به گزارش مشرق، همنام مرد شش مداله کشتی آزاد ایران است و از او بهعنوان یک علیرضا حیدری دوم یاد میشود، درخشش فوقالعادهای در نخستین حضورش در مسابقات کشتی بزرگسالان جهان داشت، بهطوریکه شاید اگر به سد حریف روسی برخورد نمیکرد، بدون شک نتیجهای درخشانتر از آن چیزی که به آن رسید، کسب میکرد.
کریمی که از نظر نام شباهت یکسانی با حیدری، مرد 6 مداله کشتی ایران دارد، در همان باشگاهی که علیرضا حیدری کارش را آغاز کرد و درست زیرنظر همان مربی، پا به تشک کشتی گذاشت و از همان دوران کودکی نوید ظهور قهرمانی بزرگ برای کشتی را میداد. هر چند که خودش دوست ندارد زیر سایه دیگران حتی کشتیگیر بزرگی مانند حیدری باشد و میگوید مقایسه من با قهرمان بزرگی مانند حیدری افتخار بزرگی برای من است و آرزویم رسیدن به افتخاراتی است که حیدری در دوران ورزشاش به آن رسیدهاست، اما دوست ندارم هیچ وقت زیر سایه کسی باشم چرا که معتقدم هر ورزشکار و به خصوص کشتیگیری باید تنها خودش باشد و سبک مخصوص به خودش را داشته باشد.
علیرضا کریمی متولد اول فروردین ماه سال 1373 در کرج است و پدر و مادرش اصلیتی گیلانی دارند و اهل روستای رودسر در استان گیلان هستند. وی کشتی را از حدود 8 سالگی و زیر نظر محمد کرمانی در باشگاه شفق کرج آغاز کرد و در نخستین حضورش در تیم ملی نوجوانان در سال 2010 مدال طلای آسیا را بر گردن آویخت و سال بعدش نیز طلای آسیا را تکرار کرد و در مسابقات نوجوانان جهان در سال 2011 به مدال نقره دست یافت. کریمی در سال 2013 قهرمان جوانان آسیا شد و در حالیکه شانس اصلی کسب مدال طلا در مسابقات جوانان جهان در سال 2013 بود، در مرحله نیمهنهایی و در حالیکه تنها یک گام با مدال فاصله داشت، با حریف رژیم اشغالگر قدس کشتی نگرفت و از گردونه مسابقات کنار رفت. کریمی در این باره خاطره بسیار جالبی دارد که میتوانید در مصاحبهاش بخوانید. اما سال بعد جبران مافات کرد و مدال طلای جوانان جهان را بر گردن آویخت مدالی که به تلخترین و همچنین شیرینترین خاطره زندگیاش تبدیل شد. وی بلافاصله در سال 2015 به قهرمانی بزرگسالان آسیا اعزام شد و نخستین مدال طلای خود را در این رده بر سینه آویخت و در نهایت با درخشش در مسابقات جهانی لاسوگاس مدال برنز را از آن خود کرد.
این کشتیگیر جوان که در نخستین سال از دهه دوم زندگیاش حضور دارد نکات جالبی را نحوه ورودش به تشک کشتی، تمایلات و سلایق شخصی و همچنین رقابتش با بزرگان در مسابقات جهانی عنوان کرد که میتوانید این گفتوگوی خواندنی را در زیر مطالعه کنید.
اولین حضورت در مسابقات جهانی چطور بود؟
این دومین رویدادی بود که در رده بزرگسالان شرکت میکردم، پیش از این در مسابقات قهرمانی آسیا در رده بزرگسالان به مدال طلا رسیده بودم و امسال برای اولین بار حضور در مسابقات جهانی را تجربه میکردم. تنها برای کسب مدال طلا به این مسابقات رفته بودم؛ هرچند که میدانستم با حریفان نامداری مبارزه کنم، اما هراسی از این موضوع نداشتم و تنها به هدفم فکر میکردم. شاید اگر کمی خوششانستر بودم رنگ مدالم خوشرنگتر از برنز میشد و حتی میتوانستم آن را به طلا تبدیل کنم، اما متأسفانه شانس با من یار نبود؛ چراکه پس از چند مسابقه سنگین مقابل قهرمانان جهان و عنوانداران اروپا و آسیا باید با حریف اصلیام در نیمهنهایی مبارزه میکردم، درحالی که سعدالهیف پیش از مبارزه با من مسابقات راحتتری را پشت سر گذاشته بود و با استراحت کافی مقابل من روی تشک آمد، اما من بعد از دیداری سنگین و نفسگیر مقابل آلداتوف تا به رختکن رفتم، نامم را برای مبارزه نیمهنهایی صدا زدند، شاید اگر کمی بیشتر استراحت میکردم، بهتر کشتی میگرفتم.
