به گزارش مشرق، در طول هفتههای گذشته و در حاشیه
اظهارنظرهای مدیران فرهنگی- بهویژه مدیران سینمایی- دولت در مورد تاثیر
مثبت توافق هستهای بر فرهنگ ایران، در مطالبی نسبت به این اظهار نظرها و
سیاستهای مدیران فرهنگی دولت در دوران «پساتوافق» و توهمشان در مورد
تاثیرات این مذاکرات بر فرهنگ هشدار دادیم، اما در ادامه همین روند روز
گذشته سازمان سینمایی دولت اعتدال از آخرین راهکارش برای «ارتباط سینمایی
بیشتر با جهان!» پرده برداشت؛ حذف نام انقلاب از جشنواره فجر و تبدیل
جشنواره بینالمللی فیلم فجر به «جشنواره بینالمللی فیلم ایران».
پیش از این حجتاله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی در گفتگویی با روزنامهی
آمریکایی «وال استریت ژورنال» که در رسانههای وطنی نیز منتشر شد در
صحبتهایی که حکایت از ورود سازمان سینمایی به فاز جدیدی از «سینمای بعد از
توافق» و توهم این مدیران نسبت به ماهیت این توافق داشت گفته بود: «اگر
قبل از این سینمای ایران میتوانست از پنجره وارد دنیا بشود با توجه شرایط
فعلی میتوان از درب اصلی وارد شد. ما تمام فیلمسازان را به کار کردن تشویق
می کنیم. مخصوصا کسانی که در زمان دولت قبلی کار نکردند.»
مهمترین
بخش این گفتگو هم آنجا بود که خبرنگار آمریکایی در مورد «بهمن قبادی» از
ایوبی میپرسد و او هم با ذوقزدگی از سازندهی فیلم غیراخلاقی و ضدانقلابی
«فصل کرگردن» برای بازگشت و کار در ایران دعوت میکرد: «درب برای همه
هنرمندان ایرانی باز است و من میدانم که بهمن قبادی مشکلی نخواهد داشت اگر
به ایران بیایید و در ایران فیلم بسازد.»
در
ادامه این روند اما روز گذشته رئیس سازمان سینمایی در حکمی با تغییر نام
«جشنواره بینالمللی فیلم فجر» و حذف عنوان فجر- به عنوان نماد و نشانه
پیروزی انقلاب اسلامی- رضا میرکریمی، رئیس خانه سینما، را به عنوان دبیر
«جشنواره بینالمللی فیلم ایران» منصوب کرد.
در
حکم انتصاب میرکریمی هم بدون هیچ اشارهای به انقلاب اسلامی و برگزاری
جشنواره فجر به همین مناسبت، بازهم با ذوقزدگی از توافق و بازشدن دربهای
جهان به روی ایران آمده است: « سینمای ایران در سخت ترین شرایط توانست
پنجره ای به بیرون بگشاید؛ و امروز که دربهای جهان به روی فرهنگ وهنر ایران
بزرگ باردگر گشوده شد، «جشنواره بین المللی فیلم ایران» می تواند همه
مشتاقان و دوستداران هنرهفتم را در سرزمین ادب وعرفان و عشق و گفت و گو
گِردِ هم آورد.»
پیش
از این نیز علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در اختتامیه جشنواره سال
گذشته بدون هیچگونه توضیحی در مورد حضور و رابطه گسترده سینمای ایران با
جشنوارهها و محافل سینمایی جهان، موفقیت فرهنگ و سینمای ایران و بازشدن
دربهای جهان به روی ایران را به توافق هستهای پیوند زده و گفته بود: «این
جشنواره میتواند رابطهای نزدیک و تنگاتنگ با ملتهای جهان برقرار کند و
امیدوارم با این توافق نهایی ایران و قدرتهای جهانی در زمینه برنامه
صلحآمیز هستهای ایران و رفع برخی محدودیتهای بین المللی، جهشی چشمگیر در
سینمای ایران رخ دهد و بهتبع آن این جشنواره نیز شاهد استقبالی شگرف
باشد.»
نکتهی
مهم اما این است که از سال گذشته تا امروز با وجود موکول شدن تمام تغییرات
مثبت سینما به توافق، هیچکدام از مدیران فرهنگی دولت در مورد علل و نحوه
تاثیر مذاکرات بر فرهنگ، و بهویژه سینمای ایران، توضیح ندادهاند.
علی
جنتی و مدیران زیرمجوعهاش در حالی از محدودیتهای بینالمللی و بازشدن
دربها در دوران «پسا توافق» سخن میگویند که سینمای ایران در سالهای
گذشته اساسا محدودیتی برای شرکت در مجامع سینمایی بینالمللی نداشته است.
