زمانی که حمید طایفه نوروزی به عنوان فرمانده سپاه همدان منتصب شد، در میان نیروهایش حاج حسین همدانی را یافت که از نظر صبر، بردباری و تحمل مشکلات نمونه بود. نوروزی او را برای مسئولیت امور انتظامات و زندان دادگاه انقلاب همدان برگزید. عمر آشنایی و دوستی این دو سردار بزرگ طولی نکشید که با اسارت فرمانده سپاه همدان (طایفه نوروزی) فصل جدیدی از مقاومت و مردانگی را آغاز کرد.
در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما با حمید طایفه نوروزی فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس را از نظر میگذرانید.
***
سال 58 از تهران به عنوان فرمانده سپاه همدان مامور شدم و به همدان رفتم. حسین شاهحسینی نیز به عنوان فرمانده عملیات همدان منتصب شد. او در کنار من در شکستن حصر سنندج به شهادت رسید.
شهید حسین شاه حسینی
حاج حسین همدانی در آن زمان جزو مسئولین سپاه نبود ولی با پشتکاری که داشت تمام مدارج مسئولیتی را پیمود.
براساس توان هر یک از نیروها، ماموریتهای سپاه را محول میکردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه همدان مشکلاتی رخ داده بود. این مشکلات به دلیل اینکه نیروها شناخته شده نبودند، امکان بروز مشکلات در هر ارگانی وجود داشت.
روزی چندتن از دادستانهای دادگاه انقلاب همدان با من تماس گرفتند و اعتراضاتی را بیان کردند. برای حل مشکل به آنجا رفتم. آنها از امور پاسداری و مسائل مربوط به نیروهای مسلح ناراضی بودند و قصد داشتند همدان را ترک کنند. جویای مشکل شدم که حاج آقا موسوی و چند تن دیگر از دادستانها اعلام کردند که با نیروهای انتظامی که در دادگاه مسئولیت دارند، نمیتوانند همکاری کنند. از آنها فرصت خواستم تا مشکل را حل کنم. تمام امور نگهبانی، پاسداری، زندان و دیگر مسئولیتهایی که مربوط به نیروهای مسلح بود را موقتاً به عهده گرفتم تا فرد مناسبی را برای آن پست برگزینم.
به فردی نیاز داشتم که بتواند مسائل را حل و فصل کرده و با وجود مشکلات و اختلافات آنجا را اداره کرده و همچنین امورات واحد انقلابی را نیز رتق و فتق کند.
مسئولین زیادی را در معاونتهای مختلف میشناختم، ولی به دنبال شخصی بودم که صبور و بردبار باشد و در عین حال منفعل نشود و بتواند وظایف محول شده را به خوبی انجام دهد. کمتر کسی بود که اینچنین ویژگیهایی را در خود داشته باشد و از مسئولین سپاه هم نباشد. در میان کل سپاه همدان تنها شخصی که با این ویژگیها سراغ داشتم، حسین همدانی بود.
در مدت کوتاهی که با شهید همدانی آشنا شدم و او را با ویژگیهای ذکر شده شناختم. او برای انجام ماموریتهای مختلف ابایی نداشت. تمام ماموریت های کوچک و بزرگ را با روی گشاده میپذیرفت و به خوبی به سرانجام میرساند.
تحمل و برداری، سینه فراغ در برابر مشکلات و سیر مدارج قبول مسئولیت از ویژگیهای سردار شهید حسین همدانی است. او تمام مشکلات ریز و درشت را انجام میداد و حتی از پذیرفتن مسئولیت یک راننده ابا نداشت.
قبل از واگذاری مسئولیت امور انتظامات و زندان دادگاه انقلاب همدان، نظرش را پرسیدم که اگر از عهده این مسئولیت برنمیآید، بگوید که ایشان تمام مسئولیتها را پذیرفتند.
من در دوران دفاع مقدس به اسارت در آمدم و جزو آخرین نفراتی بودم که آزاد شدم. ما پس از بازگشت به میهن مورد استقبال هموطنان مرزنشین قرار گرفتیم.
با ورود به همدان مورد استقبال باشکوه مردم همدان شدیم. گمان نمیکنم در آن زمان هیچ شهری همچون همدان چنین استقبال باشکوهی داشت. حاج حسین همدانی، مردم همدان را برای استقبال از آزادگان دعوت کرده بود.
افتخار میکنم که پس از بازگشت از دوران اسارت مشاهده کردم که فرماندهی سپاه همدان را بر عهده این سردار بزرگ اسلام سپرده شده است.
در روز تشییع سردار همدانی نیز بار دیگر آن جمعیت برای بدرقه این سردار بزرگ آمده بودند.