در تمام مسابقات به غیر از دیدار نیمهنهایی حریفانت را با امتیاز عالی (یعنی حداقل 10 امتیاز اختلاف) شکست داده بودی و با 65 امتیاز هجومیترین کشتیگیری مسابقات بودی، البته کمی در مسائل دفاعی ضعف داشتی.
از همان کودکی که کشتی را شروع کردم، شگردم
زیرگیری بود و همواره رو به جلو و هجومی کشتی میگرفتم، البته متأسفانه در
این رقابتها بهدلیل بیتجربگی امتیازات زیادی از دست دادم؛ چراکه در
مسابقات قبلی که کشتی میگرفتم حریفانم آنقدر قدرتمند نبودند که بتوانند
امتیازی از من بگیرند و بیمهابا بر آنها می تاختم، اما در مسابقات جهانی
غافلگیر شدم و فکر نمیکردم این طور امتیاز از دست بدهم.
تجربه کم عامل اصلی از دست دادن این امتیازات بود، البته سال قبل از المپیک همیشه سطح رقابتهای جهانی بالاست و همین موضوع هم سبب شد کمی دچار غافلگیری شوم و مزید بر علت شد؛ چراکه جو رقابتها واقعاً سنگین بود، البته خوبی این مسابقات این بود که با نقاط ضعفم آشنا شدم و این فرصت خوبی بود تا پیش از المپیک با نواقصم آشنا شوم و برای حضور در این رقابتهای مهم با آمادگی بیشتری به میدان بروم. اگر بتوانم نقاط ضعفم را تا المپیک برطرف کنم حتماً مدال خوشرنگتری خواهم گرفت.
در تایم اول دیدار با سعدالهیف بهتر مبارزه کردی.
بله، در 3 دقیقه اول مبارزه با حریف روسی چون
هنوز خسته نشده بودم، مبارزه بهتری داشتم، البته او هم خیلی احتیاط میکرد
و برخلاف مسابقات قبلیاش که تمام حریفانش را در 2 دقیقه شکست داده بود،
مقابل من محتاطانه کشتی گرفت. از طرفی من قرعه سختی داشتم، از قهرمان جهان
گرفته تا نایب قهرمان بازیهای اروپایی و فنر سوم بازیهای آسیایی را شکست
دادم و در نهایت به مصاف قهرمان سال گذشته رفتم که متأسفانه بهدلیل خستگی
که داشتم نتوانستم آن طور که باید کشتی بگیرم.
از طرفی حریفم کشتیهای راحتتری گرفته بود و توان و انرژی کمتری صرف کرده بود، اما من در دیدار مقابل حریف اوکراینی خیلی خسته شدم و انرژی زیادی از دست دادم.
پیش از مسابقات نیز مشخص بود که جدیترین رقیبت سعدالهیف است؛ برنامهات برای مبارزه با او چه بود؟
من هم تمرکزم را روی این موضوع گذاشته بودم و به حریفان دیگر فکر نمیکردم، چون میدانستم تنها یک حریف دارم. فیلم مسابقاتش را دیده بودم و آنالیز کرده بود؛ هرچند که شاید نیاز بود کمی بیشتر آنالیزش میکردم، اما روز مسابقه روز من نبود و خستگی اجازه نداد کشتی خودم را بگیرم؛ هرچند که رویارویی با این حریف پیش از المپیک به نفع من تمام شد؛ چراکه با سبک مبارزهاش آشنا شدم.
