به گزارش مشرق، در ماههاي گذشته استانهاي شمال و شمال شرق
افغانستان شاهد حضور جنگجويان خارجي بسياري نسبت به سالهاي گذشته است و
هزاران جنگجوي چچني، ازبک، تاجيکي و طالبان محلي مخصوصا در فارياب، سرپل،
قندوز، جوزجان، سمنگان و مناطق هممرز با منطقه آسياي مرکزي (عمدتا
شامل 6 استان بدخشان، تخار، قندوز، بلخ، جوزجان، فارياب و بادغيس)
حضور فعالي يافته و شورشيان خارجي مانند «تحريک طالبان پاکستان»، «لشکر
طييبه» و «حرکت اسلاميازبکستان» جنگجويان چچني و گروههاي تروريستي تاجيک
در منطقه حضور يافته اند. آنها در برخي مناطق مرزي با کشورهاي آسياي
مرکزي شاهد فعاليت شبهنظاميان و از جمله پرچمهاي سياه داعش
بودهاند. در همين راستا از نگاه روسيه امروزه خطر داعش و
جريانهاي هوادار داعش براي کشورهاي آسياي مرکزي زياد است. چنانچه
در مرزهاي ترکمنستان-افغانستان و افغانستان– تاجيکستان، شاهد فعاليت
شبه نظاميان و از جمله پرچمهاي سياه داعش هستيم.
روسها براين
نظرند که حضور اتباع آسياي مرکزي در ترکيب داعش و فعاليت در مناطق
شمالي افغانستان ميتواند به منظور تحقق اهداف ژئوپلتيکي آمريکا در
آسياي مرکزي و مجاورت مرزهاي جنوبي روسيه از طريق دهليز افغانستان را
فراهم کند.
در يک سال گذشته رسانههاي منطقهاي و بينالمللي خبرهايي چند از حضور شهروندان آسياي مرکزي و قفقاز در بين نيروهاي داعش در عراق و سوريه داده اند. به عنوان نمونه «نصرت نظراف» شاخه تاجيکي داعش را در سوريه هدايت ميکرده و پيوستن «گلمراد حليم اف» فرمانده سابق پليس ويژه وزارت کشور تاجيکستان به آنها، دولت و جامعه تاجيکستان را در شوک فروبرد. در اين بين اکنون هر چند شمار دقيقي از شهروندان آسياي مرکزي و قفقاز در گروهک تروريستي داعش وجود ندارد اما حضور افزون شهروندان کشورهاي همسو در سوريه و عراق و همچنين حضور اخير در نزديک مرزهاي آسياي مرکزي روسيه را نگران تر از هر زماني کرده است. چنانچه مقامات و رهبران روسيه بارها به اين امر توجه کرده اند.
از اين ديدگاه تروريستهايي که در کشورهاي حوزه آسياي مرکزي جذب ميشوند، ممکن است براي انجام عمليات در همين منطقه مورد استفاده قرار گيرند و ديگر به سوريه يا عراق اعزام نشوند يا پس از آموزش به منطقه برگردند. در بعد ديگر با توجه به اينکه اکنون در سطح فضاي مجازي، داعش عليه کشورهاي آسياي مرکزي پيامهاي تهديدآميزي را منتشر ميکند مسکو معتقد است امکان و احتمال انجام اقدامات تروريستي از سوي اسلامگرايان افراطي در اين کشورها افزايش يابد.
در حقيقت خطر داعش در آسياي مرکزي عامل جديدي است که بر مبناي تهديد گسترش افراط گرايي از افغانستان توسعه مييابد و در مرزهاي افغانستان و کشورهاي آسياي مرکزي ادامه دارد. در اين روند هدف داعش انتشار و انتقال به مناطق پيراموني افغانستان يا آسياي مرکزي (روسيه) و سينکيانگ است. در اين تحليل روسها براين نظرند که از منظر راهبردهاي سياست بينالملل حضور اتباع آسياي مرکزي در ترکيب داعش و فعاليت در مناطق شمالي افغانستان ميتواند به منظور تحقق اهداف ژئوپلتيکي آمريکا در آسياي مرکزي و مجاورت مرزهاي جنوبي روسيه از طريق دهليز افغانستان را فراهم کند. به عبارت ديگر با توجه به نزديکي شمال افغانستان به کشورهاي آسياي ميانه، ناامني شمال افغانستان را ميتوان در گستره وسيع راهبردهاي غرب و آمريکا در برابر روسيه و آسياي مرکزي و تضعيف و ناامن کردن روسيه و کشورهاي همسو و نزديک به اين کشور به عنوان يکي از اولويتهاي کشورهاي غربي و عربي با توسل به داعش و گروههاي تندرو ديگر در شرايط کنوني تلقي کرد.
انقلاب رنگي، ورژن جديد!
چندي پيش نشريه «دنيا» در تاجيکستان با طرح انقلابهاي رنگي به راهاندازي هرجومرج در کشورهاي جهان سوم، از جمله آسياي مرکزي پرداخت. علاوه براين نيز در تحولات اخير ارمنستان، روسيه و رسانههاي روسي بارها به خطر بروز اين امر اشاره کردند. از اين ديدگاه روسيه رقيب اصلي ژئوپلتيک براي غرب است و موقعيت آسياي مرکزي و قفقاز به عنوان حياط خلوت روسيه با اهرميبه نام انقلاب رنگي مد نظر است. در واقع حکومتهاي اقتدارگرا و گاه شخصي رهبراني چند در اين کشورها با توجه به ضعفهاي گوناگون آنها ميتوانند از انقلابهاي رنگي غرب گرا صدمات گستردهاي ببينند.
