کشتی فرنگی ایران چند سالی است که اوج گرفته و اوج آن نیز در المپیک لندن بود؛ طلاهای خوشرنگ کشتیگیران ایرانی در این مسابقات به حدی تاثیرگذار بود که مسئولان فیلا در آن زمان تصمیم گرفتند این فرصت تاریخی را با تغییر قوانین از ایران بگیرند تا تیم ایران نتواند از این طریق پرچمش برافراشته شود اما آنها نمیدانستند که در ایران پتانسیلهایی وجود دارد که متاسفانه این تصمیم بالقوه را خیلی زود بالفعل کردند.
با گذشت 3 سال از المپیک و در حالیکه کِشتی، کشتی فرنگی به ساحل آرامش رسیده بود، حالا این کشتی در آستانه غرق شدن قرار دارد آن هم در آستانه المپیک ریو 2016 که تیم ایران با ابقای کادر ضعیف فعلی شاید نتایجی بدتر از تمامی سالیان اخیر کسب کند. میدان لاسوگاس تنها تلنگری به مسئولان فدراسیون کشتی بود که بدانند قهرمانی سال گذشته جهان نیز حاصل دسترنج کادر کنونی نبود و روی درخشش و توانایی فردی کشتیگیران به دست آمد. همان طور که سال قبل از آن و در مسابقات جهانی بوداپست، تیم ایران نتایج دور از انتظاری کسب کرد.
قهرمانی گول زننده در جهان!
بیتردید قهرمانی تیم کشتی فرنگی کشورمان در مسابقات جهانی تاشکند با آن شرایط خاص یکی از عواملی اصلی است که کشتی فرنگی را این روزها با این شرایط مواجه کرده است. تیم ایران سال گذشته نیز نتایج درخوری نگرفت اما به دلیل توزیع مدالها و البته خوش شانسی محض، تیم ایران با اختلاف امتیاز کمی روی سکوی اولی قرار گرفت تا بسیاری در باد این قهرمانی بخوابند و متوجه شرایط وخیم در کشتی فرنگی نشوند.
فاصله زیاد کادر فنی کشتی با کشتیگیران در این چند سال به شدت آزار دهنده بوده و در مواقعی کشتیگیران حتی ترجیح میدادند تا با کادر خود روبرو نشوند. همین حس عدم اعتماد به کادر فنی شرایط روانی کشتیگیران را به شدت متزلزل میکرد و هر روز این فاصله بیشتر از قبل میشد. ثمره این عدم اعتماد اتفاقی بود که در لاسوگاس منجر به چهارمی تیم ایران بدون کسب مدال طلا شد. شاید اگر رقبای جهانی و برخی بدخواهان مدتها برنامهریزی و تلاش میکردند تا حمید سوریان را به استیصال کنونی بکشانند، موفق نمیشدند اما مجموعه مدیریتی و فنی کنونی شرایطی را برای نابغه و سایر فرنگیکاران فراهم کرد که در نهایت افتضاح فعلی در لاسوگاس رخ داد.
فرنگیکاران عصبی!
نکته عجیبی که در مسابقات جهانی امسال به چشم میآمد، عصبانیت بیش از اندازه فرنگیکاران بود. به جز حمید سوریان که با آن شرایط روی تشک رفت، مهدی علیاری نیز با شرایط مشابهی مواجه بود. علیاری نیز دو اخطار به دلیل سر زدن به حریف از دست داد و هیچ امتیاز فنی به حریف نداد. حتی سعید عبدولی نیز همین شرایط را داشت و به شدت عصبی بود، البته چنین شرایط روحی و روانی ناشی از برخوردهای غلط کادر فنی در ماههای اخیر بود.
حمید سوریان در وزن نخست طی ماههای اخیر به شدت آسیبپذیر نشان داد. 3 باخت در 3 مسابقه برای کشتیگیری که پس از المپیک پکن مقابل هیچ کشتیگیری در وزن خود شکست نخورده بود، آن قدر عجیب بود که کمتر کسی آن را باور کند اما چه بسا واقعیت ماجرا به شرایط روحی و روانی سوریان بازگردد.
