عمده مطالبی که در این رسانهها علیه فیلم «محمد(ص)» منتشر میشود تا کنون حول دو محور مطرح شده است:
محور اول) انتقاد و اشکال به بودجه ساخت این فیلم که آن را یک پروژه با بودجه زیاد بر میشمارند. این تلقی را در حالی رسانههای غربی در بوق و کرنا کردهاند که رقم ساخت این فیلم اساساً در برابر بودجه تعداد بسیار زیادی از فیلمهای سینمایی هالیوودی که چندین و چند مدل آن در سال رونمایی میشود، ناچیز یا در هم ترازی با معدودی از پروژههای بزرگ آنها است.
محور دوم) تمرکز بر انعکاس و برجستهسازی سخنان و اظهارات چند فرد در الازهر مصر که نسبت به مدعای واهی نمایش تصویر پیامبر(ص) در این فیلم انتقاد دارند. جالب اینکه این افراد این انتقاد را در حالی مطرح میکنند که تا کنون این فیلم را ندیدهاند و مدعای آنان هیچ ارتباطی هم به فضای این فیلم سینمایی ندارد و صرفاً براساس خوانش تخیلی خود این چنین رادیکال موضع میگیرند. البته طبق معمول برای تعداد زیادی از این افراد هم درباره این فیلم تصویرسازی کاذبی صورت گرفته و گزارشات عجیب و غریبی برای ایشان ارسال شده است. البته این احتمال وجود دارد که بعد از تماشای این فیلم، با نظراتی متفاوت از جانب تعدادی از آنها مواجه شویم.
به نظر میرسد مشکل اصلی رسانههای غرب آنچه که در ویترین خود به نمایش میگذارند، نیست. آنان با مسائل دیگری است که حتی از طرح آن ابا دارند، مسئله دارند و سعی بر این دارند تا با انعکاس این بهانهجوییهای ساختگی و اشکالاتی که وزن چندانی برای به نقد کشیدن این اثر فرهنگی ایرانی- اسلامی ندارد، قدری برای آن حاشیهسازی کنند. اما علت اصلی این مخالفتها که ادامه همان پروژه تکراری مخالفخوانیها با این فیلم سینمایی از زمان ساخت و اکران اولیه در ایام جشنواره فجر است، چیست؟
صحنههای عاطفی مواجهه حضرات آمنه(س) و حلیمه(س) با حضرت نبی(ص) در فیلم «محمد(ص)»
شاید پاسخ به این پرسش برای افرادی که به تماشای این فیلم نشستهاند، چندان سخت نباشد. دو دلیل ساده که در فیلم مجیدی هنرمندانه به تصویر کشیده شده است، علت اصلی موج مخالفت رسانههای غربی با این فیلم است:
دلیل اول) ارائه تصویری واقعی از اخلاقیات، عواطف، کرامات و انسانیات آمده در دین اسلام و ماهیت رحمت للعالمینی بودن پیامبر مکرم اسلام. آن هم درست در روزگاری که سینمای هالیوود و رسانههای غربی تمام هم و غم خود را پای کار ارائه تصاویری غیر واقعی و خشن و غیر عقلانی از اسلام آوردهاند.
فیلمهای سینمایی هالیوود و موج خبری رسانههای غربی همواره تروریسم، عملیات انتحاری، ضدیت با بشر، کشتار، گروگانگیری و ... را به عنوان یگانه تصویر معرفی اسلام در دستور کار خود داشتند و برای توجیه آن با تجهیز گروهکهای خودساخته و تندرو و به جان مردم منطقه انداختن آنها، از لحظهای تلاش فروگذار نکردند. راهاندازی و حمایت از انجیاوها و تشکلهای دولت ساخته یگانه دستور رسمی نئوکانها و صهیونیستها برای منحرف کردن اذهان مردم دنیا از اسلام حقیقی بود. این رویکرد به اندازه کافی در رسانهها بررسی شده و نیازی به تفسیر و تحلیل بیش از این، آن نیست. «محمد رسول الله(ص)» هوشمندانهترین اقدام جمهوری اسلامی بود که به همت مجیدی مجیدی در روزگاری که داعش و تکفیری مطلوبترین سوژه اسلام هراسی رسانهها هستند، برای هوشیاری ملتها کارآمد باشد.
