مذاکرات هسته ای همانگونه که پیش بینی می شد واجد حواشی گسترده تر از متنی بوده که باعث دامن زدن به چالش های فکری و کارشناسی بسیاری شده است. چالش هایی که فی حد ذاته می تواند مفید باشد و بر بلوغ سیاسی نخبگان ایرانی بیفزاید. ازآن جا که طرفین این مباحثه نیروهای اصیل انقلابی بوده و منافع کشور را مد نظر دارند؛ ضروری است که با محوریت دیدگاههای رهبری نظام به نوعی از تقارب برسند.
البته در روند نظر دهی طرفین در باب این موضوع به دلیل حساسیت گاه مرزهای عقلانیت و یا اخلاق نیز کنار گذاشته شده که طبعا روی سخن و تحلیل ما با آنها نیست.
مرور تحولات در مذاکرات هسته ای آشکار می گرداند که گاه در تحلیل این پدیده اولویت دهی های نابجایی صورت گرفته است که ممکن است تحلیلگران و ناظران را از مسیر واقعیت بدور برده و فهم رویکرد راهبردی رهبری نظام برای آنها دشوار باشد .در هر پروژه ای، ساده یا پیچیده،تعیین مکانیزم اولویت دهی ضرورت تام دارد.
به عبارتی،نه فقط در تحلیل پدیده فرایند گونه ای چون مذاکرات هسته ای بلکه در هر مذاکره ای برای تعیین اولویت ها باید سه دوگانه مهم مد نظر قرار گیرد:
۱. دو گانه حال – آینده
۲. دوگانه متن – حاشیه
۳. دو گانه جزء – کل
بدیهی است در تعیین اولویت ها باید رویکرد خودرا بطور شفاف مشخص نماییم که میان منافع حال و آینده کدام را ترجیح می دهیم؟برای ما متن مهمتر است یا حاشیه؟ و در تحلیل پروژه کل گرا هستیم یا جزء گرا؟
***
برای فهم موضع رهبری معظم انقلاب که خوشبختانه طرفین به فصل الخطاب بودن نظر ایشان اذعان دارند؛ لازم است متن سخنان ایشان مورد تحلیل قرار گیرد.
به گمان ما پاسخ رهبری به نامه رئیس جمهور در مورخ
۲۴/ تیر/۱۳۹۴ پس از رسیدن به جمع بندی بسیار کوتاه و دقیق تنظیم شده است.متن نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای رئیس جمهور
با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی، اولا لازم
می دانم از تلاش پیگیر و پر طاقت هیئت مذاکره کننده هستهای صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسألت نمایم، سپس، به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانیم که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.
از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
شایسته است همین نامه مقام معظم رهبری را برای تبیین نظرات کلان رهبری تحلیل محتوا كنیم.
عناصر اصلی و پیامدار این نامه به شرح زیرند:
١.تشكر از زحمات فراوان رئیس جمهور و قدردانی از تلاش پیگیر هیئت مذاكره كننده هسته ای
٢. به سرانجام رسیدن مذاكرات گامی مهم بود.
٣. برخی از شش دولت غیرقابل اعتمادند.
٤. لازم است متن فراهم آمده با دقت ملاحظه شود.
٥. در مسیرقانونی پیش بینی شده قرار گیرد.
٦. در صورت تصویب
٧. مراقبت از نقض عهد های محتمل طرف مقابل صورت گرفته راه آن بسته شود.
٨. ملت همچنان وحدت و متانت خود را حفظ كنند.
٩. تا بتوان در فضای آرام
١٠.و خردمندانه
١١. به منافع ملی دست یافت.
از بند یك معلوم می شود كه رهبری این زحمات را خیانت نمی دانسته اند؛ زیرا قدردانی از خیانت توسط رهبری معظم ، خلاف عقل و بلكه بی معناست. علاوه بر آن ،این تلاش ها را كاری در خور تقدیر می دانند.
بند دوم ،خودش واجد دو محور كلیدی است. اولا رهبری می فرمایند "به سرانجام رسیدن " پس از نظر رهبری مذاكرات حداقل در این مقطع به سرانجام رسیده است. دوم این كه این به سرانجام رسیدن، كاری خرد و بی ارزش نبوده، از منظر رهبری گامی مهم بوده است.
در بند سوم، رهبری تاكید كرده اند كه همه شش كشور طرف مقابل غیر قابل اعتماد نبوده و حداقل یك كشور و یا تعدادی بیشتر واجد صفت غیر قابل اعتماد نیستند. ذكر عنوان برخی برای تمییز و استثنا بوده است.
در بند چهارم ،رهبری بر لزوم ملاحظه دقیق متن فراهم آمده تاكید كرده اند.
در بند پنج از عبور"متن از مسیر قانونی" كه البته "پیش بینی شده" سخن به میان رفته است. با ذكر عبارت "در صورت تصویب" رهبری قطعیت تأیید را كنار زده و روند را شرطی نموده اند.