در سالهای گذشته کشتیگیران خارجی زیادی از جمله کورتانیدزه برای علیرضا حیدری و اخیراً جردن باروس برای کشتیگیران ایرانی در وزن 74 کیلوگرم مشکلساز شدند و به اصطلاح گربه سیاه ایرانیها شده بودند. فکر نمیکنی سعدالهیف همچین سرنوشتی پیدا کند؟
اجازه نمیدهم سعدالهیف گربه سیاه ما شود.
چون پیش از این با او کشتی نگرفته بودم، سبک مبارزهاش را نمیدانستم، اما
حالا دیگر میدانم چطور باید با او کشتی بگیرم. درست است که در این مسابقه
به او باختم، اما در اصل او را بردهام. وقتی بعد از مسابقه فیلم مبارزهام
را دیدم متوجه اشتباهاتم شدم و فهمیدم که باید چطور با او مبارزه کنم،
البته همان طور که گفتم اگر در مراحل ابتدایی یا فینال با این کشتیگیر
مبارزه میکردم با توجه به اینکه زمان بیشتری برای مبارزه داشتم، بدون شک
بهتر کشتی میگرفتم.
البته کمی هم خودم کمتجربگی کردم؛ چراکه در چند صحنه میتوانستم از او امتیاز بگیرم، اما روی اشتباهات خود امتیاز از دست دادم، در هر صورت قسمت این بود که به مدال برنز برسم. شاید اگر در این مسابقات اول میشدم دیگر به دنبال جبران و اصلاح اشتباهاتم نمیرفتم و در المپیک متحمل شکست سنگینتری میشدم، اما حالا برای رفع نقاط ضعفم تلاش میکنم تا در المپیک با کمترین اشتباه کشتی بگیرم.
به نظر میرسد در المپیک هم به احتمال خیلی زیاد باید با همین رقیبان کشتی بگیری. چقدر امید داری مدال برنز جهانی را خوشرنگتر کنی؟
با وجود اینکه کشتیگیران شاخص به المپیک راه پیدا میکنند، اما معتقدم با توجه به تعداد کم شرکتکنندگان مبارزه در المپیک راحتتر است، چون با 4 کشتی میتوانی به فینال برسی. من هم تلاشم را میکنم تا این مدال را خوشرنگتر کنم و به این موضوع اعتقاد دارم و امیدوارم خدا هم کمکم کند.
به نظر میرسد روسها سرمایهگذاری زیادی روی سعدالهیف کردهاند، آیا به این باور رسیدهای که میتوانی او را شکست دهی؟
من در مسابقات جهانیام برای پیروزی مقابل این حریف به میدان رفته بودم. هیچ کشتیگیری شکستناپذیر نیست و سعدالهیف کشتیگیری نیست که نتوان او را شکست داد. بعد از دیدار با او آقا رسول به من گفت، دیدی که چیزی نبود. البته تجربه حریفم از من بیشتر بود؛ چراکه او سال قبل در مسابقات جهانی قهرمان شده بود، البته حضور من در این رقابتها کمک زیادی برای موفقیت در المپیک است؛ چراکه هم با جو مسابقات آشنا شدم و هم اینکه سطح این رقابتها کمتر از المپیک نبود. در گذشته و تا به حال به هر کشتیگیر که باختهام خیلی زود انتقام شکست را از او گرفتهام؛ سعدالهیف هم همینطور؛ قرار من با او بماند برای المپیک ریو.
خیلیها تو را با علیرضا حیدری مقایسه میکنند، فکر میکنی بتوانی موفقیتهای او را تکرار کنی؛ چراکه هم همنام او هستی و هم مربیتان یک نفر بوده است.
این افتخار من است که با یکی از بزرگترین و بهترین کشتیگیران تاریخ ایران مقایسه میشوم و تمام تلاشم این است که جا پای جای حیدری بگذارم؛ هرچند که به این موضوع معتقدم که هر کس باید خودش باشد، دوست ندارم زیر سایه کسی باشم و میخواهم خودم باشم؛ هر چند که آرزویم تکرار افتخارات حیدری در کشتی است. البته شباهت دیگری هم بین من و حیدری وجود دارد؛ چراکه شروع مدالهای هر دو نفرمان با مدال برنز بوده است، البته حیدری در دومین حضورش به مدال طلا رسید که امیدوارم من هم بتوانم دومین مدالم را طلایی کنم.
