محمدصادق خرازی دیپلمات اسبق و یکی از مشاورین رئیس دولت اصلاحات که به نوعی محوریت این حزب تازه تاسیس را برعهده داشت، ظرف مدت کوتاهی تبدیل به یکی از شخصیتها و چهرههایی شد که تقریبا روزانه در بسیاری از رسانهها ومحافل سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در مورد او و حزب متبوعش بحث میشد.
تاسیس حزب ندای ایرانیان واکنشهای منفی و مثبت فراوانی در بدنه جریان اصلاحات داشت. برخی اصلاحطلبان بخصوص منسوبین به حزب کارگزاران در اظهارنظرها و رسانههای خود حملات شدیدی را علیه ندای جوان آغاز کردند تا جایی که محمد قوچانی روزنامه نگار اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران به تاسیس حزب ندای ایرانیان انتقاد کرد و جوانان این حزب را خطاب قرار داد و گفت: «برخی غوره نشده میخواهند مویز شوند!».
شاید یکی از دلایل واکنش منفی برخی اصلاحطلبان به ندا و تلقی اینکه این حزب نفوذی حاکمیت در جریان اصلاحات است، انتقاد موسسین این حزب به عملکرد جریان اصلاحات در برخی مقاطع از جمله انتخابات سال ۸۸ و لزوم ترمیم رابطه اصلاحطلبان با نظام بود.
برای پرسش از اهداف و ابهاماتی که در مورد حزب ندای ایرانیان مطرح است، به سراغ «مجید فراهانی دبیرکل حزب ندای ایرانیان» رفتیم.
وی در گفتگوی تفصیلی در پاسخ به این سوال که رابطه اصلاحطلبان و نظام در کدام مقاطع آسیب دیده است که امروز ندای ایرانیان قصد دارد این رابطه را ترمیم کند؟ اظهار کرد: « برخی گروههای سیاسی که بعد از سال ۸۸ منحل شده بودند باور نداشتند که فرصت دیگری برای امکان فعالیت خود بیابند. اما ما اعتقاد داشتیم اصلاحات در جامعه موفق نخواهد شد جز اینکه رابطه خود را با راس حاکمیت ترمیم و باز تعریف کند».
فراهانی در ادامه به ترکیب احزاب موجود در کشور اشاره کرد و گفت: «ما سندرم پیرسالاری در احزاب سیاسی کشور را عامل افت توسعه و نوسازی کشور میدانیم. میانگین سنی بالای ۶۵ سال اعضای شورای مرکزی احزاب اصولگرا و اصلاحطلب، مغایر نوگرایی و پیشرفت کشور است».
وی در پاسخ به این سوال که چرا بجای تاسیس یک حزب جدید به عضویت احزابی سابقهدار مانند کارگزاران درنیامدید و آیا نمیتوانستید اهداف و آرمانهای خود را در شاخه جوانان یک حزب سابقهدار محقق کنید؟ تصریح کرد: «اصلا مشکل ما همین نگاه قیم مآبانه عدهای است که در گوشه و کنار، قدرت و تاثیر حرکت نسل نو اصلاحطلب را باور ندارند».
دبیر کل حزب ندای ایرانیان افزود: «چرا و به چه دلیل باید جوانان حزب ندای ایرانیان همواره تحت پرچم افراد و احزاب دیگر قدیمی فعالیت کنند؟ تا کی باید دیده نشوند و چرا ایجاد یک حرکت جدید را تجربه نکنند؟».
فراهانی در پاسخ به سوال دیگر ما مبنی بر اینکه اگر حزبی وجود داشت که به نگاه شما نزدیک بود، آیا بازهم حزب ندای ایرانیان را تاسیس میکردید؟ اظهار کرد:«حتما اگر حزبی وجود داشت که دیدگاهها و نظرات فعلی ندای ایرانیان را منعکس میکرد و می توانستیم در آن موثر باشیم طبیعتا ضرورتی بر تاسیس یک حزب جدید از طرف ما نبود. اما امروز یک جریان و گروه سیاسی با این نوع اندیشهها در جامعه ما وجود ندارد یا اینکه امکان فعالیت پیدا نکرده است».
در ادامه وقتی از دبیر کل حزب ندای ایرانیان سوال کردیم چرا عضو حزبی مانند کاگزاران که هم نگاه اصلاحطلبانه و هم مشی اعتدالی دارد نشدید و اقدام به تاسیس یک حزب جدید کردید؟ پاسخ داد: «طرح چنین اندیشه انحصارطلبانهای را که ظهور احزاب جدید را بدلیل وجود احزاب قدیمی منتفی برمی شمرد خطرناک میدانیم لذا کسی حق ندارد مثلا به دوستان حزب اتحاد ملت ایراد بگیرد که چرا با وجود مثلا حزب کارگزاران حزب جدید تشکیل دادید؟».