مسئله این است که اصلا یکی از افتخارات مدیران فرهنگی و سینماگران
شبهروشنفکر ایرانی همواره حجم جوایز بینالمللی سینمای ایران بوده است و
در تمام سالهای گذشته در مقابل تمام انتقادات، برای تائید مسیر سینمای
ایران از این جوایز سخن گفتهاند، اما حالا در چرخشی صدوهشتاد درجهای
سینمای ایران را دچار محدودیتی میدانند که حالا توسط مذاکرات حل شده است و
احتمالا قرار است با حذف نام «فجر» از عنوان جشنواره شاهد حضور گستردهی
چهرههای مطرح جهانی در جشنواره باشیم.
با
این اوصاف اما این مسئله هم لازم به ذکر است که تغییر زمان برگزاری
جشنواره فجر از دهه فجر به اردیبهشتماه و تغییر نام آن در حالی صورت
میگیرد که تجربه برگزاری مجزا و منفرد بخش بینالملل جشنواره در سال گذشته
نشان داد که این اتفاق هیچ تاثیری در میزان اهمیت این جشنواره در سطح
بینالملل و استقبال چهرههای مطرح از آن ندارد.
جشنواره
سیوسوم فجر که اردیبهشتماه امسال برگزار شد اولین جشنوارهای بود که در
آن بخش بینالملل بصورت مجزا و مستقل از بخش فیلمهای ایرانی برگزار میشد
تا شاید سینماگران غیرایرانی حضور جدیتری در آن داشته باشند، اما این دوره
از جشنواره هم نهتنها تفاوتی با سالهای گذشته از نظر اهمیت آثار و
چهرههای حاضر نداشت، بلکه بینظمی عجیب در برگزاری و پخش آثار و همچنین
عدم استقبال مخاطبان، جشنواره امسال را به یکی از ضعیفترین و پرحاشیهترین
جشنوارههای چند سال گذشته تبدیل کرد و آن را در نسبت با سالهای قبل حتی
چند قدم عقبتر برد.
با
وجود این تجربه شکست خورده اما بازهم امروز، حجتاله ایوبی، در گفتگو با
مهر با تاکید بر مستقل برگزار شدن جشنواره گفته است: «گمان نمیکنم بر کسی
پوشیده باشد که سینمای ایران و نگاه اسلامی و ایرانی حاکم بر این سینما
جشنوارهای بین المللی و مستقل را میطلبد و همین ضرورت ما را بر آن داشت
که بخشی کاملا مستقل و با رویکرد جهانی در نظر بگیریم.» در حالیکه وی با
تغییر زمان برگزاری از دهه پیروزی انقلاب به اردیبهشتماه و حالا تغییر نام
جشنواره عملا آن را از نشانههای موید نگاه ایرانی و اسلامی مورد تائید
انقلاب خالی کرده است.
او
در جای دیگری از این مصاحبه گفته است: «پس از بررسی های طولانی و نشست های
مختلف کارشناسی به این باور رسیدیم که به جای برگزاری ناقص و کم تاثیر
بخشی به عنوان بین الملل و بخش دیگری به عنوان ملی هر دو اتفاق را با شکوه و
درست برگزار کنیم.... شایسته است به جای برگزاری ناقص، هر یک از این دو
پروژه بزرگ شایسته و درخور و در حد و اندازه ایران و نظام جمهوری اسلامی
برگزار شود.» در حالیکه جشنواره گذشته فجر به خوبی میزان این باشکوه برگزار
شدن را نشان داد و جشنواره امسال نیز احتمالا چندان با جشنواره سال گذشته
تفاوتی نخواهد داشت.
با
همهی این اوصاف به نظر میرسد تغییر نام جشنواره را نیز احتمالا باید در
راستای سیاستهای پساتحریم مدیران سینمایی دولت و دعوت آنها برای بازگشت
سینماگران ضدانقلاب به کشور و ادامه فعالیت تفسیر کرد، اما مسئلهای که در
آینده حتما باید به آن پرداخت و مستلزم توجه بیشتر است وصف مدیران فرهنگی
از بازشدن دربهای جهان به روی فرهنگ و هنر ایران با توافق هستهایست.
طبعا
مدیرانی که نزدیک به یکسال است حل شدن تمام مشکلات فرهنگی را در گرو توافق
و رفع تحریم میدانند باید در مورد صحت این گزاره و البته چگونگی بسته شدن
دربهای جهان بر روی فرهنگ و هنر ایران در دوران ماقبل تحریم پاسخ دهند تا
معین گردد که چگونه در دوران پساتحریم این دربها گشوده شده و آیا اصالتأ
دربی بسته بوده که حال بخواهد باز شود؟