یعنی در المپیک طلا بگیری؟ البته حیدری خیلی برای رسیدن به مدال المپیک سختی کشید، اما تو فکر میکنی در دومین حضورت بتوانی به مدال المپیک، آن هم از خوشرنگترینش برسی؟
درست است، اما امیدوارم من زودتر نتیجه بگیرم و تلاش میکنم در همین المپیک کار را تمام کنم؛ چراکه اگر مدال بگیرم، خیالم برای مسابقات آینده راحتتر خواهد شد و با اعتماد به نفس بیشتری به میدان خواهم رفت.
به نظر میرسد با توجه به شرایط سنی که داری تا دو المپیک دیگر هم بتوانی کشتی بگیری.
تا جایی که بتوانم روی تشک کشتی مبارزه میکنم، البته نباید از حریفان داخلی هم غافل شد و هنوز حضورم در المپیک برزیل قطعی نشده است. ابتدا باید از سد آنها بگذرم و به دوبنده تیم ملی در المپیک ریو برسم؛ هرچند که تجربه حضور در مسابقات جهانی کمک زیادی به من خواهد کرد.
به نظر میرسد وزن زیادی برای حضور در 86 کیلوگرم کم نمیکنی، اما حریف روسیات وزن زیادی کم میکند و شاید بعد از المپیک با رفتن از این وزن کار راحتتری داشته باشی.
بله، همین طور است. من حتی میتوانم بگویم وزنی برای حضور در 86 کیلوگرم کم نمیکنم و شاید زیر وزن هم باشم، اما سعدالهیف چیزی حدود 10 کیلوگرم از وزن بدنش کم میکند. حتی اگر او در 96 کیلوگرم هم کشتی میگرفت خیلی راحت قهرمان میشد. همان طور که شما گفتید به نظر میرسد تا سالهای آینده و حتی شاید بعد از المپیک این کشتیگیر با توجه به وزن زیادی که کم میکند، تغییر وزن دهد و به یک وزن بالاتر برود، اما من به این موضوع فکر نمیکنم و تنها هدف خودم را دنبال میکنم و امیدوارم بتوانم سالهای سال در این وزن برای کشورم افتخارآفرین باشم.
تا به حال شده است به مرحلهای برسی که بگویی دیگر نمیتوانم و خسته شدهام؟
بله، در همین اردوی آخر که برای مسابقات جهانی آماده میشدیم واقعاً بریده بودم و تنها به این فکر میکردم که ای کاش زودتر تمام شود. فکر نمیکردم که تمرینات اینقدر سخت باشد؛ هرچند که سالها در اردوی تیمهای ملی جوانان و نوجوانان حضور داشتم، اما تا پیش از این تجربه حضور در چنین اردوهای سختی را نداشتم، البته تنها من نبودم، بلکه تمام بچهها این احساس را داشتند.
دلیلش چه بود؟ به خاطر یکنواختی اردوها بود و یا سختی تمرینات؟
به خاطر همه چیز بود. به خاطر تکراری بودن فضای خانه کشتی که خیلی کار را سخت میکند، به خاطر دغدغههای فکری بود که بچهها داشتند. بعد از انتخابی تیم ملی که به اردو آمدیم یک روز هم استراحت نداشتیم و مدام تحت فشار تمرینات بودیم. این موضوع واقعاً خستهکننده است و هر کسی از پس تحمل آن برنمیآید.
رسول خادم در اردوها و تمرینات سختگیر است؟
سختگیر که نه، اما به شدت به نظم و انضباط اردویی اعتقاد دارد و همیشه بر این موضوع تأکید میکند.
خادم به رعایت سلسله مراتب خیلی اعتقاد دارد، آیا تا به حال به دفتر کار او رفتهاید؟
بله، چندین مرتبه برای صحبت درباره حریفان و آنالیز آنها رفتهام.
خیلیها از رسول خادم به خاطر همزمانی ریاست فدراسیون کشتی و سرمربیگری تیم آزاد انتقاد میکنند، آیا این موضوع از دید کشتیگیران تداخلی در فعالیتهای او بهوجود نمیآورد؟
صحبت کردن در این باره در حیطه وظیفه من نیست، اما تا جایی که میدانم و میبینم تمام امور با توجه به برنامهریزی خوبی که خادم دارد، به درستی انجام میشود و همواره همه چیز مرتب است. اطلاع زیادی هم از امور فدراسیون ندارم، اما آنچه مشخص است این است که فدراسیون وظایفش را به خوبی در قبال کشتیگیران انجام میدهد، در بحث فنی هم که نتایج تیم خودش گویای همه چیز است.
به نظر میرسد کشتیگیران ما در مسابقات جهانی چه در آزاد و چه در فرنگی به خوبی توسط حریفان آنالیز شده بودند.
بدون شک تمام حریفان روی کشتیگیران ایرانی تمرکز و حساسیت بیشتری دارند، البته تمام موارد توسط مربیان به ما گوشزد میشد؛ هرچند که شاید در کشتی فرنگی بیشتر شاهد این موضوعی که شما عنوان کردید، بودیم و شاید اگر فرنگیکاران ما گرفتار بدشانسی نمیشدند و کمی بیشتر دقت میکردند، بهراحتی عنوان قهرمانی سال قبل را تکرار میکردند، اما در چندین مسابقه کشتیگیران ما در لحظات آخر نتیجه را واگذار کردند. حبیب اخلاقی درحالی که 7 بر صفر بر حریفش جلو بود اسیر فن کمر شد و ضربه شد یا حتی حمید سوریان میتوانست هشتمین طلای خود را در این مسابقات کسب کند، اما بدشانسی آورد.
قبول داری کشتی آزاد با وجود تیم جوانی که داشت و نتایج به نسبت قابل قبولی که گرفت و همچنین تکرار عنوان نایب قهرمانی سال گذشته پاسوز نتایج کشتی فرنگی شد؛ چراکه همه میگویند کشتی در مسابقات جهانی نتیجه خوبی نگرفت.
شاید تا حدودی درست باشد؛ چراکه اگر یک مدال طلا گرفته بودیم، قطعاً شرایط تغییر میکرد، اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که تیم جوانی داشتیم و به قول رسول خادم ثمره این تیم در المپیک 2020 مشخص میشود.
پیشبینیات در کشتی آزاد در المپیک چیست؟ به نظرت شانس چند مدال داریم و آیا طلا میگیریم؟
یک سال تا المپیک زمان مانده است و اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد، از حالا نمیتوان پیشبینی کرد، اما اگر بخواهیم براساس عملکرد کشتیگیران در مسابقات جهانی قضاوت کنیم همین نفراتی که در آمریکا مدال گرفتند در المپیک هم شانس مدال هستند و شاید حتی بتوانند رنگ مدالهایشان را هم مرغوبتر کنند. به هر حال کشتیگیرانی مانند رحیمی و محمدی باتجربههای تیم هستند شانس اصلی کسب مدال طلا هستند؛ هرچند که سایر نفرات هم کم شانس نیستند.
داستان حمله آلداتوف بعد از پیروزی مقابل او در زمانی که به سمت رختکن میرفتی، چه بود؟
مثل اینکه او خیلی از باخت مقابل من ناراحت بود و تحت فشار بود که به سمت من حمله کرد، اما مربیان جلوی او را گرفتند و اجازه ندادند درگیری بیشتر شود.
به هر حال او قهرمان جهان بود و با اختلاف فاحشی شکستش دادی. حق داشت که ناراحت شود.
(میخندد) من فقط کشتی گرفتم و برای پیروزی روی تشک رفته بودم، کاری هم به نام و عنوان حریفانم ندارم. درنهایت هم با امتیاز 16 بر 4 شکستش دادم، اما او نباید ناراحت میشد؛ چراکه کشتی یک سرش باخت و سر دیگرش پیروزی است.
همیشه در گذشته میگفتند کشتی ورزش اول است، اما به نظر میرسد اخیراً رشتههایی مانند والیبال جای این رشته را در بین مردم گرفتهاند.
نه این طور نیست، والیبال تنها چند سال است که جا افتاده است و شاید با کسب عنوان ششم ـ هفتمی مردم خوشحال شوند، اما در کشتی اگر قهرمانی حاصل نشود، مردم ناراحت میشوند و به کمتر از قهرمانی راضی نیستند؛ هرچند والیبال هم اخیراً دچار افت فاحشی شده است و آن درخششها هم مقطعی بود. به نظرم تیم ملی والیبال تنها در ایران خوبی بازی میکند، از طرفی نسل طلایی والیبال ما همین است و اگر نتیجه نگیرند، فکر نکنم بعد از این نسل نتیجه بهتری کسب شود. درحالی که چشمه کشتی همواره در حال جوشش است و از سالها قبل و بدون شک تا سالها بعد افتخارآفرین خواهد بود.
به غیر از کشتی چه رشتههای ورزشی دیگری را پیگیری میکنی؟
علاقهای به رشتههای دیگر ندارم.
حتی فوتبال؟
فقط فوتبال لیگهای اروپایی را تماشا میکنم.
طرفدار چه تیمی هستی؟
رئال مادرید.
چرا رئال؟
به خاطر رونالدو، چون از او خوشم میآید و شنیدهام در کارهای خیریه و عامالمنفعه حضوری فعال دارد و به نظرم آدم خوبی میآید.
خودت چطور؟ آیا در کارهای خیریه شرکت میکنی؟
تا جایی که بتوانم و از دستم برآید شرکت میکنم. چندین بار همراه سایر کشتیگیران تیم ملی به آسایشگاه جانبازان و شیرخوارگاه کودکان بیسرپرست رفتیم. تجربه خوبی بود.
البته شنیدهایم که یکی از مدالهایت را هم به خانواده یکی از شهدا تقدیم کردهای.
بله، مدال طلای قهرمانی آسیا را که اولین مدالم در رده بزرگسالان بود به خانواده یکی از شهدای امر به معروف و نهی از منکر کرج تقدیم کردم؛ هرچند که کار کوچکی بود، اما دوست داشتم این کار را انجام دهم.
با کدامیک از کشتیگیران بیشتر صمیمی هستی؟
با همتیمیهای قدیمی که در تیم جوانان حضور داشتیم و بیشتر با عبدالله قمی و یونس سرمستی. حالا هم که به بزرگسالان آمدهام با حسن یزدانی بیشتر از بقیه راحت هستم، چون از نوجوانان در کنار یکدیگر بودهایم.
به نظر میرسد یزدانی در فینال مسابقات جهانی مغرورانه کشتی گرفت و اگر کمی دقت میکرد، شاید شانس کسب مدال طلا را هم داشت.
در هر صورت حسن هم مانند من تجربهاش کم بود و شاید اسیر جو مسابقات شد، اما مطمئن باشید در آینده مدالهای خوشرنگتری خواهد گرفت، البته حسن برای المپیک به یک وزن بالاتر خواهد رفت که بدون شک با حضور کشتیگیرانی مانند باروس و نمایندگان روسیه کار بسیار سختی خواهد داشت؛ هرچند که 74 کیلوگرم در داخل کشور هم مدعیان زیادی دارد که ابتدا باید از سد آنها عبور کند، اما معتقدم که او میتواند مدعی اول این وزن باشد.
*اوضاع مالیات چطور است؟
منبع درآمدی ندارم و فعلاً پدرم هزینه زندگیام را میدهد، دانشجوی ترم سوم رشته مدیریت در دانشگاه آزاد شهریار هستم و تلاش میکنم در عرصه تحصیل هم موفق باشم.
