سرویس دین مشرق - هشتمین مجلس از یازدهمین دوره «سوگوارۀ هنر و حماسه» با سخنرانی حجتالإسلام علیرضا پناهیان، شب گذشته در پردیس ولیعصرِ دانشگاه هنر برگزار شد. خلاصهای از سخنرانی این مراسم را نظر میگذرانید:
قیمت شما بالاتر از بهشت است
در آموزههای دینی ما، برخی آموزشها و روشهای تربیتی و انگیزههای تعالی برای انسان وجود دارد که در زمانهای سابق کمتر از آنها استفاده میشده است و در زمینههای اجتماعی، کمتر امکان بهرهبرداری از آنها وجود داشته است. یکی از بهترین و اساسیترین روشهای تعالی انسان در جامعۀ دینی این است که انسانها را طوری تربیت کنند که احساس بزرگی و کرامت نفس کنند. مثلاً وقتی میخواهیم کسی را از کار بد بازداریم، بگوییم که شأن تو بزرگتر از این حرفهاست. این روش تربیتی در فرد و جامعه بسیار اثرگذار است و در جامعۀ امروزی ما بسیار ضروری است. خیلی تفاوت است بین اینکه به ما بگویند از جهنم بترس با اینکه حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند قیمت شما بالاتر از اینهاست که به کمتر از بهشت بفروشید. اگر علی(علیهالسلام)، مخاطب بهتر پیدا میکرد، مطمئناً میفرمود که قیمت شما بالاتر از بهشت است.
بزرگ باش، جهانی باش؛ این، بُعد اخلاقیات حماسهسازان آخرالزمان است
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرماید: «ذَلِّلوا أخلاقَكُم بِالمَحاسِنِ»، با زیباییها، فروتنی در اخلاق خودتان ایجاد کنید. «و قَوِّدوها إلَى المَكارِمِ»، با زیباییها او را به بند بکشید و به اوجها سوق بدهید. «و عَوِّدوا أنفُسَكُمُ الحِلمَ»، جانهای خودتان را به حلم عادت بدهید. «وَاصبِروا عَلَى الإِيثارِ عَلى أنفُسِكُم فيما تَجمُدونَ عَنهُ»، وقتی میبینید کسانی را که شایستگیاش را ندارند به شما ترجیح میدهند، صبر کنید. عیبی ندارد، صبر کنید وقتی میبینید قدر شما را نمیدانند. زاویه دید را نگاه کن: «و لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن»، در رفتارهای مردم دقت نکنید تا بخواهید مدام عیبگیری بکنید. شاید بیشتر از این ظرفیتش را ندارند. این چقدر آدم خوبی است؟ به تو چه ربطی دارد، این چقدر آدم بدی است؟ آقاجان به تو چه ربطی دارد، ول کن برو. هواپیما دیدی چطور از بالای سر مردم رد میشود؟ برو دیگر! حالا چکار داری این پایین چه میگذرد؟! حالا دقت کنید: «وَ عَظِّمُوا اَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الاُمُورِ»، قدر و منزلت خودتان را بزرگ بدارید. با چه؟ بالتغافل، تغافل یعنی چی؟ ندیده بگیر، چه چیزهایی را ندیده بگیر؟ « عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الاُمُورِ»، از اموری که پستاند. شأن خودت را بالاتر از آنی بگیر که بخواهی به امور کوچک بپردازی. بزرگ باش! جهانی باش! من میگویم این بُعد اخلاقیات حماسهسازان آخرالزمان است. «أمسکوا رمق الضعیف بجاهکم»، به واسطۀ آن جاه و آن منزلت خودت، از بیرمقیِ ضعیف بگذر. حالا این یک آدم ضعیفی است، نمیتواند قدر تو را بداند، بیخیال! بعد میفرماید: «إن عجزتم عما رجاه عندکم»، اصلاً کمکش کن، انتظار از او نداشته باش، تو کمکش کن. بزرگ باش، ببین بحث جهنم نیست، یک جنس دیگر است. بهواسطه عظمتدادن به روح یک انسان میفرمایند پاک باش، خوب باش. «فلاتکونوا بحاثین عما غاب عنکم فیکثر عائبکم» یا «غائبکم» هم هست. زیاد دربارۀ چیزهایی که نمیدانی بحث نکن، زیاد جدل نکن، حرف بیخود در جزئیاتی که بیارزش هستند نزن. «و تحفظوا من الکذب فإنه من أدنی الأخلاق قدرا». میفرماید: دروغ نگو، جهنم دارد؟ نه، دروغ پست است. کار پست نکن. روش تربیتی ما در این زمان باید این باشد. «و هو نوع من الفحش وضرب من الدناءة». دروغ یک نوع فحش است. اصحاب امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میخواستند فحش بدهند، میفرمودند فحش ندهید. «وتکرموا بالتعامس عن الاستقصاء»، بزرگتر از آن باشید که بخواهید بروید جزئیات را دربیاورید. میفرماید که پدر خانه وقتی به خانه میآید، با سروصدا بیاید که اگر یکوقت اهالی خانه در وضعی هستند که دوست ندارند بابا ببیند، خودشان را جمع کنند. بزرگ باش. ببینید اول بزگواری و بزرگمنشی را یاد میدهد، دوم به واسطه بزرگمنشی ما را از گناه دور میکند.
حماسههای آخرالزمانی، برای انسانهای بزرگ است
فرهنگ غرب چرا بد است؟ چون انسان را کوچک بار میآورد. میگوید برو فقط به فکر منافع خودت باش. به فکر شهوت خودت باش. به فکر خودت باش. این فرهنگ الآن دارد در جان ما نفوذ میکند. خودخواهی را تحتعنوان حقوق بشر، تحتعنوان آزادیهای فردی، تئوریزه کردهاند. خرج میکنند برای اینکه انسانها شهوتران بار بیایند. این بدیِ فرهنگ غرب است. مواظب فرهنگ غرب باشید، بگویید شهوت انسان را کوچک بار میآورد، ما میخواهیم بزرگ باشیم. حماسههای آخرالزمانی، برای انسانهای بزرگ است. شما حرف حقّت را در این قالب بزن؛ در قالب ادبیات جهانی.
امام(رحمهاللهعلیه) میفرمود اگر ما با صدام صلح کنیم، جواب جهنم و عذاب و اینها هیچ، جواب تاریخ و شهدا هم هیچ، ما جواب مردم عراق را چه بدهیم؟ فرامیهنی! مردم مظلوم آنجا میگویند شما با صدام صلح کردید، اینها پدر ما را درمیآورند. وقتی ما صلح کردیم، صدام شیعیان عراق را قتلعام کرد. این مرد هرچه میگفت، درست درمیآمد.
دوستان شما قبول دارید این نوع تعلیمات در همین جمهوری اسلامی ما کم است؟ یک سؤال هم از من بپرسید: مگر در دین این نوع پیامها زیاد است؟ بله! این نوع تعلیمات زیاد است، ولی ما نمیبینیم. شما موقع تکبیر نماز با کدام ذکر و صفت الله نماز را شروع میکنید؟ اللهاکبر. یکی از آثار وضعیِ تربیتیِ کبریاییِ خدا این است که تو را هم بزرگ میکند. اصلاً تواضع در نماز، برای بزرگشدنِ توست. با بزرگان معاشرت کن. با بزرگان که معاشرت کنی، اخلاقت بزرگ میشود و دیگر کسی را تحویل نمیگیری. الآن کسی با یک بزرگی پریده باشد، دیگر کسی را تحویل نمیگیرد. شما وقتیکه کنار خورشید هستید، ستارهها دیگر دیده نمیشوند. باخدا بپَر؛ اللهاکبر.
