به گزارش مشرق، تغيير كاربري كتابفروشيهاي روبهروي دانشگاه تهران، نگرانيهاي اهالي فرهنگ را برانگيخته است، مهمترين مركز عرضه كتاب در پايتخت هماكنون در محاصره اغذيهفروشيهايي است كه هر روز بر تعدادشان افزوده ميشود.
بسيار قبلتر از اينكه واژهاي به نام «بورس» از فرانسه وارد زبان محاوره ايرانيان شود، در تعاريف سنتي زماني كه يك پيشه مشخص در محلي تجمع ميكرد، آن محوطه به نام بازار مشخص آن كالا مانند بازار كفاشها، بازار آهنگرها و... ناميده ميشد و اگر اين تجمع در راستاي يك گذر شكل ميگرفت، راستهاي از پيشهوران يك شغل مشخص شكل ميگرفت، مشابه آنچه چندين دهه است روبهروي دانشگاه تهران براي عرضه كتاب شكل گرفته اما برخلاف راسته طلافروشهاي بازار كه هميشه رونق داشته و از سكه كسب و كار آنها كاسته نشده، راسته كتابفروشها، شرايط بسياري بدي را پشت سر ميگذارد و آن هم مشكلي به نام «تغيير كاربري» مغازههاست.
خط پايان يك عمر فعاليت فرهنگي
اوايل امسال بود كه خبر تعطيلي يكي از قديميترين كتابفروشيهاي خيابان انقلاب حتي به اخبار تلويزيون نيز رسيد. كتابخانهاي با بيش از پنج دهه فعاليت مستمر در حال تغيير كاربري بود، صاحب مغازه كتابفروشي طهوري دليل سادهاي براي تغيير كاربري مغازه خود عنوان ميكند، وي ميگويد: «وضعيت فعلي نشر و فروش كتاب به من اجازه نميدهد كه بتوانم از پس مخارج اين فروشگاه بربيايم. اينجا در سال ۸۸ و ۸۹ و حتي ۹۰ حداقل پنج كارمند داشت اما حالا دو كارمند بيشتر ندارد كه مخارج همان هم از آن درنميآيد.» عدم صرفه اقتصادي كتابفروشي در راستهاي كه هر مترمربع مغازه آن چندين ميليون تومان ارزش دارد، باعث شده است تا كتابفروشها عطاي خدمت به دانايي را به لقاي آن ببخشند و به دنبال تغيير شغل يا فروش مغازههاي خود باشند.
كتابفروش ديگري ميگويد: ما اگر بتوانيم كتابفروشيمان را بفروشيم؛ اين كار را ميكنيم. دليلش هم ساده است، دخل كتابفروشي با كتابهاي عمومي در راسته انقلاب ديگر با خرجش جور در نميآيد. وي ادامه ميدهد: كتابفروشي در راسته انقلاب به ويژه براي فروش كتابهاي عمومي ديگر امري بيمنطق است. چرا و با چه منطقي بايد اين حجم از سرمايه را در يك كتابفروشي جمع كرد و البته سودي هم نگرفت. اين فروشنده كتاب معتقد است: به هر حال وضعيت به شكلي است كه مردم اگر كتابي بخواهند آن را از كتابفروشيهاي بزرگ ميخرند نه از راسته انقلاب و بيشتر كتابفروشهاي انقلاب هم به همين خاطر تمايل به واگذاري ملك خود دارند.
چند سال پيش كه قضيه از بين رفتن راسته كتابفروشي جدي شد، خبرنگاري اين موضوع را با وزير وقت ارشاد مطرح كرد و دليل عدم تمايل كتابفروشها را در ماندن در اين شغل جويا شد كه اين پاسخ را شنيد: شايد انتظاري كه از اين كار داشتهاند، برآورده نشده و ديدهاند درآمدزايي ندارد و به همين دليل دنبال مشاغل ديگري رفتهاند.