*امسال هم که در لیگ نمیتوانی شرکت کنی. مشکلی نداری؟
شاید بهتر بود قانونی گذاشته میشد تا یکی از کشتیگیران مدال دار مسابقات جهانی در کنار هر یک از تیمهای حاضر در لیگ حضور داشته باشد تا حداقل با دریافت مبلغی هرچند ناچیز، قسمتی از هزینههای زندگی خود را تأمین کند، اما به هر حال امسال سال المپیک است و باید تمام تمرکز ما برای کسب مدال در این رقابتها باشد. ما هم با صلاحدید رسول خادم و مدیر فنی تیمهای ملی از حضور در لیگ امسال منع شدیم. متأسفانه مسئولان هم حمایت خوبی ندارند تا ورزشکاران ما دغدغهای برای تمرین کردن نداشته باشند، اما گاهی مواقع برای رسیدن به هدف اصلی باید از موضوعات فرعی گذشت.
*آن طور که باید مسئولان از شما استقبال و تقدیر نکردند.
درست است، اما مردم مانند همیشه به کشتی محبت داشتند و در این مسابقات هم کشتیگیران را مورد لطف خود قرار دادند، البته انتظار ما از مسئولان ورزش بیشتر است. به هر حال امسال سال قبل از المپیک است و جا داشت حمایت بیشتری از کشتی میکردند. کشتیگیران کشورهای دیگر نه تنها خیالشان بابت حضور در المپیک برزیل راحت است و دغدغهای ندارند، بلکه از همین حالا به فکر المپیک 2020 هستند، اما کشتیگیران شاخص ما آنقدر تحت فشار هستند که تنها به این فکر میکنند که چه زمانی المپیک تمام میشود تا از کشتی خداحافظی کنند. چرا کشتیگیری مانند حسن رحیمی که تازه به پختگی لازم برای کسب مدال رسیده است، باید از خداحافظی صحبت کند، درحالی که حریفان ما پاداشهای میلیاردی دریافت میکنند.
کشتیگیر آذربایجانی به خاطر مدال طلای جهان 4 خودروی پورشه پاداش گرفت که یکی از آنها را به مربیاش داد یا کشتیگیری مانند گازیموف با 32 سال سن، چون دغدغهای ندارد هر سال مدال میگیرد. آذربایجان به خاطر قهرمانی در مسابقات کماهمیتی مانند جام جهانی به جمشید خیرآبادی 100 هزار دلار پاداش داد، درحالی که به کل تیمهای آزاد فرنگی که در جامهای جهانی حضور داشتند، 300 میلیون تومان پاداش تعلق گرفت که 6 سکه هم به من رسید. متأسفانه ما در این زمینه عملکرد خوبی نداریم. شاید اگر فدراسیون بودجه کافی داشت و کمی زودتر به محل برگزاری مسابقات میرفتیم و بچهها زمان بیشتری برای تطبیق با مکان برگزاری مسابقات از نظر شرایط فیزیولوژی داشتند، نتایج بهتری کسب میکردیم. تیمهایی مانند روسیه، آذربایجان و بسیاری از کشورهای دیگر و حتی تیمی مانند عراق 2 هفته زودتر به محل برگزاری مسابقات رفته بودند، اما شرایط برای تیمی مانند ایران که از شانسهای قهرمانی در مسابقات است به اندازه کمترین تیم مسابقات فراهم نبود.
شیرینترین و تلخترین خاطرهات از کشتی چه بوده است؟
سال گذشته که در مسابقات جوانان جهان قهرمان شدم بعد از اینکه برگشتم متوجه شدم مادربزرگم فوت کرده است، البته او چند روز قبل از مسابقات فوت شده بود، اما برای اینکه من روحیهام را از دست ندهم به من نگفته بودند. به قولی این خاطره هم تلخترین و هم شیرینترین خاطره ورزشیام بوده است؛ چراکه کسب اولین مدال طلای جهانیام با از دست دادن مادربزرگم مصادف شد.
فارس: از اعضای خانوادهات شخص دیگری هم کشتیگیر بوده است؟
بله، پدرم و عمویم کشتی میگرفتند، البته نه در سطح قهرمانی، اما کشتیگیر بودند.
