به گزارش مشرق، هفته گذشته نشستی میان علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال و مهدی تاج رئیس سازمان لیگ با مهدی مجتهد معاون برنامهریزی و منابع مالی صدا و سیما در رابطه با بحث حق پخش تلویزیونی رقابتهای لیگ برتر فوتبال برگزار شد که نتیجهای در برنداشت.
البته مسئولان فدراسیون فوتبال به دنبال قرار ملاقات با محمد سرافراز رئیس صدا و سیما بودند که آبانماه سال پیش جایگزین عزتالله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی شده است، اما در نهایت مسئولیت برگزاری این جلسه به معاون سرافراز واگذار شد تا مشخص شود سازمان صدا و سیما مقولههای مهم تری را پیشروی خود دارد و قطعاً واگذاری حق پخش و امثال آن جزو اولویتهای این سازمان عریض و طویل نیست!
سازمانی که سکان آن حدود 9 ماه است در دستان یکی از مدیران سابق ضرغامی سپرده شده که دغدغه اصلی وی جراحی ساختار نهچندان کارآمد فعلی و به نوعی به دنبال چابکسازی و کارآمدتر کردن رسانهملی به هر نحوی است.
آن چه در این مقال قصد بازگو کردن آن را داریم به نحوه مدیریت سرافراز و یا نحوه پیادهسازی سیاستهای وی در صدا و سیما باز نمیگردد، بلکه پرداختن به موضوع واگذاری حق پخش تلویزیونی و مطالبه جامعه فوتبال از درآمدهایی که صدا و سیما از قبال پخش رقابتهای فوتبال داخلی و ملی به دست میآورد است که به نوعی با شرایط درونی و پیرامونی صدا و سیما ارتباط مستقیم دارد.
صدا و سیمایی که در حال حاضر با مشکلات عدیده مالی دست و پنجه نرم میکند و با کاهش شدید بودجه خود از ناحیه دولت مواجه شده است، که باعث شده عملاً این سازمان عریض و طویل در گرداندن وضعیت خود هم ناتوان بماند چه برسد که بخواهد هزینه میلیاردی هم به یک فدراسیون که زیر نظر یک ارگان دولتی دیگر است بپردازد.
*مشکل کجاست؟
سال گذشته و زمانی که عزت الله ضرغامی مشغول جمع کردن وسایل شخصی خود از طبقه چهارم ساختمان شیشهای برای وداع با رسانه ملی بود، پس از کشوقوسهای فراوان که باعث شد دو هفته دوربینهای صدا و سیما را به ورزشگاهها راه ندهند و درنهایت شورای امنیت ملی ورود کند، جلسهای مهم میان مسئولان رسانه ملی و اعضای فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و روسای باشگاهها برگزار شد تا برای آخرین بار پرونده حق پخش تلویزیونی بسته شود.
جلسه در محیطی صمیمی، مانند اغلب جلسات ضرغامی برگزار شد.
در آن جلسه مدیران عامل باشگاهها از مشکلات مالی خود سخن گفتند و از رئیس صدا و سیما خواستند تا با تعیین یک مبلغ مناسب برای حق پخش مسابقات فوتبال به آنها کمک شود.
در مقابل رئیس صدا و سیما نیز از مشکلات مالی سخن گفت و تاکید کرد که در این شرایط پرداخت چنین مبلغی به فوتبال امکانپذیر نیست.
مسئولان صداوسیما معتقد بودند، پرداخت حق پخش باید در بودجه صداوسیما به تصویب رسیده باشد و تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد آنها نمیتوانند خارج از چارچوب برای فوتبال هزینه کنند.
از طرفی اهالی فوتبال هم پایشان را در یک کفش کرده بودند که باید حق فوتبال را تمام و کمال از صدا و سیما و درآمدهایی که این سازمان از قبال پخش مسابقات به دست میآورد را بگیرند.
در پایان مقرر گردید برای حل این مسئله و پخش شدن مسابقات داخلی فوتبال این پرونده به هیات دولت برود.
حضار از جلسهای مفید و امیدوارکننده صحبت میکردند اما دو روز بعد؛ کفاشیان در صحبتهایی آبی پاکی را روی دست اهالی فوتبال ریخت و گفت «ما 3 ساعت با ضرغامی صحبت کردیم و در پایان دیدیم همه صحبتها داستان بوده است و در همان خانه اول هستیم»
چند روز بعد ضرغامی از صدا و سیما وداع کرد و بحث حق پخش تلویزیونی هم روی زمین ماند.
