در این بین، شاهد تغییرات و تصمیماتی بودیم که به مذاق این گروه خوش نیامد. همین نیز منتهی به اتفاقی شد که در تاریخ ورزش بی سابقه بود. شماری از ورزشکاران و مربیان عضو تیم ملی، به دلایلی واهی از سمت خود استعفا کردند که البته با استقبال مسئولان وزارت ورزش مواجه نشد و حتی موجب انتقاد آنها را فراهم کرد. این رفتار که بدعتی خطرناک به شمار می رفت، پشت کردن شماری ورزشکار به کشور بود که با رفتار درست وزارت ورزش و فدراسیون اسکی، جلوی آن گرفته شد تا آنها که استحقاق پوشیدن لباس تیم ملی را ندارند، برای همیشه خداحافظی کنند.
* تاریخی از شکست و ناامیدی
فدراسیون اسکی در 28 سال مدیریت از سوی خانواده ساوه شمشکی، کارنامه ای به غیر از شکست و ناامیدی را بر جای نگذاشته است. مروری بر این سال های حضور، نه مدیریت که مدیریت معنایی و ساختاری مشخص و استاندارد دارد که در این فدراسیون اثری از آن نیست، نشان می دهد که روند حرکتی اسکی رو به اضمحلال و سقوط بوده است. ورزشی که می توانست مدال آور و مروج نشاط به مردم باشد، در انحضار قلیلی بود که خود رئیس بودند و مربی و ورزشکار.
اسکی ایران در حوزه قهرمانی به قدری در شرایط بغرنج بود که اگر در این سال ها اعزامی بین المللی صورت نمی گرفت، حداقل از اصراف بیت المال جلوگیری می شد. اسکی ایران که در این سال ها در انحضار چند خانواده بود، عملا عصاره ای از نخبگان کشور نبود و فقط اندکی مجال و امکان بروز در ان داشتند. در کشوری که دارای ارتفاعات مختلف است، ورزش قهرمانی فقط به چند روستای تهران و اطرافش محدود می شد. نخبه کشی و قوم گرایی، چیزی غیر از این است؟ به راستی، چه استعدادها و ظرفیت هایی که در این سال ها ره به جایی نبردند و ورزش ما از آنها محروم ماند. در چنین فضایی، برخی خود را ملی پوشان نامیده و با استعفای دسته جمعی، پشت به وطن خود می کنند! اینها وارثان مدیریت 28 ساله ای ساوه شمشکی ها هستند.
* اسکی یک رنسانس می خواهد
مدیریت سه دهه ای اسکی کار را به آنجایی رسانده که این ورزش برای مردم تبدیل به تیوپ و برف بازی در برخی ارتفاعات تبدیل شده است. اسکی نیز به گونه ای به مردم معرفی شده که فقط مختص طبقه ای خاص با هزینه های آنچنانی است. مروری بر این سال ها نشان می دهد که فدراسیون عملا فقط محلی برای چند خانواده بوده و عمومی مردم در آن جایگاهی نداشته اند.
حال وقت آن شده تا رنسانسی شکل گیرد و همه چیز در این فدراسیون با تغییراتی گسترده روبرو شود. البته باید اذعان داشت که در این 28 سال، فقط نامی از فدراسیون وجود داشته و عملا فعالیت چندانی صورت نگرفته است. بر وزارت ورزش و مدیران جدید فدراسیون یک تکلیف است که در گام اول مقابل این زیاده خواهی به اصطلاح ملی پوشان بایستد. آنهایی که به دلایلی واهی به پرچم و تیم ملی پشت می کنند، بی تردید باید برای همیشه کنار گذاشته شوند تا مقابل این بدعت ناپسند گرفته شود.
امروز، وزارت ورزش و فدراسیون اسکی می توانند با پشت سر گذاشتن این مرحله و پاکسازی این رشته، مسیری جدید را پیشروی خود طراحی کند تا با یک سرمایه گذاری مناسب، شاهد رشد سرمایه های انسانی از سراسر کشور باشیم. این مسیر که در 28 سال اخیر مسدود بوده، باید باز شود تا اسکی به تمام کشور تعلق داشته باشد و برای همیشه، این رکود و ایستایی خداحافظی کرد.