در صورت تصویب ،رهبری به ضرورت مراقبت از نقض عهد محتمل طرف مقابل تاكید كرده و فرموده اند راه نقض عهد بسته شود. اولا تاكید بر عبارت "نقض عهد" حكایت از آن دارد كه رهبری پس از تصویب آن را عهدنامه می دانند لذا از طرف مسلمان حتی در قبال كفار نقض عهد صورت نمی گیرد. چنانچه ایشان در بهمن ۹۲ فرمودند: من به شما عرض بكنم كاری كه وزارتخارجه ما و مسئولین دولتی ما شروع كردند، ادامه پیدا خواهد كرد؛ ایران آنچه را قرار گذاشته و عهد كرده است نقض نخواهد كرد. برای همین بر ضرورت مراقبت از نقض عهد طرف مقابل كه رهبری آن را محتمل می دانند ؛تاكید می شود.در بند ٨ رهبری تاكید دارند كه وحدت و متانت حفظ شود. وحدت در برابر اختلاف (البته نه انتقاد) است. و متانت به معنای استواری و نیز سنگینی و وقار است. یعنی ضمن حفظ وحدت از رفتار های سطحی خودداری نمایند. در بند ٩ تاكید بر فضای آرام(در برابر پر تنش) و خردمندانه ( در برابر احساسی) شده است. آن هم برای دستیابی به منافع ملی. شاید اکنون بتوان از این مقدمات نتایج محتاطانه ولی عقلانی را گرفت.
- آیا اگر تیم مذاكره كننده خیانت كرده بودند یا عامدانه یا جاهلانه اشتباهی فاحش را در حد تركمانچای یا فروش كشور یا به باد دادن عزت كشور انجام داده بودند؛ معقول بود رهبری از آنها تا این حد تقدیر نماید؟زیرا اگر زحمات فراوان رئیس جمهور یا تلاش پیگیر هیئت مذاكره كننده در جهت تأمین منافع بیگانگان و علیه منافع ملی بود؛ آیا رهبری نمی بایست در صف نخست منتقدان به دهان آنان می كوفت؟در عزت خواهی رهبری یا شجاعت و بصیرت ایشان شك داریم؟شاید بگویند اگر عزت و حكمت مجوز این تقدیر را نمی داد؛ مصلحت رهبری را مجبور كرد! واقعا كدام مصلحت بالاتر از حفظ نظام اسلامی؟ اگر این مذاكرات ، نظام اسلامی را تضعیف یا نابود می کند؛ كدام مصلحت، "تقدیر از مذاكره كنندگان" را پیشنهاد می دهد. مگر آنكه بگوییم نگرش رهبری بر خیانت عامدانه و یا سهوی مذاكره كنندگان نبوده و بالاتر از آن، اقدامات آنها را مستحق تقدیر دانسته اند.
- اما از بند دو نتیجه گرفته می شود رهبری این نتیجه یعنی به سرانجام رسیدن مذاكرات را مهم ( حتما برای نظام اسلامی) می دانند. پس مذاكره كنندگان از آن رو كه روندی مهم را به سرانجام رسانده اند؛ مستحق تقدیرند. پس كار آنها ارجمند بوده است زیرا مهم و البته برای نظام اسلامی بوده است. اگر كار مهم آنها این بوده كه خطوط قرمز رهبری را زیر پا گذاشته و در جهت منافع آمریكا برای اسقاط نظام اسلامی عمل كرده اند؛ آیا رهبری نظام اسلامی باید از آنها تقدیر كند یا رئیس جمهور آمریكا؟وقتی رهبری تقدیر می كنند این امر حكایت از آن دارد كه كار مهم آنها در جهت منافع نظام اسلامی بوده است.
- بند سوم به ما می فهماند كه ایران با شش كشور یكسان برخورد نمی كند.
- بند چهارم بر ملاحظه بادقت متن تاكید دارد لذا نقد كاملا پذیرفته شده ولی نباید در تعارض با بند ٨ و ٩و ١٠ باشد. یعنی نباید مخل وحدت و آرامش باشد.
- بند ٥ دلالت بر قانونگرایی رهبری و مخالفت ایشان با دور زدن نهادهای قانونی و پیش بردن كار از طریق لابی دارد.
- اما بندهای ٦و ٧ بسیار مهم است. فرض كنید همین متن تصویب شد. به عبارتی عهد بسته شد، اگر این توافق خیانت و در جهت تضعیف و نابودی جمهوری اسلامی باشد، آیا معقول است رهبری نقض عهد را از سوی آنان و نه ما را نیازمند مراقبت و بسته شدن راهش بدانند. فرض كنید ما زیر فشار، عهدی را بستیم و شرعا مكلف به رعایت هستیم ؛ اما زمانی كه دشمن عهد نامه تحمیلی ضدانقلاب اسلامی را نقض می كند ، چرا ما باید راه نقض آن را كه مجوز نقض ما و راه فرار قانونی ماست ؛ ببندیم؟مگرآنكه بگوییم رهبری نقض این عهد را بر ضد منافع ملی می داند و نه تحكیم آن را ؟
یا اصلا چرا باید دشمن توافقی را كه بدون دردسر ما را نابود می كند؛ نقض كند؛ و درمقابل ما دغدغه نقض داشته باشیم؟
جمع بندی:
در پایان روشن است که رهبری نظام از مذاکرات، دفاع،مذاکره کنندگان را خادم نظام،متن را شایسته ملاحظه و نیازمند تصویب در مراجع قانونی پیش بینی شده و در صورت تصویب به مثابه عهدی پایداردانسته اند و در این چارچوب از نقد خردمندانه و با متانت البته در فضای خردمندانه و آرام در جهت منافع ملی دفاع می کنند.