به گزارش مشرق به نقل از جهان، کديور که از اعضاي اتاق فکر لندن و هدايت کنندگان فتنه ?? است اسم او تا چندي پيش در ميان هيئت علمي انجمن حکمت و فلسفه ايران ديده ميشد که اکنون با راي کميته انضباطي از عضويت در هيئت علمي اين انجمن کنار گذاشته شده است.
گرچه اکنون اسم شهرام پازوکي هم در ميان هيئت علمي انجمن مذکور ديده نميشود اما سروش دباغ همچنان در جمع هيئت علمي حضور دارد.
پدر سروش چندين سال است که در خارج از کشور به تحريف و زير سوال بردن مباني دين اسلام از جمله، وحي، معصوميت ائمه(ع) و تشکيک در ديگر اصول دين اسلام مشغول است.
يکي از نگراني هاي جدي، موضوع حضور و حتي حاکم شدن جريان سکولار در رشتههاي علوم انساني دانشگاه و برخي موسسات علمي و فرهنگي بوده است که کنار گذاشتن محسن کديور از هئيت علمي انجمن حکمت و فلسفه با توجه به سابقه سياه وي، اقدامي مثبت توصيف مي شود.
اسم کديور در سالهاي حضور عطاءالله مهاجراني به عنوان وزير ارشاد در دولت اول خاتمي مطرح شد و او با کمک جريانهايي نظير نهضت آزادي و مجاهدين انقلاب اسلامي و استفاده از امکانات رسانهاي آنها توانست نظرات خود را که مبتني بر مواضع سياسي منتظري بود منتشر کند.
محسن کديور، که برادرزن مهاجراني نيز بوده، در دولت اصلاحات موقعيتهاي خاصي به دست آورد و نشرياتي مانند عصر ما و حتي روزنامه زن که توسط فائزه هاشمي منتشر ميشد نظرات او را چاپ ميکردند.
وي از سال ???? به مدت هشت سال معاونت انديشه اسلامي مرکز تحقيقات استراتژيک را به عهده داشت. اين مرکز همان است که زير نظر حسن روحاني فعاليت ميکرد.
نخستين کتاب وي، «نظريههاي دولت در فقه شيعه» در اواخر سال ?? در تهران منتشر شد. وي از بدو تأسيس نهاد غيردولتي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات (????) رياست آن را برعهده گرفت. او تا سال ???? در دانشگاه تربيت مدرس به تدريس مشغول بود و سپس به دليل تبليغ آشکار عليه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي و بخصوص نظريهپردازي عليه مباني امامت در تشيع (که زمينهساز نفي نظريه ولايت در تشيع است) و نفي سنديت برخي از ادعيه معتبر و مؤکد (بويژه زيارت جامعه) از ادامه تدريس وي در دانشگاه جلوگيري شد. سپس او با هماهنگي دوستانش به آمريکا رفت و ابتدا در دانشگاه ويرجينيا و سپس در دانشگاه دوک مشغول به تدريس شد.
محسن کديور از سال ???? مشمول يک فرصت مطالعاتي اعطايي از سوي دانشگاه هاروارد شد و به نظر خيلي عجيب و شايد بيسابقه باشد که چنان دانشگاهي به يک روحاني، آن هم از ايران، چنين فرصتي را بدهد.
برخلاف تمام ادعاهايي که ميشود، کديور با اشتياق تمام از فرصت استفاده کرده و به امريکا رفت و حتي شايعاتي در خصوص ارتباط وي با مؤسسات بدنامي که زير سيطره و نفوذ صهيونيستها و دستگاههاي اطلاعاتي امريکا قرار دارند در ميان اپوزيسيون خارجنشين وجود دارد.
وي در جريان فتنه بعد از انتخابات، در مصاحبه با هفتهنامه اشپيگل مدعي شد که «رژيم حاکم بر ايران در حال فروپاشي است». او در اينباره گفت: «من نميدانم دقيقاً چه زماني، اما اطمينان دارم که رژيم از هم فرو خواهد پاشيد». چنانکه همه ميدانيم اين حرف از زمان پيروزي انقلاب اسلامي توسط دشمنان ايران و انقلاب مداوم گفته شده است.
مجموعه توليدات فکري محسن کديور را ميتوان در سه گروه دستهبندي کرد: فلسفه، کلام، سياست. در حوزه فلسفه مقالات و کتب منتشر شده منتسب به کديور صبغهاي آکادميک و غيرسياسي دارند و به ميزان گستردهاي حاوي و حامل ديدگاههاي کاملاً غربي هستند.
از ديدگاهي کلي، وي خواستار انطباق احکام اسلام بر موازين جهاني نظير حقوق بشر است تا از اين طريق روشن شود که اسلام دين خوبي است. به عبارت ديگر، وي معتقد است که اسلام في نفسه ارزش ندارد و در صورتي که با معيارهاي غربي همسو باشد ارزش تلقي ميگردد. به عنوان مثال، وي مينويسد: (بردهداري و اسلام): دوران کليگويي و ادعاهاي گزاف درباره سازگاري دين با حقوق بشر به سر آمده است. امروز چارهاي جز اين نداريم که تن به مطالعات موشکافانه پسيني موردي احکام ديني با مواد حقوق بشر دهيم.
نظرات و مواضع سياسي وي رنگ و بو گرفته از شاگردي منتظري و مخالفت و تضاد با نظريه ولايت فقيه و تا اندازهاي نسبت خويشي با مهاجراني و انتساب به اصلاحطلبان است. شاه بيت ديدگاههاي سياسي کديور رد نظريه ولايت فقيه است که آميخته به تاريخ و کلام و فلسفه ارائه ميشود.
مشکل کديور با جمهوري اسلامي و ولايت فقيه يک مشکل شخصي است و برخاسته از عقدههايي است که به دلايل مختلف امکان حل و تسکين پيدا نکردهاند. وي تحت آموزش آقاي منتظري بوده و بديهي است که چنين فردي با ديدگاههاي امام خميني(ره) و اصل ولايت فقيه مسئله پيدا کند. اما صرف اين موضوع مهم نيست؛ يعني مهم نيست که کسي مانند کديور نظام را قبول داشته باشد يا نه. مسئله اصلي اين است که چرا براي عملي کردن ديدگاه خود به همکاري با دشمنان ايران روي آورده است؟ آيا اين همکاري، با هر مقياس ديني و ملي، چيزي جز خيانت است؟
گفتني است امام راحل در پايان عمر بابرکت خويش فرموده بودند: منتظري هم خودش فاسد است و هم شاگردانش.