كارهاي فرهنگي مثل بقيه كارهاي خدماتي و تجاري در كشور نيست كه درآمد بالايي داشته باشد. وي ادامه داد: در واقع، ميخواهم بگويم كه اكنون اتفاق خاصي نيفتاده است كه آنها حالا متوجه اين موضوع شده باشند. البته بايد حرفهايشان را بشنويم و در واقع، من در جريان نيستم كه استدلال آنها چيست.
حفظ نمادين يك سنت فرهنگي
هماكنون راسته كتابفروشهاي خيابان انقلاب كه از ميدان انقلاب تا چهارراه وليعصر(عج) ادامه دارد به چند خيابان اطراف نيز تسري پيدا كرده بود با كاهش چشمگير تعداد كتابفروشيها و افزايش اغذيهفروشيها و مشاغل ديگري كه خيابان شلوغي مانند انقلاب براي آنها مشتريهاي بيشتري دارد، چهره فرهنگي يك خيابان را دستخوش دگرگوني كرده است. علاقهمندان به كتاب يا دانشجوياني كه كتابهاي تخصصي خود را در اين راسته دنبال ميكردند هماكنون ميتوانند از طريق خريد اينترنتي كتاب يا مراجعه به برخي از كتابفروشيهايي كه از سوي برخي از نهادها در مناطق مختلف پايتخت ايجاد شدهاند، كتاب مورد نظر خود را خريداري كنند.
اين دگرگوني حتي روي فعاليت بساطفروشهاي كتابهاي قديمي و دست دوم كه معمولاً در پيادهروهاي اين مقطع از خيابان انقلاب ايجاد ميشد، نيز اثر گذاشته است. اكنون كتابفروشيهاي خيابان انقلاب بخشي از ميراث فرهنگي شهر تهران هستند كه نهتنها نياز پايتخت بلكه بخشي از نياز كشور به كتاب را مرتفع ميكنند. اگرچه تغيير يك سنت فرهنگي و يكي از معدود بورسهاي فرهنگي شهر تهران باعث ايجاد نگراني در ميان دوستداران فرهنگ شده است، اما مسئولان هنوز اقدامي در جهت حفظ اين مركز فرهنگي نكردهاند.
منبع : روزنامه جوان
بسيار قبلتر از اينكه واژهاي به نام «بورس» از فرانسه وارد زبان محاوره ايرانيان شود، در تعاريف سنتي زماني كه يك پيشه مشخص در محلي تجمع ميكرد، آن محوطه به نام بازار مشخص آن كالا مانند بازار كفاشها، بازار آهنگرها و... ناميده ميشد و اگر اين تجمع در راستاي يك گذر شكل ميگرفت، راستهاي از پيشهوران يك شغل مشخص شكل ميگرفت، مشابه آنچه چندين دهه است روبهروي دانشگاه تهران براي عرضه كتاب شكل گرفته اما برخلاف راسته طلافروشهاي بازار كه هميشه رونق داشته و از سكه كسب و كار آنها كاسته نشده، راسته كتابفروشها، شرايط بسياري بدي را پشت سر ميگذارد و آن هم مشكلي به نام «تغيير كاربري» مغازههاست.
خط پايان يك عمر فعاليت فرهنگي
اوايل امسال بود كه خبر تعطيلي يكي از قديميترين كتابفروشيهاي خيابان انقلاب حتي به اخبار تلويزيون نيز رسيد. كتابخانهاي با بيش از پنج دهه فعاليت مستمر در حال تغيير كاربري بود، صاحب مغازه كتابفروشي طهوري دليل سادهاي براي تغيير كاربري مغازه خود عنوان ميكند، وي ميگويد: «وضعيت فعلي نشر و فروش كتاب به من اجازه نميدهد كه بتوانم از پس مخارج اين فروشگاه بربيايم. اينجا در سال ۸۸ و ۸۹ و حتي ۹۰ حداقل پنج كارمند داشت اما حالا دو كارمند بيشتر ندارد كه مخارج همان هم از آن درنميآيد.» عدم صرفه اقتصادي كتابفروشي در راستهاي كه هر مترمربع مغازه آن چندين ميليون تومان ارزش دارد، باعث شده است تا كتابفروشها عطاي خدمت به دانايي را به لقاي آن ببخشند و به دنبال تغيير شغل يا فروش مغازههاي خود باشند.
كتابفروش ديگري ميگويد: ما اگر بتوانيم كتابفروشيمان را بفروشيم؛ اين كار را ميكنيم. دليلش هم ساده است، دخل كتابفروشي با كتابهاي عمومي در راسته انقلاب ديگر با خرجش جور در نميآيد. وي ادامه ميدهد: كتابفروشي در راسته انقلاب به ويژه براي فروش كتابهاي عمومي ديگر امري بيمنطق است. چرا و با چه منطقي بايد اين حجم از سرمايه را در يك كتابفروشي جمع كرد و البته سودي هم نگرفت. اين فروشنده كتاب معتقد است: به هر حال وضعيت به شكلي است كه مردم اگر كتابي بخواهند آن را از كتابفروشيهاي بزرگ ميخرند نه از راسته انقلاب و بيشتر كتابفروشهاي انقلاب هم به همين خاطر تمايل به واگذاري ملك خود دارند.
چند سال پيش كه قضيه از بين رفتن راسته كتابفروشي جدي شد، خبرنگاري اين موضوع را با وزير وقت ارشاد مطرح كرد و دليل عدم تمايل كتابفروشها را در ماندن در اين شغل جويا شد كه اين پاسخ را شنيد: شايد انتظاري كه از اين كار داشتهاند، برآورده نشده و ديدهاند درآمدزايي ندارد و به همين دليل دنبال مشاغل ديگري رفتهاند.
كارهاي فرهنگي مثل بقيه كارهاي خدماتي و تجاري در كشور نيست كه درآمد بالايي داشته باشد. وي ادامه داد: در واقع، ميخواهم بگويم كه اكنون اتفاق خاصي نيفتاده است كه آنها حالا متوجه اين موضوع شده باشند. البته بايد حرفهايشان را بشنويم و در واقع، من در جريان نيستم كه استدلال آنها چيست.
حفظ نمادين يك سنت فرهنگي
هماكنون راسته كتابفروشهاي خيابان انقلاب كه از ميدان انقلاب تا چهارراه وليعصر(عج) ادامه دارد به چند خيابان اطراف نيز تسري پيدا كرده بود با كاهش چشمگير تعداد كتابفروشيها و افزايش اغذيهفروشيها و مشاغل ديگري كه خيابان شلوغي مانند انقلاب براي آنها مشتريهاي بيشتري دارد، چهره فرهنگي يك خيابان را دستخوش دگرگوني كرده است. علاقهمندان به كتاب يا دانشجوياني كه كتابهاي تخصصي خود را در اين راسته دنبال ميكردند هماكنون ميتوانند از طريق خريد اينترنتي كتاب يا مراجعه به برخي از كتابفروشيهايي كه از سوي برخي از نهادها در مناطق مختلف پايتخت ايجاد شدهاند، كتاب مورد نظر خود را خريداري كنند.
اين دگرگوني حتي روي فعاليت بساطفروشهاي كتابهاي قديمي و دست دوم كه معمولاً در پيادهروهاي اين مقطع از خيابان انقلاب ايجاد ميشد، نيز اثر گذاشته است. اكنون كتابفروشيهاي خيابان انقلاب بخشي از ميراث فرهنگي شهر تهران هستند كه نهتنها نياز پايتخت بلكه بخشي از نياز كشور به كتاب را مرتفع ميكنند. اگرچه تغيير يك سنت فرهنگي و يكي از معدود بورسهاي فرهنگي شهر تهران باعث ايجاد نگراني در ميان دوستداران فرهنگ شده است، اما مسئولان هنوز اقدامي در جهت حفظ اين مركز فرهنگي نكردهاند.
منبع : روزنامه جوان