فراهانی همچنین خبر هفته نامه صدا(ارگان رسانههای حزب کارگزاران) مبنی بر کوچ اعضای حزب متبوعش به حزب تازه تاسیس اتحاد ملت را تکذیب کرد و گفت: «متاسفیم که برخی عزیزان رسالت خود را در ایجاد بلواها و دعواهای ساختگی بین دیگر گروهها می دانند؛ اگر دوستان نشریه صدا ناراحت نمیشوند احتمال اینکه بتوانیم با حزب اتحاد ملت ایران به صورت جبههای اقدامات مشترکی داشته باشیم زیاد است».
وی از تهیه لیست انتخاباتی حزب ندای ایرانیان برای انتخابات آینده خبر داد و در عین حال تاکید کرد: «ما تمام تلاش خود را میکنیم تا با یک وفاق حداکثری در درون جریان اصلاحات به ائتلافی حداکثری برسیم و حتی اگر لازم باشد در دقیقه ۹۰ از حق خود برای کمک به توسعه پایدار کشور میگذریم».
مشروح گفتگو با دبیر کل حزب ندای ایرانیان به شرح زیر است:
از اظهارات اخیر صادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان شروع کنیم. موضع حزب ندا در قبال اظهارات وی با توجه به اینکه در فضای سیاسی کمی تند و جنجالی هم محسوب میشد چیست؟ آیا قاطبه اعضای ندای ایرانیان از اظهارات خرازی حمایت کردند یا اینکه سخنان وی را به عنوان یک نظر شخصی تلقی میکنند؟
آقای خرازی قبل از اینکه وارد حزب ندای ایرانیان بشود به عنوان شخصیتی سیاسی و فرهنگی در جامعه ما شناخته میشد و از ابتدای انقلاب تاکنون هم اظهارت وی در فضای رسانه ای جامعه منعکس شده است. امروز خرازی سایتهای اینترنتی متفاوتی اعم از دیپلماسی ایرانی، اقتصاد ایرانی و تاریخ ایرانی را مدیریت می کند و قبل از ورود به حزب ندای ایرانیان، بطور مرتب با صداوسیما و سایر رسانهها گفتگو داشته است. خرازی در زمان اصلاحات یک دوره سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل و سپس سفیر ایران در فرانسه بود و بعد هم رئیس مرکز گفتگوی تمدنها شد و به شکل منظم در رسانه های داخلی و بین المللی حضور فعال داشته است.
اما مواضع ندای ایرانیان به عنوان یک حزب براساس اساسنامه در قالب بیانیهها، اطلاعیهها، اسناد رسمی، و مواضع رسمی اعلامی دبیر کل و سخنگوی حزب منعکس میشود .سایر افراد صاحبنظر حزب نیز سخنان، یادداشتها و مطالب خود را بیان میکنند، ولی لزوما همه این دیدگاهها و نظرات صاحبنظران حزب، نظر رسمی حزب محسوب نمیشود.
علاوه بر سخنان خرازی در صداوسیما، برخی مواضع وی باعث فشار به حزب ندا در سطح رسانهها شد و یکسری جنجال آفرینیها را به همراه داشت. این دست از سخنان جنجالی خرازی در جلسات شورای مرکزی به بحث گذاشته شده است؟
متاسفانه ما با افرادی در داخل فضای سیاسی کشور از هر دو سو مواجه هستیم که برخی نوشته ها را در حد نانو یا کلمه به کلمه بررسی میکنند تا چیزی یا نکتهای بیابند و دستاویز نیش و حملهای علیه این و آن کنند و در این راه از تحریف و جعل نیز ابایی ندارند. این افراد آسیبها و مشکلات عمیق مبنایی کشور در حوزه های مختلف را فراموش کرده و با تنزل سطح منازعات در میان صاحبنظران، وقت و زمان محدود برای بررسی کارشناسانه و علمی معضلات کشور را اینگونه منحرف و به هدر می دهند.
چرا شورای مرکزی ندای ایرانیان با استعفای صادق خرازی موافقت نکرد؟
آقای خرازی در جهت احترام به افکار عمومی داخل حزب اصرار داشت در مسئولیتی غیر از ریاست شورای مرکزی در کنار اعضای حزب به حزب کمک کند؛ اما پس از بحث و یررسی در جلسه ای طولانی، شورای مرکزی استعفای ایشان را نپذیرفت. البته استعفای ایشان در جلسه شورای مرکزی موافقین و مخالفینی داشت و اصلیترین مدافع خود ایشان بود و مباحث بسیار مفصلی هم صورت پذیرفت ولی در نهایت با استعفای ایشان موافقت نشد.
