به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی به قلم «حسن هانی زاده» نوشت:
اعتراف صریح اخیر مقامات سیاسی و نظامی آمریکا به شکست طرحهای پنتاگون برای بر اندازی نظام سوریه از بن بست واشنگتن در تغییر ساختار سیاسی این کشور حکایت دارد. بحران سوریه که از 15 مارس 2011 آغاز شد پس از گذشت 54 ماه همچنان ادامه دارد و طی هفتههای اخیر دولت سوریه به پیروزیهایی در مناطق استراتژیک زبدانی، بقین، مضایا و ادلب دست یافته است. این بحران با هدف بر اندازی نظام قانونی سوریه، تشکیل یک دولت وابسته به غرب، ضربه زدن به مقاومت اسلامی لبنان، قطع محور تهران، دمشق و بیروت و ایجاد امنیت پایدار برای رژیم صهیونیستی ایجاد شد. یک جبهه قدرتمند با میدانداری آمریکا و مشارکت برخی کشورهای اروپائی و نیز ترکیه، عربستان، قطر و اردن علیه دولت سوریه تشکیل شد. ترکیه و اردن به عنوان دو همسایه سوریه به کانون آموزش و اعزام گروهکهای تروریستی به خاک سوریه و تجهیز این گروهکها به انواع سلاحهای پیشرفته، تبدیل شدند. این در حالی است که عربستان و قطر به دستور آمریکا تاکنون بیش از 36 میلیارد دلار کمک مالی و لجستیکی در اختیار گروهکهای تروریستنی قرار دادند. سقف زمانی تعیین شده برای سرنگونی دولت مشروع بشار اسد 6 ماه تعیین شده بود زیرا سازمانهای اطلاعاتی آمریکا پیشبینی کرده بودند دولت سوریه نخواهد توانست بیش از 6 ماه در برابر فشارهای نظامی و سیاسی داخلی و خارجی دوام بیاورد. اما بیش از 54 ماه از بحران نفس گیر سوریه گذشته و این بحران چالشهایی برای قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای به همراه داشت.
مهاجرت صدها هزارتن از آوارگان جنگی سوریه به سمت کشورهای اتحادیه اروپا که با حوادث دردناکی همراه بود غرب و آمریکا را به شدت غافلگیر کرد. بروز اختلاف میان آمریکا و بازیگران منطقهای، بحران سوریه و ناتوانی غرب برای مهار این بحران موجب شد که آمریکا به جمهوری اسلامی و روسیه برای کمک به حل این بحران چالش برانگیز، متوسل شود. دلیل این امر این است که تحولات میدانی سوریه هر روز به سود دولت بشار اسد و همپیمانان سنتی و استراتژیک سوریه تغییر میکند و آثار شکست نیز کاملاً در میان گروهکهای تروریستی آشکارتر میشود.
بیش از 1300 گروهک تروریستی در طول 54 ماه گذشته با کمک غرب، عربستان، قطر، اردن و ترکیه وارد خاک سوریه شدهاند اما این گروهکها به دلیل پراکنده کاری و نبود یک فرماندهی متمرکز با شکست نظامی مواجه شدند. درگیریهای خونین داخلی میان گروهکهای تروریستی ارتش آزاد، جبهه النصره، داعش، جیش الاسلام، احرار الشام ولواء التوحید به فرسایش نیروهای تحت امر این گروهکها منجر شد. با اینکه نیمی از مساحت 185 هزارکیلومتر مربعی خاک سوریه در دست گروهکهای تروریستی قرار دارد اما حضور حزب الله و نیروهای مقاومت مردمی سوریه در صحنههای نبرد، ابتکار عمل میدانی را عملا از دست این گروهکهای تروریستی خارج کرد. طی یک سال اخیر استراتژی دولت سوریه برای مقابله با گروهکهای تروریستی تغییر کرد و دولت سوریه با تسلط بر مرزهای سوریه با اردن، ترکیه و لبنان عملا عقبههای مواصلاتی گروههای تروریستی را بست.
در طول این مدت ارتش سوریه که نوعا برای جنگهای کلاسیکی آموزش دیده از تجربه میدانی مقاومت اسلامی در جنگهای شهری و پارتیزانی استفاده نمود و این امر به تغییر معادلات جنگ داخلی سوریه به سود دولت بشار اسد کمک کرد. از سوی دیگر جانبداری و کمک مشورتی جمهوری اسلامی و روسیه به ارتش سوریه در شکل گیری یک جبهه رو در روی جبهه مخالف دولت و ملت سوریه کاملا موثر بود. چند دلیل کاملا منطقی در شکل گیری جبهه مشترک ایران و روسیه برای پشتیبانی از دولت سوریه در راستای مقابله با گروهکهای تروریستی نقش داشت. نخست اینکه سوریه به دلیل مواضع ضد صهیونیستی ومخالفت این کشور با نفوذ آمریکا و اسرائیل به خاورمیانه به عنوان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و روسیه تلقی میشود.
موضوع دیگر اینکه وجود پایگاه دریایی روسیه در شهر بندری طرطوس سوریه اهمیت فوق العادهای برای مسکو دارد زیرا سرنگونی احتمالی دولت بشار اسد موجب خواهد شد که روسیه تنها گذرگاه دریایی خود را در شرق دریای مدیترانه از دست بدهد. همچنین هر گونه تغییری درساختار حاکمیت سوریه موجب خواهد شد تا گروهکهای تروریستی و تکفیری سوریه با اشاره آمریکا و عربستان برای ضربه زدن به مقاومت اسلامی به سمت لبنان خیز بردارند. از سال گذشته تاکنون به دلیل ناتوانی آمریکا برای سرنگونی دولت بشار اسد، واشنگتن به طور مستقیم برای تغییر اوضاع میدانی سوریه عملا به بحران این کشور وارد شد. آموزش نیروهای موسوم به معتدل سوریه در پایگاههای نظامی اردن و ترکیه که بیش از 500 میلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته نتوانست موازنه قوا را به سود گروهکهای تروریستی سوریه تغییر دهد. آمریکا تلاش کرد تا با گزینش نیروهای ارتش آزاد سوریه و آموزش نظامی آنان ابتکار عمل میدانی را از نیروهای مسلح سوریه خارج کند اما با ناکامی مواجه شد.
انتقاد اخیر هیلاری کلینتون نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری و وزیر خارجه اسبق آمریکا ونیز ژنرال لوید آستن فرمانده عملیات نظامی آمریکا در عراق و سوریه از سیاست نظامی واشنگتن در سوریه ناظر بر این موضوع است. هیلاری کلینتون وژنرال لوید آستن صریحا اعلام کردند که واشنگتن بیش از 500 میلیون دلار برای آموزش مخالفان سوریه هزینه کرده اما نتیجهای نگرفتهاند. این اعتراف نشان میدهد که آمریکا با شکست نظامی و سیاسی جدیدی در خاور میانه مواجه شده و جنگ نیابتی این کشور نتوانسته اهداف واشنگتن را تامین کند. لذا تمایل اخیر جان کری وزیر خارجه آمریکا برای استفاده از طرحهای ایران و روسیه در راستای حل سیاسی بحران سوریه نشان میدهد آمریکا پس از شکست نظامی در سوریه به سمت راهکار سیاسی متمایل شده است. از این رو به نظر میرسد که آمریکا به تدریج از سیاستهای تهاجمی خود در سوریه فاصله گرفته و به دلیل شکست نظامی خود ترجیح میدهد تا از ظرفیت کشورهای هم پیمان سوریه برای حل بحران این کشور استفاده کند.
اعتراف صریح اخیر مقامات سیاسی و نظامی آمریکا به شکست طرحهای پنتاگون برای بر اندازی نظام سوریه از بن بست واشنگتن در تغییر ساختار سیاسی این کشور حکایت دارد. بحران سوریه که از 15 مارس 2011 آغاز شد پس از گذشت 54 ماه همچنان ادامه دارد و طی هفتههای اخیر دولت سوریه به پیروزیهایی در مناطق استراتژیک زبدانی، بقین، مضایا و ادلب دست یافته است. این بحران با هدف بر اندازی نظام قانونی سوریه، تشکیل یک دولت وابسته به غرب، ضربه زدن به مقاومت اسلامی لبنان، قطع محور تهران، دمشق و بیروت و ایجاد امنیت پایدار برای رژیم صهیونیستی ایجاد شد. یک جبهه قدرتمند با میدانداری آمریکا و مشارکت برخی کشورهای اروپائی و نیز ترکیه، عربستان، قطر و اردن علیه دولت سوریه تشکیل شد. ترکیه و اردن به عنوان دو همسایه سوریه به کانون آموزش و اعزام گروهکهای تروریستی به خاک سوریه و تجهیز این گروهکها به انواع سلاحهای پیشرفته، تبدیل شدند. این در حالی است که عربستان و قطر به دستور آمریکا تاکنون بیش از 36 میلیارد دلار کمک مالی و لجستیکی در اختیار گروهکهای تروریستنی قرار دادند. سقف زمانی تعیین شده برای سرنگونی دولت مشروع بشار اسد 6 ماه تعیین شده بود زیرا سازمانهای اطلاعاتی آمریکا پیشبینی کرده بودند دولت سوریه نخواهد توانست بیش از 6 ماه در برابر فشارهای نظامی و سیاسی داخلی و خارجی دوام بیاورد. اما بیش از 54 ماه از بحران نفس گیر سوریه گذشته و این بحران چالشهایی برای قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای به همراه داشت.
مهاجرت صدها هزارتن از آوارگان جنگی سوریه به سمت کشورهای اتحادیه اروپا که با حوادث دردناکی همراه بود غرب و آمریکا را به شدت غافلگیر کرد. بروز اختلاف میان آمریکا و بازیگران منطقهای، بحران سوریه و ناتوانی غرب برای مهار این بحران موجب شد که آمریکا به جمهوری اسلامی و روسیه برای کمک به حل این بحران چالش برانگیز، متوسل شود. دلیل این امر این است که تحولات میدانی سوریه هر روز به سود دولت بشار اسد و همپیمانان سنتی و استراتژیک سوریه تغییر میکند و آثار شکست نیز کاملاً در میان گروهکهای تروریستی آشکارتر میشود.
