به گزارش مشرق، هر انسانی در زندگی خویش، خواه ناخواه اسراری دارد كه بایستی در نگه داری آن كوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. لزوم مكتوم ماندن این اسرار به جهت حساسیت و امكان فراوان سوء استفاده طماعان و دشمنان از آنها در راستای منافع خود و به ضرر فرد صاحب سر می باشد. بدین جهت مقوله رازداری فضیلتی اخلاقی به شمار می آید.
حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش و پیش از هر كس، از اعمال و عیوب و گناهان بندگانش باخبر است، اما ... بردباری و پرده پوشی و رازداری او بیش از همه است. اگر خداوند، كارهای پشت پرده و پنهانی بندگانش را افشا كند، آیا كسی با كسی دوست می شود؟ اگر خداوند، «آن كارهای دیگر» مردم را رو كند، برای چه كسی آبرو و حیثیتی باقی می ماند؟
بهترین رازدار
انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند. بنابراین، آدمی باید مراقبت کند در اینکه چه می گوید و با که می گوید. آیا هر کسی شایستگی شنیدن همه گفته های او را دارد یا خیر؟ ممکن است کسی رازی را بشنود، آن گاه نه از سر دشمنی، بلکه به خاطر نداشتن ظرفیت درونی و آمادگی روحی بر پذیرش آن سخن، ناخودآگاه به افشای آن بپردازد.
چنین نیست که انسان راز خویش را با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز و با محرم اسرار درددل کردن، روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران دلگرم و آرام می شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خالق ستار است.
موارد مجاز در افشای راز
افشای راز دیگران در پاره ای از موارد مجاز شمرده شده است كه برخی از آنها را در زیر می خوانیم:
الف - دادخواهی:
فردی كه از ناحیه دیگری مورد ستم قرار گرفته، برایدادخواهی ناگزیر است آن ظلم را به مراكز صلاحیتدار و یا مسۆولبالاتر گزارش دهد تا به موضوع رسیدگی و از تضییع حقشجلوگیری به عمل آید.
قرآن مجید درباره حق دادخواهی مظلوم از ظالم میفرماید:«لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كَانَ اللَّهُ سَمیِعاً عَلیِماً»(1) خداوند دوست ندارد كسی با سخنان خود، بدیها (یدیگران) را اظهار كند، مگر آن كسی كه مورد ستم واقعشده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لِصَاحِبِ الْحَقِّ مَقَالٌ»(2) برای صاحب حق، جای سخن گفتن است [و میتواند علیهمتجاوز حرف بزند.]
ب - استعانت بر نهی از منكر:
در مواردی كه انسان از منكری مطلع شود و بداند كه اگر اقدامی نكند، این گناه شیوع پیدا كرده، زیان ناشی از آن به عموم مردم برمیگردد و خود نیز به تنهایی نتواند جلوی آن را بگیرد و ناگزیر باشد از مردم كمك بخواهد، باید چنین كند و با استمداد از دیگران مجرم را از كردار زشتش بازدارد، گرچه مردم از راز او باخبر شوند.
ج - پیشگیری از خطر:
هر چند فاش كردن راز كسی ممكن است باعث ضرر و زیان وی شود، ولی در جایی كه پای ضرر و خطر بیشتری در میان باشد، سكوت كردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر می توان افشاگری كرد و پرده از اسرار برخی برداشت؛ مثل جایی كه ضرر و خطری متوجه دین یا نظام شود و لازمه پیشگیری آن خطر، فاش كردن رازهای فرد و یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهم تر است و فاش كردن رازها مجاز می شود.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاَءَةَ مِنْهُمْ وَ اَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النَّاسُ وَ لاَیَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.»(3) هرگاه پس از من شبهه افكنان و بدعت گذاران را دیدید، آشكارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی كنید و به آنان بتازید و به مردم معرفی شان کنید تا مردم در موردشان دچار بهت شوند، تا از تبهكاری در اسلام منصرف شوند و مردم از آنان حذر كنند و بدعت هایشان را یاد نگیرند. [آنگاه] خداوند در ازای این كار به شما پاداش می دهد و مقامتان را در آخرت بالا می برد.
