برای فرزندم تعریف می کنم در دوران تحریم مردم ایران تا چه اندازه صبور، خلاق و مقاوم ظاهر شدند و برایش می گویم که او هم یکی از همین انسان هاست که در این مملکت متولد شده و باید به خودش افتخار کند که با چنین مردمانی هموطن است که نزدیک به 40 سال در تحریم زندگی کردند ولی خم نشده و تن به خواسته و حرف زور ندادند.

شهرام محمودی: چهل سال در تحریم بودیم اما تن به حرف زور ندادیمگروه ورزشی مشرق - شهرام محمودی از جمله با اخلاق هایی است که در والیبال چهره شده و هر زمان که وارد ترکیب تیم ملی شده درخشیده و به کار کادر فنی آمده است. بازیکنی که در سالهای اخیر همواره از خوب‌های والیبال رو به رشد ما بوده و هم عصای دست خولیو ولاسکو بود و هم کمک حال کواچ به شمار می رود.

خبرنگار مشرق در گفتگو با برادر کوچکتر بهنام محمودی (ستاره دیروز والیبال ایران) از زندگی غیرورزشی و لحظات غیر والیبالی شهرام پرسید تا گفتگویی متفاوت در فضایی تقریبا خارج از ورزش انجام بگیرد:

* از خودت بگو.
من شهرام محمودی خاتون آبادی متولد 29 تیر سال 1367 در روستای خاتون آباد شهر میانه از استان آذربایجان شرقی هستم.

* در تیم ملی چه پستی داری؟
من از ابتدا و در دورانی که والیبال را شروع کردم پشت خط زن بوده ام.

* چطور شد که سر از والیبال درآوردی؟
از حدود سن 9 سالگی و از مسابقات بین مدارس شروع کردم. تیم های نوجوانان و جوانان پیکان اولین حضور حرفه ای ام در والیبال بوده و پس از آن هم به تیم های ملی رده پایه دعوت شدم. البته همه می دانند که من در یک خانواده کاملا ورزشی متولد شدم و برادر بزرگم هم بازیکن تیم ملی والیبال بود و این خیلی در راهیابی من به این رشته تأثیر داشت.

* اولین دستمزدی که گرفتی یادت هست؟
بله! فکر می کنم اولین دستمزدم را در همان تیم پیکان با مبلغ 25 هزار تومان در 15 سالگی دریافت کردم.

* چند خواهر و برادر هستید؟

ما یک خانواده پرجمعیت هستیم و من فرزند پنجم خانواده ام. ما 4 برادر و 2 خواهریم که البته من یک برادر کوچکتر از خودم هم دارم.

* او هم والیبال بازی می کند؟
بله! اسمش پیام است و الان هم مشغول والیبال بازی کردن است.

* تو در میانه بزرگ شدی؟
خیر من در کرج متولد و همان جا هم بزرگ شدم و اصالتمان به میانه برمی گردد.

* وزن و قدت را بگو. به نظر می رسد 2 متر بلندی قامت داشته باشی؟
(با خنده) قدم 198 سانتی متر است و وزنم هم بین 95 تا 96 نوسان دارد.

* آن بالا بالاها هوا چطور است؟ (این پرسش جنبه طنز داشت)
عالی. (دوباره با خنده و البته طولانی تر) البته آلودگی بیشتر است.

* به سلامتی تشکیل خانواده هم که داده ای؟
بله! اتفاقا 3 ماه است که پدر شده ام. دقیق تر بگویم. در روز 11 مرداد بود که فرزندم  متولد شد.

* تبریک! دختر است یا پسر و نامش چیست؟
پسر است و نامش را هم "آرسام" گذاشته ایم.

* به چه معنی؟
این اسم از اسامی اصیل پارسی است و به معنی خرس نیرومند.

* اولین نوه خانواده تان که نبوده؟
خیر اما اولین نوه پسری خانواده محمودی است.

* چه حسی داری؟
خیلی خوشحالم و امیدوارم که قدمش برای زندگی مان پر خیر و برکت باشد. خوشحالم که این اتفاق بزرگ برایم رخ داده است و به خاطر همه چیز از همسرم متشکرم.