بیش از 1300 گروهک تروریستی در طول 54 ماه گذشته با کمک غرب، عربستان، قطر، اردن و ترکیه وارد خاک سوریه شدهاند اما این گروهکها به دلیل پراکنده کاری و نبود یک فرماندهی متمرکز با شکست نظامی مواجه شدند. درگیریهای خونین داخلی میان گروهکهای تروریستی ارتش آزاد، جبهه النصره، داعش، جیش الاسلام، احرار الشام ولواء التوحید به فرسایش نیروهای تحت امر این گروهکها منجر شد. با اینکه نیمی از مساحت 185 هزارکیلومتر مربعی خاک سوریه در دست گروهکهای تروریستی قرار دارد اما حضور حزب الله و نیروهای مقاومت مردمی سوریه در صحنههای نبرد، ابتکار عمل میدانی را عملا از دست این گروهکهای تروریستی خارج کرد. طی یک سال اخیر استراتژی دولت سوریه برای مقابله با گروهکهای تروریستی تغییر کرد و دولت سوریه با تسلط بر مرزهای سوریه با اردن، ترکیه و لبنان عملا عقبههای مواصلاتی گروههای تروریستی را بست.
در طول این مدت ارتش سوریه که نوعا برای جنگهای کلاسیکی آموزش دیده از تجربه میدانی مقاومت اسلامی در جنگهای شهری و پارتیزانی استفاده نمود و این امر به تغییر معادلات جنگ داخلی سوریه به سود دولت بشار اسد کمک کرد. از سوی دیگر جانبداری و کمک مشورتی جمهوری اسلامی و روسیه به ارتش سوریه در شکل گیری یک جبهه رو در روی جبهه مخالف دولت و ملت سوریه کاملا موثر بود. چند دلیل کاملا منطقی در شکل گیری جبهه مشترک ایران و روسیه برای پشتیبانی از دولت سوریه در راستای مقابله با گروهکهای تروریستی نقش داشت. نخست اینکه سوریه به دلیل مواضع ضد صهیونیستی ومخالفت این کشور با نفوذ آمریکا و اسرائیل به خاورمیانه به عنوان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و روسیه تلقی میشود.
موضوع دیگر اینکه وجود پایگاه دریایی روسیه در شهر بندری طرطوس سوریه اهمیت فوق العادهای برای مسکو دارد زیرا سرنگونی احتمالی دولت بشار اسد موجب خواهد شد که روسیه تنها گذرگاه دریایی خود را در شرق دریای مدیترانه از دست بدهد. همچنین هر گونه تغییری درساختار حاکمیت سوریه موجب خواهد شد تا گروهکهای تروریستی و تکفیری سوریه با اشاره آمریکا و عربستان برای ضربه زدن به مقاومت اسلامی به سمت لبنان خیز بردارند. از سال گذشته تاکنون به دلیل ناتوانی آمریکا برای سرنگونی دولت بشار اسد، واشنگتن به طور مستقیم برای تغییر اوضاع میدانی سوریه عملا به بحران این کشور وارد شد. آموزش نیروهای موسوم به معتدل سوریه در پایگاههای نظامی اردن و ترکیه که بیش از 500 میلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته نتوانست موازنه قوا را به سود گروهکهای تروریستی سوریه تغییر دهد. آمریکا تلاش کرد تا با گزینش نیروهای ارتش آزاد سوریه و آموزش نظامی آنان ابتکار عمل میدانی را از نیروهای مسلح سوریه خارج کند اما با ناکامی مواجه شد.
انتقاد اخیر هیلاری کلینتون نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری و وزیر خارجه اسبق آمریکا ونیز ژنرال لوید آستن فرمانده عملیات نظامی آمریکا در عراق و سوریه از سیاست نظامی واشنگتن در سوریه ناظر بر این موضوع است. هیلاری کلینتون وژنرال لوید آستن صریحا اعلام کردند که واشنگتن بیش از 500 میلیون دلار برای آموزش مخالفان سوریه هزینه کرده اما نتیجهای نگرفتهاند. این اعتراف نشان میدهد که آمریکا با شکست نظامی و سیاسی جدیدی در خاور میانه مواجه شده و جنگ نیابتی این کشور نتوانسته اهداف واشنگتن را تامین کند. لذا تمایل اخیر جان کری وزیر خارجه آمریکا برای استفاده از طرحهای ایران و روسیه در راستای حل سیاسی بحران سوریه نشان میدهد آمریکا پس از شکست نظامی در سوریه به سمت راهکار سیاسی متمایل شده است. از این رو به نظر میرسد که آمریکا به تدریج از سیاستهای تهاجمی خود در سوریه فاصله گرفته و به دلیل شکست نظامی خود ترجیح میدهد تا از ظرفیت کشورهای هم پیمان سوریه برای حل بحران این کشور استفاده کند.