فارس: زمانی که در باشگاه شفق تمرین میکردی، حیدری هم در آن باشگاه بود؟
بله، من حدوداً 8 سال سن داشتم که آقای حیدری به باشگاه میآمد و از نزدیک تمریناتش را میدیدم. اتفاقاً در سالهای 2003-2002 بود که اوج آمادگی حیدری بود که در نهایت هم در المپیک به مدال رسید. حضور حیدری به من و سایر بچهها انگیزه میداد؛ چراکه مشاهده یک قهرمان بزرگ از نزدیک حس خوبی به ما میداد. خود من هم وقتی از مسابقات برمیگردم و یا زمانی که در اردو نیستم و به باشگاه میروم، میبینم که با افتخارات کشتی، باشگاه هم شلوغتر شده و استقبال خوبی از باشگاه شده است.
هنوز هم به باشگاه شفق میروی؟
بله، وقتی در اردو نیستم خدمت آقای کرمانی میروم. خوشبختانه کرمانی طوری با شاگردانش رفتار میکند که تا سالها در ذهن ما میماند. در این مدت که با او کار کردهام حتی یک بار هم توهینی از دهان وی خارج نشده است و بین هیچکدام از کشتیگیران باشگاه تبعیض قائل نمیشود.
تا به حال از مربیات کتک خوردهای؟
کتک که نه، اما یکی، دو بار گوشمالی شدهام و کرمانی گوشم را گرفته است.(با خنده) خوشبختانه او از نظر حسن خلق و اخلاق شهره است.
از خادم چطور؟ گوشمالی شدهای؟
خادم با نگاهش ما را متوجه اش اشتباهاتمان میکند و نیاز به گوشمالی نیست (میخندد).
فارس: الگوی اخلاقیات در ورزش چه کسی است؟
محمد طلایی، او بسیار صبور و خوشاخلاق است و برخورد بسیار خوبی با بچهها دارد، در این سالها که با او کار کردم کوچکترین توهینی از او ندیدهام.
فاصله ما با روسها در کشتی چطور است. برخی میگویند ما از نظر فنی آنها را گرفتهایم، اما برخی معتقدند همچنان فاصله زیادی با آنها داریم.
به هر حال در روسیه کمیّت بیشتری وجود دارد که باعث ایجاد کیفیت بالا شده است. کشتیگیران اول تا سوم روسیه فاصله بسیار نزدیکی با هم دارند و شاید هر کدام از آنها به مسابقات اعزام شوند، مدال بگیرند، اما در ایران در بیشتر اوزان فاصله نفرات اول با نفرات بعدی خیلی زیاد است و شاید در آسیا هم نتوانند مدال بگیرند که این موضوع نیاز به سرمایهگذاری بیشتری دارد.
از سبک مبارزه کدام کشتیگیر داخلی خوشت میآید؟
از کشتیهای علیرضا دبیر خیلی خوشم میآمد و هرچند که سنم به زمان او قد نمیدهد، اما وقتی فیلم مبارزاتش را میبینم لذت میبرم و سبک مبارزهاش را دوست دارم.
کشتیگیران خارجی چطور؟ سبک چه کسی را میپسندی؟
طاها آکگول، کشتیگیر سنگینوزن ترکیهای را خیلی دوست دارم که امسال هم با اقتدار قهرمان جهان شد. او با وجود 125 کیلوگرم وزن مانند سبکوزنها کشتی میگیرد و فن میزند، البته جردن باروس را هم دوست دارم؛ هرچند که او بیشتر با تکیه بر قوای بدنی و قدرت فیزیکیاش کشتی میگیرد، اما تداوم قهرمانیها و مدالآوریهایش در مسابقات و اقتدارش در این وزن ستودنی است.
*وضعیت تغذیه خانه کشتی چطور است؟
غذاها نسبت به قبل که خیلی بهتر شده است، اما واقعاً تکراری و خستهکننده است، گاهی دلم به شدت برای دست پخت مادرم تنگ میشود. وقتی به خانه میروم از دستپخت او لذت میبرم و عاشق آن هستم. البته برخلاف جثهام آدم خیلی پرخوری نیستم و کمغذا هستم، اما عاشق غذاهای مادرم هستم، چون طعم و مزهاش واقعاً متفاوت است.
*و صحبت پایانی...
امیدوارم دفعه بعد که به اینجا میآیم با مدال طلای المپیک باشد تا دل همه مردم را شاد کنم.