برخی فعالان شاخص اصلاحطلب حتی تا قبل از اظهارات خرازی، نگاهی بدبینانه نسبت به حزب ندای ایرانیان داشتند و گاهی عنوان میکردند که ندا نفوذی اصولگراهاست. آیا شما قبول دارید ندای ایرانیان کمتر به اقناع بدنه اصلاحات نسبت به سیاستهایش پرداخته است؟
ظهور و بروز ندای ایرانیان به عنوان اولین حزب پس از حوادث ۸۸ در شرایطی که همچنان حملات، فشارها و محدودیتها نسبت به فعالان سیاسی و برخی گروههای سیاسی وجود داشت آغاز شد. از طرفی ندای ایرانیان اصلی ترین هدف خود را بازگشت نشاط سیاسی به فضای جامعه اعلام کرد.
در چنین فضای سنگین متاثر از وقایع سال ۸۸ دو دسته افراد با بدبینی به این حرکت جدید نگاه می کردند. دسته اول افرادی بودند که به واسطه فضای بسته حاکم بر جامعه باور نداشتند که ممکن است حاکمیت، با ایجاد فضای باز سیاسی قصد به رسمیت شناختن احزاب و بازگشت تعاملات سیاسی در سطح جامعه را داشته باشد و اجازه دهد گروه ها و سازمانهای سیاسی بتوانند مجددا فعالیت خود را از سر گیرند، به همین دلیل برای آنها جسارت جوانان ندای ایرانیان در ایجاد فضایی جدید و حضوری قدرتمند قابل توجیه نبود. همین امر کافی بود که آنها با عینک تردید و بدبینی به ندای ایرانیان نگاه کنند. اما وقتی به مرور احزاب دیگری آمدند و مجوز گرفتند، این نوع نگاه بدبینانه رنگ باخت و کم فروغ شد.
از طرف دیگر گرایشات منتسب به جریان محافظه کار معتقد بودند چطور ممکن است اصلاحطلبانی که سوابقشان روشن است و غالبا جوانانی بوده اند که حداقل دو دهه فعالیت در گروهها و احزاب سیاسی اصلاحطلب را تجربه کرده اند، بخواهند یک جریان سیاسی معتدل و میانهرو اصلاح طلب را سازماندهی کنند؟ به همین دلیل با نگاه بدبینانه میگفتند این عده اسب تروای خاتمی هستند و قصد دارند مجددا تندروی و افراط را کلید بزنند. بنابراین ما دو نوع نگاه بدبینانه از دو سوی متفاوت داشتیم که سعی داشت با تضعیف حرکت حزب ندای ایرانیان جوانانی که برای بازگشت آرامش و تعادل و افزایش نشاط سیاسی در جامعه تلاش و ایثار می کردند را مایوس کنند.
خوشبختانه با برگزاری کنگره حزب ندای ایرانیان و فعالیتهای گسترده در استانها و پافشاری بر مواضع مداراگرایانه از سوی حزب عملا هر دوسوی این نگاه به افول رفت و مواضع حزب هم نشان داد که ندای ایرانیان به اصلاحات گام به گام، تعامل و مدارا در داخل جامعه و پیشبرد دیدگاههای اصلاحی در چارچوب قانون اساسی پایبند است.
برخی اعضای موسس حزب ندای ایرانیان در دوران قبل از اخذ مجوز اعلام کردند حزب متبوعشان قصد دارد رابطه بین اصلاحطلبان و نظام را ترمیم کند. آقای خرازی هم در مصاحبهای گفت «من جنبش کف خیابان را قبول ندارم و اگر از خاتمی هم بپرسید، جنبش سبز را جزو اصلاحطلبان نمیداند». سوال من این است که رابطه اصلاحطلبان و نظام طی کدام مقاطع آسیب دیده است که امروز ندای ایرانیان قصد دارد این رابطه را ترمیم کند؟
شما وضعیت بعد از سال ۸۸ و فضای شدیدا امنیتی که بر عرصه سیاسی جامعه حاکم شد را با فضایی که امروز در آن هستیم را مقایسه کنید و ببینید چقدر پیشرفت داشته ایم. سال گذشته وقتی به موثرین احزاب و سازمانهایی که بعد از سال ۸۸ منحل شده بودند و اجازه فعالیت نداشتند میگفتیم بیایید به اسم احزاب و سازمانهای دیگر مجوز بگیرید و از ظرفیت مغفول مانده قانون اساسی برای سازماندهی مجدد استفاده کنید، صراحتا جواب منفی میدادند و میگفتند اینها با اسم ما مشکل ندارند بلکه با رسم ما مشکل دارند. بنابراین حاضر به فعالیت تحت نام دیگر و بازنگری روشهای خود نبودند و باور نداشتند که فرصت دیگری برای امکان فعالیت خود بیابند.
