به گزارش مشرق، سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی در هیئت محبان حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگزار شد.
در ادامۀ سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید:
دلت را با موعظه زنده کن وسر کشی ها و شیطنت های نفس را با زهد بمیران. در ارتباط با یکی از فضائل ارزشمند یک مومن که به هر حال کسی که می خواهد در مسیر خداوند متعال قدم بر دارد برای او لازم و ضروری است بحث زهد است. زهد یک جنبۀ درونی دارد و یک جنبۀ بیرونی که هم مربوط به قلب انسان میشود که باید یک تغییراتی پیدا بشود در آن که هم مربوط به زندگی بیرونی وهم درونی آدم می شود.
زهد دو رکن دارد، یک رکن زهد این است که آدم خودش را به جایی برساند که البته ریاضت می خواهد.
انسان در بند علایق پایین تر لذت های غریزی قرار نگیرد. درست است که انسان بر حسب اینکه جسم دارد و حیوانیت دارد یک سری لذت هایی برایش به وجود می آید. انسان شهوت دارد و بر حسب طبع در وجود انسان هست که دوست دارد شهرت داشته باشد، لذت جنسی و غیره ... این طبع ها این علاقه ها طبیعی است.
اگر انسان بتواند جلوی این لذت ها را بگیرد برای رسیدن به یک لذت بالاتر این خوب است.
مصداق صحبت امام علی علیه السلام باتوجه به قرآن انسان باید جوری شود که اگر مال دنیایی به او رسید نه خیلی زیاد خوشحال شود و اگر مالی از کفش رفت نه خیلی ناراحت شود. خدا حفظ کند آقای قرائتی را که میگفت یک موقع من خیلی ناراحت توی ماشین نشسته بودم یک اتوبوس آمد از من سبقت گرفت جلوی ما قرار گرفت، دیدم پشتش نوشته شده " شد،شد،نشد،نشد " گفتم انگار خدا این اتوبوس را برای من فرستاده که در این عصبانیت این درس را به من بدهد. واقعا هم همین است که که انسان تکان نخورد با بالا پایین دنیا.
خوشا به حال انسانی که اسیر نیست و توانسته آزاد باشد در بند چیزهایی که او را ببرد به سمت سعادت.
انسان نباید اسیر باشد، حیوانات اسیر هستند، اسیر طمع، غذا ... گاو و شتر اگر غذایی جلویشان بگذارید دائم آن را میخورد و نوشخوار می کند و اسیر خوراک خود است. مورچه اسیر طمع خود و حیوانات دیگر است. موجودی که ضعیف است اسیر لذت ها و خصلت های غریزی خود است بعضی از آدم ها هم همینگونه اند، اسیر لذت هایشان هستند و در همین حد مانده اند.
امیر المومنین علیه السلام در خطبه 45 نهج البلاغه میفرماید عثمان بن حنین که سر یک مهمانی رفته بودند حضرت توبیخش کردند که هرجایی نباید بمانی. تو که کار گزار علی هستی هر جایی نباید بروی. امام علی علیه السلام رو به او فرمود چشم علی روشن که اگه بخواهد بعد از سال های طولانی و عمری مثل حیوان باشی طوری که بخورد، سیر شود، بخوابد، کار کند و دائم فقط در این چرخه باشد اسیر است. هرچه محدود تر باشد اسیر تر است، اسیر خصلت ها یک حقوق بالا پایین می شود تغییر میکند حالاتش.
زهد فقط این نیست که تعلق نداشته باشد ولی باید قناعت کند، تکنولوژی محصول بشر است ولی باید هدایت شده باشد.
ساده زیستی و زهد غیر از تنبلی است، زهد این است که می تواند خانه و مرکب خوبی داشته باشد ولی این طور نمی کند و قناعت دارد پس تنبلی و بیکار بودن اسمش زهد نیست. نباید جوری باشد که از روی تنبلی عارف شود.