مسکو نميخواهد معترضان ارمنستان از مطالبات اجتماعي عبور کرده و به سمت اهداف نامعلوم و مبهم سياسي و استعفاي دولت و انقلاب رنگي در مهمترين پايگاه مسکو در قفقاز جنوبي حرکت کنند.
در همين راستا در رخدادهاي اعتراضي ارمنستان عليه افزايش قيمت برق در هفته نخست اين تحول، رسانههاي روسي از خطر انقلاب رنگي در ارمنستان سخن گفتند. آنچنان که رئيس کميته بين المللي شوراي فدراسيون روسيه، ناآراميدر ارمنستان را به عنوان نشانه اي از انقلاب رنگي دانست و برخي قانونگذاران روسيه تظاهرات در خيابانهاي پايتخت ايروان را مرحله اول انقلاب رنگي شبيه اوکراين، گرجستان و قرقيزستان دانستند. از نگاه کرملين همه انقلابهاي رنگي با توجه به همين سناريو توسعه يافته است و ارمنستان در برابر آن بيمه نيست. دراين بين هر چند برخي ريشه اصلي اعتراضهاي مردميدر پايتخت ارمنستان را فقر گسترده، آشفتگي و اوضاع نابسامان اقتصادي مردم، ناامني شغلي و بيکاري گسترده ميدانند اما مسکو و رهبران آن بر اين نظرند که نوع رويکرد آمريکا و نگاه واشنگتن به تحولات اخير در ارمنستان (استفاده بيش از حد از خشونت نيروي و ضرورت تحقيق دولت انجام تحقيق کامل و شفاف استفاده مفرط از زور توسط پليس) و رويکرد سفارت آمريکا در ارمنستان (از مقامات دولت و معترضان خواست تا از خود خويشتنداري نشان دهند). در کنار سازمانهاي هدايت کننده اعتراضها نمودهايي از آغاز انقلاب رنگي ديگري در ارمنستان است. اين رويکرد در حالي است که ارمنستان و روسيه از متحدان استراتژيک عضو سازمان پيمان امنيت جمعي، کشورهاي مستقل مشترک المنافع (CIS) و اوراسيا گمرک اعضاي (اقتصادي) اتحاديه هستند و روسيه بزرگترين شريک تجاري ارمنستان و بيش از دو ميليون ارمني مهاجر در روسيه زندگي ميکنند. از اين ديدگاه در واقع واشنگتن ميخواهد روسيه در کشورهاي متحد در منطقه به حاشيه رانده شده، تضعيف و منزوي شود.
فعاليت57 هزار سايت تبليغي داعش در آسياي مرکزي
«نيکلاي بارديوژا» دبير کل سازمان همسود ميگويد: سازمان پيمان امنيت جمعي بيش از 57 هزار سايت را که به استخدام شهروندان، به ويژه جوانان آسياي مرکزي به صفوف گروه تروريستي داعش مشغول بودند، شناسايي و به حالت تعليق درآورد.
وي ادامه داد: در حال حاضر فعاليت 50 هزار مورد از اين سايتها به حالت تعليق درآمده و تحقيقات در مورد مابقي آنها ادامه دارد.دبير کل سازمان همسود ادامه داد: فعاليت سايتهاي تبليغي در آسياي مرکزي زياد است و هدف آنها فقط ايجاد افراطگرايي در منطقه است که متاسفانه در چند هفته اخير اين فعاليتها افزايش نيز يافته است.
بارديوژا تصريح کرد: عمليات «پراکسي» در مورد شناسايي و جلوگيري فعاليت منابع اطلاعاتي اينترنتي که به استخدام شهروندان کشورهاي عضو اين سازمان و به ويژه کشورهاي آسياي مرکزي براي پيوستن به صفوف داعش و ديگر گروههاي تروريستي مشغول بودند، موفقيت آميز انجام شده و در مجموع 57 هزار سايتي که تهديدي براي امنيت کشورهاي عضو سازمان همسود داشتند شناسايي شدند.
خطر داعش، قويتر از طالبان
در پاييز سال 2014 تعدادي از گروههاي افراطي اسلاميافغان اعلام کردند که قصد دارند به اصطلاح «خلافت اسلامي» در خاک عراق و سوريه يعني با «داعش» متحد شوند.
در اين رابطه «الکساندر کنيازوف» تحليلگر روس معتقد است داعش به طرز ماهرانهاي از فناوريهاي رسانهاي استفاده کرده تا از خود تصويري بهاصطلاح اسلاميدر جهان ارائه دهد.
به باور اين کارشناس، تصوير موجود از شبهنظاميان افغاني و ازبک در گروههاي «طالبان» و «حرکت اسلاميازبکستان» با واقعيت مطابقت کميدارد.
به نظر کنيازف، طالبان مدتهاست داراي مديريت مرکزي نيست. آنها در سالهاي 1994-1999 جنبش واحدي را تشکيل ميدادند اما در آستانه سال 2000 به تشکيلات منطقهاي تقسيم شدند و بعدها آنها به عنوان يک گروه که از بخشهاي مختلف تشکيل شده، شناخته شدند.
وي معتقد است طالبان براي کشورهاي آسياي مرکزي يا روسيه خطري ندارند و هيچگاه هم نداشتهاند و بايد در نظر داشت که اين جنبش ماهيت قوميدارد و بهاين سبب در سرزمينهاي شمال «آمودريا» نميتواند از حمايت مردميبرخوردار باشد.
اما اين واقعيت گروههايي را که در خاک افغانستان فعاليت دارند اما اعضاي آنها افراد غيرافغاني هستند را، شامل نميشود.
اعضاي اين گروهها عرب، پاکستاني، اندونزيايي، مالزيايي، بنگلادشي، چچني، اويغوري، ازبک، تاجيک، قرقيز يا قزاق و ... هستند.
به باور اين تحليلگر روس، اين گروهها از طرف ساختارهاي افراطي غيرافغان از جمله پاکستان، اعراب يا سازمانهاي فراملي، مديريت و سرمايهگذاري ميشوند.
کنيازوف معتقد است: اين گروههاي افراطي معمولا با سازمانهاي اطلاعاتي پاکستان برخي کشورهاي عربي، آمريکا و انگليس روابط پايداري دارند ضمن آنکه از بين اين گروهها بدون ترديد حرکت اسلاميازبکستان از شهرت بيشتري برخوردار است.
در ضمن، براساس پژوهشهاي کارشناسان نظاميمحلي، تروريستها به خاطر تودهاي بودن، تفرقه و مجزا شدن، با مشکلات سياسي روبهرو هستند. البته اين به آن معنا نيست که ميتوان خطر افراطگرايي اسلاميرا از بين رفته يا تضعيف شده حساب کرد.در اين رابطه، «آرتور مددبيکاف» يک تحليلگر نظاميقرقيز در مصاحبه با پايگاه خبري «vesti.kg» اظهار داشت: در حال حاضر تعداد سازمانهاي افراطي اسلاميزياد بوده و مهمترين نکتهاي که آنها را مشخص ميکند، اين است که اکثر اين گروهها ميخواهند رهبر باشند و ديگر گروهها به آنها ملحق شوند.
به گفته اين کارشناسان، تنها در خاورنزديک تعداد چنين گروههايي به 700 سازمان ميرسد.
دره فرعانه و «قاراتگين» نقطه هدف افراطگرايان آسياي مرکزي
با اين وجود، همه چيز از آن حکايت ميکند که در اين سازمانهاي تروريستي مشکل ايدئولوژي و آيندهنگري وجود دارد چراکه بيشتر اوقات شبهنظاميان گروههاي مختلف در خاک کشور ديگر همدوش يکديگر عليه ارتشهاي دولتي يا ائتلاف بينالمللي ميجنگند اما وقتي که به کشور خود برميگردند، دوباره شروع به مبارزه با يکديگر ميکنند.
اين تحليلگر ميافزايد: امروزه سخن درباره اينکه تمام شبهنظاميان از اقشار مختلف با هم متحد ميشوند و عليه ساختارهاي موجود در قرقيزستان دست به مبارزه ميزنند، درست نيست. شايد برخي گروهها متحد هم بشوند اما به محض اينکه به اهداف سياسي خاصي برسند، دوباره از هم جدا ميشوند.
اکثر آنها دره «فرغانه» و «قاراتگين» را تنها به خاطر اينکه در آنجا به دنيا آمدند، به عنوان منطقه اولويتدار تلقي ميکنند از جمله حرکت اسلاميازبکستان، «حزبالتحرير»، «اتحاد جهاد اسلامي» و ديگر گروهها.
مددبيکاف ميافزايد: با اين وجود، حزبالتحرير با نظرات و روشهاي حرکت اسلاميازبکستان موافق نيست و تنها فعاليت ايدئولوژيکي را قبول دارد در حالي که حرکت اسلاميازبکستان انجام عمليات نظاميرا ترجيح ميدهد.
اين تحليلگرميگويد که عدم فعاليت مشترک شبهنظاميان در خاک قرقيزستان به هيج عنوان نميتواند دليلي براي بيتوجهي مردم و سازمان اطلاعاتي به اقدامات اين گروهها باشد.
اين کارشناس ادامه ميدهد: در قرقيزستان و در کل آسياي مرکزي همچنان سطح بالايي از خطرات در اين زمينه باقي ميماند زيرا بازگشت کساني که از قرقيزستان خارج شدهاند تا در درگيريهاي عراق و سوريه شرکت کنند، براي کشور خطراتي را به همراه دارد.
اگر نزديک به 50 درصد از اين افراد به وطن برگردند، نيروي بزرگي را تشکيل ميدهند چراکه آنان هم از نظر ايدئولوژيکي و هم از نگاه فيزيکي براي انجام فعاليتهاي افراطگرايانه در قرقيزستان آمادگي دارند.
در ضمن، در اين منطقه برخي اعضاي حرکت اسلاميازبکستان و گروه داعش حضور داشته که قصد دارند در دره فرعانه و قاراتگين خلافت تشکيل دهند.
به باور آرتور مددبيکاف، دولت قرقيزستان بايد کنترل شديدتري را روي افرادي که از کشور براي حضور در درگيريهاي سوريه و عراق خارج ميشوند، انجام دهد.به نظر وي، سازمانهاي اطلاعاتي فقط نسبت به حوادثي که اتفاق ميافتد، عکسالعمل نشان ميدهند و حال آنکه بايد تدابير جديتري براي پيشگيري از فعاليتها و اقدامات مخرب اين گروهها صورت گيرد.
اين کارشناس اظهار داشت: مشکلات اقتصادي شرايط را براي فعاليتهاي اين گروهها آسانتر ميکند و تروريستها در اين وضعيت ميتوانند از روشهاي خشن خود استفاده کنند.به نظر اين تحليلگر، مقابله نظاميبا اين گروهها تنها با کمک سازمان پيمان امنيت جمعي و سازمان همکاريهاي شانگهاي که قرقيزستان در آنها عضويت دارد، امکانپذير است.اما در اين رابطه مشکل آن است که سازمان پيمان امنيت جمعي تنها در مقابل حملات خارجي از کشورهاي عضو دفاع ميکند و در منشور اين سازمان بندهايي در مورد خطرات داخلي از جمله تشديد فعاليت افراطگرايان بهويژه طرفداران گروه داعش و حرکت اسلاميازبکستان گنجانده نشده است.
به باور اين تحليلگر، پيوستن قرقيزستان به اتحاديه اقتصادي اوراسيا در بلندمدت به رشد اقتصادي اين کشور کمک ميکند که اين مسئله موجب کماثر شدن تبليغات افراطگرايان خواهد شد. از سوي ديگر اما آلکساندر بورتنيکوف، رئيس اطلاعات روسيه موسوم به اف اس بي در سخناني تصريح کرد: تمرکز جنگجويان طالبان، که برخي از آنها اتحاد نزديکي با داعش دارند، بر مرزهاي شمالي افغانستان خطر اشغال آسياي مرکزي توسط داعش را افزايش داده است.
افغانستان مرزهاي طولاني با کشورهاي آسياي مرکزي از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجيکستان دارد.
ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه نيز طي ماه جاري اوضاع و شرايط را در افغانستان نزديک به بحران و حساس ارزيابي کرده و خواستار آمادگي کشورهاي آسياي مرکزي براي دفع تهديدات احتمالي شده بود.
پاکستان و افغانستان خبرهاي پيرامون تکاپوهاي داعش در منطقه را تبليغات کشورهاي خارجي ميدانند. حکومتهاي آسياي مرکزي واکنشي نشان نداده اند، در اين بين ازبکستان از کشورهاي مشترکالمنافع دعوت کرده است که به تقويت مرزهاي تاجيکستان و ترکمنستان کمک کنند.
چنانکه گفته شد خط درگيري احتمالي در اين جبهه شمال بلخ و هرات و قندوز افغانستان است و بايد بدخشان را نيز به آنها اضافه کرد زيرا در چند سال اخير خود کانون تکاپوهاي افراطگرايان بوده است.
ازبکستان مبتني بر توافقي نانوشته از طرحهاي آمريکا در منطقه پشتيباني ميکند. اخيرا سازمان امنيت ملي ازبکستان از طريق مطبوعات آن کشور اعلام کرده که شواهدي در دست است که داعش بهار سال 2015 در خاک ازبکستان چند عمل تروريستي انجام خواهد داد و خواستار تقويت مرز تاجيکستان و قرقيزستان شده و تاکيد کرده که مرز ازبکستان و افغانستان مستحکم است. در ظاهر راه گروه خراسان به سرزمينهاي نفت و گازخيز قزاقستان و روسيه از طريق ترکمنستان و تاجيکستان پيش بيني شده است. با اين اوصاف و با توجه به دو کانون تنش فوق الذکر ميتوان سنگربندي آيندۀ هر يک از قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي را در بهرهگيري از جريان افراط در آسياي مرکزي ترسيم کرد.
خطر تروريسم براي قفقاز و آسياي مرکزي
به اعتقاد کارشناسان، در مراحل بعدي، فضاي شوروي سابق و به طور خاص روسيه هدف ايجاد هرج و مرج قرار داده خواهد شد که به اين موضوع گزارشهاي سازمان اطلاعاتي و تحليلي آمريکا موسوم به «استراتفور» نيز اشاره ميکند. سازمان يادشده روي ضرورت تبديل اوکراين و خاورميانه به صحنه واحد عمليات تاکيد ميکند که تهديد تروريستها براي ادامه اقدامات در مناطق مختلف به شمول قفقاز و آسياي مرکزي حاکي از اين امر است.وجود اختلافات مختلف مرزي، قومي، آب و انرژي و محدوديتها براي تردد اتباع و حملونقل کالا ميان کشورهاي آسياي مرکزي ميتواند زمينه را براي فعاليت گروههاي افراطي و تروريستي بيشتر فراهم کند. روسيه و چين با توجه به تهديدات امنيتي براي آسياي مرکزي و تاثير آن براي کشورهاي خود، در اين اواخر اقدام به تجهيز نيروهاي مسلح و امنيتي کشورهاي منطقه کردهاند.
جديت موضوع همچنين به آن ارتباط پيدا ميکند که صدها نفر از اتباع کشورهاي آسياي مرکزي در سوريه حضور پيدا کرده و بخش قابل توجهي از آنها به طور مستقيم با داعش مرتبط هستند. تعداد اتباع کشتهشده آسياي مرکزي در سوريه و عراق به دهها نفر رسيده و تعدادي نيز در پي بازگشت به کشورهايشان بازداشت شدهاند.
تحليلگران امنيتي تعداد افراد متمايل به داعش و ساير گروههاي تروريستي را در سطح آسياي مرکزي حدود 8 هزار نفر پيشبيني ميکنند که براي منطقه رقميبسيار بالاست.
اکنون رسانههاي گروهي از پخش شبنامههاي داعش در برخي مناطق پاکستان و افغانستان خبر ميدهند که موضوع نصب پرچم داعش در يکي از خيابانهاي تاشکند نيز با اين موضوع مرتبط دانسته ميشود. چنانچه سربازان داعش در پاکستان و افغانستان فعال شوند بدون شک نگاه آنها نسبت به آسياي مرکزي، حوزه خزر و قفقاز به عنوان گستره نفوذ بالقوه خواهد بود.
به باور تحليلگران منطقهاي، جدا از بحث ائتلاف غربي جهت مبارزه عليه تکفيريها، روسيه، چين، قفقاز و آسياي مرکزي نيز بايد اقدامات هماهنگي را در اين زمينه پيگيري کنند، همکاري با جمهوري اسلاميدر اين عرصه نيز بدون ترديد مثمر ثمر خواهد بود.
به هر حال، همان طور که اين روزها، روسها در جبهه سوريه، در حال نابودي داعش هستند، احتمالا روي کمک ايران، حساب شده و با برنامه حرکات داعش را زير نظر دارند و بعيد است که بگذارند اين گروه تروريستي در آسياي ميانه، راهي از پيش ببرد.
منبع: قانون
در يک سال گذشته رسانههاي منطقهاي و بينالمللي خبرهايي چند از حضور شهروندان آسياي مرکزي و قفقاز در بين نيروهاي داعش در عراق و سوريه داده اند. به عنوان نمونه «نصرت نظراف» شاخه تاجيکي داعش را در سوريه هدايت ميکرده و پيوستن «گلمراد حليم اف» فرمانده سابق پليس ويژه وزارت کشور تاجيکستان به آنها، دولت و جامعه تاجيکستان را در شوک فروبرد. در اين بين اکنون هر چند شمار دقيقي از شهروندان آسياي مرکزي و قفقاز در گروهک تروريستي داعش وجود ندارد اما حضور افزون شهروندان کشورهاي همسو در سوريه و عراق و همچنين حضور اخير در نزديک مرزهاي آسياي مرکزي روسيه را نگران تر از هر زماني کرده است. چنانچه مقامات و رهبران روسيه بارها به اين امر توجه کرده اند.
از اين ديدگاه تروريستهايي که در کشورهاي حوزه آسياي مرکزي جذب ميشوند، ممکن است براي انجام عمليات در همين منطقه مورد استفاده قرار گيرند و ديگر به سوريه يا عراق اعزام نشوند يا پس از آموزش به منطقه برگردند. در بعد ديگر با توجه به اينکه اکنون در سطح فضاي مجازي، داعش عليه کشورهاي آسياي مرکزي پيامهاي تهديدآميزي را منتشر ميکند مسکو معتقد است امکان و احتمال انجام اقدامات تروريستي از سوي اسلامگرايان افراطي در اين کشورها افزايش يابد.
در حقيقت خطر داعش در آسياي مرکزي عامل جديدي است که بر مبناي تهديد گسترش افراط گرايي از افغانستان توسعه مييابد و در مرزهاي افغانستان و کشورهاي آسياي مرکزي ادامه دارد. در اين روند هدف داعش انتشار و انتقال به مناطق پيراموني افغانستان يا آسياي مرکزي (روسيه) و سينکيانگ است. در اين تحليل روسها براين نظرند که از منظر راهبردهاي سياست بينالملل حضور اتباع آسياي مرکزي در ترکيب داعش و فعاليت در مناطق شمالي افغانستان ميتواند به منظور تحقق اهداف ژئوپلتيکي آمريکا در آسياي مرکزي و مجاورت مرزهاي جنوبي روسيه از طريق دهليز افغانستان را فراهم کند. به عبارت ديگر با توجه به نزديکي شمال افغانستان به کشورهاي آسياي ميانه، ناامني شمال افغانستان را ميتوان در گستره وسيع راهبردهاي غرب و آمريکا در برابر روسيه و آسياي مرکزي و تضعيف و ناامن کردن روسيه و کشورهاي همسو و نزديک به اين کشور به عنوان يکي از اولويتهاي کشورهاي غربي و عربي با توسل به داعش و گروههاي تندرو ديگر در شرايط کنوني تلقي کرد.
انقلاب رنگي، ورژن جديد!
چندي پيش نشريه «دنيا» در تاجيکستان با طرح انقلابهاي رنگي به راهاندازي هرجومرج در کشورهاي جهان سوم، از جمله آسياي مرکزي پرداخت. علاوه براين نيز در تحولات اخير ارمنستان، روسيه و رسانههاي روسي بارها به خطر بروز اين امر اشاره کردند. از اين ديدگاه روسيه رقيب اصلي ژئوپلتيک براي غرب است و موقعيت آسياي مرکزي و قفقاز به عنوان حياط خلوت روسيه با اهرميبه نام انقلاب رنگي مد نظر است. در واقع حکومتهاي اقتدارگرا و گاه شخصي رهبراني چند در اين کشورها با توجه به ضعفهاي گوناگون آنها ميتوانند از انقلابهاي رنگي غرب گرا صدمات گستردهاي ببينند.
مسکو نميخواهد معترضان ارمنستان از مطالبات اجتماعي عبور کرده و به سمت اهداف نامعلوم و مبهم سياسي و استعفاي دولت و انقلاب رنگي در مهمترين پايگاه مسکو در قفقاز جنوبي حرکت کنند.
در همين راستا در رخدادهاي اعتراضي ارمنستان عليه افزايش قيمت برق در هفته نخست اين تحول، رسانههاي روسي از خطر انقلاب رنگي در ارمنستان سخن گفتند. آنچنان که رئيس کميته بين المللي شوراي فدراسيون روسيه، ناآراميدر ارمنستان را به عنوان نشانه اي از انقلاب رنگي دانست و برخي قانونگذاران روسيه تظاهرات در خيابانهاي پايتخت ايروان را مرحله اول انقلاب رنگي شبيه اوکراين، گرجستان و قرقيزستان دانستند. از نگاه کرملين همه انقلابهاي رنگي با توجه به همين سناريو توسعه يافته است و ارمنستان در برابر آن بيمه نيست. دراين بين هر چند برخي ريشه اصلي اعتراضهاي مردميدر پايتخت ارمنستان را فقر گسترده، آشفتگي و اوضاع نابسامان اقتصادي مردم، ناامني شغلي و بيکاري گسترده ميدانند اما مسکو و رهبران آن بر اين نظرند که نوع رويکرد آمريکا و نگاه واشنگتن به تحولات اخير در ارمنستان (استفاده بيش از حد از خشونت نيروي و ضرورت تحقيق دولت انجام تحقيق کامل و شفاف استفاده مفرط از زور توسط پليس) و رويکرد سفارت آمريکا در ارمنستان (از مقامات دولت و معترضان خواست تا از خود خويشتنداري نشان دهند). در کنار سازمانهاي هدايت کننده اعتراضها نمودهايي از آغاز انقلاب رنگي ديگري در ارمنستان است. اين رويکرد در حالي است که ارمنستان و روسيه از متحدان استراتژيک عضو سازمان پيمان امنيت جمعي، کشورهاي مستقل مشترک المنافع (CIS) و اوراسيا گمرک اعضاي (اقتصادي) اتحاديه هستند و روسيه بزرگترين شريک تجاري ارمنستان و بيش از دو ميليون ارمني مهاجر در روسيه زندگي ميکنند. از اين ديدگاه در واقع واشنگتن ميخواهد روسيه در کشورهاي متحد در منطقه به حاشيه رانده شده، تضعيف و منزوي شود.
فعاليت57 هزار سايت تبليغي داعش در آسياي مرکزي
«نيکلاي بارديوژا» دبير کل سازمان همسود ميگويد: سازمان پيمان امنيت جمعي بيش از 57 هزار سايت را که به استخدام شهروندان، به ويژه جوانان آسياي مرکزي به صفوف گروه تروريستي داعش مشغول بودند، شناسايي و به حالت تعليق درآورد.
وي ادامه داد: در حال حاضر فعاليت 50 هزار مورد از اين سايتها به حالت تعليق درآمده و تحقيقات در مورد مابقي آنها ادامه دارد.دبير کل سازمان همسود ادامه داد: فعاليت سايتهاي تبليغي در آسياي مرکزي زياد است و هدف آنها فقط ايجاد افراطگرايي در منطقه است که متاسفانه در چند هفته اخير اين فعاليتها افزايش نيز يافته است.
بارديوژا تصريح کرد: عمليات «پراکسي» در مورد شناسايي و جلوگيري فعاليت منابع اطلاعاتي اينترنتي که به استخدام شهروندان کشورهاي عضو اين سازمان و به ويژه کشورهاي آسياي مرکزي براي پيوستن به صفوف داعش و ديگر گروههاي تروريستي مشغول بودند، موفقيت آميز انجام شده و در مجموع 57 هزار سايتي که تهديدي براي امنيت کشورهاي عضو سازمان همسود داشتند شناسايي شدند.
خطر داعش، قويتر از طالبان
در پاييز سال 2014 تعدادي از گروههاي افراطي اسلاميافغان اعلام کردند که قصد دارند به اصطلاح «خلافت اسلامي» در خاک عراق و سوريه يعني با «داعش» متحد شوند.
در اين رابطه «الکساندر کنيازوف» تحليلگر روس معتقد است داعش به طرز ماهرانهاي از فناوريهاي رسانهاي استفاده کرده تا از خود تصويري بهاصطلاح اسلاميدر جهان ارائه دهد.
به باور اين کارشناس، تصوير موجود از شبهنظاميان افغاني و ازبک در گروههاي «طالبان» و «حرکت اسلاميازبکستان» با واقعيت مطابقت کميدارد.
به نظر کنيازف، طالبان مدتهاست داراي مديريت مرکزي نيست. آنها در سالهاي 1994-1999 جنبش واحدي را تشکيل ميدادند اما در آستانه سال 2000 به تشکيلات منطقهاي تقسيم شدند و بعدها آنها به عنوان يک گروه که از بخشهاي مختلف تشکيل شده، شناخته شدند.
وي معتقد است طالبان براي کشورهاي آسياي مرکزي يا روسيه خطري ندارند و هيچگاه هم نداشتهاند و بايد در نظر داشت که اين جنبش ماهيت قوميدارد و بهاين سبب در سرزمينهاي شمال «آمودريا» نميتواند از حمايت مردميبرخوردار باشد.
اما اين واقعيت گروههايي را که در خاک افغانستان فعاليت دارند اما اعضاي آنها افراد غيرافغاني هستند را، شامل نميشود.
اعضاي اين گروهها عرب، پاکستاني، اندونزيايي، مالزيايي، بنگلادشي، چچني، اويغوري، ازبک، تاجيک، قرقيز يا قزاق و ... هستند.
به باور اين تحليلگر روس، اين گروهها از طرف ساختارهاي افراطي غيرافغان از جمله پاکستان، اعراب يا سازمانهاي فراملي، مديريت و سرمايهگذاري ميشوند.
کنيازوف معتقد است: اين گروههاي افراطي معمولا با سازمانهاي اطلاعاتي پاکستان برخي کشورهاي عربي، آمريکا و انگليس روابط پايداري دارند ضمن آنکه از بين اين گروهها بدون ترديد حرکت اسلاميازبکستان از شهرت بيشتري برخوردار است.
