به
گزارش مشرق، هر ساله آخرین پلکهای تابستان، پلاکهایی را به یادمان
میآورد که نشانی از انسانهای بزرگ در شهر انسانیت، خیابان شهادت و کوچه
رشادت را نشانمان میدهد.
به طور یقین، نمیتوان نام «کاشان» را از تیتراژ اثر شکوه و افتخار دوران هشت سال دفاع مقدس به راحتی حذف کرد چراکه این واژه نه تنها به عنوان رتبه نخست در پشتیبانی از جبههها و تقدیم چندین هزار شهید، جانباز و ایثارگر در ذهنهای قدرشناس این سرزمین باقیمانده است بلکه گهواره بسیاری از نامآوران و مردان بزرگ جبهههای نور و رشادت نیز محسوب میشود.
بر آن شدیم در روزهایی که منتهی به برگهای ایثار و شهادت تقویم مجاهدتهای فرزندان ملت ایران است، به معرفی شهیدی نامآور از دیار مؤمنان که در دفتر دوران دفاع مقدس دارای امضایی ویژه است بپردازد و به همین بهانه به سراغ زندگینامه سردار شهید علی معمار که دارای لقب «فاتح فتحالمبین» بوده، رفته است:
هنوز صدای اذان محمدآقا معمار را در گوش نوزادی بیتاب از ورود به این دنیای فانی در آرشیو خاطرات دیار کاشان وجود دارد و هنوز اشک شوق فاطمه خانم تصویر روی جلد مجله «تولد علی» در 11 شهریور 1336 در بایگانی یاد مادران این دیار وجود دارد.
نسیم کویری چه زود صفحات تقویم زندگی علی کوچک را وادار به ورق خوردن میکرد رقم سن فرزند بامهای خشتی را به سرعت اضافه میکرد هر چند که علی خود نیز با رفتار خود دوست داشت همگان او را نه طفلی مناسب مجالس بزم بلکه مردی شایسته میادین رزم ببینند.
گرچه روحیه حسابگری نداشت و دنیا را از دریچه مادیات نمینگریست اما انتخابهایش در دبیرستان، او را وادار به تحصیل در رشته اقتصاد کرد اما حواسش جمع بود که دنیای خویش را با بهای آخرتش آباد نکند و معامله با مخلوق را به داد و ستد با محبوب خویش ترجیح ندهد.
اما احتیاط و محاسبهگری با روحیه ماجراجو و پرتلاشش سازگاری نداشت بنابراین جامه سبز و ساده پاسداری را به جای ردای اقتصاددانی برگزید تا با عضویت در سرای سپاه به این خواسته درونی خود پاسخ مثبت دهد و روز به روز در این نهاد جایگاه ممتازتری بیابد.
علی جوان پلههای ترقی را به سرعت در سپاه طی کرد بر علوم و فنون نظامی تسلط بیشتری یافت تا جایی که با اطمینان مسئولان رده بالایی این نهاد انقلابی، بار مسئولیتهای حساسی را در 2 جبهه جنوب و غرب کشور به دوش گرفت تا از گچساران تا بستان، از بوکان و سقز تا آبادان و از سنندج قهرمانپرور تا سوسنگرد یادآور خاطراتی شود که همگی اسم و رسم علی معمار کاشانی را بشناسند.
فاصله بهار 22 سالگی تا خزان 25 سالگی فرصت مناسبی بود تا قهرمان کاشانی معنای اراده را به شاگردان کلاس درس خود در جبههها بیاموزد؛ سه سالی که دربردارنده انواع حماسهسازیها و رشادتهای فرزند خطه کویر است و عملیاتهای فراوانی با فرماندهی این سفیر سرزمین بزرگان لبخند رضایت را بر سیمای امام (ره) نشاند اما در میان این همه تصویر جذاب، یک عکس فراموشنشدنی از معمار حماسهها، در آلبوم دوران دفاع مقدس محبوبتر از سایر نماها خودنمایی میکند تصویری که موجب شد در تاریخ لقب «فاتح فتحالمبین» را برای همیشه به نام فرمانده طرح و عملیات و جانشین تیپ المهدی ثبت شود.
بگذارید کمی واژههای ناتوان خویش را استراحت دهیم و برای بیان چگونگی شهادت فاتح فتحالمبین با علی اصغر رجایی همرزم این شهید همسخن شویم: «در عملیات فتحالمبین برای تصرف سایتهای چهارم و پنجم دشمن زمانی که گرهای در ادامه عملیات به وجود آمد و همه نگران نتیجه عملیات بودند سردار شهید علی معمار فرمانده تیپ المهدی خود شخصا به همراه بیسیمچی خودش شهید اخلاقی جلوتر از نیروهای تحت فرماندهی به دل دشمن تک زد و با شهادت خویش و بیسیمچی خود گره بهوجود آمده در عملیات فتحالمبین را گشود و پس از آن سایتهای چهارم و پنجم دشمن به تصرف رزمندگان اسلام درآمد تا بدین وسیله فتحالمبین معنا پیدا کند و در حالی که در این عملیات با کمترین امکانات و تجهیزات نظامی به دل دشمن تا دندان مسلح زده بودیم بیش از 10 هزار نفر از نیروهای ارتش بعث عراق به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند».
