همیشه مخاطب برایم مهم بوده؛ در هر سن و سالی، هر کدام بهتر و دقیق تر گوش کند بیشتر توجه ام ، مسیر و حتی موضوع سخنم را به خود اختصاص می دهد. گاهی برای یک "تعجب" یا "ابهامِ" یک! مستمعِ فعال مسیر بحث را برای دقایقی تغییر میدهم و یا حتی برای جلساتی! تا ابهام برطرف شود [و البته آن بحث هم معمولا برای همه قابل استفاده است] و روشن است که، هر که نزدیک تر می نشیند تشنه تر است و سخن برایش ضروری تر و جدی تر است.
وقتی مستمعِ خوب یک موضوع را دقیق می شنود و تأمل و تعمق می کند؛ انگار صدای فکرکردن و اندیشیدنش فضای مجلس را پر می کند.
گاهی لا به لای سخن لازم است لحظه ای سکوت کنم، نمیدانم در منبر به شیوه سخنرانی های رسمی مکتوب یا ارائه مقاله علمی و یا پاورپوینت که خیلی مورد پسند عامه است، سهم مخاطب چه می شود؟! واقعا بازخورد مهم است و تعامل هم در آموزش مهم است و هم در تربیت. خدا را شکر می کنم الحمدلله شاید اگر توجهم به انبوه ایمیل های واصله در این سالها و کامنت های مرتبط با منابر و یا پیامک های برنامه هایم در سیما نبود، در طیّب الله های الکی یا متلک های غرضی، غرق میشدم.
این آقا پسر نوجوان عزیز -سلّمه الله- مرا یاد نوجوانی های خودم انداخت. همیشه کنار منبر بودم. لقمان به پسرش چنین توصیه ای دارد.