د - در مقام استشاره:
فردی كه برای خدمت در نهاد و یا ارگانی داوطلب شده است و در زمان گزینش وی از دیگری سۆالاتی درباره وی به عمل میآید و او می داند كه وجود این شخص در آن نهاد یا ارگان به زیان و ضرر نظام میباشد، می تواند رازهای وی را - كه مربوط به موضوع است - فاش سازد؛ چنان كه تحقیق و بررسی ارگانها و نهادهای انقلابی در این زمینه تا تحصیل اطمینان به صلاحیت شخص برای خدمت، اشكالی ندارد.(4)
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «اَتَرْغَبُونَ عَنْ ذِكْرِ الْفَاجِرِ حَتَّی لاَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ، اُذْكُرْهُ بِمَا فِیهِیَحْذَرْهُ النَّاسُ»(5) آیا از گفتن آنچه درباره فاجر میدانید، خودداری میكنید تا مردم او را نشناسند؟ عیوب وی را برای مردم بازگو كنید تا از او كناره گیری كنند و برحذر باشند. چنین كاری در مورد افرادی كه نامزد پست های كلیدی مثل ریاست جمهوری، وزارت، نمایندگی و... می شوند، به حد ضرورت می رسد و افشا نكردن نقاط ضعف آنان، خیانت به نظام و امت است. از این رو، لازم است مراتب امر به مسۆولان مربوط گزارش داده شود.
هـ - اثبات حدّ و تعزیر:
در مواردی كه فاش كردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت كند، رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی كه برای اثبات حدّ یا تعزیر لازم است باید تكمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به زانی كه می توانند عمل او را به قاضی بگویند.
و - در مقام تجاهر به فسق:
كسی كه به طور علنی گناه می كند، حرمت خود را از بین میبرد، دربین مردم احترامی نداشته و بدگویی از وی غیبت تلقی نمی شود و افشای رازهایش جایز است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ثَلاَثَةٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صَاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ. وَالْاِمَامُ الْجَائِرُوَالْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ»(6) برای سه كس حرمتی در نگاه داشتن رازشان نیست: شخص بدعت گذار و هواپرست، پیشوای ظالم و فاسقی كه فسقش را آشكار می كند.
کلام آخر:
اسلام بر حفظ اسرار تأكید دارد؛ زیرا این امر، تمرینی است برای حفظ آبروی خویش و پاسداری از رازهایی كه دیگران نزد شخص به امانت گذاشته اند. آنكه رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ كند. ازسوی دیگر، شخصی كه در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد كه مردم سر او را پوشیده نگاه دارند. اما در مواردی افشای اسرار مجاز می شود مانند: دادخداهی، پیشگیری از خطر، هنگام استشاره و هنگام اثبات حد و.....
پی نوشت ها:
1ـ نساء / 148.
2ـ محجة البیضا، ج 5، ص 270.
3ـ اصول كافی، ج 2، ص 375.
4ـ استفتاآت از محضر امام خمینی قدس سره ، ج 2، ص 622 – 623.
5ـ محجة البیضا، ج 5، ص 271.
6ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 605.
منبع: تبیان
حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش و پیش از هر كس، از اعمال و عیوب و گناهان بندگانش باخبر است، اما ... بردباری و پرده پوشی و رازداری او بیش از همه است. اگر خداوند، كارهای پشت پرده و پنهانی بندگانش را افشا كند، آیا كسی با كسی دوست می شود؟ اگر خداوند، «آن كارهای دیگر» مردم را رو كند، برای چه كسی آبرو و حیثیتی باقی می ماند؟
بهترین رازدار
انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند. بنابراین، آدمی باید مراقبت کند در اینکه چه می گوید و با که می گوید. آیا هر کسی شایستگی شنیدن همه گفته های او را دارد یا خیر؟ ممکن است کسی رازی را بشنود، آن گاه نه از سر دشمنی، بلکه به خاطر نداشتن ظرفیت درونی و آمادگی روحی بر پذیرش آن سخن، ناخودآگاه به افشای آن بپردازد.
چنین نیست که انسان راز خویش را با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز و با محرم اسرار درددل کردن، روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران دلگرم و آرام می شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خالق ستار است.
موارد مجاز در افشای راز
افشای راز دیگران در پاره ای از موارد مجاز شمرده شده است كه برخی از آنها را در زیر می خوانیم:
الف - دادخواهی:
فردی كه از ناحیه دیگری مورد ستم قرار گرفته، برایدادخواهی ناگزیر است آن ظلم را به مراكز صلاحیتدار و یا مسۆولبالاتر گزارش دهد تا به موضوع رسیدگی و از تضییع حقشجلوگیری به عمل آید.
قرآن مجید درباره حق دادخواهی مظلوم از ظالم میفرماید:«لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كَانَ اللَّهُ سَمیِعاً عَلیِماً»(1) خداوند دوست ندارد كسی با سخنان خود، بدیها (یدیگران) را اظهار كند، مگر آن كسی كه مورد ستم واقعشده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لِصَاحِبِ الْحَقِّ مَقَالٌ»(2) برای صاحب حق، جای سخن گفتن است [و میتواند علیهمتجاوز حرف بزند.]