حالا هفته گذشته باردیگر کفاشیان حال و هوای جام جم به سرش زد و اینبار نه با رئیس بلکه با معاون رسانه ملی جلسه گذاشت اما بر اساس خبری که روابط عمومی صدا و سیما منتشر کرده است، در این جلسه مقرر شد در کمیته کارشناسی مشترک، نحوه حضور فوتبال در عرصهها و بسترهای نوین پخش بررسی شود.
همچنین درخصوص حق پخش موردنظر فدراسیون فوتبال، با توجه به محدودیتهای منابع سازمان صداوسیما، قرار شد فدراسیون فوتبال نیز همکاری و پیگیری لازم جهت ایجاد ردیف متناسب با موضوع برنامه در بودجه سازمان صداوسیما از طرف دولت را بنماید.
این یعنی اینکه توپ باردیگر در زمین فدراسیون فوتبال افتاده است و کفاشیان باید به دنبال پیگیری بودجه از دولت برود و به نظر میرسد سرافراز آن پولی که ضرغامی برای فوتبال و حق پخش درنظر گفته بود را هم ندارد که پرداخت کند.
(البته به نظر میرسد در اینباره اشتباه فاحش کفاشیان دلیل این موضوع میتواند باشد چون سند مشترکی مبنی بر ثبت قرارداد فدراسیون فوتبال با صدا و سیما در دوره ریاست ضرغامی توسط کفاشیان امضا نشده و این یعنی سرافراز خود را ملزم به پرداخت حق پخش قبلی به دلیل نبود قرارداد و سند نمیداند)
سکوت معنادار اهالی فوتبال در اینباره هم به نوعی موید این موضوع است و این در حالی است که چند روز دیگر رقابتهای لیگ برتر آغاز خواهد شد و قطعاً فدراسیون فوتبال این قدرت را نخواهد داشت که از ورود دوربینهای صدا و سیما به ورزشگاهها جلوگیری کند.
*راهکار چیست؟
آیا دولت باید در اینباره تدبیری بیاندیشد و ردیف بودجهای با همکاری مجلس برای اختصاص دادن به حق پخش تلویزیونی در بودجه صدا و سیما باید درنظر گرفته شود؟
البته در حال حاضر بودجه صدا و سیما که از طرف دولت تامین میشود، به شدت کاهش یافته و اگر قرار شد این تامین اعتبار و ردیف بودجه درنظر گرفته شود، باید برای رسانه ملی الزامآور باشد و به نوعی در جای دیگر هزینه نشود.
اما آیا پرداخت پول بیت المال از طریق دولت به صدا و سیما و در نهایت واریز آن به حساب فدراسیون فوتبال، کاری عقلانی است! اگر قرار باشد که فوتبالیها با این روش به پول برسند مگر دولت خود نمیتواند از طریق وزارت ورزش مستقیماً بودجهای را برای فدراسیون فوتبال درنظر بگیرد، و چرا باید این پول را از طریق صدا و سیما به فوتبال بدهد و به نوعی لقمه را دور دهان خود بچرخاند.
ضمناً سوالی که در این جا پیش میآید این است که درآمدهایی که صدا و سیما از قبال پیامهای بازرگانی در قبل، حین و بعد از رقابتهای فوتبال داخلی و ملی به دست میآورد، آیا نباید اندکی از آن به فوتبال برسد؟
به نظر میرسد در اینباره دولت باید اولاً بودجه موردنیاز و واقعی سازمانی به گستردگی صدا و سیما را به طور کمال و تمام بپردازد و پس از اینکه این اتفاق رخ داد، رسانه ملی ملزم به پرداخت حق پخش تلویزیونی رقابتهای فوتبال شود تا به نوعی دیگر بهانهای از بابت کاهش بودجه و نبود پول برای پرداخت حق پخش توسط رسانه ملی بر سر زبانها نیفتد.
البته به نظر میرسد دولت هم با محدودیتهایی در اینباره مواجه است اما طبیعتاً آنها میتوانند برای تخصیص بودجه موردنیاز به رسانه ملی تمهیداتی را بیاندیشند.
فوتبال این روزها حقش را میخواهد، همان طور که در همه لیگ های حرفه ای جهان این حق به فوتبال و فوتبالیها ارائه می شود، اما حالا حل این معادله در کشورمان پیچیده شده و به نظر می رسد برای فرار از این شرایط بحرانی بهتر است دولت، صدا و سیما و فوتبال در یک فضای کاملا تعاملی گفتوگو کنند و اختلاف ها را از میان بردارند.