شخصی آمد نزد امام صادق علیه السلام و گفت من دیگر پول کافی برای خوراک و زندگی ام دارم میخواهم کار را کنار بگذارم و در خانه تجارت کنم امام فرمود این کار را نکن که دیوانه خواهی شد، برو کار کن.
شخصی آمد نزد امام صادق علیه السلام، فلج بود گفت به من کمک کن. امام فرمود کارکن! گفت چه طور؟ گفت با سرت تنبلی نکنید. بی قید بودن و بی تشریفات بودن معنی اش شلختگی، بی نظمی و بی برنامه گی نیست یه موقع هایی کسی که لباس مندرس و بی تفاوت بودن نسبت به خودش مثلا زاهد میشد زهد اینها نیست.
معطر ترین و تمیز ترین فرد در زهد و پارسایی پیامبر صل الله علیه و آله هستند. انقدر پیامبر صلوات الله علیه به خودشان اهمیت می دادند و می گفتند این حق مومنان است که وقتی باکسی ملاقات می کند آن شخص نظیف و پاکیزه باشد. اگر کسی مو دارد و به آنها نرسد در روز قیامت با شانه های آتشین بر موهای او می کشد. طبق گفتۀ امام صادق علیه السلام سه دسته از آدم هارا داخل آدم ندانید:
1.یکی شخصی که در جای تنگ گشاد بشیند و باعث اذیت دیگران بشود.
2.کسی که مریض نیست و خودش را به مریضی می زند.
3.کسی که مسواک نمی زند.
زاهد مشخص زمان ما همان امام رحمه الله علیه است.
زهد گوشه گیری از مسائل اجتماع نیست. زهد و زاهد کسی است که شاد و سرحال است میخندد و شوخی میکند، خساست نمی کند، خساست با قناعت کاملا متفاوت است. مهربان ترین باشد نسبت به خانواده، دردهای زندگی را برای خانواده نیاورید.
خیلی مراقب باشید که به بهانۀ ساده زیستی دچار ریا نشوید. زاهد در خلوت خودش هم زاهد و ساده زیست است.
منبع: وارث
در ادامۀ سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید:
دلت را با موعظه زنده کن وسر کشی ها و شیطنت های نفس را با زهد بمیران. در ارتباط با یکی از فضائل ارزشمند یک مومن که به هر حال کسی که می خواهد در مسیر خداوند متعال قدم بر دارد برای او لازم و ضروری است بحث زهد است. زهد یک جنبۀ درونی دارد و یک جنبۀ بیرونی که هم مربوط به قلب انسان میشود که باید یک تغییراتی پیدا بشود در آن که هم مربوط به زندگی بیرونی وهم درونی آدم می شود.
زهد دو رکن دارد، یک رکن زهد این است که آدم خودش را به جایی برساند که البته ریاضت می خواهد.
انسان در بند علایق پایین تر لذت های غریزی قرار نگیرد. درست است که انسان بر حسب اینکه جسم دارد و حیوانیت دارد یک سری لذت هایی برایش به وجود می آید. انسان شهوت دارد و بر حسب طبع در وجود انسان هست که دوست دارد شهرت داشته باشد، لذت جنسی و غیره ... این طبع ها این علاقه ها طبیعی است.
اگر انسان بتواند جلوی این لذت ها را بگیرد برای رسیدن به یک لذت بالاتر این خوب است.
مصداق صحبت امام علی علیه السلام باتوجه به قرآن انسان باید جوری شود که اگر مال دنیایی به او رسید نه خیلی زیاد خوشحال شود و اگر مالی از کفش رفت نه خیلی ناراحت شود. خدا حفظ کند آقای قرائتی را که میگفت یک موقع من خیلی ناراحت توی ماشین نشسته بودم یک اتوبوس آمد از من سبقت گرفت جلوی ما قرار گرفت، دیدم پشتش نوشته شده " شد،شد،نشد،نشد " گفتم انگار خدا این اتوبوس را برای من فرستاده که در این عصبانیت این درس را به من بدهد. واقعا هم همین است که که انسان تکان نخورد با بالا پایین دنیا.
