به گزارش مشرق، فرزاد موتمن در جدیدترین ساختهاش به دنبال آن بوده به مدد فیلمنامهای عاشقانه به سینمای مورد پسند «شبهای روشن» نزدیک شود، همان اثری که خاطرهای عاشقانه را از مواجهه فردی منزوی با جامعهای هزار سودایی به نمایش میگذاشت و عنصر تحول در کنار درامی سرپا به خوبی جای گرفته بود اما لذت کشف دوباره آن دیدار ماندگار حالا سالهاست از خاطر دوستداران رفته و جایش را فیلمهای «پوپک»ی فیلمسازی گرفته که جهت جذب مخاطب به دنبال ارائه مولفههای فیلمفارسی در آثارش است. فیلم «خداحافظی طولانی» نیز به لحاظ لوکیشن، فضا و درونمایه نهفته در اثر، شمایلی از همان سینمای دهه 50 ایران دارد داستانی که در یک محیط صنعتی و در طبقه کارگری میگذرد و از عشقی خاموش شده میان یحیی و ماهرو حکایت دارد که خاطرات ماهرو با بازی ساره بیات در طول فیلم با خیال لحظههای تنهایی یحیی عجین میشود و در ادامه با آشنایی یحیی با دختری دیگر در محیط کارخانه، رنگی دوباره به خود میگیرد، چرا که «طلعت» با بازی میترا حجار برای یحیی تداعیگر همسر در گذشتهاش است اما مسیری روشن از چگونگی پذیرش این عشق رویایی برای یحیی و چرایی جایگزینیاش نزد مخاطب ارائه نمیشود.
فیلم به تقابل فرد با جامعه نظر دارد، چرا که اطرافیان یحیی، او را مسبب مرگ همسر اولش میدانند و دردهای نهفته در سینه یحیی با شایعات بیرونی در تضاد است. اما مهمترین نقص فیلم «خداحافظی طولانی»، تفاوت آشکاری است که میان زاویه دید فیلمساز با طبقه به نمایش درآمده وجود دارد و به این دلیل عناصری از چهرهپردازی تا مناسبات و دیالوگها قالبی تصنعی در فیلم مییابد! چرا که فیلم بشدت میخواهد نمایشی غمگسارانه از مرگ و هجران و عشق را تداعی کند اما به دلیل عدم شناخت نویسنده و کارگردان از محیط جغرافیایی، تنها ژست دردمندانهای به خود میگیرد و این عدم آگاهی در پرداخت شخصیتها، موجب هدر رفتن تکسکانسهای عاشقانه از ملاقات خیالپردازانه یحیی و ماهرو میشود.
فیلم «خداحافظی طولانی» سعی دارد با گنجاندن لحظههایی عاشقانه و فضایی تخیلی به سمت نزدیکی دنیای واقعی و خیالی برود اما اجرای ضعیف در کارگردانی به خصوص در زمینه درگیری یحیی و برادرزنش که به شکلی کاملا تصنعی و به نحوی کودکانه شکل میگیرد، اثر را به سمت نابودی پیش میبرد. در این میان اگرچه وجود نشانههایی همچون ایستگاه قطاری که هیچ وقت قطار در آن توقف نمییابد، به سمت فضاسازی نگاهی وهمگونه از مرگی دلخراش نزدیک شده و حکایت از مرگی تلخ دارد اما نمیتواند منجر به نتیجهای قابل پذیرش شود و همه عکسها و یادگاریهای به جا مانده از عشق دیروز به سمت شعارهایی خستهکننده از امروز میرود. نکته مغفول مانده نزد نویسنده «خداحافظی طولانی»، بیتناسبی حذف برخی عناصر در فیلمنامه به بهانه رسیدن به حسی تعلیقوار است که این مساله، موجب ایجاد حفرههایی در متن اثر شده است.
از طرفی فیلمساز با سرعت از نمایش قتل ترحمبرانگیز ماهرو توسط یحیی میگذرد و برخلاف فیلمی مانند «عشق» ساخته هانکه که بر مبنای پایهای شکل یافته از چرایی مساله اتانازی در آن جامعه بنا شده، در اینجا با نگاهی شتابزده از چگونگی مرگ مواجهیم و این مساله ضمن عدم همخوانی با آموزههای دینی اسلام، به شکلی کاملا سطحی در فیلم روایت میشود. فرم روایی اثر هم با استفاده از نماهای لانگشات به سمت رجعتی از ژانر وسترن شهری گرایش دارد اما ناباروری کاراکتر یحیی با بازی ضعیف سعید آقاخانی نمیتواند خروجی مناسبی داشته باشد و سازندگان نقش، تنها به طراحی و اجرای گریم یحیی بسنده کرده و از خلق سایر مواردی که منجر به هویتیابی کاراکتر میشود، دوری میکنند. همچنین حضور ناپخته کاراکتر یحیی در کنار دیالوگهایی تصنعی و بیجان، «خداحافظی طولانی» را به سمت اثری سرد کشانده و در ادامه نوع عشق شکل یافته میان یحیی با کاراکتر طلعت هم به شکلی دمدستی و بدون پرداخت لازم به نمایش در میآید. همچنین ریتم فیلم در مواردی از ضرباهنگ مورد نظر به دور میماند.