ظهور و بروز حزب ندای ایرانیان، اخذ مجوز و فعالیت گسترده عملا بطلان فرضیه امتناع فعالیت مجدد اصلاحطلبانه را آشکار کرد و مقاومت سابقون سیاسی برای تقاضای مجوز حزب و حرکت جدید سیاسی را شکست. برخی به صراحت میگفتند یا حاکمیت محدودیتهای ایجاد شده برای برخی احزاب و سازمانهای سیاسی را برمیدارد و یا اینکه به هیچکس اجازه فعالیت مجدد سیاسی نمیدهد. اما فعالیت حزب ندای ایرانیان خلاف این مساله را ثابت کرد و ما امروز شاهد این هستیم کمتر از یکسال از آغاز فعالیت حزب ندای ایرانیان، احزاب و گروههای سیاسی جدید دیگر در حال اخذ مجوز هستند. یعنی ندای ایرانیان توانست حتی در گفتمان و رویکرد احزاب پس از خود تاثیر غیر قابل انکار بگذارد.
ببینید مثلا یکی از شعارهای اصلی حزب ضرورت و لزوم جوانگرایی در ترکیب احزاب بود. ما سندرم پیرسالاری در احزاب سیاسی کشور را عامل افت توسعه و نوسازی کشور می دانستیم. اینکه میانگین سنی اعضای شورای مرکزی احزاب اصولگرا و اصلاحطلب بالای ۶۵ است را مغایر نوگرایی و پیشرفت کشور برشمردیم. در واقع نسلی که ۳۷ سال پیش در سال ۵۷ انقلاب کرد، در قالب دو جریان اصلی کشور، احزاب و سازمانهای سیاسی متعددی تشکیل داد اما امروز در سال ۹۴ جامعه اقتضائات جدیدی دارد لذا نوسازی و نوگرایی در بدنه حزبی و به تبع آن اجرایی کشور یک ضرورت محسوب میشود.
یکی از دلایل شکلگیری حزب ندای ایرانیان واکنش به چنین رویکردی بود، رویکردی که ما اسم آن را پیرسالاری مزمن در احزاب سیاسی میگذاریم. وقتی این پیرسالاری در احزاب مختلف کشور غلبه دارد به تبع آن بدنه حاکمیت اعم از نمایندگان مجلس، وزرای دولت و معاونین وزرا هم از آن تاثیر می پذیرند. وقتی حزب ندای ایرانیان به منصه ظهور رسید عملا این سد را شکست و این دور باطل را با چالش روبرو کرد. شما ببینید بعد از ندای ایرانیان هر حزب و سازمان سیاسی که شکل میگیرد و شروع به فعالیت میکند نمیتواند نسبت به ضرورت جوانگرایی و نوسازی بدنه حزبی بی تفاوت باشد لذا مجبور است حداقل نیمی از اعضای خود را از نسل جدید انتخاب کند. درخصوص زنان و حضور گسترده حزبی در بالاترین سطوح هم همین مساله صادق است حزب ندای ایرانیان در این زمینه به عنوان اولین حزبی که ۲۵ درصد از اعضای شورای مرکزی خود را از زنان تشکیل داد پیشرو بود و امروز احزاب دیگر نیز همین رویه را دنبال می کنند
ما خوشبختانه توانستیم گفتمان و رویه ندای ایرانیان را در بدنه فضای سیاسی جدید جامعه جاری کنیم. البته امیدواریم احزاب قدیمی فعال چه اصولگرا و چه اصلاحطلب نیز به همین منوال به نوسازی ترکیب شورای مرکزی و نیز بدنه خود توجه کنند.
انتقاد الان شما به عملکرد اصلاحطلبان بیشتر معطوف به پیرسالاری احزاب است، اما قبول دارید ندای ایرانیان در ابتدا با نگاه سنتی اصلاحطلبان به جامعه و حکومت وارد عرصه نشد و نسبت به برخی عملکردها نگاه انتقادی داشت؟
من اسم این را انتقاد نمیگذارم بلکه آن را گفتمان ندا در طرح ایجابی برخی موضوعات اساسی می دانم. سخن ما تاکید بر ضرورت حرکت اصلاحطلبی در چارچوب قانون اساسی و تعامل با ارکان جمهوری اسلامی بود، ندای ایرانیان از مدارا و حرکت در مسیر میانه روی با هدف نوگرایی جامعه دفاع می کند و ما این نگاه را ضامن ادامه حرکت اصلاحات در داخل جامعه می دانیم، به همین دلیل احزاب جدیدی که تاسیس میشوند متاثر از این تفکر همین مشی را دنبال میکند. یعنی ما دیگر نام و نشانی از مواضع و تحرکاتی که با مشی میانه روی و اعتدالی فاصله دارد نمیبینیم، درواقع گفتمان غالب به گفتمانی که ندای ایرانیان تبلیغ میکرد نزدیک شده است. البته خط قرمز ما همه جا اصلاحات است و معتقد به تحول در داخل جامعه و حرکت به سمت توسعه پایدار هستیم. ما معتقدیم توسعه همهجانبه در داخل کشور جز با توجه به تقویت مردمسالاری، تعامل در فضای بینالملل، حذف رویکردهای فیلتراسیون و سانسور و ایجاد فضای آزادیهای فرهنگی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی رخ نمیدهد. همه این دیدگاهها برگرفته از نگرشهای اصلاحطلبانه در داخل جامعه است که ما نیز به آن التزام داریم و معتقدیم صندوق رای یگانه راه تحول در داخل جامعه ماست.
