ارتش عراق يك اشتباه را دوبار تكرار نميكرد. آنها وقتي متوجه شدند كه ميادين مينشان شبها توسط ما پاكسازي ميشوند، جلوي ميادين مين نگهبان گذاشتند. نگهبانها يك پرده مقاومت بسيار دقيق براي ميادين مين تشكيل ميدادند كه در صورت ديدن رزمندگان يك مقاومت جزئي انجام داده و سپس خود نگهبانها از طريق كانالهاي تعبيه شده به خط اصليشان فرار ميكردند. آن وقت ما در تعقيب آنها به ميدان مين ميرسيديم و پشت آن گير ميكرديم.
بعدها ما آموختيم كه از طريق همان كانالها نگهبان عراقي را تعقيب و از ميدان مين عبور كنيم. در عوض عراقيها هم آمدند اشتباهشان را جبران كردند. ديگر كانالها را پيوسته ايجاد نميكردند. بلكه هر 10 متر كانال قطع ميشد و به موازاتش يك كانال ديگر ايجاد ميكردند. ما كه از نقشه كانال خبر نداشتيم، وقتي به انتهايش ميرسيديم، متوقف ميشديم. حتي گاه در انتهاي كانالها دريچههاي فلزي ميگذاشتند و بعد از عبور نگهبان آن را قفل ميكردند.
ميدان مين 1300 متري
در دروس نظامي آموخته بوديم كه يك ميدان مين داراي يك نوار نامنظم در جلو و سه نوار نامنظم در عقب است و عمق يك ميدان مين از 100 متر تجاوز نميكند. منتها از اواسط جنگ به بعد عمق ميدان مين عراقيها به هزار و 300 متر ميرسيد. در ميدانهاي ميني كه ما كار ميگذاشتيم نهايتاً 20 هزار مين وجود داشت، اما در ميدانهاي مين عراقيها اين تعداد به ميليون افزايش مييافت. من خودم به عنوان يك افسر مهندس از اين عمل بعثيها متعجب ميشدم، چراكه حداقل يكهزار گردان مهندسي لازم بود تا چنين ميدانهاي مين وسيعي كار گذاشته شود.
اين علامت سؤال وجود داشت تا اينكه يك افسر مهندسي عراق به اسارت ما درآمد. فرصت را غنيمت شمردم و از او در مورد ميدانهاي مينشان پرسيدم. پاسخ داد ما از هر كشوري كه مين ميخريم خودش هم موظف است آنها را كار بگذارد. معمولاً پول كار گذاشتن اين مينها هم پنج تا هفت دلار براي هر مين است. آنجا بود كه فهميديم ارتش عراق ميدانهاي مين وسيعش را در اختيار كشورهاي پيشرفتهتر در اين زمينه ميگذارد و ميدانهاي موضعي و كوچك را ارتش خودش انجام ميدهد.
سنگرهاي مثلثي
اما در خصوص سنگرها و موانع مثلثي كه عراق در عمليات رمضان مقابل رزمندگان ايجاد كرده بود، همان زمان صحبت بود كه طراحان رژيم صهيونيستي احداث اين استحكامات را به عراقيها آموزش دادهاند. بعضي هم ميگفتند اين مثلثها از لانه اژدها كه روسها در استالينگراد به كار بردند به عراق منتقل شده است.
اين مثلثها شبيه دژ بارلو رژيم صهيونيستي در سينا بود. اما تفاوتهايي با آن داشت. خط بالو يك خط ممتد بود. اين مثلثيها از همه آنها قويتر بود. مثل يك نبوغ نظامي بود كه بايد در دانشگاهها تدريس شود. قبل از عمليات ما در قرارگاه كربلا عكسهاي هوايي را براي اولين بار مورد بررسي قرار داديم. وقتي عكسها را ديديم تعجب كرديم كه ارتش عراق چطور آنها را ايجاد كردهاست. چون كسي دقيقا نميدانست كه اسم آنها چيست، اسمشان را گذاشتند موانع مثلثي.
ما هم از نظر سرعت و هم از نظر كيفيت ساخت اين استحكامات تعجب كرديم. شب و روز داشتند كار ميكردند. ما خاكريزهاي مثلثي را كه ديديم حس كرديم رسوخ به آنها ممكن نيست، آنقدر كه اين مواضع مثلثي را اصولي ساخته بودند. اين مثلثها طوري ساخته شده بودند كه به خوبي همديگر را پوشش ميدادند. علاوه بر اينكه يك پدافند دورتادور را امكانپذير ميكردند. هر روز كه عكسهاي هوايي را ميديديم با يك پديده جديد روبهرو ميشديم. عراقيها علاوه بر اين سنگرهاي مثلثي درون كانالها نفت سياه ريخته بودند تا در صورت پيشروي رزمندگان ما، آنها را آتش بزنند. خلاصه اينكه دشمن بعد از شكست خود در خرمشهر، به شدت كار كرده بود تا از شكست قطعياش در عمليات رمضان جلوگيري كند. اين طور نبود كه حالا برخي از جوانهاي ما فكر ميكنند ارتش بعث يك ارتش ضعيف بود و ميشد به راحتي با آنها جنگيد و شكستشان داد.