اصول ما را قبول داشته باشد، میتوانیم تعامل کنیم
آقای عارف اعلام کرده که اصلاحطلبان حاضرند برای تقویت مشترکات خود با رقیب تعامل و گفتوگو کنند، آیا در جریان اصولگرایی کسی را داریم که با اصلاحطلبان تعامل و گفتوگو کنند؟
بنده در گذشته هم اشاره کردم که ما اصولی داریم که نمیتوانیم پایمان را از آن اصول فراتر بگذاریم؛ اگر جریان و گروهی این اصول را قبول داشته باشد، میتوانیم با او تعامل کنیم.
اصلاحطلبان میگویند با حفظ هویت خود مایلند که با اصولگرایان تعامل و گفتوگو کنند.
اگر اصلاحطلبان به صراحت اعلام کنند که اصول ما اصول آنها است، این موضوع میتواند اختلافات زیادی را بین ما کاهش دهد؛ یک اصل ما اسلام است و ما برای اسلام انقلاب کردیم؛ یک اصل ما امام خمینی(ره) است و رهبری انقلاب ما با امام(ره) بوده و پس از رحلت امام(ره) امروز با مقام معظم رهبری است.
یک اصل اصولگرایان ولایت فقیه و قانون اساسی است؛ ولایت فقیه به معنی این است که آن کسی که محور جمهوری اسلامی است، این جایگاه است و کسی که حرف آخر را در جمهوری اسلامی میزند، ولی فقیه است و تبعیت از او واجب و مخالفت با او حرام است. حال باید پرسید که اصلاحطلبان این را قبول میکنند یا خیر؟ اگر اصلاحطلبان این اصول و شاخصهایی که در منشور اصولگرایی با عنوان 12 شاخص اثباتی و 12 شاخص سلبی آورده شده را بپذیرند، آن وقت میتوان با آنها صحبت کرد. اصلاحطلبان اصول خود را تعریف کنند. البته آنها این کار را انجام نمیدهند چرا که اگر تعریف کنند، براساس آن اصول قابل سنجش و ارزیابی و مقایسه میشوند و ما میتوانیم بگوییم چه کسانی در جریان اصلاحطلبی حضور دارند و چه کسانی جزو جریان اصلاحطلبی نیستند. لااقل برای خودشان نیز این موضوع مشخص میشود.
اگر اصلاحطلبان اصول خود را تعریف کنند، آن زمان ما میتوانیم بگوییم که میشود با آنها تعامل کرد یا نمیشود؛ در این مجموعه آقای کواکبیان دبیر حزب مردمسالاری میگوید اصلاحطلبی به معنی این است که هیچگاه نباید در جایگاهی که هستیم توقف کنیم؛ بلکه باید مرتب مشکلات را برطرف و اصلاح کنید؛ همه اصولگرایان این حرف را با تمام وجود میپذیرند.
عارف در میان اصلاح طلبان غریب است
مگر ما مخالف بهتر شدن شرایط کشور و رفتار دولت و ملت هستیم؟ ما هم قائل به این اصلاحات هستیم و اصلاحات به این معنا همان است که امام حسین(ع) میفرمایند: «من قیام کردم که در امت جدم اصلاح به وجود آورم». اصلاح در مقابل افساد است؛ ولی اصلاحطلبی مفهومی وارداتی از غرب است و اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم، دیدگاه مذهب پروتستان در مقابل مذهب کاتولیک در مسیحیت تحت عنوان اصلاحطلبی شکل گرفت. آن اصلاح در دین است یعنی دین و مفاهیم دینی را تغییر دادند و اتفاقاً در میان اصلاحطلبان کسانی را داریم که نسبت به مفاهیم دینی چنین نگاهی دارند و میگویند باید مفاهیم دینی را تغییر داد و به روز و اصلاح کرد؛ به روز کردن یعنی دین را مطابق با فرهنگ سلطه جهانی شکل داد، لذا تفاوت دیدگاهها در میان اصلاحطلبان بسیار زیاد است و این طیف گسترده و عظیم چون شاخص ندارند و اصول برایشان تدوین نکردهاند، نمیتوان گفت کدامشان اصلاحطلب هستند و کدامشان نیستند چراکه به یک معنا شخصی اصلاحطلب هست و دیگری اصلاح طلب نیست.
میبینید که به دنبال فتنه 88 عدهای به خیابانها میریزند و شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" سر میدهند؛ این افراد به حمایت از اصلاحطلبان به میدان آمدند و هیچ یک از جریانهای اصلاحطلب در مقابل آنها موضعگیری نکردند یا هیچ کدام در مقابل شعار "نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی" موضعگیری نکردند و نگفتند که این شعارها برای ما نیست و ما آنها را محکوم میکنیم. برخی به خیابانها آمدند و گفتند "مرگ بر اصل ولایت فقیه"؛ ولی کسی از این اصلاحطلبان بیانیه نداد که این سخن مال ما نبود و عدهای در ما بُر خوردند و از این حرفها میزنند و ما از آنها اعلام برائت میکنیم، بلکه میرحسین بیانیه داد و اعلام کرد که اینها جوانان خداجو و با ایمان هستند؛ جوانان خداجو و با ایمان مرگ بر اصل ولایت فقیه میگویند یا شعار "نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی" سر میدهند؟
هاشمی از جامعه روحانیت اعلام انفصال نکرده است
اشکال ما در چنین عدم شفافیت، دیدگاهها، مواضع و رفتارهای جریان اصلاحات است و تا این عدم شفافیت وجود دارد، مجموعهای از جریان اصلاحطلب نمیتواند انتظار داشته باشد که اصولگرایان که مواضعشان شفاف است، با آنها ائتلاف، تفاهم و تعامل کنند. اما سوابق شخصی مانند آقای دکتر عارف متفاوت است و او سوابق خوبی دارد؛ منتهی آقای عارف در میان اصلاحطلبان غریب است و خود اصلاحطلبان او را قبول ندارند و او را لیدر خودشان نمیدانند.
من معتقدم که خوب است آقای دکتر عارف برای جریان و حزب خود شفافیت مواضع را تعریف و اعلام کند و در آن صورت بگوید که من با این مواضع شفاف مایل هستم با بخشی از اصولگرایان تعامل کنم؛ آن زمان این موضوع جای بررسی دارد.
آقای روحانی و آقای هاشمی همچنان عضو جامعه روحانیت مبارز است؟
بله؛ این دو بزرگوار، هر دو از بنیانگذاران جامعه روحانیت مبارز هستند و هیچگاه انصراف خود را اعلام نکردهاند.
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، تشکر میکنم.
خواهش میکنم.