شهرام محمودی: چهل سال در تحریم بودیم اما تن به حرف زور ندادیم
* در این مدت خیلی وقت ها او را تنها می گذاشتی؟
بله و این برخلاف میل باطنی ام بود اما خب از طرفی هم به تیم ملی والیبال و یک ملت متعهد بودم و باید هر دو طرف را راضی نگه می داشتم و از این نظر روزهای سختی را حتی در داخل کشور و در تهران ولی دور از خانه و همسرم سپری می کردم اما با حضور خانواده ام و خانواده خودش این ماهها هم به سلامتی سپری شدند و خداوند یک فرزند سالم به ما هدیه کرد.

* از این روزها چه خاطره ای برای آرسام تعریف خواهی کرد؟
اینکه در سالهای تحریم مردم ایران تا چه اندازه صبور، خلاق و مقاوم ظاهر شدند و برایش می گویم که او هم یکی از همین انسان هاست که در این مملکت متولد شده و باید به خودش افتخار کند که با چنین مردمانی هموطن است که نزدیک به 40 سال در تحریم زندگی کردند ولی خم نشده و تن به خواسته و حرف زور ندادند.

* لطفا کمی از وقت‌های آزادت بگو. تا پیش از این اوقات فراغتت با همسرت را چطور سپری می کردی؟
من و همسرم هر زمان کوچکترین فرصتی پیدا می کنیم به باغ می رویم و وقتمان را  در آرامش و سکوت سپری می کنیم.

* پس اوضاعت روبراه است و باغ هم داری؟
(با خنده) بله! من دوتا باغ دارم که تقریبا می توانم بگویم محل انرژی گرفتن من هستند و هر زمان به ریکاوری و استراحت نیاز دارم همراه همسرم به آنجا می روم و خستگی همه لحظات تمرینی و مسابقاتی ام را از تن به در می کنم.

* شریک زندگی ات هم مانند خودت از قهرمانان ورزش است؟
خیر! او در حد حفظ سلامتی اش ورزش می کند اما او هم مانند من به شدت طبیعت علاقمند است.

* خانه که از خودت داری؟
خیر! با توجه به اینکه بخشی از سرمایه ام را در کاری دیگر سرمایه گذاری کرده ام خانه ای از خودم ندارم و مستأجرم.

* ماشین چطور؟
ماشین هم ندارم و بیشتر از آژانس یا اتومبیل همسرم استفاده می کنم.

* پس بیشتر به فکر آینده ات هستی؟
خب من باید به فکر روزهایی باشم که از ورزش بازنشسته می شوم و از طرفی هم حالا که خدا به من پسر داده باید برای آینده او هم سرمایه ای داشته باشم که بتوانم جواب روزهای جوانی اش را بدهم.

* مگر از والیبال به مقدار کافی پول در نمی آوری؟
نه! به آن شکل هم که می گویند نیست و باید در کنار آن تلاش کرد.

* غذای مورد علاقه شهرام محمودی چیست؟
من از طرفداران ویژه غذای قورمه سبزی هستم و از بچگی عاشق این غذا بودم.

* تنقلات چطور؟
قبلا خیلی اهل تنقلات بودم اما الان نه زیاد. به آن شکل دنبالش نیستم و شاید آجیل را بیشتر از باقی تنقلات بخورم. سایر تنقلات چاق کننده هستند و من هم اگر کمی زیاده روی کنم زود وزن اضافه می کنم برای همین باید مراقب باشم.

شهرام محمودی: چهل سال در تحریم بودیم اما تن به حرف زور ندادیم
* در کنار والیبال هنر یا رشته دیگری را هم دنبال می کنی؟
متاسفانه فرصتی نیست. راستش خیلی دوست دارم اما زمانی برای این موضوع ندارم که سراغ یادگیری هنری بروم.

* اهل مطالعه چطور؟ حتما زمانی برای مطالعه هم نداری؟
همین طور است. بازهم فرصت کم می آورم اما هر از گاهی سعی می کنم  کتابی بخوانم.

* آخرین کتابی که خواندی چه نام داشت؟
خیلی وقت پیش بود. اگر اشتباه نکنم بهرام گور. کلا به کتاب های تاریخی علاقه زیادی دارم و خیلی از این کتاب ها خوانده ام.