سوریان در این مدت با فشار بیش از اندازه از سوی کادر فنی و البته مدیر تیمهای ملی روبرو شد. فشار برای حضور در انتخابی و به تبع آن 2 تورنمنت دیگر و کاهش پیاپی وزن نابغه کشتی ایران را به شدت متزلزل کرد. سوریان در این مدت به جای تمرکز بر روی تمرینات خود بیشتر اسیر نوشتن نامه و قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیم ایران بود. همین عامل و اعزام بیهوده او به مسابقات مختلف سوریان را در کشتی برابر بایراموف عصبی کرد و شرایط به نحوی شد که سوریان داوران را مقابل خود میدید و با توجه به شرایط روحیاش بدون کمترین تمرکزی مقابل کشتیگیری ایستاد که به راحتی پیش از این او را شکست داده بود. در این بین خود سوریان نیز باید میتوانست از تجربه بالایی که دارد برای مدیریت کشتیهایش استفاده کند.
در سایر اوزان نیز شرایط همینگونه بود. حتی زیدوند جوان نیز این شرایط را داشت. بیابانگرد یکی دیگر از کشتیگیرانی بود که در عین جلو بودن از حریفش مقابل او شکست خورد. بیابانگرد شانس اصلی کسب مدال بود اما او نیز با برنامه نادرست کادر فنی به این روز افتاد. 3 بار وزن کم کردن در طی چند ماه بدن افشین را به شدت تقلیل داد تا او با شرایط بد و عدم آمادگی کامل راهی مسابقات جهانی شود. از سوی دیگر او نیز با کوچ بسیار ضعیف در حالی که از لحاظ نتیجه پیش بود به حریف باخت؛ همان اتفاقی که برای سعید عبدولی رخ داد.
عبدولی به دلایل نامشخص چند وقتی خارج از اردو بود و کادر فنی نیز حتی احوالی از او نمیگرفت. جالب بود که برنامه کادر فنی به صورت کامل روی پیام بویری بود اما به دلیل تمرینات نامناسب، بویری در مسابقات قهرمانی آسیا عملکرد ضعیفی را به جا گذاشت و با بدنی نا آماده راهی مسابقات انتخابی شد تا در آنجا نیز برابر عبدولی و سایر رقبا که فاصله زیادی با او داشتند، سر خم کند. جالب بود که عبدولی با چند روز تمرین در خانه و زیر نظر مربیان خوزستانی در انتخابی اول شد تا به نوعی به کادر فنی دهن کجی کرده باشد و با سلام و صلوات به اردوها بازگشت. عبدولی ناآماده به ناچار در ارنج تیم قرار گرفت آن هم در حالی که چند روز قبل از آن علیه همین کادر مصاحبه کرده بود. نکتهای که خود عبدولی نیز به آن اشاره کرد که بسیار ناآماده است اما با این شرایط باز هم به دلیل کوچ بد به حریفان باخت.
دو مدال طلایی که برنز شد
طلای اصلی ایران نیز در این مسابقات به برنز تبدیل شد. یوسف قادریان در حالی که از حریف خود پیش بود در کمتر از چند ثانیه مقابل او شکست خورد تا برخی تصور کنند که او بدون در اختیار داشتن کوچ روی تشک رفته است. جالب است که همین یوسف قادریان سال قبل پس از مصدومیت از سوی همین کادر از اردو اخراج شد اما بازگشت باشکوه او با قهرمانی در آسیا همراه بود. پر واضح است که چنین کشتیگیری هیچگاه به این کادر که او را کنار زده اعتماد نخواهد کرد و همین عدم اعتماد در نهایت منجر به باخت در میدان جهانی شد. در 85 کیلوگرم نیز اتفاق مشابهی برای حبیب اخلاقی افتاد و در حالیکه او از حریفش 7 بر صفر پیش بود در نهایت ضربه فنی شد. این در حالی بود که تنها 20 ثانیه تا پایان کشتی اخلاقی زمان باقی مانده بود. وقتی چند کشتیگیر ایران به شکلی شبیه هم کشتی برده را در ثانیههای پایانی میبازند نشان دهنده این موضوع است که هدایت درستی از سوی کادر فنی صورت نمیگرفت.
در 130 کیلو اما اتفاق متفاوت بود و بیتفاوتی کادر فنی به مشکلات شخصی بشیر باباجانزاده او را از اردو فراری داد و باعث شد تا قید حضور در مسابقات جهانی را بزند. مهدی علیاری کشتیگیری بود که کادر فنی به هر نحو با مجوز شورای فنی او را به یک وزن بالاتر آورد تا با وجود 20 کیلوگرم اختلاف وزن راهی مسابقات جهانی شود، البته این تصمیم نیز چندان منطقی نبود و هر چند کادر فنی معتقد بود که این کشتیگیر را برای المپیک میخواهد اما با توجه به تغییر وزن او، قاسم رضایی در 98 کیلو تنها ماند تا شاید انگیزه او نیز برای درخشش بیشتر در این وزن کم شود و جدا از آن بلافاصله پس از المپیک وزن 98 کیلو نیز با رفتن قاسم رضایی خالی از پشتوانه شود.