اصلاحطلبی که تحول در داخل جامعه را میخواهد نباید از صندوق رای قهر و آن را تحریم کند. ما پیروز نخواهیم شد مگر اینکه یک نوع گفتگوی ملی را با حضور همه جریانات درون نظام اعم از نیروهای منتسب به جریان اصولگرا و دیگران داشته باشیم. تحقق توسعه پایدار کشور براساس این نگاه هنگامی اتفاق میافتد که یک نوع وفاق عمومی در سطح جامعه و همه نیروهای نخبه ان پیرامون این مسائل شکل بگیرد. اگر روحانی توانست در حوزه مسائل هسته ای به نتیجه برسد به این دلیل بود که تقریبا همه جریانات سیاسی به ضرورت پایان گفتگوهای هستهای و به سامان رساندن این پرونده معتقد و از فرسایشی شدن آن ناراحت بودند. ممکن است اختلاف سلیقه وجود داشته باشد ولی اساس حرکت مورد تایید مقام معظم رهبری بود و با حمایت های ایشان این مساله به نتیجه رسید.
معتقدید ترمیمی که حزب ندا از آن صحبت میکند در واقع اعتمادسازی نسبت به حاکمیت است؟ یعنی قبول دارید شما شعار اعتماد به حاکمیت را در جریان اصلاحات سر دادید؟
شعار ما ضرورت نوسازی دائم اصلاحات است و اصلاحات جز با یک حرکت تدریجی گام به گام و جز با تعامل و مدارا چه در داخل و چه در سطح بینالمللی امکانپذیر نیست. فقط با التزام به این حرکت است که میتوانیم به اهداف توسعه پایدار در کشور برسیم. اصلاحات در جامعه موفق نخواهد شد جز اینکه رابطه خود را با راس حاکمیت ترمیم و باز تعریف کند و این مهم را عملا جا بیندازد که اصلاحات به نفع جامعه و کشور است.
از بدو تاسیس حزب ندا برخی فعالان اصلاحطلب گفتند اعضای ندا به جای تاسیس یک حزب، در شاخه جوانان یک حزب بزرگ مانند حزب کارگزاران فعالیت کنند. چرا با این پیشنهاد موافقت نشد؟ آیا شما نمیتوانستید اهداف و آرمانهای خود را در شاخه جوانان یک حزب سابقهدار محقق کنید؟
اصلا مشکل ما همین نگاه قیم مآبانه عدهای است که در گوشه و کنار اینگونه قدرت و تاثیر حرکت نسل نو اصلاح طلب را باور ندارند. همه اعضای فعلی و موثر شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان اگرچه جوان محسوب میشوند اما قاطبه آنها نزدیک به ۲ دهه سابقه فعالیت سیاسی در گروههای اصلاحطلب دارند. چرا و به چه دلیل باید اینها همواره تحت پرچم افراد و احزاب دیگر قدیمی فعالیت کنند؟ تا کی باید دیده نشوند و چرا ایجاد یک حرکت جدید را تجربه نکنند؟
این حرکت جوانانه هم در تاریخ کشورمان و هم در دنیا سابقه دارد، منتهی آنچه در این رابطه بی سابقه محسوب میشود آنست که در بسیاری از حرکتهای یکصد ساله گذشته وقتی جوانان به سمت تاسیس سازمان و گروه سیاسی جدید رفتند، گروهها و احزاب تندتر و افراطیتر را بنیان گذاشتند. شاید حرکت ندای ایرانیان جزو معدود حرکتهایی باشد که جوانان بنیانگذار سازمانی شدند که این سازمان پرچم دار میانهروی، اعتدال و پرهیز از حرکتهای ساختارشکنانه است.
تحلیل و انتقاد برخی صرفا این بود که تاسیس حزب ندا یک تکثر، تشتت و تفرق در جریان اصلاحطلبی به وجود میآورد وگرنه تندروی و احساسی بودن این بدنه جوان محل بحث نبود. به نظر شما سیاست ورزانهتر و بهتر این نبود که در سایه یک حزب بزرگ فعالیت کنید تا بنا بر اعتقاد برخی فعالین سیاسی در مقطع انتخابات عامل تفرق در میان اصلاحطلبان نشوید؟
ببینید جریان اصلاحات با تبار و تاریخ مشخص یک جریان متکثر و یک طیف فکری است که دیدگاهها و نظرات متنوعی در آن وجود دارد، ما معتقدیم این طیف باید وحدت در عین کثرت را در میان خود حاکم کند. من به جنابعالی اطمینان میدهم ندای ایرانیان شروع کننده هیچگونه حرکت افتراقی و وحدت شکن در داخل جریان اصلاحات نخواهد بود. ما معتقدیم اگر جریان اصلاحات بخواهد به پیروزی برسد راهی جز وحدت، همگرایی، همدلی و انسجام ندارد. ما با هر دیدگاه و روشی که بتواند این وحدت، همدلی و همگرایی را تقویت کند موافقیم و البته اعتقاد داریم در بزنگاهها نهایتا باید یک فصل الخطاب وجود داشته باشد تا در دقیقه ۹۰ اگر اختلاف نظری وجود داشت بتواند دیدگاههای مختلف را یکی کرده و به وحدت کمک کند. به نظر ما آقای خاتمی به عنوان محور و فصل الخطاب جریان اصلاحات میتواند به خوبی این نقش را ایفا کند، به همین دلیل به نقش بی بدیل وی به عنوان محور جریان اصلاحات اذعان داریم.
بسیاری از اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان از جمله جنابعالی قبلا عضو شورای مرکزی و شاخه جوانان جبهه مشارکت بودهاید. برخی معتقدند ندای ایرانیان در خلا وجود حزب مشارکت تاسیس شد. امروز اگر فعالیت جبهه مشارکت متوقف نشده بود، شما و دیگر جوانان ندای ایرانیان اقدام به تاسیس حزب جدید میکردید؟
بسیاری از افرادی که عضو ندای ایرانیان هستند قبلا در احزاب و گروههای مختلف و نه فقط در جبهه مشارکت فعال بوده اند. ببینید چه جبهه مشارکت، چه سازمان مجاهدین انقلاب و چه گروههای دیگر، در سیر حرکت خود فراز و نشیبهای زیادی داشتند و دیدگاههای مختلفی را در درون خود تجربه کرده اند اما امروز ما در ندای ایرانیان دیدگاهها و تفکرات جدیدی متناسب با مقتضیات روز توسعه کشور تجربه می کنیم، بنابراین اگر در مقطع فعلی جبهه مشارکت یا گروه سیاسی دیگری نزدیک به این گروه وجود داشت دلیلی ندارد که ما دست از اندیشه خود برداریم هرچند می توانیم در ائتلافی بزرگتر با یکدیگر همکاری کنیم.
یعنی اگر حزبی وجود داشت که به نگاه شما نزدیک بود، حزب ندای ایرانیان را تاسیس نمیکردید؟
بله، حتما اگر حزبی وجود داشت که دیدگاهها و نظرات فعلی ندای ایرانیان را منعکس میکرد و می توانستیم در آن موثر باشیم طبیعتا ضرورتی بر تاسیس یک حزب جدید از طرف ما نبود. اما همین که ما به سمت حزبی جدید رفتیم به این دلیل بود که خلا سیاسی جدی در سطح جامعه احساس میکردیم. اما امروز یک جریان و گروه سیاسی با این نوع اندیشهها در جامعه ما وجود ندارد یا اینکه امکان فعالیت پیدا نکرده است.
حزبی مانند حزب کارگزاران هم مشی میانهروی و اعتدالی دارد و هم صاحب یک دیدگاه اصلاحطلبانه است. چرا با وجود چنین حزبی عضو آن نشدید و اقدام به تاسیس یک حزب جدید کردید؟
ببینید ما در مقامی نیستیم که بخواهیم گروهها و احزاب دیگر را نقد کنیم و به اختلاف نظرات خود با گروههای دیگر مثل کارگزاران یا دیگر گروهها که در جای خود محترمند بپردازیم. البته حتما اندیشهها و روش موجود در احزاب دیگر را منطبق با دیدگاه های خود نیافتیم، به همین دلیل به سمت تاسیس حزبی جدید حرکت کردیم. اساسا طرح چنین اندیشه انحصارطلبانهای را که ظهور احزاب جدید را بدلیل وجود احزاب قدیمی منتفی برمی شمرد خطرناک میدانیم، لذا کسی حق ندارد به دوستان حزب اتحاد ملت ایراد بگیرد که چرا با وجود مثلا حزب کارگزاران رفتید حزب جدید تشکیل دادید!؟
معتقدیم امروز در شرایط حساسی هستیم که باید فقط به وحدت، همدلی و همگرایی همه گروههای سیاسی هم فکر خود حرکت کنیم و باید از هر مسئله ای که باعث پررنگ شدن اختلافات داخلی میشود پرهیز و به آن اعتراض کنیم.
