شکل اینجاست که «سایه‌های موازی» چیزی کم دارد و آن چیزی که کم دارد قسمت عاشقانه قصه است. عاشقانه‌ای که باید در بازی بازیگران درمی‌آمد یا در دیالوگ‌ها ولی الان فقط تعریفش را در نریشن می‌شنویم.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - درباره فیلم «سایه‌های موازی» که تا یک فیلم عاشقانه احساس برانگیز چند قدم فاصله دارداصغر نعیمی هشت سال بعد از فیلم «سلام بر عشق» با سومین اثرش «سایه‌های موازی» به سینما برگشته است. اقتباسی از داستان «نازنین» داستایوسکی که قرار است عاشقانه‌ای متفاوت باشد، در کارنامه اصغر نعیمی هم کار متفاوتی است. نعیمی سال‌ها به عنوان نویسنده و منتقد در سینمای ایران فعالیت کرده. زمانی پای ثابت نوسندگان ماهنامه فیلم بود. سلیقه‌اش موقع نوشتن مطلب نشان می‌دهد دنبال همان چیزی است که سینمای ایران به آن احتیاج دارد: فیلم‌های خوب سینمای بدنه. فیلم‌های استاندارد خوش ساختی که مردم به دیدنش بروند. خودش در اولین فیلمش «بی‌وفا» تا حد زیادی به این فرمول نزدیک شد.
 
 ستاره‌های دو نسل در یک فیلم
 
حالا «سایه‌های موازی» ولی مخاطبش را سردرگم می‌کند. «سایه‌های موازی» بین یک فیلم متفاوت و فیلمی عاشقانه که مخاطبش را احساساتی کند، معلق مانده. این بار هم اقتباس از روی داستان داستایوسکی توسط سعید عقیقی انجام شده که که یک بار پیش از این تجربه موفق «شب‌های روشن» را داشت. تصمیم اینکه فیلم توسط قهرمانش روایت شود، به نظرم کار خطرناکی بوده که در نهایت به ضرر آن تمام شده است. نریشن ابوالفضل پورعرب که در تمام طول فیلم جریان دارد، حس و حال صحنه‌ها را می‌گیرد. آن چیزی که قرار است تصویر به ما بدهد با کلمات خراب می‌شود. «نازنین» داستایوسکی البته عاشقانه گرم معمولی نیست. یک جور حس مازوخیستی و سادیستی در کاراکترهایش جریان دارد که اتفاقا در فیلم خوب از کار درآمده.
 ستاره‌های دو نسل در یک فیلم
 
آن حس بی‌قراری و آزار قهرمان فیلم را درکی می‌کنیم. معلوم است که ابوالفضل پورعرب همه تلاش‌اش را کرده یک بازگشت موفقیت آمیز به سینما داشته باشد اما در نهایت اتفاقا ضربه اصلی فیلم از کستینگ است. صحنه‌های دو نفره پورعرب و سمیرا حسن‌پور که باید نقطه ثقل فیلم باشد، با سردی زیاد و دیالوگ‌هایی که لابه‌لای نریشن می‌آید نمی‌تواند تماشاگر را مرعوب کند که این مرد واقعا در سرش چه می‌گذرد! این زن واقعا چه حسی دارد و اصلا چطور حاضر می‌شود به کنجکاوی زن نسبت به مرد مهربان عتیقه فروشی که مرموز است و کتاب‌هایی می‌خواند که از او و شغلش بعید است. اینکه حس عاشقانه زن از کجا می‌آید و مرد چطور شیفته‌اش می‌شود فقط در نریشن پورعرب شنیده می‌شود و بازیگران نمی‌توانند آن را به نمایش دربیاورند. به جایش نگاه کنید به آن دو نفره‌های پورعرب و سیامک صفری و بهتر از آن پورعرب و شهاب حسینی که گرم و درست و متقاعد کننده است.
 
 ستاره‌های دو نسل در یک فیلم

نعیمی البته نشان می‌دهد کارگردان خوبی است. فیلم را راحت می‌شود تا آخر دید. اطلاعات را به اندازه در فیلم تقسیم کرده و به تماشاگر می‌دهد. حواسش به طول مدت سکانس‌ها، دکوپاژ و اندازه حرکت دوربین و قاب‌ها بوده. تقریبا هیچ سکانس پرتی در فیلم وجود ندارد که قابل حذف باشد. همه چیز حساب شده است. این وسط باید از روزبه رایگا هم به عنوان یکی از فیلمبردارهای خوب این سال‌ها در «سایه‌های موازی» یاد کرد. رایگا به همراه مسعود سخاوت دوست که موسیقی خوبی با استفاده از سازهای زهی برای فیلم ساخته از نکته‌های مثبت فیلم هستند که حیف است کارشان دیده و شنیده نشود.

نکته اینجاست که پایان فیلم می‌توانست کوبندگی داشته باشد که نقاط ضعفش را جبران کند .نقاط ضعفی که به گمانم بیشتر از هر چیزی محصول شیمی در نیامده دو بازیگر اصلی است. «سایه‌های موازی» در حال حاضر فیلمی است با کارگردانی خوب و بازی‌های بد که نتیجه‌اش اثری شده که حس و حالی در آن جاری نیست. مشکل از سردی جاری در فضای فیلم نیست.به گزارش هفت صبح، عاشقانه‌های سرد هم می‌توانند خوب از کار در بیایند. مشکل اینجاست که «سایه‌های موازی» چیزی کم دارد و آن چیزی که کم دارد قسمت عاشقانه قصه است. عاشقانه‌ای که باید در بازی بازیگران درمی‌آمد یا در دیالوگ‌ها ولی الان فقط تعریفش را در نریشن می‌شنویم. قسمت جالبش رویارویی دو سوپر استار از دو نسل است:‌ ابوالفضل پورعرب و شهاب حسینی. سکانسی که روبه‌روی هم می‌نشینند بغضی در خودش دارد که در متن و فرامتن فیلم جاری است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس