همرزم شهید رمضان احمدی در توصیف ویژگیهای این سردار شهید گفت: رمضان احمدی که در همان اوایل به اهداف عالی و اسلامی رهبر و معمارانقلاب پی برده بود، اعلامیههای صادر شده از طرف رهبر عزیز انقلاب را در پادگان و حوزه مأموریت خویش مخفیانه توزیع می کرد تا اینکه دامنه اعتراضات ملت مستضعف و ستمدیده ایران به رژیم منفور پهلوی و حکومت طاغوتیان و ستمگران به اوج خود رسید .
وی ادامه داد: رمضان احمدی که منتظر دستور ترک خدمت به طاغوت از جانب رهبرش امام خمینی(ره) بود با در یافت فرمان تأخیر را جایز ندانست و در حالی که کمتر از دو ماه از خدمتش مانده بود به اتفاق چند تن دیگر شبانه فرار کرده و به زادگاه خود یزد مراجعت نمود. به این ترتیب این شهید بزرگوار به صف دیگر هممیهنان و همشهریان انقلابی خود پیوست .
همرزم شهید با یادآوری این مطلب که شهید رمضان احمدی عکسهای خوبی را از دوران انقلاب به ثبت رسانده است گفت: او پیوسته در تظاهراتی که در شهر بر گزار می شد .با عشق و علاقه خاصی شرکت میکرد و جهت گرامیداشت آن خاطرات عکس های هنری هم از آن راهپیمایی های باشکوه می گرفت که می توان آنها را از بهترین آثار هنر عکاسی به حساب آورد .
خدمت سربازی را در سایه حکومت اسلامی
ایران احمدی خواهر شهید رمضانی در رابطه با علاقه برادرش به خدمت در سایه حکومت جمهوی اسلامی گفت: هر بار که از او پرسیده می شد چرا دو ماه از خدمت را هم به پایان نرسانده است ؟می گفت:دوماه از خدمتم مانده بود ترجیح دادم یک روز را هم برای حکومت طاغوتی شاه خدمت نکنم و فرمان رهبر و امام خود را اطاعت نمایم .آرزویم این است که در پای برگ خاتمه خدمتم مهر جمهوری اسلامی خورده باشد .
وی ادامه داد:برادرمسرانجام به آرزوی خود رسید و چنین افتخاری نصیبش شد .بدین ترتیب که بعد از پیروزی انقلاب بنا به امر امام و دولت جمهوری اسلامی خود را به پادگان مربوط معرفی کرد و بقیه خدمت سربازی را در سایه حکومت اسلامی به انجام رسانید و در نتیجه برگه خاتمه را در حالی که مهر جمهوری اسلامی مزین بود دریافت نمود .
این خواهرشهید با اشاره به فعالیت های شبانه روزی برادرش برای خدمت به جمهوری اسلامی ایران گفت: رمضان احمدی بعد از پایان خدمت همواره به فکر آن بود که چگونه می تواند وظیفه و مسئولیت انقلابی و اسلامی خود را دنبال کند .تا اینکه پس از تشکیل سازمان سپاه پاسداران در« یزد» داوطلبانه جهت خدمت در این نهاد مقدس انقلابی به عضویت سپاه در آمد .در حالی که تا لحظه شهادت هیچ گاه حاضر نشد آن خدمت ارزنده و مقدس را به عنوان شغل و کار بپذیرد و رسما به استخدام سپاه در آید، بلکه تا آخر عمر به عنوان یک سپاهی داوطلب و غیر رسمی از هر گونه فداکاری و از خود گذشتگی دریغ نکرد .
خواهر سردار شهید رمضان احمدی در مورد دیدار آخر خود با برادرش گفت: آخرین دیداری که شهید «رمضان احمدی» با ما داشت در حدود یک ماه قبل از شهادتش بود. وی برای جمع آوری نیرو به «یزد» مراجعت نموده بود ،بعد از یکی دو روز دید و باز دید با اعضای خانواده و دوستانش به شهرستان« نیکشهر» که فرمانده سپاه آنجا بود مراجعت نمود. او احتمال می داد که ممکن است آین آخرین ملا قاتش با ما باشد ،پس به هنگام خدا حافظی به من و پدرش گفت :« بارها مرگ و شهادت از بیخ گوشم گذشته و آن را از نزدیک حس نموده ام .»
وی ادامه داد: وقتی عواطف و احساسات لطیف مادر پدری تحریک می گردید و قطرات اشک را در چشمان ما مشاهده می کرد سعی داشت با زبانی مهربان ما را تسلی داده و قانع کند که جهاد و دفاع در راه خدا و دین از واجبات است و نباید از شهادت ایشان در راه خدا و اسلام احساس ناراحتی کنیم.
خواهر شهید در پایان در رابطه با نحوه شهادت برادرش گفت: وی در نیمروز هفتم محرم برابر با 6 آذر 1358 بر اثر توطئه نا جوانمردانه ضد انقلاب به اتفاق 6 تن از همرزمانش در جاده ایرانشهر – چابهار به محاصره در آمد و دشمن از اطراف با سلاح های مختلف به سویشان آتش می گشاید .بعد از چند ساعت در گیری تا آخرین فشنگ در برابر دشمن ایستادگی می کند و سر انجام او و دو همرزم اصفهانی اش به نامهای "محسن بدخشان" و" جعفر ساوجی"شجاعانه مرگ سرخ و شهادت را می پذیرند.
بدین ترتیب کارنامه زندگی پر افتخار این سرباز، مجاهد و پاسدار اسلام و انقلاب با نیل به شهادت بسته میشود و روح پاکش به ملکوت اعلی می پیوندد.