آقای خرازی سال گذشته مصاحبهای کرد و گفت «با هر کسی از اعضای ندا صحبت میکنم و میپرسم اگر حزب مشارکت دوباره فعال شود آیا شما حاضرید به مشارکت بازگردید، میگویند خیر»، آیا این اعتقاد در میان اعضای ندای ایرانیان که قبلا عضو مشارکت بودند وجود دارد؟
ما بحثی در این زمینه خاص در ارکان حزب، شورای سیاستگذاری و دفتر سیاسی ندای ایرانیان نداشته ایم؛ نه به شکل فردی و نه به شکل جمعی. اما آنچه که بحث و توافق کردهایم پرهیز دادن از هر کاری که جبهه گسترده اصلاحات را با اختلاف مواجه کند بوده است.
برخی رسانهها از جمله هفتهنامه صدا بعد از تاسیس حزب اتحاد ملت ایران گفتند احتمال پیوستن بسیاری از اعضای حزب ندای ایرانیان به حزب اتحاد وجود دارد؛ شما این موضوع را تائید میکنید؟
خیر، چنین چیزی نیست و متاسفیم که برخی عزیزان رسالت خود را در ایجادبلواها و دعواهای ساختگی بین دیگر گروهها می دانند البته ما از بروز و ظهور هر حزب جدیدی از جمله حزب اتحاد ملت ایران اسلامی استقبال میکنیم. اگر دوستان نشریه صدا ناراحت نمیشوند باید بگویم احساس مشابهتها و همفکریهای زیادی با دیدگاههای جدید مطرح شده ازسوی دبیرکل حزب اتحاد میکنیم. حتی احتمال اینکه بتوانیم با این حزب به صورت جبههای اقدامات مشترکی داشته باشیم زیاد است .
یعنی شما در جایگاه دبیرکل و به عنوان یک فرد مطلع، اطمینان دارید که گرایشی در بدنه حزب ندا به حزب اتحاد ملت وجود ندارد؟
تا به امروز که باشما صحبت می کنم چیزی حدود سه هزار نفر تقاضای عضویت در ندای ایرانیان را داشتند. هفته گذشته فقط ۳۰۰ نفر فرم عضویت حزب را پر کردند. ما در ۳۰ استان کشور شعب و افراد منتسب به خودمان را داریم. در بعضی از استانها ۱۵نفر عضو شورای مرکزی داریم که در حال فعالیت هستند و در برخی استانهای دیگر هم بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر عضو فعال وجود دارد. در یک چنین بدنه ای هر لحظه ممکن است ریزشها و رویش های متعددی وجود داشته باشد، ولی اینکه یک جریانی در داخل حزب با چنین هدفی راه افتاده باشد صحت ندارد.
برای انتخابات مجلس دهم چه برنامههایی دارید و چطور میخواهید به آن ورود کنید؟
طبیعتا به عنوان یک حزب فعالیت های انتخاباتی خودمان را شرو ع کرده ایم. کمیته دائمی انتخابات با هدف سازماندهی افرادی که میتوانند در صحنه انتخابات حاضر باشند فعالیت خود را شروع کرده است. دفاتر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ما در شورای سیاستگذاری متولی تدوین برنامههای حزب برای حضوری قدرتمند در انتخابات هستند و در گام اول قصد داریم نهضت ثبت نام راه بیندازیم و از هر فردی که به دیدگاه های ما نزدیک است –حتی اگر عضو حزب ندا نباشد- دعوت خواهیم کرد تا در انتخابات ثبت نام کند. از طرف دیگر اعضای منتسب به ندای ایرانیان را نیز تشویق به ثبتنام میکنیم و هم از سوی دیگر نخبگان و نیروهای خوشنام سیاسی زیادی را شناسایی کرده ایم و قرار است از آنها درخواست کنیم که در انتخابات ثبت نام بکنند. امیدواریم لیست انتخاباتی ندا را از میان این افراد تهیه کنیم.
یعنی قصد دارید بطور مستقل برای انتخابات مجلس لیست انتخاباتی ارائه کنید؟
بله، هر حزبی در وهله اول این کار را میکند. البته ما تمام تلاش خود را میکنیم تا بتوانیم با یک وفاق حداکثری در درون جریان اصلاحات به ائتلافی حداکثری برسیم.