صحنه مربوط به حضور محسن تنابنده به عنوان فردی که مأمور کنیسه یهودیان برای نابودی پیامبر(ص) است
اما مخالف خوانی رسانههای غربی فراتر از اینکه «محمد(ص)» بازی مرسوم اسلام هراسی آنها را تخریب میکند و زمین طراحی شده آنان در نمایش وارونه اسلام را تا حد زیادی به هم میریزد، یک دلیل دیگر هم دارد:
دلیل دوم) مخالفت آنان به دلیل تفسیر متفاوتی است که سناریوی محمد(ص) بعد از 1400 سال از تاریخ اسلام ارائه میکند. تفسیری که ابهامی جدی درباره آنچه بر سر پیامبر(ص) و خاندان ایشان آمده بود و تا کنون هیچ گاه طرح نشده، ارائه میدهد. هیچگاه جایگاه یهودیان تندرو که امروز از گرایشات عجیب آنها تعبیر به صهیونیستی میشود به عنوان باعث و بانی و ریشه دشمنیها با پیامبر(ص) تا این اندازه مورد مداقه قرار نگرفته بود.
هیچ گاه این سوال و موضوع مورد تشکیک قرار نگرفته بود که چرا پدر پیامبر(ص) پیش از تولد ایشان کشته شده بودند؟ چه کسی ایشان را کشته بود؟ چرا ایشان باید درست در سنین کودکی برخلاف سلامتی حضرت آمنه(س) از ایشان جدا شوند؟ اگر هم درباره سلامتی ایشان تشکیکی وجود دارد و نیاز به حضور دایهای بود، چرا این دایه ایشان را در کنار مادر گرامی رسول الله(ص) پرستاری نمیکرد؟ چرا فرزند در اوج دورانی که مادر به او دلبستگی دارد از ایشان جدا شده و در مکانی که هیچکس اطلاعی از آنجا ندارد، باید نگهداری شود؟ این ابهام همواره در منابر خاص رهبران جامعه اسلامی طرح میشد اما این بار مجیدی این واقعیت تاریخی را فریاد زده و فراگیر کرده است. او شهامتمندانه با همراهی بیژن میرباقری کاملاً مستند به سراغ منابع اهل سنت و شیعیان رفته و نفوذ و برنامهریزی یهودیان تندرو برای ممانعت از تولد پیامبر را به تصویر کشیده است.
مرور صفحات تاریخ اسناد زیادی در این باره ارائه میدهد، اسنادی که هیچگاه صهیونیستها تمایل به رسانهای شدن آن نداشتند. حالا مجیدی جای دقیق و درستی را نشانه رفته و این میتواند مهمترین دلیل و توجیه برای حمله رسانههای غربی به آخرین ساخته اوست. بر کسی پوشیده نیست که اسپانسر اصلی رسانههای غربی همیشه و همیشه افرادی با گرایشات ایدئولوژیک صهیونیستی بودهاند.
مجیدی اذهان مردم جهان و از همه مهمتر مسلمانان را متوجه دسایس یهودیان تندرو -بخوانید صهیونیستهای امروزی- برای ضدیت با اسلام میکند و شاید همین روایت مستندِ فیلم «محمد رسولالله(ص)» بهترین دلیل و عامل برای تحلیل و پذیرش سادهتر برنامهریزی هدفمند رسانههای غربی برای مواجهه با اسلام در میان مسلمانان باشد. دلیلی که میتواند نگاه مسلمانان را از تمرکز بر دعوای فرقهای دشمن ساختهف متوجه جبهه اصلی و دشمن حقیقی مسلمانان کند. بعید نیست که بخشی از مخالفتها توسط برخی افراد منتسب به جهان اسلام در ضدیت با این فیلم ساختگی و سفارشی هم باشد.