در این بین تصویری از پاکستان نیز وجود دارد که ذیل آن نوشته شده: «سوزاندن کتابهای غیراسلامی در پاکستان سال 2000». در قسمت پایین هر مجموعه هم نوشته شده: «این ابتدای کار است. آنجا که کتاب¬ها را می¬سوزانند، انسان¬ها را نیز خواهند سوزاند.»
البته اگر خوب به تصویر نگاه کنیم می بینیم که مجموعة آتش گرفته عموماً شامل سی دی و احتمالا مجلات و کتب است که باز هم بنا برا احتمال قوی حاوی تصاویر غیراخلاقی هستند. چون ای بوک در سال 2000 آن هم در کشوری همچون پاکستان چندان رایج نبوده است. و کتابخانة ملی این اقدام مسلمانان را در کنار جنایات فرهنگی نازی ها و داعش قرار داده است.
نکتة جالب تر عکسی از دانش آموزان آمریکایی است که در پایین عکس نوشته شده «در سال 1948 تحت نظارت و القای آموزگاران، کشیش ها و والدین، بچه ها چند صد کتاب کمیک را در منطقی [مناطقی] از آمریکا مثل نیویورک و ویرجینیای غربی سوزاندند.»
چرا کتاب های کمیک (خنده دار) را باید سوزاند؟ تحقیق اندکی در اینترنت ما را به مقالة Joe Sergi که در سال 2012 نوشته شده بود رهنمون کرد. این اقدام مربوط به دانش آموزان مدرسة Patrick بوده است. زیرنویس اصلی عکس واقعه که در این تصاویر نیامده «ادب و اخلاق» حک شده بوده است. نویسنده معتقد بود که در زمان اوج پیشرفت های آمریکا برخی مادران و منتقدین تشویق کردند که بچه ها کتاب های کمیک را بسوزانند. مادران نگران شخصیت ها و محتوای غیراخلاقی و جنسی این گونه کتاب ها بودند.
یک روانشناس هم که مشاهده کرده بود اغلب بزهکاران این گونه کتاب ها را می خوانند، به جمع مخالفان کتب این چنینی پیوسته بود. اما جالب آن که نویسنده بنا بر دیدگاه غربیاش معتقد است که او اشتباه می کرده و آن روانشناس باید پای عوامل دیگر را نیز به میان بکشد. این دیدگاه غربی دربارة معدوم سازی کتب غیراخلاقی و تشنیع حمایتهای گذشتة برخی والدین از کودکان و نوجوانان در برابر کتب غیراخلاقی است. اما دیدگاه مسئولین کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران در این باره چیست؟
در قسمت جلوی عکس، درست در قسمتی که کاملاً در دید قرار دارد و امکان تشخیص تصاویر روی جلد وجود دارد و در حالی که عموم کتابها به پشت افتادهاند، در وسط تصویر، یک کتاب با جلدی از یک پرترة بزرگ صورت یک زن به رو افتاده است که احتمال نمایشی بودن صحنه را بالا میبرد. در پایین این عکس در نمایشگاه کتابخانة ملی آمده: «شکستن و قفسهها و نابود کردن کتابخانه ای عمومی توسط گروه های مذهبی در سوئد» مسئولین محترم کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران چه دلیلی برای این مدعا دارند؟
حال فارغ از این مثال های جزئی، کمی عمیق تر اندیشه کنیم. اگر کتاب سوزی را یکی از مصادیق معدوم سازی کتب در نظر بگیریم، می توان از مسئولین محترم کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران پرسید:
چرا به طور مطلق معدوم سازی کتاب در نگاه شما شنیع است؟ (قید "به طور مطلق" آورده شد، چون هر کسی که کتابی را سوزانده، در دیدگاه شما متهم شده که انسان ها را سوزانده است. شما در این راستا، مسلمانان پاکستان و برخی والدین آمریکایی را در کنار نازیها و داعش آورده اید و کتب سوخته شدة نمایشگاه هم طیفی بود شامل برخی کتب خطی کمیاب تا کتاب هایی (و حتی محصولات رسانهای همچون سی دی با تصاویر و مضامین غیراخلاقی)
حالا با این اوصاف آیا در شرایط زیر کتابسوزی بد است یا نه؟
الف) کتابی که در آن تشویق کرده که جوانان کتب کتابخانه ها (به غیر همین کتاب) را بسوزانند.
ب) کتاب هایی در حوزة پزشکی منتشر شده و جامعة پزشکی با آن مخالف است.
ج) کتاب هایی با ادبیات به ظاهر دینی و حتی حاوی آیات و روایات که پشتوانة فکری گروه های تروریستیِ تکفیری را تأمین می کنند.
د) کتاب ها یا مجلاتی که تصاویر غیراخلاقی دارند.
هـ) کتاب رمانی که با هزینة تحقیقاتی بالا با همکاری روانشناسان و ادیبان برای از بین بردن سلامت روانی فلان قوم در بهمان کشور نوشته شده است. یا کتابی که یک قومیت خاص، آن را توهین مسلم به خود قلمداد می کند.
از این دست مثال ها فراوانند و نیازی به گفتن ندارند. البته شاید کتابدارن برخی از کتب یادشده را برای بررسی اهل تحقیق در کتابخانه های تحقیقی و غیرعمومی و غیرترویجی نگهداری نمایند، اما بعضیها معتقدند چرا نباید سایر مجلدات آن ها را معدوم ساخت و مانع شیوع آن ها شد؟ وقتی الان می دانیم که نتایج شیوع چنین کتاب هایی به ضرر جسم یا جان انسان یا جامعة انسانی است، چرا نباید آن ها را معدوم ساخت؟ آیا همین امر، حاصل اندیشة صحیح نیست؟
البته نیاز به گفتن نیست که هر ادعای ناروایی پاسخی مستدل دارد اما یک کتاب تنها یک ادعا نیست، وگرنه در ذهن مبدعش و یا حداکثر بر زبانش باقی می ماند. یک کتاب وجهة تبلیغی و ترویجی هم دارد. آیا باید اجازه داد یک امر غیرعقلانی یا غیراخلاقی شیوع یابد؟ چرا این نظر را در مورد مواد مخدر نداشته باشیم؟
نکات گفته شده فارغ از بحث فقهی کتب ضاله است که به علت عدم تخصص راقم سطور به آن اشاره نشده است.