در ضمن، براساس پژوهشهاي کارشناسان نظاميمحلي، تروريستها به خاطر تودهاي بودن، تفرقه و مجزا شدن، با مشکلات سياسي روبهرو هستند. البته اين به آن معنا نيست که ميتوان خطر افراطگرايي اسلاميرا از بين رفته يا تضعيف شده حساب کرد.در اين رابطه، «آرتور مددبيکاف» يک تحليلگر نظاميقرقيز در مصاحبه با پايگاه خبري «vesti.kg» اظهار داشت: در حال حاضر تعداد سازمانهاي افراطي اسلاميزياد بوده و مهمترين نکتهاي که آنها را مشخص ميکند، اين است که اکثر اين گروهها ميخواهند رهبر باشند و ديگر گروهها به آنها ملحق شوند.
به گفته اين کارشناسان، تنها در خاورنزديک تعداد چنين گروههايي به 700 سازمان ميرسد.
دره فرعانه و «قاراتگين» نقطه هدف افراطگرايان آسياي مرکزي
با اين وجود، همه چيز از آن حکايت ميکند که در اين سازمانهاي تروريستي مشکل ايدئولوژي و آيندهنگري وجود دارد چراکه بيشتر اوقات شبهنظاميان گروههاي مختلف در خاک کشور ديگر همدوش يکديگر عليه ارتشهاي دولتي يا ائتلاف بينالمللي ميجنگند اما وقتي که به کشور خود برميگردند، دوباره شروع به مبارزه با يکديگر ميکنند.
اين تحليلگر ميافزايد: امروزه سخن درباره اينکه تمام شبهنظاميان از اقشار مختلف با هم متحد ميشوند و عليه ساختارهاي موجود در قرقيزستان دست به مبارزه ميزنند، درست نيست. شايد برخي گروهها متحد هم بشوند اما به محض اينکه به اهداف سياسي خاصي برسند، دوباره از هم جدا ميشوند.
اکثر آنها دره «فرغانه» و «قاراتگين» را تنها به خاطر اينکه در آنجا به دنيا آمدند، به عنوان منطقه اولويتدار تلقي ميکنند از جمله حرکت اسلاميازبکستان، «حزبالتحرير»، «اتحاد جهاد اسلامي» و ديگر گروهها.
مددبيکاف ميافزايد: با اين وجود، حزبالتحرير با نظرات و روشهاي حرکت اسلاميازبکستان موافق نيست و تنها فعاليت ايدئولوژيکي را قبول دارد در حالي که حرکت اسلاميازبکستان انجام عمليات نظاميرا ترجيح ميدهد.
اين تحليلگرميگويد که عدم فعاليت مشترک شبهنظاميان در خاک قرقيزستان به هيج عنوان نميتواند دليلي براي بيتوجهي مردم و سازمان اطلاعاتي به اقدامات اين گروهها باشد.
اين کارشناس ادامه ميدهد: در قرقيزستان و در کل آسياي مرکزي همچنان سطح بالايي از خطرات در اين زمينه باقي ميماند زيرا بازگشت کساني که از قرقيزستان خارج شدهاند تا در درگيريهاي عراق و سوريه شرکت کنند، براي کشور خطراتي را به همراه دارد.
اگر نزديک به 50 درصد از اين افراد به وطن برگردند، نيروي بزرگي را تشکيل ميدهند چراکه آنان هم از نظر ايدئولوژيکي و هم از نگاه فيزيکي براي انجام فعاليتهاي افراطگرايانه در قرقيزستان آمادگي دارند.
در ضمن، در اين منطقه برخي اعضاي حرکت اسلاميازبکستان و گروه داعش حضور داشته که قصد دارند در دره فرعانه و قاراتگين خلافت تشکيل دهند.
به باور آرتور مددبيکاف، دولت قرقيزستان بايد کنترل شديدتري را روي افرادي که از کشور براي حضور در درگيريهاي سوريه و عراق خارج ميشوند، انجام دهد.به نظر وي، سازمانهاي اطلاعاتي فقط نسبت به حوادثي که اتفاق ميافتد، عکسالعمل نشان ميدهند و حال آنکه بايد تدابير جديتري براي پيشگيري از فعاليتها و اقدامات مخرب اين گروهها صورت گيرد.
اين کارشناس اظهار داشت: مشکلات اقتصادي شرايط را براي فعاليتهاي اين گروهها آسانتر ميکند و تروريستها در اين وضعيت ميتوانند از روشهاي خشن خود استفاده کنند.به نظر اين تحليلگر، مقابله نظاميبا اين گروهها تنها با کمک سازمان پيمان امنيت جمعي و سازمان همکاريهاي شانگهاي که قرقيزستان در آنها عضويت دارد، امکانپذير است.اما در اين رابطه مشکل آن است که سازمان پيمان امنيت جمعي تنها در مقابل حملات خارجي از کشورهاي عضو دفاع ميکند و در منشور اين سازمان بندهايي در مورد خطرات داخلي از جمله تشديد فعاليت افراطگرايان بهويژه طرفداران گروه داعش و حرکت اسلاميازبکستان گنجانده نشده است.
به باور اين تحليلگر، پيوستن قرقيزستان به اتحاديه اقتصادي اوراسيا در بلندمدت به رشد اقتصادي اين کشور کمک ميکند که اين مسئله موجب کماثر شدن تبليغات افراطگرايان خواهد شد. از سوي ديگر اما آلکساندر بورتنيکوف، رئيس اطلاعات روسيه موسوم به اف اس بي در سخناني تصريح کرد: تمرکز جنگجويان طالبان، که برخي از آنها اتحاد نزديکي با داعش دارند، بر مرزهاي شمالي افغانستان خطر اشغال آسياي مرکزي توسط داعش را افزايش داده است.
افغانستان مرزهاي طولاني با کشورهاي آسياي مرکزي از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجيکستان دارد.
ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه نيز طي ماه جاري اوضاع و شرايط را در افغانستان نزديک به بحران و حساس ارزيابي کرده و خواستار آمادگي کشورهاي آسياي مرکزي براي دفع تهديدات احتمالي شده بود.
پاکستان و افغانستان خبرهاي پيرامون تکاپوهاي داعش در منطقه را تبليغات کشورهاي خارجي ميدانند. حکومتهاي آسياي مرکزي واکنشي نشان نداده اند، در اين بين ازبکستان از کشورهاي مشترکالمنافع دعوت کرده است که به تقويت مرزهاي تاجيکستان و ترکمنستان کمک کنند.
چنانکه گفته شد خط درگيري احتمالي در اين جبهه شمال بلخ و هرات و قندوز افغانستان است و بايد بدخشان را نيز به آنها اضافه کرد زيرا در چند سال اخير خود کانون تکاپوهاي افراطگرايان بوده است.
ازبکستان مبتني بر توافقي نانوشته از طرحهاي آمريکا در منطقه پشتيباني ميکند. اخيرا سازمان امنيت ملي ازبکستان از طريق مطبوعات آن کشور اعلام کرده که شواهدي در دست است که داعش بهار سال 2015 در خاک ازبکستان چند عمل تروريستي انجام خواهد داد و خواستار تقويت مرز تاجيکستان و قرقيزستان شده و تاکيد کرده که مرز ازبکستان و افغانستان مستحکم است. در ظاهر راه گروه خراسان به سرزمينهاي نفت و گازخيز قزاقستان و روسيه از طريق ترکمنستان و تاجيکستان پيش بيني شده است. با اين اوصاف و با توجه به دو کانون تنش فوق الذکر ميتوان سنگربندي آيندۀ هر يک از قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي را در بهرهگيري از جريان افراط در آسياي مرکزي ترسيم کرد.
خطر تروريسم براي قفقاز و آسياي مرکزي
به اعتقاد کارشناسان، در مراحل بعدي، فضاي شوروي سابق و به طور خاص روسيه هدف ايجاد هرج و مرج قرار داده خواهد شد که به اين موضوع گزارشهاي سازمان اطلاعاتي و تحليلي آمريکا موسوم به «استراتفور» نيز اشاره ميکند. سازمان يادشده روي ضرورت تبديل اوکراين و خاورميانه به صحنه واحد عمليات تاکيد ميکند که تهديد تروريستها براي ادامه اقدامات در مناطق مختلف به شمول قفقاز و آسياي مرکزي حاکي از اين امر است.وجود اختلافات مختلف مرزي، قومي، آب و انرژي و محدوديتها براي تردد اتباع و حملونقل کالا ميان کشورهاي آسياي مرکزي ميتواند زمينه را براي فعاليت گروههاي افراطي و تروريستي بيشتر فراهم کند. روسيه و چين با توجه به تهديدات امنيتي براي آسياي مرکزي و تاثير آن براي کشورهاي خود، در اين اواخر اقدام به تجهيز نيروهاي مسلح و امنيتي کشورهاي منطقه کردهاند.
جديت موضوع همچنين به آن ارتباط پيدا ميکند که صدها نفر از اتباع کشورهاي آسياي مرکزي در سوريه حضور پيدا کرده و بخش قابل توجهي از آنها به طور مستقيم با داعش مرتبط هستند. تعداد اتباع کشتهشده آسياي مرکزي در سوريه و عراق به دهها نفر رسيده و تعدادي نيز در پي بازگشت به کشورهايشان بازداشت شدهاند.
تحليلگران امنيتي تعداد افراد متمايل به داعش و ساير گروههاي تروريستي را در سطح آسياي مرکزي حدود 8 هزار نفر پيشبيني ميکنند که براي منطقه رقميبسيار بالاست.
اکنون رسانههاي گروهي از پخش شبنامههاي داعش در برخي مناطق پاکستان و افغانستان خبر ميدهند که موضوع نصب پرچم داعش در يکي از خيابانهاي تاشکند نيز با اين موضوع مرتبط دانسته ميشود. چنانچه سربازان داعش در پاکستان و افغانستان فعال شوند بدون شک نگاه آنها نسبت به آسياي مرکزي، حوزه خزر و قفقاز به عنوان گستره نفوذ بالقوه خواهد بود.
به باور تحليلگران منطقهاي، جدا از بحث ائتلاف غربي جهت مبارزه عليه تکفيريها، روسيه، چين، قفقاز و آسياي مرکزي نيز بايد اقدامات هماهنگي را در اين زمينه پيگيري کنند، همکاري با جمهوري اسلاميدر اين عرصه نيز بدون ترديد مثمر ثمر خواهد بود.
به هر حال، همان طور که اين روزها، روسها در جبهه سوريه، در حال نابودي داعش هستند، احتمالا روي کمک ايران، حساب شده و با برنامه حرکات داعش را زير نظر دارند و بعيد است که بگذارند اين گروه تروريستي در آسياي ميانه، راهي از پيش ببرد.
منبع: قانون