در آخرین همایش تشکیلاتی حزب ندا، آقای موسوی لاری خطاب به اعضای ندا گفت «امروز شما به عنوان یک حزب نوپا و تازه تاسیس عجله نکنید و بیشتر به ساماندهی ارکان تشکیلاتی و دفاتر استانی خود بپردازید و در انتخابات سهمخواهی نداشته باشید». به نظر شما ارائه لیست انتخاباتی از طرف حزب ندا، اقدامی افتراقی در جریان اصلاحات نیست؟
ببینید، از یک حزب فعال، پویا و زنده در درجه اول توقع میرود به سمت شناسایی نیروهای خود برای حضور در انتخابات حرکت کند و سپس در گام دوم یعنی پس از شناسایی نیروها و نهایی شدن لیست انتخاباتی، باید تلاش کند لیست خود را به لیست گروهها و جریانات دیگر نزدیک کند و با یک ائتلاف حداکثری وارد عرصه انتخابات شود. البته ممکن است در ۹۰ درصد حوزههای انتخابیه لیست ما منطبق با دیگر گروههای سیاسی باشد. مثلا در شهر تهران امکان دارد از میان ۳۰ نفر به ۲۰ نفر مشترک برسیم و تنها ۱۰ نفر بصورت مستقل ارائه کنیم. این به معنای افتراق نخواهد بود، اما خط قرمز ما این است که تلاش کنیم نیروهای افراطی ضد توسعه مجددا به مجلس راه نیابند لذا به سمت ائتلافات حداکثری با جریانات و گروههای اصلاحطلب میرویم.
آیا حزب ندای ایرانیان حاضر است برای حفظ وحدت در جریان اصلاحات از تمام حق شخصی خود بگذرد؟
ما قطعا پشت سر آقای خاتمی حرکت میکنیم و به هر تصمیمی که وی به عنوان محور و رهبر جریان اصلاحات برای وحدت و همگرایی اصلاحطلبان صلاح بداند، عمل میکنیم.
یعنی حتی با وجود اینکه یک کاندیدا هم در عرصه انتخابات نداشته باشید؟
اینکه بخواهیم از الان برای لیست انتخاباتی خود تعیین تکلیف کنیم خیلی منطقی نیست. خط قرمز ما در درجه اول معتدل شدن مجلس فعلی است ما مجلس فعلی را شایسته نظام جمهوری اسلامی نمیدانیم. مجلس فعلی در مقابل بسیاری از حرکتهای تحول گرایانه دولت سینه سپر کرده است و جز نهگویی و کارشکنی هنر و برنامه دیگری برای اداره کشور ندارد. قطعا تمام تلاش خود را برای تغییر ترکیب مجلس فعلی خواهیم داشت، حتی اگر لازم باشد در دقیقه ۹۰ از حق خود برای کمک به توسعه پایدار کشور بگذریم.
رهبر معظم انقلاب اخیرا نسبت به نفوذ آمریکا در شرایط پس از توافق هستهای هشدارهایی را دادند. از نظر شما راههای نفوذ دشمن در شرایط پسا توافق چه مواردی است؟
پیروزی که جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و در عرصه توافق هستهای به دست آورد پیروزی بزرگی بود و باعث شد نظام سلطه، صهیونیستها و اعراب مرتجع و تندروهای جمهوری خواه کنگره آمریکا، جبهه بزرگی را علیه توافق هسته ای شکل دهند. این پیروزی جز با کمک رهبری و حمایتهای ایشان میسر نبود، بنابراین این پیروزی متعلق به ظریف و روحانی نیست بلکه متعلق به ملت ایران، نظام جمهوری اسلامی و در راس آن رهبر معظم انقلاب است.
بعد از توافق هسته ای یک نوع گشایش در فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به وجود میآید و هشدار رهبری ناظر بر اتفاقات بعد از این گشایش است. در عرصه اقتصادی با باز شدن فضا و آزاد شدن دلارهای نفتی امکان صادرات و البته واردات گسترده بوجود میآید. خطر اصلی این است که کشور تبدیل به یک لقمه شیرین برای کمپانیهای چند ملیتی و بازار کالاهای بنجل اروپایی و آمریکایی شود. به تعبیر دیگری تولید کشور به خطر بیفتد و پول های آزاد شده صرف واردات کالا شود. بدیهی است که در چنین شرایطی اگرچه یک رفاه نسبی کوتاه مدت ایجاد میشود ولی تولید کنندگان ایرانی قربانی خواهند شد. اولین قربانی مردم کشور هستند که باید اجناس بنجل داشته باشند، اولین آسیب، بیکاری ناشی از تعطیل شدن کارخانه های ایرانی است. هشدار رهبری عرصه های مختلفی دارد که مثلا در عرصه اقتصادی وقتی میگویند اجازه نفوذ نخواهیم داد یعنی باید جهت گیری دولت برای شرایط پساتحریم در عرصه اقتصادی روشن باشد. تا کشور محل تاخت و تاز کمپانیهای چند ملیتی اروپایی و آمریکایی نشود. ما باید برای پساتحریم در حوزه های مختلف برنامه داشته باشیم. هشدار رهبری ناظر بر این است که ما با هوشیاری و داشتن برنامه و زمان بندی مشخص در دوران پساتحریم گام برداریم و بی مهابا و بدون آمادگی وارد این دوران نشویم.