به گزارش مشرق، اگر تا قبل از این تصور میشد که نابه سامانی در مدیریت سبکهای مربوط به فدراسیونهایی مانند ورزشهای رزمی، کونگ فو، کاراته و ... است، اما بررسیهای دقیقتر نشان میدهد که شرایط در برخی فدراسیونهای دیگر به مراتب آشفتهتر است و نظارت چندانی در آنها وجود ندارد. شاید حتی بتوان ادعا داشت که این وضعیت در سالهای اخیر گسترش پیدا کرده است.
همین آشفته بازار موجب شده تا ساماندهی و نظارت بر رشتههای مختلف بی متولی باشد و هر کس آنچه را به سود خود میپندارد، انجام دهد. البته خیال همه نیز راحت است که کسی نیست تا نظارتی بر آنها داشته باشد. اکنون فدراسیونها و مدیریتهای رشتههای مختلف فقط به دنبال بهره برداری از ظرفیت برگزاری دورههای آموزشی هستند که درآمدهای هنگفتی را نصیب اقلیتی کرده است.
انجمن آمادگی جسمانی یکی از نقاطی است که به شدت دچار این مشکل بوده است. همین نیز منجر به شرایط کنونی شده که رشتههای تابع آن به محلی برای بهرهمندیهای نادرست مالی و روزنههای نفوذ فرهنگی تبدیل شوند. البته باید اذعان داشت که این مشکل در دیگر فدراسیونها و در سطحی کلانتر، در وزارت ورزش وجود دارد که فاقد ساختاری نظارتی و مدیریتی است.
اکنون شاهدیم که هر فدراسیون به صورتی جزیرهای مستقل و بدون نظارت عمل میکند. رشتههای ورزشی نیز که مسیر مقابل را خالی و هموار میبینند، بر اسب مراد میتازانند. در این بین، آحاد مردم هستند که به خیال صحیح بودن روالها، دچار آسیبها و ضررهای مالی و فرهنگی میشوند.
با این تفاسیر به نظر میرسد این وظیفه وزارت ورزش است که در این راستا، این وزارتخانه و فدراسیونها ورودی جدیتر در این موضوعات داشته باشند و از کنار آن سهل انگارانه عبور نکنند. وضعیت نابه سامان و آشفته کنونی نگران کننده است و تدبیری باید اتخاذ شود تا دیر نشده است.
همین آشفته بازار موجب شده تا ساماندهی و نظارت بر رشتههای مختلف بی متولی باشد و هر کس آنچه را به سود خود میپندارد، انجام دهد. البته خیال همه نیز راحت است که کسی نیست تا نظارتی بر آنها داشته باشد. اکنون فدراسیونها و مدیریتهای رشتههای مختلف فقط به دنبال بهره برداری از ظرفیت برگزاری دورههای آموزشی هستند که درآمدهای هنگفتی را نصیب اقلیتی کرده است.
انجمن آمادگی جسمانی یکی از نقاطی است که به شدت دچار این مشکل بوده است. همین نیز منجر به شرایط کنونی شده که رشتههای تابع آن به محلی برای بهرهمندیهای نادرست مالی و روزنههای نفوذ فرهنگی تبدیل شوند. البته باید اذعان داشت که این مشکل در دیگر فدراسیونها و در سطحی کلانتر، در وزارت ورزش وجود دارد که فاقد ساختاری نظارتی و مدیریتی است.
اکنون شاهدیم که هر فدراسیون به صورتی جزیرهای مستقل و بدون نظارت عمل میکند. رشتههای ورزشی نیز که مسیر مقابل را خالی و هموار میبینند، بر اسب مراد میتازانند. در این بین، آحاد مردم هستند که به خیال صحیح بودن روالها، دچار آسیبها و ضررهای مالی و فرهنگی میشوند.
با این تفاسیر به نظر میرسد این وظیفه وزارت ورزش است که در این راستا، این وزارتخانه و فدراسیونها ورودی جدیتر در این موضوعات داشته باشند و از کنار آن سهل انگارانه عبور نکنند. وضعیت نابه سامان و آشفته کنونی نگران کننده است و تدبیری باید اتخاذ شود تا دیر نشده است.