البته مسئولان فدراسیون فوتبال به دنبال قرار ملاقات با محمد سرافراز رئیس صدا و سیما بودند که آبانماه سال پیش جایگزین عزتالله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی شده است، اما در نهایت مسئولیت برگزاری این جلسه به معاون سرافراز واگذار شد تا مشخص شود سازمان صدا و سیما مقولههای مهم تری را پیشروی خود دارد و قطعاً واگذاری حق پخش و امثال آن جزو اولویتهای این سازمان عریض و طویل نیست!
سازمانی که سکان آن حدود 9 ماه است در دستان یکی از مدیران سابق ضرغامی سپرده شده که دغدغه اصلی وی جراحی ساختار نهچندان کارآمد فعلی و به نوعی به دنبال چابکسازی و کارآمدتر کردن رسانهملی به هر نحوی است.
آن چه در این مقال قصد بازگو کردن آن را داریم به نحوه مدیریت سرافراز و یا نحوه پیادهسازی سیاستهای وی در صدا و سیما باز نمیگردد، بلکه پرداختن به موضوع واگذاری حق پخش تلویزیونی و مطالبه جامعه فوتبال از درآمدهایی که صدا و سیما از قبال پخش رقابتهای فوتبال داخلی و ملی به دست میآورد است که به نوعی با شرایط درونی و پیرامونی صدا و سیما ارتباط مستقیم دارد.
صدا و سیمایی که در حال حاضر با مشکلات عدیده مالی دست و پنجه نرم میکند و با کاهش شدید بودجه خود از ناحیه دولت مواجه شده است، که باعث شده عملاً این سازمان عریض و طویل در گرداندن وضعیت خود هم ناتوان بماند چه برسد که بخواهد هزینه میلیاردی هم به یک فدراسیون که زیر نظر یک ارگان دولتی دیگر است بپردازد.
*مشکل کجاست؟
سال گذشته و زمانی که عزت الله ضرغامی مشغول جمع کردن وسایل شخصی خود از طبقه چهارم ساختمان شیشهای برای وداع با رسانه ملی بود، پس از کشوقوسهای فراوان که باعث شد دو هفته دوربینهای صدا و سیما را به ورزشگاهها راه ندهند و درنهایت شورای امنیت ملی ورود کند، جلسهای مهم میان مسئولان رسانه ملی و اعضای فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و روسای باشگاهها برگزار شد تا برای آخرین بار پرونده حق پخش تلویزیونی بسته شود.
جلسه در محیطی صمیمی، مانند اغلب جلسات ضرغامی برگزار شد.
در آن جلسه مدیران عامل باشگاهها از مشکلات مالی خود سخن گفتند و از رئیس صدا و سیما خواستند تا با تعیین یک مبلغ مناسب برای حق پخش مسابقات فوتبال به آنها کمک شود.
در مقابل رئیس صدا و سیما نیز از مشکلات مالی سخن گفت و تاکید کرد که در این شرایط پرداخت چنین مبلغی به فوتبال امکانپذیر نیست.
مسئولان صداوسیما معتقد بودند، پرداخت حق پخش باید در بودجه صداوسیما به تصویب رسیده باشد و تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد آنها نمیتوانند خارج از چارچوب برای فوتبال هزینه کنند.
از طرفی اهالی فوتبال هم پایشان را در یک کفش کرده بودند که باید حق فوتبال را تمام و کمال از صدا و سیما و درآمدهایی که این سازمان از قبال پخش مسابقات به دست میآورد را بگیرند.
در پایان مقرر گردید برای حل این مسئله و پخش شدن مسابقات داخلی فوتبال این پرونده به هیات دولت برود.
حضار از جلسهای مفید و امیدوارکننده صحبت میکردند اما دو روز بعد؛ کفاشیان در صحبتهایی آبی پاکی را روی دست اهالی فوتبال ریخت و گفت «ما 3 ساعت با ضرغامی صحبت کردیم و در پایان دیدیم همه صحبتها داستان بوده است و در همان خانه اول هستیم»
چند روز بعد ضرغامی از صدا و سیما وداع کرد و بحث حق پخش تلویزیونی هم روی زمین ماند.
حالا هفته گذشته باردیگر کفاشیان حال و هوای جام جم به سرش زد و اینبار نه با رئیس بلکه با معاون رسانه ملی جلسه گذاشت اما بر اساس خبری که روابط عمومی صدا و سیما منتشر کرده است، در این جلسه مقرر شد در کمیته کارشناسی مشترک، نحوه حضور فوتبال در عرصهها و بسترهای نوین پخش بررسی شود.
همچنین درخصوص حق پخش موردنظر فدراسیون فوتبال، با توجه به محدودیتهای منابع سازمان صداوسیما، قرار شد فدراسیون فوتبال نیز همکاری و پیگیری لازم جهت ایجاد ردیف متناسب با موضوع برنامه در بودجه سازمان صداوسیما از طرف دولت را بنماید.
این یعنی اینکه توپ باردیگر در زمین فدراسیون فوتبال افتاده است و کفاشیان باید به دنبال پیگیری بودجه از دولت برود و به نظر میرسد سرافراز آن پولی که ضرغامی برای فوتبال و حق پخش درنظر گفته بود را هم ندارد که پرداخت کند.
(البته به نظر میرسد در اینباره اشتباه فاحش کفاشیان دلیل این موضوع میتواند باشد چون سند مشترکی مبنی بر ثبت قرارداد فدراسیون فوتبال با صدا و سیما در دوره ریاست ضرغامی توسط کفاشیان امضا نشده و این یعنی سرافراز خود را ملزم به پرداخت حق پخش قبلی به دلیل نبود قرارداد و سند نمیداند)
سکوت معنادار اهالی فوتبال در اینباره هم به نوعی موید این موضوع است و این در حالی است که چند روز دیگر رقابتهای لیگ برتر آغاز خواهد شد و قطعاً فدراسیون فوتبال این قدرت را نخواهد داشت که از ورود دوربینهای صدا و سیما به ورزشگاهها جلوگیری کند.
*راهکار چیست؟
آیا دولت باید در اینباره تدبیری بیاندیشد و ردیف بودجهای با همکاری مجلس برای اختصاص دادن به حق پخش تلویزیونی در بودجه صدا و سیما باید درنظر گرفته شود؟
البته در حال حاضر بودجه صدا و سیما که از طرف دولت تامین میشود، به شدت کاهش یافته و اگر قرار شد این تامین اعتبار و ردیف بودجه درنظر گرفته شود، باید برای رسانه ملی الزامآور باشد و به نوعی در جای دیگر هزینه نشود.
اما آیا پرداخت پول بیت المال از طریق دولت به صدا و سیما و در نهایت واریز آن به حساب فدراسیون فوتبال، کاری عقلانی است! اگر قرار باشد که فوتبالیها با این روش به پول برسند مگر دولت خود نمیتواند از طریق وزارت ورزش مستقیماً بودجهای را برای فدراسیون فوتبال درنظر بگیرد، و چرا باید این پول را از طریق صدا و سیما به فوتبال بدهد و به نوعی لقمه را دور دهان خود بچرخاند.
ضمناً سوالی که در این جا پیش میآید این است که درآمدهایی که صدا و سیما از قبال پیامهای بازرگانی در قبل، حین و بعد از رقابتهای فوتبال داخلی و ملی به دست میآورد، آیا نباید اندکی از آن به فوتبال برسد؟
به نظر میرسد در اینباره دولت باید اولاً بودجه موردنیاز و واقعی سازمانی به گستردگی صدا و سیما را به طور کمال و تمام بپردازد و پس از اینکه این اتفاق رخ داد، رسانه ملی ملزم به پرداخت حق پخش تلویزیونی رقابتهای فوتبال شود تا به نوعی دیگر بهانهای از بابت کاهش بودجه و نبود پول برای پرداخت حق پخش توسط رسانه ملی بر سر زبانها نیفتد.
البته به نظر میرسد دولت هم با محدودیتهایی در اینباره مواجه است اما طبیعتاً آنها میتوانند برای تخصیص بودجه موردنیاز به رسانه ملی تمهیداتی را بیاندیشند.
فوتبال این روزها حقش را میخواهد، همان طور که در همه لیگ های حرفه ای جهان این حق به فوتبال و فوتبالیها ارائه می شود، اما حالا حل این معادله در کشورمان پیچیده شده و به نظر می رسد برای فرار از این شرایط بحرانی بهتر است دولت، صدا و سیما و فوتبال در یک فضای کاملا تعاملی گفتوگو کنند و اختلاف ها را از میان بردارند.