در بخشی از «بررسی سیره عملی شهید اقبالی در گفتوگو با امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته سید اسماعیل موسوی،مشاور فرمانده نیروی هوایی» آمده است: ایشان پس از پیروزی انقلاب برای مدتی تا اوایل جنگ به تهران منتقل شد. پیش از جنگ این بزرگوار به اتفاق چند نفر از دوستان به تبریز آمد چرا که هم خلبان باتجربه و هم معلم خلبان بود و هم احتیاج به استفاده از تجربیات ایشان داشتیم. شهید اقبالی کلاسهایی را در پایگاه های مختلف گذاشتند و از خلبانهای باتجربه ستاد استفاده کردند. حین همین کلاسها نیروها را راجع به مسایل مختلف جنگ الکترونیک و دستورالعمل پروازی توجیه میکردند که متاسفانه عراق جنگ را علیه ما آغاز کرد.
در «یادکردی از شهید اقبالی در گفتوگو با امیر سرتیپ دوم بازنشسته سید حسین میر عشقالله (سعید میر عشقی)» میخوانیم: علی آقا با حرفهایی که میزد و تعریفهایی که میکرد مردم را جذب خود میکرد. اگر فرمانده پایگاه با کسی در حال صحبت یا تعریف بود آقای اقبالی کم کم خود را وارد بحث میکرد. البته نه به عنوان دخالت بلکه صحبت میکرد که آنها هم خوشحال میشدند. گاهی اوقات حرفهایی میزد که انگار در تمام صحنهها بوده است. مثلا اگر در جایی تصادفی رخ داده بود آن را طوری تعریف میکرد که انگار در حادثه حضور داشته است.
در بخشی از «ماجرای ازدواج شهید اقبالی در گفتوگو با خانم مهریسادات عشقی گلباز از بستگان شهید» آمده است: آقای اقبالی از دوستان صمیمی همسرم سید حسین میر عشق الله بودند که به مراسم عروسی ما دعوت شدند و به اراک تشریف آوردند. آشنایی ما با ایشان و سپس مقدمات ازدواج شهید از آنجا شروع شد... از منزل ما تا ایشان فاصله کمی بود. گفتم آقای اقبالی از ماموریت آمده است؟ همسرم ناگهان به گریه افتاد و گفت هواپیمای علی آقا را زدهاند. ما به منزل آقای اقبالی رفتیم دیدیم فریده خانم بسیار ناراحت است.
در «بررسی مقام معنوی شهید اقبالی در گفتوگو با امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته سیاوش مشیری، پژوهشگر» میخوانیم: همه ما توقع داریم اگر اشتباهی کردیم دیگران گذشت کنند و شهید اقبالی هم این اخلاق را داشت که بگذرد. این ادب را هم داشت که طرف مقابلش را ملزم می دانست رعایت کند تا دوباره به اشتباه نیفتد. اگر اشتباهی هم صورت می گرفت سعی میکرد در خفا و خلوت به او تذکر بدهد. هر کسی مثل خلبان شهید سیدعلی اقبالی لیاقت پیدا نمیکند تا همانند جدش امام حسین (ع) بدن مطهرش قطعه قطعه شود. این عزیزان برای اینکه انقلاب را به دست صاحب آن برساند باید شهید میشدند و شهید شدند.