به گزارش مشرق، بهناز
ضرابيزاده، نويسنده كتاب «دختر شينا»، داستان زندگي مرحومه قدمخير
محمديكنعان، همسر شهيد ستار ابراهيمي را با الهامي قلبي آغاز كرده و
همانطور كه خودش ميگويد ديدار با مقام معظم رهبري اوج بركات معنوي نوشتن
اين كتاب است كه به واسطه لطف شهيد ابراهيمي، همسرش و فرزندان اين دو
بزرگوار مشمول حالش شده است.
بهناز ضرابيزاده، كارشناس ادبي كانون پرورش فكري همدان است. اما بيش و پيش از هر چيزي نويسنده است. ضرابيزاده برگزيده بيش از ۳۰ جشنواره داستاننويسي سراسري است و تأليف و چاپ بيش از 250 اثر ادبي در نشريات مختلف از ديگر فعاليتهاي اين بانوي نويسنده همداني است.
ضرابيزاده درباره چگونگي نوشتن كتاب «دختر شينا» ميگويد: من سالهاست كه براي كودكان نوجوانان داستان مينويسم اما تا پيش از نگارش دختر شينا خاطرهنويسي نكرده بودم. به خاطر ارتباطي كه با بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار همدان داشتم فقط نام شهيد ابراهيمي را شنيده بودم، آن هم نه به اسم يك سردار مشتهر و معروفي كه حالا خياباني يا اتوباني به نامش باشد، خير. نميدانم اصلاً چطور شد كه به يكباره حالتي الهامگونه در قلبم جاري شد كه من بايد درباره اين شهيد كتابي بنويسم.
از طريق بنياد شهيد آدرس مزار و منزل او را پيدا كردم. پيش از آنكه هر كاري كرده باشم بر سر مزار شهيد رفتم. ارتباط عجيب و عميقي بين خودم و ايشان احساس كردم به همين دليل با او شروع به صحبت كردم. انگار كنارم ايستاده است. به او گفتم كه من مصمم شدهام درباره شما كتابي را بنويسم. از شما استمداد كمك دارم اگر مايل و راضي به چنين اقدامي هستيد مسير را برايم هموار كنيد و اگر هم راضي نيستيد، خودتان يك جوري كار را فيصله بدهيد.
نويسنده دختر شينا در ادامه اظهار ميدارد: پس از آن بود كه به سراغ خانواده او رفتم و به مدت هفت ماه تمام با آنها محشور شدم. هفت ماه در كنار مرحومه قدمخير محمديكنعان و پنج فرزندش كه يادگاران سردار شهيد ابراهيمي بودند دنياي تازهاي به رويم باز شده بود. سه سال تدوين كتاب طول كشيد و به طور كلي در اين سه سال و هفت ماه آنقدر شيفته قدمخير و ايستادگيهايش شده بودم كه وقتي در زمستان سال 88 فوت كرد تا شش ماه تمام مريض شدم.
ضرابيزاده در رابطه با ديدارش با مقام معظم رهبري نيز ميگويد: اين ديدار را مديون خانواده شهيد هستم زيرا كه دفتر آقا آنها را دعوت كرده بودند اما بچههاي قدمخير و سردار ابراهيمي گفته بودند كه بايد فلاني هم بيايد! تقدير رهبري از كتاب و استقامت شيرزناني مثل قدمخير، اوج بركات معنوي نوشتن اين كتاب است و هنوز هم شهد دلچسب و شيرين آن ديدار در كامم است.
بهناز ضرابيزاده، كارشناس ادبي كانون پرورش فكري همدان است. اما بيش و پيش از هر چيزي نويسنده است. ضرابيزاده برگزيده بيش از ۳۰ جشنواره داستاننويسي سراسري است و تأليف و چاپ بيش از 250 اثر ادبي در نشريات مختلف از ديگر فعاليتهاي اين بانوي نويسنده همداني است.
ضرابيزاده درباره چگونگي نوشتن كتاب «دختر شينا» ميگويد: من سالهاست كه براي كودكان نوجوانان داستان مينويسم اما تا پيش از نگارش دختر شينا خاطرهنويسي نكرده بودم. به خاطر ارتباطي كه با بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار همدان داشتم فقط نام شهيد ابراهيمي را شنيده بودم، آن هم نه به اسم يك سردار مشتهر و معروفي كه حالا خياباني يا اتوباني به نامش باشد، خير. نميدانم اصلاً چطور شد كه به يكباره حالتي الهامگونه در قلبم جاري شد كه من بايد درباره اين شهيد كتابي بنويسم.
از طريق بنياد شهيد آدرس مزار و منزل او را پيدا كردم. پيش از آنكه هر كاري كرده باشم بر سر مزار شهيد رفتم. ارتباط عجيب و عميقي بين خودم و ايشان احساس كردم به همين دليل با او شروع به صحبت كردم. انگار كنارم ايستاده است. به او گفتم كه من مصمم شدهام درباره شما كتابي را بنويسم. از شما استمداد كمك دارم اگر مايل و راضي به چنين اقدامي هستيد مسير را برايم هموار كنيد و اگر هم راضي نيستيد، خودتان يك جوري كار را فيصله بدهيد.
نويسنده دختر شينا در ادامه اظهار ميدارد: پس از آن بود كه به سراغ خانواده او رفتم و به مدت هفت ماه تمام با آنها محشور شدم. هفت ماه در كنار مرحومه قدمخير محمديكنعان و پنج فرزندش كه يادگاران سردار شهيد ابراهيمي بودند دنياي تازهاي به رويم باز شده بود. سه سال تدوين كتاب طول كشيد و به طور كلي در اين سه سال و هفت ماه آنقدر شيفته قدمخير و ايستادگيهايش شده بودم كه وقتي در زمستان سال 88 فوت كرد تا شش ماه تمام مريض شدم.
ضرابيزاده در رابطه با ديدارش با مقام معظم رهبري نيز ميگويد: اين ديدار را مديون خانواده شهيد هستم زيرا كه دفتر آقا آنها را دعوت كرده بودند اما بچههاي قدمخير و سردار ابراهيمي گفته بودند كه بايد فلاني هم بيايد! تقدير رهبري از كتاب و استقامت شيرزناني مثل قدمخير، اوج بركات معنوي نوشتن اين كتاب است و هنوز هم شهد دلچسب و شيرين آن ديدار در كامم است.
منبع : روزنامه جوان