ب - استعانت بر نهی از منكر:
در مواردی كه انسان از منكری مطلع شود و بداند كه اگر اقدامی نكند، این گناه شیوع پیدا كرده، زیان ناشی از آن به عموم مردم برمیگردد و خود نیز به تنهایی نتواند جلوی آن را بگیرد و ناگزیر باشد از مردم كمك بخواهد، باید چنین كند و با استمداد از دیگران مجرم را از كردار زشتش بازدارد، گرچه مردم از راز او باخبر شوند.
ج - پیشگیری از خطر:
هر چند فاش كردن راز كسی ممكن است باعث ضرر و زیان وی شود، ولی در جایی كه پای ضرر و خطر بیشتری در میان باشد، سكوت كردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر می توان افشاگری كرد و پرده از اسرار برخی برداشت؛ مثل جایی كه ضرر و خطری متوجه دین یا نظام شود و لازمه پیشگیری آن خطر، فاش كردن رازهای فرد و یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهم تر است و فاش كردن رازها مجاز می شود.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاَءَةَ مِنْهُمْ وَ اَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النَّاسُ وَ لاَیَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.»(3) هرگاه پس از من شبهه افكنان و بدعت گذاران را دیدید، آشكارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی كنید و به آنان بتازید و به مردم معرفی شان کنید تا مردم در موردشان دچار بهت شوند، تا از تبهكاری در اسلام منصرف شوند و مردم از آنان حذر كنند و بدعت هایشان را یاد نگیرند. [آنگاه] خداوند در ازای این كار به شما پاداش می دهد و مقامتان را در آخرت بالا می برد.
د - در مقام استشاره:
فردی كه برای خدمت در نهاد و یا ارگانی داوطلب شده است و در زمان گزینش وی از دیگری سۆالاتی درباره وی به عمل میآید و او می داند كه وجود این شخص در آن نهاد یا ارگان به زیان و ضرر نظام میباشد، می تواند رازهای وی را - كه مربوط به موضوع است - فاش سازد؛ چنان كه تحقیق و بررسی ارگانها و نهادهای انقلابی در این زمینه تا تحصیل اطمینان به صلاحیت شخص برای خدمت، اشكالی ندارد.(4)
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «اَتَرْغَبُونَ عَنْ ذِكْرِ الْفَاجِرِ حَتَّی لاَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ، اُذْكُرْهُ بِمَا فِیهِیَحْذَرْهُ النَّاسُ»(5) آیا از گفتن آنچه درباره فاجر میدانید، خودداری میكنید تا مردم او را نشناسند؟ عیوب وی را برای مردم بازگو كنید تا از او كناره گیری كنند و برحذر باشند. چنین كاری در مورد افرادی كه نامزد پست های كلیدی مثل ریاست جمهوری، وزارت، نمایندگی و... می شوند، به حد ضرورت می رسد و افشا نكردن نقاط ضعف آنان، خیانت به نظام و امت است. از این رو، لازم است مراتب امر به مسۆولان مربوط گزارش داده شود.
هـ - اثبات حدّ و تعزیر:
در مواردی كه فاش كردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت كند، رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی كه برای اثبات حدّ یا تعزیر لازم است باید تكمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به زانی كه می توانند عمل او را به قاضی بگویند.
و - در مقام تجاهر به فسق:
كسی كه به طور علنی گناه می كند، حرمت خود را از بین میبرد، دربین مردم احترامی نداشته و بدگویی از وی غیبت تلقی نمی شود و افشای رازهایش جایز است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ثَلاَثَةٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صَاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ. وَالْاِمَامُ الْجَائِرُوَالْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ»(6) برای سه كس حرمتی در نگاه داشتن رازشان نیست: شخص بدعت گذار و هواپرست، پیشوای ظالم و فاسقی كه فسقش را آشكار می كند.
کلام آخر:
اسلام بر حفظ اسرار تأكید دارد؛ زیرا این امر، تمرینی است برای حفظ آبروی خویش و پاسداری از رازهایی كه دیگران نزد شخص به امانت گذاشته اند. آنكه رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ كند. ازسوی دیگر، شخصی كه در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد كه مردم سر او را پوشیده نگاه دارند. اما در مواردی افشای اسرار مجاز می شود مانند: دادخداهی، پیشگیری از خطر، هنگام استشاره و هنگام اثبات حد و.....
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد
پی نوشت ها:
1ـ نساء / 148.
2ـ محجة البیضا، ج 5، ص 270.
3ـ اصول كافی، ج 2، ص 375.
4ـ استفتاآت از محضر امام خمینی قدس سره ، ج 2، ص 622 – 623.
5ـ محجة البیضا، ج 5، ص 271.
6ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 605.
منبع: تبیان