خوشا به حال انسانی که اسیر نیست و توانسته آزاد باشد در بند چیزهایی که او را ببرد به سمت سعادت.
انسان نباید اسیر باشد، حیوانات اسیر هستند، اسیر طمع، غذا ... گاو و شتر اگر غذایی جلویشان بگذارید دائم آن را میخورد و نوشخوار می کند و اسیر خوراک خود است. مورچه اسیر طمع خود و حیوانات دیگر است. موجودی که ضعیف است اسیر لذت ها و خصلت های غریزی خود است بعضی از آدم ها هم همینگونه اند، اسیر لذت هایشان هستند و در همین حد مانده اند.
امیر المومنین علیه السلام در خطبه 45 نهج البلاغه میفرماید عثمان بن حنین که سر یک مهمانی رفته بودند حضرت توبیخش کردند که هرجایی نباید بمانی. تو که کار گزار علی هستی هر جایی نباید بروی. امام علی علیه السلام رو به او فرمود چشم علی روشن که اگه بخواهد بعد از سال های طولانی و عمری مثل حیوان باشی طوری که بخورد، سیر شود، بخوابد، کار کند و دائم فقط در این چرخه باشد اسیر است. هرچه محدود تر باشد اسیر تر است، اسیر خصلت ها یک حقوق بالا پایین می شود تغییر میکند حالاتش.
زهد فقط این نیست که تعلق نداشته باشد ولی باید قناعت کند، تکنولوژی محصول بشر است ولی باید هدایت شده باشد.
ساده زیستی و زهد غیر از تنبلی است، زهد این است که می تواند خانه و مرکب خوبی داشته باشد ولی این طور نمی کند و قناعت دارد پس تنبلی و بیکار بودن اسمش زهد نیست. نباید جوری باشد که از روی تنبلی عارف شود.
شخصی آمد نزد امام صادق علیه السلام و گفت من دیگر پول کافی برای خوراک و زندگی ام دارم میخواهم کار را کنار بگذارم و در خانه تجارت کنم امام فرمود این کار را نکن که دیوانه خواهی شد، برو کار کن.
شخصی آمد نزد امام صادق علیه السلام، فلج بود گفت به من کمک کن. امام فرمود کارکن! گفت چه طور؟ گفت با سرت تنبلی نکنید. بی قید بودن و بی تشریفات بودن معنی اش شلختگی، بی نظمی و بی برنامه گی نیست یه موقع هایی کسی که لباس مندرس و بی تفاوت بودن نسبت به خودش مثلا زاهد میشد زهد اینها نیست.
معطر ترین و تمیز ترین فرد در زهد و پارسایی پیامبر صل الله علیه و آله هستند. انقدر پیامبر صلوات الله علیه به خودشان اهمیت می دادند و می گفتند این حق مومنان است که وقتی باکسی ملاقات می کند آن شخص نظیف و پاکیزه باشد. اگر کسی مو دارد و به آنها نرسد در روز قیامت با شانه های آتشین بر موهای او می کشد. طبق گفتۀ امام صادق علیه السلام سه دسته از آدم هارا داخل آدم ندانید:
1.یکی شخصی که در جای تنگ گشاد بشیند و باعث اذیت دیگران بشود.
2.کسی که مریض نیست و خودش را به مریضی می زند.
3.کسی که مسواک نمی زند.
زاهد مشخص زمان ما همان امام رحمه الله علیه است.
زهد گوشه گیری از مسائل اجتماع نیست. زهد و زاهد کسی است که شاد و سرحال است میخندد و شوخی میکند، خساست نمی کند، خساست با قناعت کاملا متفاوت است. مهربان ترین باشد نسبت به خانواده، دردهای زندگی را برای خانواده نیاورید.
خیلی مراقب باشید که به بهانۀ ساده زیستی دچار ریا نشوید. زاهد در خلوت خودش هم زاهد و ساده زیست است.
منبع: وارث