کادری که یک مدال جهانی هم ندارد!
یکی دیگر از مشکلات اصلی کادر کنونی کشتی فرنگی سرشناس نبودن آنهاست. نفراتی که نه تنها در جهان بلکه در ایران نیز سرشناس نبودند. از حسن بابک گرفته تا پازاج و دستیارانش حتی یک مدال برنز جهان نیز ندارند تا به واسطه آن مورد احترام کشتی دنیا باشند. کافی است این شرایط را با کشتی آزاد مقایسه کنید و رسول خادم را در یک طرف ترازو و سایر نفرات را در سوی دیگر قرار دهید.
حضور مجید جهاندیده به عنوان کوچ کشتیگیرانی مثل حبیب اخلاقی از نکات تعجب برانگیز این مسابقات بود. جهاندیده با یک برنز آسیا در کادر فعلی قرار گرفته و جالب است که وی حتی در تمرینات نیز بالای سر اخلاقی قرار نمیگرفت و مشخص نیست که با کدام دلیل در مقام کوچ این کشتیگیر خوزستانی قرار میگرفت. از سوی دیگر کادر فنی برای فرار از انتخاب برادران قلاوند که از مربیان سازنده خوزستان به عنوان قطب کشتی فرنگی ایران هستند، کاکاحاجی را به اردو دعوت کرد و پس از 6 ماه این مربی که قرار بود در رده نونهالان حضور داشته باشد سر از آمریکا و مسابقات جهانی در آورد! تیم ملی با 3 کشتیگیر خوزستانی بدون مربی خوزستانی ماند و در نهایت نیز زیدوند، عبدولی و اخلاقی خیلی راحت از مدال دور ماندند.
حمید باوفا نیز مربی دیگری بود که به عنوان یک مازندرانی و البته سبک وزن حمید سوریان را کوچ میکرد اما جالب بود که باوفا خود در زمان کشتی گرفتن همیشه پشت کشتیگیرانی مثل حسن رنگرز و علی اشکانی و حتی حمید بنیتمیم مانده بود و تنها یک برنز آسیا را در کارنامه دارد اما در کوچ کشتیگیری که 7 مدال طلای جهان و المپیک را در کارنامه دارد، قرار گرفت. پر واضح است که چنین مربیانی برای کشتیگیران جز استرس آورده دیگری ندارند. شرایط سرمربی تیم ملی نیز چندان بهتر از این نفرات نبود و احد پازاج و حتی حسن بابک در این مدت ارتباط روانی مناسبی با کشتیگیران برقرار نکردند و همین عدم رابطه و البته به نوعی تقابل با نفرات مختلف در نهایت ضربه اصلی را به تیم ایران زد.
آژیر قرمز برای کشتی فرنگی
کشتی فرنگی ایران در میدان لاسوگاس بسیار بدتر از گذشته بود و دلیل آن نیز حضور نفرات نامداری همچون حمید سوریان بود که دست خالی به ایران باز خواهد گشت. سوریان عصبی دستاورد کادر کنونی و البته جنگ داخلی کشتی فرنگی بود و امروز شاید کار از زنگ خطر گذشته باشد و به نوعی آژیر قرمز به صدا در آمده است.
شورای فنی نه چندان کارآمد کشتی فرنگی، این روزها وظیفه خطیری بر گردن دارد و لازم است به جای مصلحت اندیشی، آستینها را بالا زده و بهترین تصمیم ممکن را برای این تیم اتخاذ کند. تیم ایران 3 سهمیه دیگر میخواهد تا ترکیبش برای المپیک کامل شود و البته در 3 وزنی که سهمیه نیز کسب شده به مراتب کار برای مدالآوری سخت خواهد بود. کسب سهمیه در نوع خود ارزشمند است اما میدان المپیک برای کشتیگیران ایرانی که در دوره قبل 3 مدال طلا در آن کسب کردهاند تنها یک میدان تدارکاتی نیست و کشتی فرنگی ایران باید با قدرت در مسابقات المپیک ریو حاضر شود تا بار دیگر موفق باشد.
آنچه مسلم است اینکه کادر مدیریتی و فنی فعلی که نتوانست از عنوان قهرمانی جهان دفاع کند به نحوی که تیم ایران حتی در جمع سه تیم برتر هم قرار نگرفت، قطعا نخواهد توانست قهرمانی المپیک 2012 لندن را در ریودوژانیرو تکرار کند؛ همین امروز باید به فکر بود که فردا دیر است!