عباس اگر آب را به خیمه میآورد، همۀ جهانیان سیراب میشدند
ما قرار است یاران حضرت حجت(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) بشویم، نه یاران اباعبداللهالحسین(علیهالسلام). بنا نیست ما برویم در کربلا شهید بشویم، بناست ما جهان را در اختیار امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) قرار بدهیم. این دوتا باهم فرق زیادی دارند. مسلّم است که من نمیخواهم بگویم که ما از کربلا عبور کردیم، نه! ما تازه اربعین داریم میرویم کربلا را به یاد همۀ مردم جهان بیاوریم، ولی باید در نوحههایمان نشان بدهیم که ابوالفضلالعباس(علیهالسلام) اگر آب را به خیمه میآورد، همۀ جهانیان از این آب سیراب میشدند. عباس(علیهالسلام) را جهانی نشان بدهیم. نشان بدهیم که وقتی امام حسین(علیهالسلام) داشت شمشیر میزد، برای «لیظهره علی الدین کلّه» بود.
وقتیکه زینب کبری(سلاماللهعلیها)، امام زینالعابدین(علیهالسلام) را دید که به کشتهها دارند آنطور نگاه میکنند، چه فرمودند؟ صدا زد عزیز برادرم! به این بدنهای غریب، به این کشتههای مظلومِ روی خاک در بیابان، اینگونه نگاه نکن، روزی خواهد رسید که اینجا محل زیارت عاشقان خواهد شد. اشاره به همین جمعیت بیست میلیونی کردند که کربلا اینطور نمی ماند. افق را ببین، دورنما را ببین.
یک جایی داری غذا درست میکنی برای روضه حضرت اباالفضل(علیهالسلام)، بگو یابنالحسن، بیا دارم غذای ولیمه ظهورت را میپزم، فعلا غذا را پختم تا بیایی. یک دیگ داری درست میکنی، اصلاً نگویید یک دیگ دارم درست میکنم، بگویید ما میخواهیم همۀ جهان را با این غذای تو غذا بدهیم.
اسب گیرمان نیامد، ولی این مرکبِ زبان را میخواهیم راه بیندازیم
امام کاظم(علیهالسلام) را ببینید چطور شیعیان را تربیت میکند: «من ارتبط دابه متوقعا به امرنا و یغیظ به عدونا». این برنامۀ تربیت سربازان آخرین امام و حماسهسازان آخرالزمان است. میفرماید هرکسی اسبی را تهیه کند، نگه بدارد، بگوید این مرکب من است برای ظهور، آقای من بیاید میخواهم از این استفاده کنم و غیظ به دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) داشته باشد، «و هو منسوب الینا»، باید شیعه ما باشد. خب خدا چکارش می کند؟ «ادر الله رزقه، و شرح صدره» خدا رزقش را فراوان میکند و به او شرحصدر میدهد؛ یعنی بزرگش میکند. چون تو برای رسیدن به یک هدف بزرگ، یک اقدام کوچک انجام دادهای. «و بلغه امله»، خدا او را به آرزویش می رساند. مگر تو نمی خواستی مهدی ما را یاری کنی؟ اگر بمیری هم زندهات میکند. «و کان عونا علی حوائجه»، و خدا حوائج خودش را کمک میکند. خدا به فرشتگانش میگوید که او یک انسان بزرگی شد.
امام کاظم(علیهالسلام)
میفهمد که زمان آینده، زمان طیّاره و ماشین است؛ میگوید اسب. او میفهمد چه میگوید.
شما هم بفهم. یعنی واقعاً شما در اربعین میخواهید با این مردم خونگرم عراق صحبت
نکنید؟ و نفهمید که احساس آنها چیست. نمیخواهید احساس مردم یمن را درک کنید؟ نمیخواهید
حرف خودتان را به آنها بزنید؟ ما اسب گیرمان نیامد، ولی این مرکبِ زبان را میخواهیم
راه بیندازیم.