فیلم «خداحافظی طولانی» با سکانسهایی غریبانه به سمت دیداری محو شده از انتظار میرود و در این میان موسیقی، حکم همراهی غمگسارانه مییابد و فیلم در سکانسهایی روایتگر تداوم خیالی همراستا با واقعیت شده و حتی ایجاد بارانی تصنعی نیز القاگر حس رجوع به جهانی دیگر از حقیقت زندگی است. به دلیل نبود استراتژی مناسب در ساختار روایی اثر، عشق نشسته در فیلم به همان شکل سطحی باقی مانده و عمقی باورپذیر نمییابد. در ادامه نیز تلقی سطحی فیلمساز از مفهوم مرگی شیرین، گره سست فیلمنامه را به راحتی باز کرده و حکایتی ناپایدار از واقعیت مرگ را نشان میدهد و از این رو فیلم «خداحافظی طولانی» نه در گرهافکنی میتواند به خوبی عمل کند و نه توان ایجاد گشایشی در روند حرکتی شخصیت به سمت کنشهای روایی را دارد.
منبع: وطن امروز
فیلم به تقابل فرد با جامعه نظر دارد، چرا که اطرافیان یحیی، او را مسبب مرگ همسر اولش میدانند و دردهای نهفته در سینه یحیی با شایعات بیرونی در تضاد است. اما مهمترین نقص فیلم «خداحافظی طولانی»، تفاوت آشکاری است که میان زاویه دید فیلمساز با طبقه به نمایش درآمده وجود دارد و به این دلیل عناصری از چهرهپردازی تا مناسبات و دیالوگها قالبی تصنعی در فیلم مییابد! چرا که فیلم بشدت میخواهد نمایشی غمگسارانه از مرگ و هجران و عشق را تداعی کند اما به دلیل عدم شناخت نویسنده و کارگردان از محیط جغرافیایی، تنها ژست دردمندانهای به خود میگیرد و این عدم آگاهی در پرداخت شخصیتها، موجب هدر رفتن تکسکانسهای عاشقانه از ملاقات خیالپردازانه یحیی و ماهرو میشود.
فیلم «خداحافظی طولانی» سعی دارد با گنجاندن لحظههایی عاشقانه و فضایی تخیلی به سمت نزدیکی دنیای واقعی و خیالی برود اما اجرای ضعیف در کارگردانی به خصوص در زمینه درگیری یحیی و برادرزنش که به شکلی کاملا تصنعی و به نحوی کودکانه شکل میگیرد، اثر را به سمت نابودی پیش میبرد. در این میان اگرچه وجود نشانههایی همچون ایستگاه قطاری که هیچ وقت قطار در آن توقف نمییابد، به سمت فضاسازی نگاهی وهمگونه از مرگی دلخراش نزدیک شده و حکایت از مرگی تلخ دارد اما نمیتواند منجر به نتیجهای قابل پذیرش شود و همه عکسها و یادگاریهای به جا مانده از عشق دیروز به سمت شعارهایی خستهکننده از امروز میرود. نکته مغفول مانده نزد نویسنده «خداحافظی طولانی»، بیتناسبی حذف برخی عناصر در فیلمنامه به بهانه رسیدن به حسی تعلیقوار است که این مساله، موجب ایجاد حفرههایی در متن اثر شده است.
از طرفی فیلمساز با سرعت از نمایش قتل ترحمبرانگیز ماهرو توسط یحیی میگذرد و برخلاف فیلمی مانند «عشق» ساخته هانکه که بر مبنای پایهای شکل یافته از چرایی مساله اتانازی در آن جامعه بنا شده، در اینجا با نگاهی شتابزده از چگونگی مرگ مواجهیم و این مساله ضمن عدم همخوانی با آموزههای دینی اسلام، به شکلی کاملا سطحی در فیلم روایت میشود. فرم روایی اثر هم با استفاده از نماهای لانگشات به سمت رجعتی از ژانر وسترن شهری گرایش دارد اما ناباروری کاراکتر یحیی با بازی ضعیف سعید آقاخانی نمیتواند خروجی مناسبی داشته باشد و سازندگان نقش، تنها به طراحی و اجرای گریم یحیی بسنده کرده و از خلق سایر مواردی که منجر به هویتیابی کاراکتر میشود، دوری میکنند. همچنین حضور ناپخته کاراکتر یحیی در کنار دیالوگهایی تصنعی و بیجان، «خداحافظی طولانی» را به سمت اثری سرد کشانده و در ادامه نوع عشق شکل یافته میان یحیی با کاراکتر طلعت هم به شکلی دمدستی و بدون پرداخت لازم به نمایش در میآید. همچنین ریتم فیلم در مواردی از ضرباهنگ مورد نظر به دور میماند.
فیلم «خداحافظی طولانی» با سکانسهایی غریبانه به سمت دیداری محو شده از انتظار میرود و در این میان موسیقی، حکم همراهی غمگسارانه مییابد و فیلم در سکانسهایی روایتگر تداوم خیالی همراستا با واقعیت شده و حتی ایجاد بارانی تصنعی نیز القاگر حس رجوع به جهانی دیگر از حقیقت زندگی است. به دلیل نبود استراتژی مناسب در ساختار روایی اثر، عشق نشسته در فیلم به همان شکل سطحی باقی مانده و عمقی باورپذیر نمییابد. در ادامه نیز تلقی سطحی فیلمساز از مفهوم مرگی شیرین، گره سست فیلمنامه را به راحتی باز کرده و حکایتی ناپایدار از واقعیت مرگ را نشان میدهد و از این رو فیلم «خداحافظی طولانی» نه در گرهافکنی میتواند به خوبی عمل کند و نه توان ایجاد گشایشی در روند حرکتی شخصیت به سمت کنشهای روایی را دارد.
منبع: وطن امروز