به طور یقین، نمیتوان نام «کاشان» را از تیتراژ اثر شکوه و افتخار دوران هشت سال دفاع مقدس به راحتی حذف کرد چراکه این واژه نه تنها به عنوان رتبه نخست در پشتیبانی از جبههها و تقدیم چندین هزار شهید، جانباز و ایثارگر در ذهنهای قدرشناس این سرزمین باقیمانده است بلکه گهواره بسیاری از نامآوران و مردان بزرگ جبهههای نور و رشادت نیز محسوب میشود.
بر آن شدیم در روزهایی که منتهی به برگهای ایثار و شهادت تقویم مجاهدتهای فرزندان ملت ایران است، به معرفی شهیدی نامآور از دیار مؤمنان که در دفتر دوران دفاع مقدس دارای امضایی ویژه است بپردازد و به همین بهانه به سراغ زندگینامه سردار شهید علی معمار که دارای لقب «فاتح فتحالمبین» بوده، رفته است:
هنوز صدای اذان محمدآقا معمار را در گوش نوزادی بیتاب از ورود به این دنیای فانی در آرشیو خاطرات دیار کاشان وجود دارد و هنوز اشک شوق فاطمه خانم تصویر روی جلد مجله «تولد علی» در 11 شهریور 1336 در بایگانی یاد مادران این دیار وجود دارد.
نسیم کویری چه زود صفحات تقویم زندگی علی کوچک را وادار به ورق خوردن میکرد رقم سن فرزند بامهای خشتی را به سرعت اضافه میکرد هر چند که علی خود نیز با رفتار خود دوست داشت همگان او را نه طفلی مناسب مجالس بزم بلکه مردی شایسته میادین رزم ببینند.
گرچه روحیه حسابگری نداشت و دنیا را از دریچه مادیات نمینگریست اما انتخابهایش در دبیرستان، او را وادار به تحصیل در رشته اقتصاد کرد اما حواسش جمع بود که دنیای خویش را با بهای آخرتش آباد نکند و معامله با مخلوق را به داد و ستد با محبوب خویش ترجیح ندهد.
اما احتیاط و محاسبهگری با روحیه ماجراجو و پرتلاشش سازگاری نداشت بنابراین جامه سبز و ساده پاسداری را به جای ردای اقتصاددانی برگزید تا با عضویت در سرای سپاه به این خواسته درونی خود پاسخ مثبت دهد و روز به روز در این نهاد جایگاه ممتازتری بیابد.
علی جوان پلههای ترقی را به سرعت در سپاه طی کرد بر علوم و فنون نظامی تسلط بیشتری یافت تا جایی که با اطمینان مسئولان رده بالایی این نهاد انقلابی، بار مسئولیتهای حساسی را در 2 جبهه جنوب و غرب کشور به دوش گرفت تا از گچساران تا بستان، از بوکان و سقز تا آبادان و از سنندج قهرمانپرور تا سوسنگرد یادآور خاطراتی شود که همگی اسم و رسم علی معمار کاشانی را بشناسند.
فاصله بهار 22 سالگی تا خزان 25 سالگی فرصت مناسبی بود تا قهرمان کاشانی معنای اراده را به شاگردان کلاس درس خود در جبههها بیاموزد؛ سه سالی که دربردارنده انواع حماسهسازیها و رشادتهای فرزند خطه کویر است و عملیاتهای فراوانی با فرماندهی این سفیر سرزمین بزرگان لبخند رضایت را بر سیمای امام (ره) نشاند اما در میان این همه تصویر جذاب، یک عکس فراموشنشدنی از معمار حماسهها، در آلبوم دوران دفاع مقدس محبوبتر از سایر نماها خودنمایی میکند تصویری که موجب شد در تاریخ لقب «فاتح فتحالمبین» را برای همیشه به نام فرمانده طرح و عملیات و جانشین تیپ المهدی ثبت شود.
بگذارید کمی واژههای ناتوان خویش را استراحت دهیم و برای بیان چگونگی شهادت فاتح فتحالمبین با علی اصغر رجایی همرزم این شهید همسخن شویم: «در عملیات فتحالمبین برای تصرف سایتهای چهارم و پنجم دشمن زمانی که گرهای در ادامه عملیات به وجود آمد و همه نگران نتیجه عملیات بودند سردار شهید علی معمار فرمانده تیپ المهدی خود شخصا به همراه بیسیمچی خودش شهید اخلاقی جلوتر از نیروهای تحت فرماندهی به دل دشمن تک زد و با شهادت خویش و بیسیمچی خود گره بهوجود آمده در عملیات فتحالمبین را گشود و پس از آن سایتهای چهارم و پنجم دشمن به تصرف رزمندگان اسلام درآمد تا بدین وسیله فتحالمبین معنا پیدا کند و در حالی که در این عملیات با کمترین امکانات و تجهیزات نظامی به دل دشمن تا دندان مسلح زده بودیم بیش از 10 هزار نفر از نیروهای ارتش بعث عراق به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند».