سروان خلبان شهید ابراهیم بازرگان، عقاب تیز پروازی از دیار شیراز بود. او فوتبالیست ماهر و تیزی بود.
شهید بازرگان بعنوان اسکارمبل از پایگاه چهارم به پرواز درآمد و با دو میگ 21 درگیر شد در حالی که در تعقیب یکی از میگها بود هدف موشک R-13 میگ دیگر قرار گرفت و متاسفانه فرصت اجکت کردن پیدا نکرد.
شهید عباس (امید) نسترن هم در خرداد ۱۳۴۸ و در بوشهر به دنیا آمد. او در اسفند ۱۳۸۵ در بوشهر به شهادت رسید.
شهید نسترن فرزند مرحوم عبدالخالق نسترن در خردار سال ۱۳۴۸ در کوی دهدشتی شهر بوشهر در یک خانواده متعصب مذهبی چشم به جهان گشود. وی بوسیله پدربزرگش حاج مرتضی که شخصی متدین و با تقوی بود از همان دوران طفولیت به مسیر مسجد و در جهت یادگیری احکام الهی سوق داده شد.
با توجه به غنای فرهنگی و تربیتی دین اسلام بچه ها را در سنین مختلف گرد هم جمع می کرد و به آنها متذکر می شد که اسلام به تمام ابعاد زندگی ما انسانها توجه دارد. و برنامه های لازم را برای سعادت و سربراه شدن بچه ها و جوانان هر محله ای در قالب آموزه های دینی، اردوهای ورزشی، آموزش قرآن و یا کتاب های داستانی در اختیارشان قرار می داد و سرانجام در تاریخ 10 اسفند سال 1385 دعوت حق را لبیک گفت و در جوار حضرت حق آرمید.
خصوصیات اخلاقی شهید نسترن از زبان همسر:
به نام خدا بنده ، بنده عدومی هستم همسر شهید عباس(امید) نسترن. نزدیک به ۱۲ سال افتخار زندگی با ایشان را داشتم که حاصل زندگی مشترک من با امید یک پسر به نام امیر حسین و یک دختر به نام آلا است. راستش برای من این ۱۲ سال مثل لحظه ای بیش نبود، الان که تمام خاطرات زندگیم را با شهید مرور می کنم احساس یک خواب شیرین کوتاه بوده است من واقعاً امید را نشناختم و قدر او را ندانستم فقط می توانم بگویم امید یک انسان خالص به تمام معنا بود که تمام زندگی خودش را فقط صرف کمک به مردم می کرد. عاشق اهل بیت علیهم السلام بود و ارادت خاصی به امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) داشت. من بعد از رفتنش و خصوصاً زمان تشیع جنازه اش بعد از دیدن آن همه شور و احساسات مردم تازه فهمیدم چه گوهر گران بهایی را از دست دادهام.
شهید نسترن / دومین نفر ایستاده از راست
بیشتر وقت خود را وقف آموزش قرآن به افراد مختلف نمود. از بچه های کوچک تا افراد بزرگسال و همیشه مقداری از درآمد خود را صرف خرید هدیه و تشویق قرآن آموزان می نمود، آنها را به اردوهای مختلف زیارتی و سیاحتی می برد و اگر یک زمانی من از ایشان به خاطر دوری از خانواده گلایه می کردم می گفت صبور باشید و شما بعد از مرگم من را می شناسید که واقعاً همین طور هم شد. از ویژگیهای بارز شهید اخلاق خوش، خانواده داری و مردم داری ایشان بود و به واسطه همین رفتار که برگرفته از تربیت قرآنی بود افراد زیادی جذب او می شدند، در خانواده برای آسایش ما بسیار تلاش می نمود، در کارهای خانه به من کمک می کرد و در خارج از خانه نیز یک الگوی به تمام معنا برای جوانان بود. ایمان ،شجاعت، غیرت ، عشق به خانواده و فرزندان، اخلاص در کار، پشتکار و همت ، گذشت، بی اعتنایی به دنیا از خصوصیاتی بود که در سایه عمل به قرآن شهید متخلق به آن بود.
راستش شهید همیشه به من می گفت که کمتر از ۴۰ سال عمر می کند و در راهی هم که می خواهد می رود. خودش به یقین رسیده بود. واقعا مرگ امید برای من مثل یک معجزه بود ولی من نمی خواستم باور کنم.