با گذشت یک سال از آن زمان، این دختر جوان ایزدی به سی ان ان گفت او را به کنیزی گرفته بودند، اما کسی که او را به کنیزی گرفته بود کسی نبود جز ابوبکر البغدادی، رهبر داعش. این دختر پس از دیدن عکس کایلا مولر، امدادگر جوان آمریکایی که در اسارت داعش کشته شد، بلافاصله او را شناخت. او می گوید آنها هر دو در یک سلول زندگی می کردند و هر دو کنیز خلیفه داعش بودند.
ما با این دختر که با نام مستعار زینت معرفی می شود، در یک مکان امن به گفتگو نشستیم. او برای ما تشریح کرد که در دوره اسارت چگونه با او رفتار می شد.
زینت گفت: اولین بار که ابوبکر البغدادی سراغم آمد، من نشسته بودم و گریه می کردم. او نزدیک من آمد و مردی را که مسئول امور خانه بود نزد خود خواند. وقتی بلند شدم او نگاهی به من انداخت و به نگهبان گفت این دختر را ببر و تحت نظر بگیر.
زینت می گوید کارش را به عنوان کنیز در خانه البغدادی شروع کرد و وظیفه اش تمیز کردن خانه و پخت و پز برای سه همسر و شش فرزند او بود. او فقط 15 سال داشت. خانواده البغدادی به طور مرتب از جایی به جای دیگر می رفت. درست چند روز پس از آمدن زینت، خانه مجاور خانه البغدادی در یک حمله هوایی تخریب شد. زینت در نهایت تلاش کرد همراه با یک دختر دیگر فرار کند.
او می گوید: آنها در را به روی ما قفل می کردند. یک شب ما کلید را پیدا کردیم و قفل را باز کردیم. در آن زمان ما شش دختر بودیم. ما همینطور می دودیم. پس از سه کیلومتر یک خانه در بیرون حلب در یک روستا دیدیم. یک زن عرب آنجا بود که به ما گفت کمکمان می کند. اما بعد به ابوبکر البغدادی خبر داد.
زینت می گوید آنها را گرفتند و تنبیه کردند. آنها را با کمربند، شلنگ و ترکه چوب کتک زدند. آخرین ضربات را هم خود ابوبکر البغدادی به آنها می زد.
شوبرت از زینت پرسید ابوبکر وقتی شما را کتک می زد چه گفت؟
زینت پاسخ داد: ابوبکر البغدادی به ما می گفت برای این کتک می خوریم چون از آنها فرار کردیم. او گفت ما برای این شما را انتخاب کردیم تا به دین ما بگروید. ما شما را انتخاب کردیم. شما متعلق به دولت اسلامی هستید.
زینت می گوید در این زمان بود که کایلا مولر را دید. مولر هم در همان سلول حبس بود.
زینت گفت : اولین بار که وارد اتاق شدم، کایلا را دیدم. از او پرسیدم چطور از اینجا سردرآوردی؟ او گفت داعش منو اسیر کرد. من هم گفتم من ایزدی و اهل سنجار عراق هستم و داعش مرا اسیر کرده است. بعد از آن ما کنار هم ماندیم و مثل دو خواهر شده بودیم
.
کایلا مولر امدادرسان آمریکایی که به دست گروه تروریستی داعش کشته شد
یک روز کایلا مولر و یک دختر ایزدی دیگر به خانه یکی از مقامات ارشد داعش به نام "ابوسیاف" انتقال یافتند. زینت می گوید اندکی پس از آن بغدادی به دیدن آنها آمد و از نگهبانان خواست کایلا را بیاورند.
زینت گفت : وقتی کایلا پیش ما برگشت از او پرسیدیم چرا گریه می کند. کایلا گفت البغدادی به او گفته بود قصد دارد به زور او را به همسری خود درآورد. البغدادی به کایلا گفته بود تو زن من می شوی و اگر نپذیری ترا می کشم. کایلا همه چیز را به من گفت. او هیچ چیز را از من مخفی نمی کرد. کایلا به من گفت ابوبکر البغدادی به او تجاوز می کرد.
خبرنگار سی ان ان از زینت پرسید این اتفاق چند بار افتاد؟
زینت پاسخ داد: چهار بار
زینت در پاسخ به این سوال که آیا البغدادی به او هم تجاوز می کرد، گفت : ابوبکر البغدادی به ما می گفت این کار را با کایلا کرده است و با ما هم همین کار را خواهد کرد.
زینت و یک دختر جوان دیگر نقشه فرار خود را ریختند. من از کایلا خواستم با ما فرار کند اما او خودداری کرد و گفت اگر فرار کند، ابوبکر البغدادی سرش را خواهد برید.
زینت می گوید تا ساعت یک بعد از نیمه شب صبر کرد و یک پنجره شکسته در اتاق را به زور باز کرد و پس از سه ساعت فرار آنها خود را به روستایی رساندند که یک مرد در آنجا قول داد آنها را قاچاقچی نجات دهد.
زینت گفت : تا آن زمان من نمی دانستم کسی که مرا اسیر کرده ابوبکر البغدادی است. اما وقتی فرار کردم او را در تلویزیون دیدم و صدایش را شنیدم. فکرش را هم نمی کردم که او رهبر داعش باشد. بسیار ترسیده بودم. او ممکن بود مرا بکشد.
خبرنگار سی ان ان گفت این شبکه راهی برای راستی آزمایی مستقل حکایت زینت ندارد اما او می گوید با ماموران تحقیق آمریکایی گفتگو کرده و جزئیات برنامه روزانه او را به آنها گفته است. او به آنها گفت که ابوبکر البغدادی به طور معمول ساعت 10 صبح از خواب بر می خاست و نیمه شب می خوابید و از ترس اینکه ردیابی شود هیچ تلفن همراهی نداشت و دیگران پیام های او را به دیگران می رساندند.
زینت در پاسخ به این سوال که ابوبکر البغدادی چه طور انسانی بود و آیا هیچ وقت با او مهربان بود، گفت :«او همیشه بد بود. هیچ حرف مهربانه ای از او نمی شنیدم.»
زینت می گوید امیدوار است مقداری اطلاعات او، هر چقدر هم که کم باشد، به سقوط مردی بینجامد که زمانی او را کنیز خود می خواند.