این برنامهساز در این زمینه گفت: اگر فضای گفتوگو در صداوسیمای ما شکل بگیرد، اثر مثبتی بر روند برنامههای شبکه های خارج خواهد گذاشت. وقتی یک برنامه خوب بسازیم، هم تماشاگران خودمان را راضی میکنیم و هم باعث میشود شبکههای ماهوارهای کمتر ما را آزرده کنند.
فردرو در ادامه در پاسخ به این پرسش که جسارت مدیران تلویزیونی تا چه اندازه این قدرت را به برنامهساز میدهد تا یک مناظره جذاب تلویزیونی ساخته شود؟ اظهار کرد: وقتی مخاطبان از دیدی بلندنظرانه یک برنامه را نگاه کنند، جسارت برنامهساز زیاد میشود. اما اینکه ما بنشینیم که یک چیزی از صدا و سیما عنوان شود و آن را چوب عثمان کنیم، حتی اگر فشاری هم بر مدیران نباشد، مدیران خود به خود محافظهکار و ترسو میشوند. پس باید به این نکته هم توجه کنیم که آن کسی که برنامه را نگاه میکند و فرایند برنامه را میبیند، دید مثبت دارد یا دید تنبیه و خرده گرفتن. هر زمان که مردم با دیدهی اغماض به برنامه نگاه کردند، جسارت مدیران بیشتر شده و هر زمانی که دنبال بهانهای گشتند که یک گاف بگیرند مسأله شکل گرفته است.
فردرو دربارهی ساختار مناظرهها در تلویزیون توضیح داد: یکی از راههایی که دو دیدگاه یا چند دیدگاه را میتوانیم همزمان به طور مقایسهای در تلویزیون مطرح کنیم، ساختاری است که ما به آن برنامههای گفتوگو محور میگوییم. در این روش مردم داوران هستند و قصد، اثبات صد در صد چیزی نیست، بلکه هدف بیان دیدگاههاست و طرح دیدگاههای متفاوت برنامهها را جذاب میکند. چون طرف های مقابل برای اثبات نظرهای خودشان تلاشهای زیادی میکنند و این برای مردم جذاب است. هیجانهایی که این شرکت کنندگان برای اهداف خودشان نشان میدهند باعث میشود، توجه مردم جلب شود.
او در همین زمینه ادامه داد: یکی از کارهای جالبی که در میزگرد «گستره شریعت» داشتم و آقای زیبا کلام انجام میدادند، در واقع راحتی خودشان در اجرای برنامه، مورد توجه بود؛ به عنوان مثال کتشان را در میآوردند یا با ساسبند لباسشان بازی میکردند. این شیوه ایجاد یک ظرفیت و صمیمیتی در تماشاگران میکرد تا آنها احساس نزدیکی و خودمانی بودن کنند. اینها همه رمز و رازی است که بعضی از شرکتکنندگان در این گونه مباحث میدانند و خودشان را در ارتباط با تماشاگر صمیمانه جلوه میدهند تا زودتر به هدفشان برسند.
فردرو برنامههایی از جنس میزگرد «گستره شریعت» را به عنوان برنامههای جذابی دانست که مرم دوست دارند آنها را ببینند و گفت: برنامههایی از این جنس گاهی وقتها سمت و سوی ورزشی دارند، خیلی وقتها هم با موضوعات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تعریف میشوند و در تمام دنیا اعمال میشوند. کسی هم بعد از آن زیر سوال نمیرود. بلکه مردم با دیدگاههای هم آشنا میشوند و همدیگر را درک میکنند. اما مناظره، روش خیلی سختی است که یک نفر باید از میدان به در شود و خداحافظی کند. عین مسابقه مشت زنی است که یک نفر تلاش میکند با مشت های خود طرف مقابل را نابود کند.
این تهیهکننده برنامههای تلویزیون دربارهی مناظرههای تلویزیونی کشورهای خارجی گفت: آمارهایی که از مناظره در کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارد، به شکلی است که حتی وقتی خشونت اتفاق می افتد در نوعی که ما به آن مناظره می گوییم، نظر تماشاگران عوض نمیشود. با وجود کشت و کشتار در مناظره، مخاطبان همچنان طرفدارانشان را مورد تایید و حمایت قرار میدهند. خیلی کم اتفاق میافتد که نظر مخاطب نسبت به مناظرهکنندهای که از آن طرفداری میکند، عوض شود.
این تهیهکننده و کارگردان در بخشی از گفتوگوی خود به مناظره سال 84 کاندیداهای ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: بر خلاف آنچه که آمارهای خارجی نشان داد، در آن سال مخاطبان و طرفداران تحت تاثیر شیوهی جدیدی از مناظره قرار گرفتند. در مناظرههای تلویزیونی بازیگران عرصه سیاسی راه جدیدی را اعمال کردند و به صورت مقطعی موفق شدند نظر عدهای را به سمت خود جلب کنند و نمونهی آن مناظرهای بود که آقای احمدی نژاد در تلویزیون انجام داد. از دیدگاه ارتباط جمعی روشی که ایشان در مناظره استفاده کردند جدید بود و تاثیر خودش را در یک برنامه تلویزیونی گذاشت.
فردرو سپس به مناظرههای سال 92 کاندیداهای ریاست جمهوری در تلویزیون اشاره کرد و گفت: در این سری از مناظرهها، همه انتظار داشتند همچون سری قبل اتفاقاتی بیفتد، اما دیدیم که بازیگران و شخصیتهای مناظرهکننده وارد خط قرمزها نشدند. احترامهای خاصی که لزوما در یک رسانه پرشنیداری و پردیداری باید اعمال شود، اعمال شد و بازیگران مناظره مقررات و شأن برنامه را حفظ کردند. ما هرگز فکر نمیکردیم دکتر ولایتی و آقای حداد عادل تا انتها وارد بحث جدی و نقطه نظرات شخصی خود شوند و تا پایان از ایدههای خود دفاع کنند.
فردرو همچنین این نکته را یادآور شد که اگر در یک برنامه دو دیدگاه مطرح نشوند، هیچ وقت برنامه جذاب نخواهد شد و گفت: اگر به برنامههای خارجی دقت کنید، مردم تا یک مدتی پای بی بی سی مینشینند، چون هر کسی تحمل شنیدن خبر بد را تا یک اندازه دارد. خیلی ناراحتکننده است که مردم بیننده شبکهای باشند که فقط اخبار بد را منتقل میکند. در حالی که به محض اینکه یک حرکت خوب در صدا و سیما منعکس میشود، مردم سریع مثل آب خوردن آن جای خالی را پر میکنند، انگار که هرگز بیننده ماهواره نبودهاند.
فردرو گفت: احساس می کنم ما حتی وقتی برنامه های متوسط هم می سازیم، مردم آن را به برنامههای شبکههای ماهوارهای ترجیح میدهند به دلیل اینکه شبکههای آنور آبی ماجرا را خیلی تلخ میبینند.
وی تاکید کرد: هر برنامهسازی در هر حوزهای که برنامه اجرا میکند، تنها به نظر شخصی خودش توجه نکند و همهی دیدگاهها را در برنامهاش وارد کند.
حسین فردرو در پایان گفت: به هر حال این حلقه پیچ در پیچ است. در سلسله مراتب صدا و سیما مدیران بالادستی باید به مدیران پایین دستی میدان دهند و مدیران دیگر هم به برنامهسازان میدان دهند. اگر مدیریت این کار را کند کافی نیست، مخاطبان هم باید این فضا را ایجاد کنند. اگر ما در یک سری مسائل بپذیریم که لازم نیست که یکسری چیزها را از خودمان اختراع کنیم و هر کسی مسؤول کار خود شود، مسائل و حاشیهها هم کمتر میشود.