* به تازگی حس پدر شدن را چشیدی. این حس چه تفاوتی با حس برنده شدن در والیبال مقابل قدرت های بزرگ دنیا را داشت؟
این دو شرایط کاملا متفاوت است. واقعا آن لحظه که فرزندم متولد شد حسی داشتم که تا آن زمان تجربه اش نکرده بودم و فقط می توانم بگویم که انگار یک چیزی در وجودم در حال تحول بود و این را به شدت حس می کردم. یک حس کاملا شخصی اما در قهرمانی ها یا مسابقات یک حس ملی در من بوجود می اید که با این حس کاملا متفاوت است و البته آن را هم خیلی دوست دارم.

* بزرگتری آرزوی ورزشی ات؟
سال بعد المپیک را در پیش داریم و امیدوارم بتوانم همراه تیم ملی در المپیک حاضر باشم و نماینده شایسته ای برای ایران در المپیک باشیم.

* و یک آرزوی غیرورزشی؟
اینکه هیچ محتاجی را در مملکتم نبینم و اوضاع اقتصادی ایران به گونه ای بشود که همه در رفاه نسبی باشند...

* برای خودت آرزویی نداری؟
آرزویم این است که بتوانم به پسرم راه خوب زندگی کردن را بیاموزم تا در آینده برای کشورش فردی مفید باشد.

* و حرف آخر؟
از همه اعضای خانواده ام به خاطر زحماتی که برای من کشیده اند تشکر می کنم به ویژه همسرم که در این سالها دلیل اصلی موفقیت من بود و در همین دوران فرزندی را هم به جمع خانواده دو نفره مان اضافه کرد. همچنین از همه مردم ایران که هرجا می روم به من محبت می کنند و البته از رسانه ها که این فرصت را در اختیار من قرارداد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 12
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 8
  • ۰۱:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
    0 0
    مصاحبه سطحی بود
  • فرامرز ۰۸:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
    0 0
    واقعا براي خودت وخانوادات آرزوي سلامتي دارم.چون در اين سطح يكي مثل شما حس مردمي بودن كنار مردم بودن را داري خيلي بارزش هست.متاسفانه بعضي ها وقتي بجاي ميرسن فك ميكنن از كره مريخ اومدن.ياشاسين ترك اوغلي.
  • حسن ۰۹:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
    0 0
    مصاحبه بسیار جالب و خوبی بود . فکر نمی کردم آقای محمودی این قدر روحش بزرگ باشد و در مورد کشور و مردمش این قدر با غرور از آنها تعریف و تمجید کند . یک ورزشکار حرفه ای اگر غیر از این عقیده داشته باشد ، درنهایت به پوچی می رسد . امیدوارم شهرام محمودی و همه اعضای تیم ملی والیبال همیشه سربلند و سرافراز باشند . یادمان باشد عزت و ذلت دست خداست و هرکسی بانیت خیر و عقیده درست به فکر تعالی و پیشرفت کشورش باشد خدا هم به او و زندگی اش برکت می دهد .
  • ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
    0 0
    ماشالله شهرام
  • ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
    0 0
    توی این شلوغ پلوغی همین مونده بود که تو هم ازین حرفا بزنی!
  • والیبالیان ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    درد و بلای والیبالی ها بر سر فوتبالی های میلیاردر
  • یک فرهنگی ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    چطور مگر؟؟
  • ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    ترک اوغلی یعنی چی؟؟
  • ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    ماشالا
  • سوسن ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    نظر ندی احساس لالی بهت دست میده؟؟
  • علی ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
    0 0
    با احترامی که به آقا شهرام دارم و خیلی دوستش دارم که به فرزندش گفته افتخار کن که در این مملکت پارسی متولد شدی اما آقا شهرام من اصلا افتخار نمیکنم که در این مملکت متولد شدم و همیشه به خدا اعتراض داشته ام چون از زندگی لذت نبردم و در جوانی همانند پیر مردی بودم...........سوختم و سوختم و سوختم. امیدوارم که فرزند شما در آینده به پارسی بودنش افتخار کند
  • مصطفی بیضایی ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
    0 0
    غذا چی دوس داری ؟؟تنقلات چی دوش داری ؟؟ خیلی مصاحبه تاثیر گذاری بود اشک توچشام چمع شده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس